در سال 1751، هنری فیلدینگ (رماننویس) ادعا کرد که «میخانهها بیتردید پرورشگاه همهجور فساد و شرارت هستند».
ویلیام هوگارت (هنرمند انگلیسی) در فاصله 34-1732 و در تلاش برای نشان دادن سقوط فضیلت در میان مردم، هشت اثر نقاشی مرتبط به همدیگر منتشر کرد که مجموعا A Rake’s Progress نام دارند. این مجموعهآثار که جزو آثار بدنام هوگارت هستند، تباهی و ویرانی تام راکول را به نمایش میگذارد که در مقام شخصیت کلیدی این نقاشیها، در معرض تماس با زندگی اشرافی، روسپیان و قماربازی قرار میگیرد.
در عطر «ریک اند روین» که از صحنههای انحطاط و تباهی تصویرشده در نقاشیهای هوگارت در یک کلانشهر الهام میگیرد، روح این شخصیتها دوباره زنده میشوند ــ عطری که میخواهد حسوحال یک شب سپریشده در میخانه را به تصویر بکشد، جایی که نوشیدنی جین همراه با خوشگذرانی دستبهدست میشود و سرمستیها شروع میگردند.
این عطر قدرتمند ادو پارفیوم (با غلظت 30 درصد) ترکیبات گیاهی همان نوشیدنیهای میخانهای را برجسته میکند که جامها را پُر میکردند، همراه با بوی چوبهای تیره کف میخانهها که نوشیدنیها روی آنها میریخت، و البته آمیخته به جلوههایی حیوانی که به رفتار و کردار شرارتبار درون میخانهها اشاره دارد.
برند | بیوفرت لندن |
سال عرضه | 2018 |
گروه بویایی | چوبی معطر |
کشور مبدأ | انگلستان |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | پرتقال، لیمو ترش، گشنیز ، فلفل صورتی ، سنبل ختایی ، شیرین بیان ، سرو کوهی ، فلفل سیچوان ، جین (نوشیدنی) |
اسانس میانی | بنفشه ، ریشه زنبق، لابدانیوم، درخت کاج ، سرو ، فیبر بیدستران، گوستوس، روغن کرچک |
اسانس پایه | مشک ، چوب صندل سفید ، روایح چوبی، نوعی کهربا |
پرتقالِ گندیده، لگدمال شده، روی آسفالت جان داده؛ دیده اید؟ خاست به فرار و کاج چنگش زد! صدای خورد شدن استخوان هایش آمد! دهان خونی، پوستِ گس و تلخِ لیمو را میان دندان های شکسته اش گرفت و شروع به جویدن کرد. تلخ تر از او خندید و گفت: آه ای رنج شیرینِ من! شیرین بیان ام کجاست؟ و او باز هم خیالِ شیرین بیان داشت...و کاج، نگاهش به من افتاد. کفتارش تاخت و مرا از گردن گرفت و پرت کرد در گرم خانه ی بخارِ زهرمار گرفته اش! بله، زهر ماریاست در لباس زنبق که اندامِ مُشکِ چروکیده فلج، او را دُرُسته بلعیده است! و او نفس کشیدن از یادم بُرد و خس خس برایم گذاشت و کاج دیگر چنگ نزد! آمد به جلو و در گوش چپ نجوا کرد: خوش آمدی دخترک گریزپا!..
و ریک اند روئن، همان لحظه ایست که جبر بر شانه ات می کوبد و می گوید: فرار بی فرار! اینجا، شهربازیِ من است و بازی، به این آسودگی ها هم که تو خیال می کنی تمام نخواهد شد..چنگ بزن و آوار تر کن خرابه را و من، بی باک تر از قبل، میان بخار و سوز و سرما، به پرتقالی می نگرم که خیالِ گریز در سر داشت و در عوض زیر پا لِه شد! به شیرین بیان می نگرم و جایی بدون تو و می خندم و زیر لب زمزمه می کنم: آه ای رنج شیرین من...
سوای قصابِ فیلمِ I Stand Alone، به نظرم میشه گفت کرکتر یک بیمار اسکیزوفرنی رو داره. برای من تداعی کننده ی شمایلِ پسرِ طرد شده یک خانواده بود. بگذریم...
This is how he ruins you and rakes your broken heart like dead leaves..