dunhill - Arabian Desert

IRRO عزیز ، حرفتون درسته ولی یه زاویه دیگه رو دوست دارم از چشم بنده هم ببینید
اگر نخوایم واسه خروجی این عطر واژه شرقی عربی رو استفاده کنیم ، پس چه برچسبی بهش نزدیک تر هست ؟ ، کاملا درست میگین که زیاد شرقی و عربی نشده ، ولی باز هم در دنیا و اتمسفر شرقی هست ، تا یه عطر ساختار شکن ، یا تماما مدرن یا هر اسم دیگه ای

بنظرم من شاید کمتر شرقی بودنش نسبتا به عودی های سنگین تر در بازار ، یا رز و ادویه کمترش ، در عین حفظ عملکرد خوبش ، اصلا هدف عطار یا کمپانی بوده
من قبلا هم گفتم ، شده عاشق عطری در این دسته شدم ، ولی بوی رز شدید پشیمونم کرده از خرید
یا در عطر دیگه ای عود خروجی ترش تر و تیز تری داشته و لطیف و تراشیده نبوده
و واسه همین همیشه با عودی ها مشکل داشتم

الان عود شیک ، بدون اذیت ، بدون رز و فضای زیارتی ، بدون ادویه بیش از حد ، اونم با حفظ پخش و موندگاری خوب رو جلومون داریم
و همچنین بدون اوپنینگ تیز و میان سالانه ! :)

بنظرم این کار دانهیل ورژنی با پرفورمنس قوی هست از یک اتمسفر تعدیل شده .

مثل یک سوشی ایرانیزه شده . آره دیگه یه سوشی اصیل نیست ، اصلا در واقع سوشی نیست ، ولی باز هم نزدیک ترین اسم بهش همون سوشی هست و چی بگیم بهش پس ؟
نصف حس و اتمسفر سوشی رو برامون نگه داشته ، نصف دیگرش روهم جوری تغییر داده که خوشمون بیاد

از اینکه همراه بودین تا آخر کامنت . سپاس

سلام جناب افتخاریان
بنده کامنت قبلی تون رو خوندم ، تو توصیفی که از این کار ارائه دادید اتفاقا لذت نوشیدن دم نوش های زعفران و رز در آن صحرای تجسمی ، مهر تاییدی بر آشکار بودن نت های رز و زعفران و شرقی و عربی جلوه دادن این کار دارد و این با توضیحات شما در پاسخ به بنده تناقض داره.

از سوشی گفتی ، از دل و قلوه براتون بگم!
سوشی نخور برادر من ! نخور!
دل و قلوه بخور
هم وطنیه هم ارزونتره هم از روایح دودی لذت میبری
شاد و خوشبو باشید

درود جناب IRRO
خدا رو شاکرم که کامنتهای عطر افشان به دست کاربر قابل پاک شدن نیستن و حاضرند
بنده در بررسی عطر که متنش موجوده اشاره کردم که اتفاقا رابطه خوبی با نت رز ندارم ، ولی چون اینجا رز و زعفران حل شده در کار ( غلیظ و شدید نیستن ) ، عطر رو دوست داشتم
و از غربی که لباس شرقی ها رو پوشیده نوشتم

پس در تمام نظراتم پافشاری به تم شرقی و کمی عربی داشتم ، ولی نه از نوع افراطی و غلیظش
سوشی ایرانیزه شده رو هم بر همین روال مثال زدم ، که آری سوشی اصیل نیست ، اما بالاخره سوشی است و بهش دل و قلوه دودی نمیتوان گفت !!!

برسیم به نظرم در جواب شما
آیا اونجا جایی گفتم رز ندارد ؟ یا زعفران ندارد ؟ که میگویید تناقض !!!
خیر برادر ، نوشتم شدیدا شرقی و عربی نشده ، اما باز هم تنها دسته ای که جای میگیرد همین دسته هست ، بخشی از کامنت رو زیر کپی میکنم دقیق و یکجا
نقل قول :
کاملا درست میگین که زیاد شرقی و عربی نشده ، ولی باز هم در دنیا و اتمسفر شرقی هست ، تا یه عطر ساختار شکن ، یا تماما مدرن یا هر اسم دیگه ای
بنظرم من شاید کمتر شرقی بودنش نسبتا به عودی های سنگین تر در بازار ، ** یا رز و ادویه کمترش** ، در عین حفظ عملکرد خوبش ، اصلا هدف عطار یا کمپانی بوده

***** گفتم رز غلیظ و زیارتی طور ندارد ، هیچ جا ننوشتم رز ندارد ، در بالا هم عین کپی متن قبلی بنده است ، نوشتم رز و ادویه ی کمترش شاید هدف عطار بوده . *****

