BOUCHERON - Quatre En Rouge

بوچرون کواتر ان روژ

زنانه
کد کالا : ATR-42924
نوع عطر : ادو پرفیوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
مشخصات تولید
نام برند : بوچرون
کشور مبدأ : فرانسه
سال عرضه : 2019
کد کالا : ATR-42924
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 5
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
220,000 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    0
  • نمی پسندم
    0
  • - 25 سال
    0
  • + 25 سال
    0
  • + 45 سال
    0
  • روزانه
    0
  • رسمی
    0
تعداد رای های ثبت شده : 0
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

BOUCHERON Quatre En Rouge - بوچرون کواتر ان روژ

محصول سال 2019 میلادی بوده و توسط عطاری مستعد و مطرح به نام میشل آلمیراک، مایلین آلران ساخته شده است . و در دسته عطر های چایپر میوه ای قرار می گیرد. از ترکیبات بکار برده شده در این عطر می توان به ترنج ، نارنگی، گلابی ، سیب سرخ ، رز ، انگور فرنگی سیاه، پونه کوهی ، مشک ، نعناع هندی ، تمشک ، پف نبات اشاره کرد.

نوع عطر ادو پرفیوم
برند بوچرون
عطار میشل آلمیراک، مایلین آلران
سال عرضه 2019
گروه بویایی چایپر میوه ای
کشور مبدأ فرانسه
مناسب برای بانوان
اسانس اولیه ترنج ، نارنگی، گلابی ، سیب سرخ
اسانس میانی رز ، انگور فرنگی سیاه، پونه کوهی
اسانس پایه مشک ، نعناع هندی ، تمشک ، پف نبات
نمره کاربران
Quatre En Rouge-بوچرون کواتر ان روژ
رایحه
0
بدون رای
ماندگاری
0
بدون رای
پخش بو
0
بدون رای
طراحی شیشه
0
بدون رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند بوچرون
نظرات کاربران (2 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
لایبنیتس در تقابل با فلسفه ماتریالیستی هابز و دوالیته دکارت، فلسفه خودش رو بر اساس monad ها معرفی کرد که ذراتی مجرد و فاقد بسط فضایی هستن که جهان از اون ها ساخته شده. ذرات سازنده «کتخ آن غوژ» هم مصداق بارز monad ها هستن البته به جز پچولی. یه شروع میوه ای پودری بسیار کوتاه مدت با طغیان پچولی در نهایت هم پچولی هست که می مونه در پس زمینه با تم میوه ای و نه دقیقه میوه ای. برگردیم به نظریه لایبنیتس پچولی monad برتر که همون خداست هست، در این عطر. اگر آتئیست هستید این عطر گزینه خوبی برای شما نیست. ماندگاری عطر اصلا زیاد نیست ولی قابل قبوله. سیاژ هم اطرافیان گفتن تا حدی داره. به نظر شخصی من رایحه دوست داشتنی ای داره.
05 بهمن 1401 پاسخ تشکر
26 تشکر شده توسط : هاشم پور آماتور 2
کژدمِ مجهولِ زمان درحال بلعیدنِ آدمی‌ست. گریزی نیست! به‌یاد میلر می‌افتی هان؟ من‌هم! درود برتو جانم. بیش‌تر. لطفا بیش‌تر. کلمات رو باید به آتش کشید و جمله بایست از جانِ خاکستر بیرون بزنه. فتیش نوشتن پیدا می‌کنم وقتی چنین دست‌خط‌هایی رو می‌بینم. می‌دونی اگر من باریستا ی سر کوچه‌ی شما بودم و تو در یک صبحِ عور و خشکِ زمستانی عطر Black heart v2 map of the heart استفاده می‌کردی چی بهت می‌گفتم؟ می‌گفتم بیش‌تر. لطفا بیش‌تر. هنر رو باید به آتش کشید و زیبایی بایست از جان خاکستر بیرون بزنه! به دکارت، لایب‌نیتس و این‌که احتمالا با هابز زاویه دارم فکر می‌کردم که یکی پرسید به‌چی فکر می‌کنی؟ چی باید می‌گفتم؟ 'چی باید بگم' هميشه سوال سختی می‌تونه باشه...! هیچی. به اعجاب‌انگیز بودنِ برف، که مثل پَنلِ آکوستیک عمل می‌کنه و پس‌از نشستن شهر پُر می‌شه از سکوت یا مثلا به چندوچون و وضعیتِ صندلی‌ها در این دوره‌ی عجیب! صندلی‌ها؟ بله. سال‌‌ها قبل زمانی که بیست‌وسه ساله بودم دخترکی هجده نوزده ساله باهام هم‌کلام شد. رهگذر بود و گپ اتفاقی. از همان‌ برخوردها که اولین‌بار، آخرین‌بار هم هست. مابین گفت‌گو همان‌طور که غرولند می‌کردم این صندلی (نیمکت) خیلی اذیت می‌کنه، می‌شه قدم بزنیم و... کتاب هوشنگ گلشیری رو از کیف‌ش درآورد و شروع کرد به‌خوندن [داستان کوتاه خانه روشنان] با اون صدای سورئال و شگرد کودکانه خوند خوند تا به‌این جملات رسید : صندلی‌ها می‌گویند از سنگینی یا سبکی می‌فهمند که هرکس چقدر تاریک است. گفته‌اند وقتی آمد و نشست تلخ بود. تلخی را از صدای فنرها فهمیده بودند. ما تلخ نمی‌شویم. تلخیِ آدم را ما از دستی که بر دسته‌ی صندلی می‌گذارد می‌فهمیم و با تلخی‌های گذشته که هست پاسخ می‌دهیم و تلخ‌ترش می‌کنیم. او چنان پُر بود که تلخی‌های کهنه را پس می‌زد. مثل ابر که می‌گویند وقتی پُر است از آب سرریز می‌شود! / وقتی داستان تمام شد دخترک گفت : حالا بگو ببینم؟ صندلی چرا اذیت‌ت می‌کنه؟ بله. به صندلی‌ها می‌اندیشم. به برف، سکوت. باریستا. قهوه‌ی گیشا و نوشته‌های تو...!
