NASOMATTO - Nudiflorum

مشخص است در برند های نیش هر برندی سبک و هدف خاصی را دنبال می‌کند و همین طور هر برند در یک مورد حرف بیشتری برای گفتن دارد؛

کرید در طبیعی بودن روایح، آمواج در تراکم، سورسینلی در هنر، گوالتری در یونیک بودن روایح، زرجف در کیفیت، تام فورد در لوکس بودن بیشترین هدف را دنبال می‌کند،

نودیفلوروم از دیگر شاهکارهای گوالتریست، گوالتری متمرکز است اکثر کارهای او یک فضای خاص را القا می‌کند تمامی کارهایش متفاوت از دیگریست هر کدام از یک چیز سخن می‌گوید ........

و نودیفلوروم سخنش عشق و هوس است، رز نماد عشق است و چرم قدرت و تکبر، تراکم اکثر کارهای گوالتری بالا نیست اگر باشد بسیار کم است نهایت روی سه نوت تمرکز می‌کند و به همین خاطر شفافیت ها بالاست و اما هنر او این است که از همین تراکم روایح یونیک خلق می‌کند، او را بی حد و مرز دوست دارم و برایم همیشه ارزشمند است. 🌺

ظرافت گل ها کنار چرم، چرمی انیمالیک، پر از احساسات ولی همچنان مغرور، لطافت رز کنار چرم چه میکند ! همچنان رز از عشق می‌گوید و چرم از غرور و تعصب، این همان است که سرسختان را از پای درمیاورد و اسیر خود می‌کند؛

مناسب فردی پر از احساس اما مغرور، قلبی پاک اما آغشته به گناه و هوس، جوانی پر از رویاها و آرزوهای دوردست، برای کسی که برای اولین بار طعم عشق را می چشد.......

ایمان آوردم ! ایمان آوردم به هنر گوالتیری چی بود این؟ فاخر تر از اینم هست؟ فوق العاده به معنای واقعی کلمه من رو به وجد آورده اگر هنوز این کار رو تست نکردین نصف عمرتون رو فناس از ما گفتن بود.

" خودش را صدا زد . خودش را دعوت کرد و در نهایت خودش را شکست داد "

صندلی اش را کمی عقب کشید و بر پاهای بی جانش ایستاد . با چشمان هراسان دهاتی اش نگاهی به اطرافیان انداخت. اندک لحظه ای به شمار ثانیه هایی افتاد که ضربان قلبش به او فرکانس خودشیفتگی القا میکرد. اپرای اشنایی در ذهنش تکرار و تکرار میشد .با هر قدم کوتاه و لرزانش به برهنگی نزدیک تر میشد و خطی از لباس های کنده شده بدرقه اش میکرد.
حاضرین به دختر برهنه ای که تلاش میکرد با صدای اپرای درحال پخش برقصد نگاه میکردند.آن زن خودش را رها کرد و سبکبالانه بر موج های خیالی ذهنش سواری میکرد .
دوگانگی بر فضا حاکم شده بود . کدام قسمت را باید باور کنند ؟ تماشای غمی که در چهره آن زن بود یا تماشای رقص های هماهنگ و سرخود و مستانه اش . عجیب تر آن بود که هیچ مردی نه تنها جرئت نمیکرد بلکه نمیخواست به آن دختر خوش سیمای برهنه نزدیک شود . بعد از گذشت دقایقی ، پلک های مردها و زنان آن جمع چنان سنگین شده بود که انگار بار سفر به دورترین نقاط ذهن تاریک و سرخوش آن زن بسته بودند . رفته رفته نگاه ها از زن برداشته شد تا زمانی رسید که آن زن همچنان در حال رقصیدن بود و هیچکس به او نگاه نمیکرد . او همین را میخواست . سوار برهنه ای که دیگر خیالش راحت بود کسی غم هایش را نمیبیند .
به سان تلخی جسارت آن زن شروعی چرمی و انیمالیک و نسبتا کثیف ، به شمارش قدم ها و برهنه شدن آن زن همراهی و عرض اندام نت های فلورال و به داغی بدن آن زن برهنه هم قدمی روایح کرمی پودری ناشی از هم قدمی مشک در واپسای داستان باعث شد تا چنین سناریو جذاب و افتخارافرینی برای ما اماده شود .
جنسیت برای این عطر نمیتوان تعیین کرد چرا که ظاهری مونث ولی قلبی مذکر را شاهد هستیم . نودی فلوروم عطر بسیار ریچ و محترمی هست و براش ارزش زیادی قائلم . پرفورمنس بسیار خوب .
9.5/10