------ در نهایت اهل شوخی مزاح نیستم ، اما چون خودتون شروع کردید لازمه بگم ، قبل از بحث شامه ، بنظرم به بحث بینایی توجه بیشتری کنید ، که صدالبته بینایی واجب تر از بویایی هست
و بجای دل و قلوه وطنی که پیشنهاد دادید ، هویج و آبش رو بهتون پیشنهاد میدم

و جواب بنده رو هنوز ندادید
اگر به این عطر شرقی و کمی عربی برچسب نزنیم ، پس چی بگیم که درست باشه و شما هم شاد بشین

شاد و بینا باشید .

درود مسیح جان
من نه خودمو استاد و نه حرفه ای میبینم
اما عزیزان و اساتید زیادی بودن که با تعبیرهای گزنده ، یا ایرادات الکی ، یا کلمات سَبکِ خیلی از افراد یا با میکس چیزی دیگری رفته اند و دیگر نیستند ،
بخشی از کامنت علی آقا ( in the dark ) که دیگه نیستن بین ما
:

فرض کنید یه بنای مکعبی شکل رو من به عده ای نشون بدم خب؟ یه نفر میگه مکعبه، یکی میگه سادست، یکی میگه مینیماله، یکی میگه آرامش بخشه و همش قابل احترامه؛ حالا اگه یکی بیاد بگه شبیه دوچرخه هست چی؟ خب این دیگه سلیقه نیس و صرفا نظر اشتباهه همینطور که شباهت وانیل و حشره کش سلیقه نیس و نظری اشتباه هست!

چگونه هست که احترام به سلایق فقط تا وقتی وجود داره که بگیم همه چی خوبه؟
..............

موضوع من تفاوت درک یک رایحه با دو روح متفاوت نبود ، یا دو بینی و شخص متفاوت
موضوع عجیب بودن و عجیب تر شدن رفتارهای بعضی از انسانها امروزیست
گفتیم عطر شرقی و عربیست در نهایت
گفتند برو دل و قلوه بخور بوی دود هم میده

گفتیم ، رز کمی دارد ، رز زیارتی حرمی ندارد
باز چیز دیگری گفت و خود را بخواب زد

بازش نمیکنم مطلبو ، بگذریم

فدای قلم زیبات . مرسی بابت وقتی که گذاشتی

درود بر جناب افتخاریان عزیز و تمام دوستان عطرافشانی

عطر دوستی بهترین و ماندگارترین عطرهاست
عربین دزرت ، صحرایی ناشناخته و بیگانه هست
نگزاریم که ما را در خود گم کند و سرگردان ،که این خواسته این بیگانه هست و مایه خوشحالیش
عربین دزرت شاید حال و هوای شب عربی لورنس عربستان( رز ملایم) یا جنگ عمر مختار (نبرد کهربا و عود) را تداعی کند ولی دوستی ما را نمیتواند به سخره گیرد.

امید که از این حقیر دلگیر نباشی...

پاینده و سرافراز باشید

درود بر تمامی اعضای دوست داشتنی عطرافشان
این کامنت آخرم در عطرافشان هست در دو بخش .
و چند جمله ای شاید از بعضی شما دوستان نوشته باشم ، و تلنگری به خودم و بعضی ، حوصله داشتید بخوانید ،

اول IRRO عزیز
وقتی در بررسی عطرم اشاره میکنم رُز دارد و منِ از رز فراری خوشم آمد
وقتی در کامنت جواب شما میگویم عطر آری فوق شرقی نیست ولی باز هم دارد
و در بار آخر و سوم میگویم کم زعفران و کم ادویه

ولی شما به عمد و از روی عقل زیرک ، سعی میکنید چشم را ببندید و همه ی اینها رو فراموش کنید و بگو نه ! نوشته ای رز و فضای زیارتی ندارد
در صورتی که خوب میدانستی برادرم که منظورم این بود ک فضای ِ رُز زیارتی ندارد
، چون هر سه بعر قبل تر را خوانده بودی و آگاه بودی

ولی فراموشی و تمسخر و برچسب زندن و ادامه دادنش رو انتخاب کردید

ذره ای کینه ای نیستم ، اما به عمد اعصابم را کسی خورد کند ، و بدانم ک میداند ولی خوشش می آید از خیلی چیزهای دیگر ، این را میبخشم ولی همیشه در ذهنم هست و بدون تعارف به خودم میگم اونجا توی اون فضا چیکار میکنی
؟؟؟
فلسفه عطر آرامش و زیبایی و حس خوبه
بعد در مرجع بررسی آن میروی که حس بد و کینه پخش میکنند ؟