05 بهمن 1401 پاسخ تشکر
40 تشکر شده توسط : هاشم پور آماتور 2
به قول شوپنهاور hello fellow sufferer
همون قدر که از بد فهمیده شدن متنفرم و می دونم که نفرت نشانه ضعفه و باید بیشتر تحقیر کرد نفهمیده شدن رو، و بد فهمیده شدن رو، بر اساس تقابل شوپنهاوری hatred و contempt در کتاب studies in pessimism ، از فهمیده شدن به وجد میام (rapture). رفتم یه سیگار روشن کردم و فکر کردم به این سرمستی صبحگاهی که تو به من دادی، دیدم یکی کمه. یه بسته سیگار رو میشه تموم کرد با خوندن این سطور، به راحتی. Hello fellow sufferer
06 بهمن 1401 پاسخ تشکر
23 تشکر شده توسط : هاشم پور آماتور 2
لابد میخائیل الیزاروف تو همین حال‌وهوا بود که نوشت : رفتیم بیرون سیگار بکشیم هفده سال طول کشید! دکترم می‌گفت پسر تو فشارخون بالا داری و اصلا نباید سراغ تنباکو بری چون ناگهان قلب‌ت می‌گه آخ کار می‌ده دست‌ت. همان‌طور که این‌ها رو می‌گفت من تنباکوی بلوندِ سوپر آروماتیکِ خودم رو داشتم می‌پیچدم. حرف‌هاش که تموم شد گفتم این‌جا می‌شه چیزی دود کرد؟ گفت : انگار جمجمه‌ات رو با سیمان پر کردن. بزن به چاک! درمانِ حقیقیِ بشر در سرپیچی از نسخه‌های پزشک نهفته است! :) شاید باورت نشه ولی من هم یک‌روز شانزده ساله بودم! معلم گفت متن ادبی بنویسید. داستان مردی رو نوشتم که بدن‌ش از آتش بود ولی خیلی دوست‌داشت داخل اقیانوس شنا کنه. می‌دونم محتوا شایع به‌نظر می‌رسه :) فاصله فاصله فاصله. آهای. بیا بخون ببینم چه کردی... این قصه‌ی مردی‌ست که تمام بدن‌ش از عنصر آتش تشکیل شده [خنده‌ی بچه‌ها و صدایی نزدیک به کلاغِ گیر کرده لای شاخه و گیربکس ژیان - معلم : خفه شید ببینم چی می‌ناله!] و دوست داره تن به آب بزنه... تموم که شد معلمِ بد گفت بسیار تاثیرگذار بود. اما می‌خوام یک پیش‌گویی کنم. [همه‌ی کلاس ساکت] تو بر اثر گرسنگی خواهی مرد! [همه‌ی کلاس قهقهه] شازده کوچولو شاهکارش را نشانِ بزرگ‌ترها داد و پرسید از دیدن‌ش ترس‌تان برمی‌دارد؟ جواب دادند: چرا کلاه باید آدم را بترساند؟ اما نقاشیِ او کلاه نبود. یک مار بود که داشت فیلی را هضم می‌کرد! بله. بقول مختاری چه تازیانه کف پا خورده باشد چه از فشارِ خونی موروث در رنج بوده باشی. / ما در این الگوریتمِ کال و با داوری‌های شوم رشد کرده‌ایم از همین‌رو وقتی یک‌نفر دورِ دور، کمی و فقط کمی 'منِ، مارو' از نمای نزدیک‌تر تماشا و لمس می‌کنه کلی ذوق می‌کنیم و این یک میهمانی شلخته‌ی تاریخی‌ست. شاید باورت نشه ولی من‌هم یک روز شانزده ساله بودم. سال‌ها گذشت. روزها، شب‌ها. ساعت‌های زیادی رو گرسنه بودم اما گرسنگی هیچ‌وقت نخواست که من‌رو بکشه و نکشت تا جایی که بهترین دوستم شد! اما اون حرف. اون حرف‌ها. بارها و بارها می‌تونن یک‌نفر رو سلاخی کنن و سیسیفوس با فریب دادنِ مرگ، از مردن گریخت اما به‌آن دلیل‌که راز خدایان فاش کرد محکوم شد تا تخته‌سنگی عظیم را تا به‌آخرین لحظه‌ی حیاتِ خود به دوش بکشد. اگر فیلم فارسی بود این‌جای کار شخصیت اصلی می‌گفت : فندک داری؟ :)
------
نوشته‌ی فوق مدلی متفاوت است برای تشریحِ عطر بلک هات وی تو مپ او د هات که می‌توان نام‌ش را atmospheric ambient گذاشت! بیش‌تر باید گوش سپرد به‌آن :) پرنیان ازنو سلام.
06 بهمن 1401 پاسخ تشکر
31 تشکر شده توسط : هاشم پور Mehran
درودها بانوی ارجمند و گرامی. نوشته هایتان را که اخیرا رونمایی کرده اید و این تلفیق فلسفه و عطر بسیار وجدآور است. راهتان روشن و مسیرتان سبز و پر امتداد باد..
06 بهمن 1401 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : آماتور 2 🄼🄾🄽🄰
We don't need no education
We don't need no thought control
No dark sarcasm in the classroom
Hey teacher leave them kids alone
Hey teacher leave us kids alone
Hey teacher leave the kid alone
Pink Floyd 🖤