نام پژمان جمشیدی رو هر جا بشنویم بدون لحظه ای درنگ یاد هنرمندی های طنازانه
. این بازیگر با استعداد سینما میفتیم ، بلاشک لبخندی هم برلبانمان جاری خواهد شد
شاید فراموش کنیم که روزی روزگاری سینما که نه ، چمن و توپ و تکل ،هنر پژمان بوده
برگردیم به بیست سال قبل در چنین روزهایی، استادیوم بن زاید ابوظبی، مقدماتی شوم جام جهانی 2002
،جدال ایران امارات، تکل خشن پژمان جشمیدی،کارت زرد دوم و اخراج.هیچ نشانی از لبخند و شور و شادی نیست.آه چقدر تلخ!!!
.
.
سده هفتم هجری قمری!!!!،ملک شیران،بازهم مثل چنین روزی!!!!،سرد و تاریک،آینده ای مبهم .تنها کور سویی از امید.
مُلکی از دست رفته،مام وطن زیر تاراج چکمه های بی رحم مغول،زجه های زنان و کودکان.
تنهاترین سردار ایران زمین،جلال الدین خوارزمشاه،در میانه نبرد ،هنگام گذر از رود سند،وقتی که همه چیز را از دست رفته دید،وقتی همه دعاهای زنان و مردان شد قوت پای اسبش و از رود خروشان میگذشت ، اخرین بار برگشت و سپاه چنگیزِ متوقف شده پشت آب را نظاره گر شد
تو گویی فقط دو کلمه عمق این حادثه را وصف میکند، جنگ و آتش(بس)،صلحی در کار نیست.،روانش آزرده و کامش قطعا تلخ بوده،تلخی اش آشناست،شاید به تلخی و گرمی نودی فلورم.
گویند در آن هنگام پیکی به خیمه ی چنگیز رسید، سیاه ای نوشته بر روی مُشکی ساخته شده از گل!!،شمیمش تمام سپاه مغول را فرا گرفته بود،چنگیز بعد از خواندنش سخت برآشفت
"در این دشت پراستوار که نامش هست ایران، از هر خون ریخته شده ، گلی روییده خواهد شد و از هر گلی ، ده گل دگر،موسم کوچ سرما و تاریکی نزدیکی ست،آری بهار همین حوالیست.در این کران بیکران بهار همیشه نزدیک هست..". آورده اند که نامه ممهور شده بود به مهری با رایحه ای خاص ،گویا همان نودی فلورم گولتیری بوده هست.
پر اخم و تلخ اما امید را در نهان خانه خودش جا داده است.گویند چنگیز تا واپسین لحظات عمرش این نامه در بر خود نگه داشت و میبویید.
.
.
هر وقت اسم برند ناسوماتو رو میشنوم بی اختیار یاد شرق میفتم،یاد ژاپن.چه عیبی دارد اگر من این برند را،شگفت انگیزی رایحه هایش را،معما بودنش را، پیش خود ژاپنی بپندارم؟
پوشیدن و بوییدن نودی فلورم برای من در این سرمای زمستان خصوصا شبهایش، همچون پوشیدن رداییست هر چند موقت که تلخیش در خود شیرینی گرما و امید دارد،سرما را قابل تحمل تر میکند.
همانطور که در آن قسمت تاریخ که سرمای تلخ زمستان گونه اش، همه خطوط و سطورش را خط خطی کرده بود،تنهاترین سردار ،ردایی بود از امید و گرمای رهایی بخش.
.
.
بعدتر ها که از پژمان پرسیده شد که چه شد که اخراج شدی،گفت: قبل از بازی برای بهتر جنگیدن ، اهنگی حماسی گوش کرده بودم که عجین شده بود با روح و تنم،حاضر بودم جانم هم بدهم.
کسی چه میداند شاید تصویر سازی آن آهنگ حماسی ، حماسه نبرد جلال الدین بوده است، تصویری سراسر شور و اشتیاق برای رهایی از بند حقارت و اسارت.
و چه اهنگی بهتر از سمفونی "حماسه خرمشهر" برای این تصویر.پژمان اما هیچوقت نگفت این حس چه بویی داشته،این پازل هنوز گمشده ای دارد.رایحه ای باید یافت در خور این تصویر و نوا
من این تکه گم شده پازل را با نودی فلورم پر میکنم ،انتخابی که از سر احساس بر آمده،وقتی که سرما را با تلخی بی پایانش برایت گرم و شیرین میکند،وقتی که ظلمت و بیم را با آتش و امید میرهاند.
"آری بهار همیشه نزدیک هست!".