( بازم ممنون که کامنتی گذاشتی برادر و ممنون تر میشم اگر بشه ادامه نداشته باشد حرفش )

سلام و عرض ادب خدمت علیرضای عزیز ، استاد گرانقدر
ممنون از توضیحات پربارتون
بنده میخواستم یک نکته رو عرض کنم
همانطور که جنابعالی اشاره کردید امبر و عنبر کاملا متفاوت هستند در واقع عنبر یک کلمه عربی هست و کلمه امبر رو از اون تقلید کردند.
اما به نظر من در دنیای عطر یا حداقل در بخش اطلاع رسانی عطر ها یک اشتباه بزرگ رخ داده و اون این هست:
در مورد رایحه های شرقی ، در واقع کلمه ی شرقی در این جا به کل سرزمین های شرقی اشاره دارد و این عبارتی است که غربی ها برای اشاره به عطرهایی که خواستگاه و منشاء اولیه ی مواد به کار رفته در آن به شرق برمی گردد، به کار می برند.
حالا با توجه به این که امبر یا کهربا( کاه ربا: در اثر مالش کاه را به خود جذب میکند) منشا و منابعش در اروپا هست و بوی ناشی از اون هم بوی دودی و صمغ گونه هست ، چرا باید به عنوان یک رایحه شرقی در نظر گرفته بشه؟
البته که امبری که در هرم بویایی عطر ها قرار داره واقعی نیست و بازسازی شده است ولی همین بازسازی ، اون رو به سمت یک رایحه گرم و شیرین و مشک گونه برده و بسیار نزدیک به عنبرگریس کرده و باعث تشابه بین این دو ماده کاملا متفاوت شده. مثال بارزش هم همین سایت فرگرنتیکا ، امبر و عنبر رو بصورت امبر یا عنبر تعریف کرده .
وقتتون رو گرفتم عذرخواهی بنده رو بپذیرید
خوب و خوشبو باشید

درود جناب روحانی ، اول اینکه من استاد نیستم و استاد خودتی 😁😊🌹.

و اما کهربا و عنبرگریس👇👇👇
"امبر ،عنبر ،کهربا" (Amber) با "عنبر گریس" از این لحاظ تفاوت دارند که اولی ملغمه ایست از وانیل و رزین هایی که بویی گرم، صمغ گون، دودی ،شیرین و عمیق با بن مایه ی شرقی وانیلی را تولید می کند_ درحالیکه دومی رایحه نسبتاً چوبی نمورشده با اب دریا ، نمکین ، شبه انیمالیک و مشک مانند ، با عمق و‌ شیرینی کمتر نسبت کهربا را تولید میکند .

متاسفانه بین برخی عطربازها و حتی در بعضی سایتها و مقالات مرجع داخلی ، دیدم و حتما بسیاری از شما بزرگواران هم دیدید که عنبرگریس (ambergris) و کهربا (amber) رو به اشتباه یکی میدونن و تفاوتی بینشان قائل نیستند در حالیکه رایحه ی این دو تفاوت های زیادی باهم دارند .

این اشتباه بعضا در ریویو و بررسی ها هم دیده میشه ، مثلا در عطری که کهربا استفاده شده شخص در بررسی اش ریز به ریز فضای نمکین و... امبرگریس را توصیف کرده - و یا بلعکس در عطری که امبرگریس استفاده شده شخص در بررسی اش بیس رزینی ، گرم ، شیرین و شرقی کهربا را توصیف کرده ... (این یکی از دلایلی ست که به دوستان تازه کار همیشه تاکید میکنم از منابع مطمعن اسنشیال اویل های عودی ، امبری ، انیمالیک ،صمغ گون و ...را حتما تهیه کنند و اجازه بدن شامه شون اصولی با روایح آشنا بشه ).
بعضی از این خطاها بخاطره هرم بویایی اشتباهی ست که برندها عمدا یا سهوا درج کردن، مثلا برخی عطرها توی هرم بویاییشون اسم کهربا رو درج کردن اما در حقیقت نُت امبرگریس توی ترکیبشون بکار رفته و رایحه ی نمکین و چوبی نمورو... عنبرگریس در بیس عطر کاملا تابلو و محسوسِ ، همین سبب میشه عطربازی که شامه اش با کهربا و عنبرگریس آشنا نیست و بیشتر فرم روایح را چشمی حفظ کرده ، اون اشتباه عمدی یا سهوی برند را ادامه و در ریویوش بجای عنبرگریس فضای کهربا رو توصیف کنه .
_____
پیچیدگی استخراج و قیمت نجومی فسیل کهربا، "۹۹٪ برندها" را بسمت "کهربای سینتتیک" و یا "بازسازی از طریق چند عنصر طبیعیِ رزینی و اورینتال" سوق داد.
اینکه منبع اصلی فسیل کهربا بیشتر در منطقه بالتیک و روسیه هست درسته ولی چیزی که در عطرسازی مهم اون رایحه ای است که ما به اسم کهربا میشناسیم ، عنوان اَمبر یا کهربا نه بخاطر شباهت بوی این ماده با سنگ کهربا، بلکه صرفا بخاطر حس گرم ، آتشین و گداخته ای هست که رنگ کهربایی و فضای شرقی رو تداعی میکنه ، در واقع ملغمه ی لابدانوم ، وانیل و بنزوئین در بازسازی کهربا ، اون حسِ آتشین ، گداخته و رنگ عسلی سنگ کهربا را فضاسازی میکنند.