ما نیازی به اموزش نداریم
ما نیازی به کنترل ذهن نداریم
نمیخوایم تو کلاس درس بهمون ریشخند و طعنه بزنن
آهای معلم دست از سر اون بچه ها بردار
آهای معلم دست از سر بچه های ما بردار

آهای معلم بد چقدر جریمه باید؟
اون بچه رو تنها بذار 😔💔🥀
07 بهمن 1401 پاسخ تشکر
16 تشکر شده توسط : آماتور 2 علیرضا ر
به قول پیکاسو: همه ی بچه ها هنرمند هستند. مشکل این است که چگونه وقتی بزرگ شدند هنرمند باقی بمانند:)
هر چی ذوق بود تو این مدرسه ها از بین رفتن.
دبیرستان که بودیم سر نمره ی فیزیک و حسابان با هم رقابت می کردیم. 19 می گرفتیم همه تشویقمون می کردن. خودم تو کارنامه فقط نمرات شیمی و حسابان و فیزیکم چک می شد. 19 گرفتی؟ باریکلا دختر باهوش..
ادبیاتو هیچ کس نمی دید. شعر حفظ می کنی؟ دیوونه ای مگه؟ نازنین تست بزن. پاشو بیا اینجا سینماتیک حل کن ببینم، نشسته مولوی میخونه. بیا معادله مثلثاتی حل کن ببینم چقدر سرت میشه، یه سهمی خوشگل بکش استاد ببینه..
درس داری نشستی سیاه قلم کار میکنی؟ تست بزن بچه جون، تست بزن استعداد درخشان...
امیدوارم هیچ کس اینجوری لای منگنه و در و دیوار گیر نکنه...


07 بهمن 1401 پاسخ تشکر
28 تشکر شده توسط : آماتور 2 محمد جواد رضوانی
مسیح در انجیل متی (Matthew 11: 30) به پیروانش میگه
My yoke is easy and my burden is light
مسیح جان اما تو نه تنها آنتی تز اون مسیح هستی بلکه لبخندهای atmospheric ات بین سطور، آدم رو ناخواسته به یاد هملت می‌ندازه و جمله مشهورش
One may smile and smile and be a villain :)

بلک هارت وی 2 رو نبوییدم ولی با روایت زیبای تو یه ایمپرشن memento Mori وار گونه ای ازش گرفتم. اینجوری که شیشه بلک هارت وی ۲ رو جایگزین اون جمجمه تابلوی the ambassadors از Hans the younger Holbein کنیم و شخصیت‌ها رو ببریم تو شونزده سالگیشون.




