عطر «الکساندریا 2» شهری نامرئی است که همچون قلمروی از جنس چوب برای خدایان خلق شده؛ آمفیتئاتری باشکوه که شور و احساسات سرمستشده ما را به صحنه میآورد؛ آیینی رازآلود که گوهر درونی شما را فرامیخواند؛ گذرگاهی برای مناسکی سرورآمیز که سرشاری ناب و درونی این عطر را همچون آیینی جاودانه جشن میگیرد. «الکساندریا 2» همچون بخورهای پُردودی است که در تاریکی شعلهورند؛ همچون چشمهای پُر از شور و شوق؛ و همچون نامهای عاشقانه و بلند که انگار وسعتی به اندازه یک کتابخانه دارد. «الکساندریا 2» صمیمیت و جذابیت یک گل رز شکوفاشده را درون خود دارد؛ یا همچون نیمه گمشده یک سیب است، یا نیروی دلنشین سدر، یا وسوسه مرگبار یک گل برف. «الکساندریا 2» رودی از موجهای شورانگیز است که در میانه یک شهر میخروشد؛ آنجا که نت عود کامبوجی همچون ملکهای جادویی به درون روح شما گام میگذارد و صدای ناقوسهای پُرهیاهو میگویند که او به تالار سلطنتیاش بازگشته است، آن هم با دنباله و ردی گرانبهاتر از طلا.
در محصولات برند زرجف خیسی دور والف و محل اسپری در هنگام باز کردن ادکلن رایج است که در برخی موارد باعث خوردگی شیشه می شود و برند زرجف هنوز راهکار مناسبی برای رفع این مشکل اتخاذ نکرده است .
نوع عطر | ادو پرفیوم |
برند | زرجوف |
عطار | کریس موریس |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2012 |
گروه بویایی | شرقی چوبی |
کشور مبدأ | ایتالیا |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | سیب ، اسطوخودوس ، دارچین ، اقاقیای پالیساندر |
اسانس میانی | رز ، سدر ، گل برف |
اسانس پایه | مشک ، کهربا، وانیل ، چوب صندل سفید ، عود |
تصور کنید برای بازدید به یکی از خانه های قدیمی که معماری قدیمی و شاهکاری دارند مراجعه کرده اید بعد از ورود به عمارت چشم شما به یک حوض گرد و بزرگ که به رنگ آبی فیروزه ای رنگ شده و کناره های حوض پر از گلدان های کوچک گل هستش می خوره قدمی در حیاط این عمارت میزنید و محسور زیبایی این بنای تاریخی هستید که از دور متوجه باغچه ای زیبا و خاص میشود که بوته ای از گلی به رنگ سیاه دارد، نزدیک میشوید آیا اینها گل روز هستند!؟
بله گل رز موسکاتا یا رز هالفتی که به رنگ سیاه هستند، گلی رازآلود و محسور کننده کمی آنطرف تر یک درخت زیبا،معطر و شیرین که گلهای خوشه ای دارد رو میبینید بله اینها اقاقیا هستند،
باز میگردید و از داخل این عمارت بازدید میکنید و سرمست از این همه شکوه و جلال هستید و قصد ترک عمارت را دارید که ناگهان زیر زمین عمارت نظر شما رو جلب میکند نزدیک میشوید ولی به شما گفته اند این مکان ممنوعه است و نمی تونید وارد انجا شوید حس کنجکاوی شما رو نزدیکتر میکند ناگهان بوی عودی سنگین و خاص رو استشمام میکنید که احتمالا کسی که مسئول حفظ و نگهداری این عمارت هست علاقه خاصی به عود دارد و هرزگاهی به زیر زمین رفته و با روشن کردن عود عشق بازی میکند اما در لابه لای این رایحه بینی شما چیز های بیشتری رو حس میکند که در لابه لای سنگینی عود گم شده اند وباید تصور کنید در این بخش ممنوعه چه چیز دیگری هست که بینی شما رو قلقلک میدهد؛
شاید تغار های چوبی که مقداری برگ های گل خشک شده از همون بوته سیاه و درختی با گل های خوشه ای که دیدید، شاید تغار هایی که چوب دارچین در آن نگه داری میشوند و شاید های دیگر......
وبا همان حس شوق شعف و کنجکاوی این عمارت باشکوه خاص رو ترک میکنید