شخصا هم کهربای سینتتیک شرکت فرمنیخ و هم کهربای بازسازی شده با فرمول لابدانوم ، وانیلین و بنزوئین را تست کردم ، هر دو بیسی گرم و شرقی دارند .
___________
عنبرگریس از اسپرم وال، استفراغ یا مدفوع نهنگ بدست میاد ، ، رایحه ای که عنبرگریس طبیعی دارد بویی گرم ، چوب آب خوردۀ کنار دریا ، نمکی و دریایی شبیه بوی سنگهای ساحلی ، پوست خشک و مشک مانند و خاکی .
بخاطره قیمت بالای عنبرگریس که ده گرم آن بیش از شش میلیون میشود بسیاری از برندها را بسمت نمونه های سنتتیک عنبرگریس سوق میده ، از مهمترین سینتتیک های عنبرگریس میشه به امبروکسان اشاره کرد که فضای بویایی چوبی ، فضای نمکی شبیه بوی پوست، و رایحه ای کرم مانند، تمیز و شبه حیوانی دارد ، در دیور ساواج حجم بالایی از امبروکسان استفاده شده که میشه بعنوان مرجع امبروکسان ازش نام برد .

در آخر گروه بویایی شرقی بزرگترین گروه در عطرسازی و نت های زیادی زیر مجموعه گروه شرقی قرار میگیره .
از مشک های حیوانی گرفته تا نت های شیرین وانیلی ، عسلی ، دارچینی و نت های صمغی و درختی مثل عود و ... همگی جز خانواده شرقی ها هستند.
با تشکر از شما دوست عزیز🌹🙏

درود برشما.
علیرضا ی عزیز ابتدا باید عرض کنم درس امروز هم مانند باقی دروس که حاصلِ مکتب آلی و میل عالی تر شماست برای بنده بسیار آموزنده بود و از شما دوستِ دانا و مهربان بابت این محبتِ مدام سپاسگزارم.

اما جسارتا باید عرض کنم امبرگریس 'فقط' حاصل و تولیدِ دستگاه گوارشی نهنگ عنبر هست و از طریق سیستم دفع (مقعد) خارج و به داخل دریا یا اقیانوس ریخته میشه. گاهی اوقات بخاطر حجیم شدن توده ی ایجاد شده و عدم توانایی نهنگ برای دفع از طریق مجاری روده، به منظورِ جلوگیری از مسمومیت بیشتر و مرگ احتمالیِ حیوان به صورت استفراغ و از طریق دهان خارج میشه!
اسپرم وال sperm whale اسم و خطاب انگلیسی نهنگ عنبر هست و احتمالا عامل ایجاد این دست سوتفاهم ها!
این جریان رو من از دوستم که دکتری جانورشناسی دارن هم پرسیدم و ایشان تایید کردند! چه بسا سرکار خانم مندی افتل در کتابِ Essence and Alchemy هم به همین مهم اشاره می‌کنند.

[قطعا شما عالم به علوم هستید و من هیچ نیستم جز دانش آموزی نابلد در مکتب شما اساتید. مبادا که این پیام دال بر بی ادبی و غلط گیری باشد که این عادت از تربیت و آداب من خارج است]
بازهم از شما ممنونم و برایتان بهترین هارو آرزو میکنم.

سلام ebi جان:
ممنونم از لطفتون دوست عزیز

درود بر شما Ebi جان .بنده اینجا در خدمت اساتید شاگردی میکنم .نظر لطفتونه

سلام از ماست جناب شوشتری ارادت داریم پاینده باشید از نظرات شما کمال استفادرو میبریم.

دوستان کسی هست که تجربه مشابه داشته باشه؟!