07 بهمن 1401 پاسخ تشکر
19 تشکر شده توسط : آماتور 2 پيمان
سلام شکیب جان ممنونم از لطف تو. من تازه به جمع شما پیوستم و امیدوارم همون جوری که دارم یاد می گیرم از همه و لذت می برم بتونم مفید باشم
07 بهمن 1401 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : آماتور 2 پيمان
صحبت امبینت شد؟ جدی دارم درست می بینم!
ای جان درود بر پرنیان و بر مسیح و احتمالا سایر خوانندگان خاموش
چند کار امبینت از کلدپلی ان زمان ها شنیده بودم.
چه خاطره ها که برایم زنده نشد.
پاینده باشید دوستان. مسیح نفست گرم.
07 بهمن 1401 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : آماتور 2 ژیوان
مقطعِ فریب، دسيسه و دغل؛ در کارخانه‌ی ساختِ فرزندِ صالح با هدفِ تولیدانبوهِ گل‌های بهشتی یا همان به‌اصطلاح! مدرسه دائم جغرافیا، اقتصاد، ادبیات، اجتماعی، مدنی، زیست و غیره رو کیلوکیلو خام وُ نپخته ریختن تو شکمِ ما. معده‌ی نازپرورد ما هم که به‌به سرایِ فراخ بود و حسابی جادار. توگویی دشت لوت یا شاید دره‌ی یارلونگ زانگبو که هیچ‌وقت پُر نمی‌شد. ازاین‌رو نه نگفتیم، ملچ‌ملوچ کُنان همه‌را بلعیدیم. برخی که انگشت‌های خود را هم خوردند! عاقبت چاق شدیم. راه رفتن از یاد ما رفت و لختگی جای آن‌را گرفت. سال‌ها طول کشید تا فهمیدیم همه‌ش چربی و کربوهیدرات بوده و مخلِ سلامتی! در اصل باید این‌طور می‌آموختیم : جبر جغرافیایی، جبر اجتماعی، جبر مدنی، جبر اقتصادی، جبر ادبی، جبر زیستی، جبر سورئال، جبر کثیرالانتشار، جبر مورچه‌خوار، جبر افکار، جبر خودکار، جبر اسف‌بار، جبر پرگار، جبر خشک‌بار، جبر غیرانکار، جبر گل‌دار، جبر عطار، جبر کیلویی سی دلار :) جبرِ؟ بعدی رو شما بگو. کارت ضدِ آفرین هم داره :) و این‌که کارهای fusciuni و gritti رو مدنظر داشته باش :)
09 بهمن 1401 پاسخ تشکر
36 تشکر شده توسط : فرهاد آماتور 2
سلام :(:
چه بسا سیر بودیم اما به زور بلعیدیم.
بله نمی شد درست جویدشون.. من که بعضی وقتا به انسولین نیاز پیدا میکردم یا سدیم هیدروکسید سر بکشم بلکه چربی هارو بشوره ببره:):
راستش این چند خط آخر ذهنمو چند ساعته درگیر کرده..

خیلی ممنون بابت معرفی این دو برند، رفتم چک کردم چه باتل های بامزه ای هم داشتن. میگردم حتما پیدا کنم کارهاشون رو.🌹🌹

[EDITED] 1401/11/10 11:07
09 بهمن 1401 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : آماتور 2 Hani
فقط می تونم به این متن شما یه وووووو خیلی بزرگ بگم ....
صبحم مثل نون پنیر چایی شیرین مادر بزرگم گرم شد با نوشته هاتون
عالی ، صمیمی و پر از رمز و راز
20 بهمن 1401 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : آماتور 2 پرنیان

سلام،
عطری خیلی شیک، سنگین تا حدودی، زمستانی و پاییزی
مناسب مراسم و میهمانی
دارک تِم به نظر من و جدی.
عطری با بوی میوه، میوه های قرمز، در ابتدا، کمی هم بوی شیرینی و..
ولی در درای داون نمیدونم مربوط به چه رایحه ای میشه، کلا عطر جالب و رازآلودیه.
ماندگاری خیلی مناسبی نداره، پخش بو هم، باید بینی رو به پوست چسبوند تا دقیق رایحه رو احساس کرد.
26 آذر 1402 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : محسن جمالیان هاشم پور

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