دو بار سعی کردم بهش نزدیک شم و بخرمش، اما هر بار بیشتر مجاب نمیشم.
امیدوارم کسی با حرف من نسبت به اینکار موضع منفی نگیره، اما نمیدونم چرا با هر بار بوییدن این کار، یاد شامپو صابون های قدیمی می افتم. چرا؟ بوی رز و توت فرنگی که اساتید میگن رو نمیتونم بگیرم ازش.

امروز اکثر عطرهای گوالتیری رو تست کردم با اینکه میدونم کرونا حس بویایی من رو زخمی و عصبهای بویاییم رو در تشخیص تحریک کرده ولی تونستم یک جمع بندی انجام بدم.بیشتر نظرم روی بارائوندا بود ولی وقتی توازن رز رو با نودیفلورم سنجیدم کلن نظرم عوض شد.هدف از باراوندا به نودی تغییر یافت.
در حین تست نودی و حس و حال رز و رایحه توت فرنگی بودم که انیگمای روژا داو رو بوییدم.کاری به رنگ روایح ندارم.کیفیت انیگما منو دیوانه کرد و دوباره هوشیار شدم و به تست و تجربه خودم برگشتم.
بهترین عطر ناسوموتو رو به نظر خودم نودیفلوروم میدونم.توضیحات جزئیاتش در فرگرنتیکا هست و نمیخوام اضافه گویی کنم.
این عطر بسیار خوشبو و جالبه اول رایحه به سمت زیباییه جنس مونث میره و در اواخر به سمت جنس مذکر .سخت پسندترین خانمها شاید با این عطر ارام بشوند .یک مشکلی داره که شاید حسنش باشه.
بوی رز و توت فرنگی حسی بسیار دلچسب داره که با بوی چرم لطافت خاصی میده .بوی رز در بارائوندا دوبرابر نودی هست.بوی انیمالیک دوستان اشاره کردن بسیار دقیق و با ظرافت خودش رو نشون میده ولی مشکل یا حسن اینه که بعد از گذر دقایق بوی سیگار،بله بوی سیگار خودش رو نمایان میکنه.
اینجا خانمها خودشون رو کنار میکشن از ین عطر.اما ایشان هم باز به بوی زیبای این عطر معترف هستند.
عطرهای ناساموتو یونی سکس هستند ولی من این عطر رو شدیدن زنانه میدانم و اعلام میکنم قدرت جاذبه بالایی داره.عطری خوشبو و دارای کرکتر خاص.گوالتیری به نظر من یک عطار مخالف هارمونیه.هر کسی این عطر رو خواست بخره دو ساعت تستش کنه و بعدن بخره.نمیخوام بگم عطرای گوالتیری مشکل دارن ولی به هیچ وجه نمیشه پیش بینیشون کرد تا موقعی که دقیقن تست بشن.
من به این عطر 7 از 10 میدم

با اولین اسپری بوی چرم با فضای انیمالیک قوی به مشام میرسه
تجربه من نشون داده که همین 5 دقیقه اول کار خیلیا ازش ناامید میشن و بدشون میاد از این بو. اما وقتی کمی زمان ببره کم کم بوی گل رز خودش رو نشون میده و اون فضای خشن و عبوس رو میشکنه و لطافت خاصی به عطر میده
درست توی همین مرحله است که به نظر من خاصیت یونی س.ک.س بودن عطر خودش رو نشون میده و این شاهکار رو عطری مناسب هم برای مرد و هم برای بانوان میکنه.
من به شخصه دوست دارم عطرم خیلی خشن باشه و اصلا طرفدار بوی رز برای مرد نیستم اما این فضا توی این عطر یک شاهکاره و همه چیز باهم خیلی خوب شکل میگیره
بدون تست نخرید چون خیلیا رو دیدم که از این بو بیزار شدن
برای من یکی از جذاب ترین عطرهایی است که تست کردم و مدتی است تو فکر خریدش افتادم.

گویا گوالتیری از خودبیخود شده و در سودای آن زیبای اغواگر در اعماق ذهن خود پوست لطیف او را نوازش میکند و او را میبوید و نت هایش را یادداشت میکند تا او را در شیشه ای از جنس هوس زندانی کند

بانویی بسیار زیبا رو این کار رو به بنده پیشنهاد داد و گفت بهترین عطر ناسوماتو همینه
واقعا با تستی که از عطرهای دیگر این برند داشتم متفاوت بود
با اولین اسپری روی پوست به درون شما نفوذ میکنه و از همون لحظه اول اغواگری میکنه
یک عطر گلی چوبی درکنار روایح حیوانی یک تجربه ناب و جدید بوجود میاره طوریکه دائم در حال بوییدنش هستی و بدنبال تشابه ولی پیدا نمیکنی (به نظر بنده).
رز در کنار تمشک رایحه رو به سمت خانم ها متمایل میکنه اما با رو شدن چرم این وضعیت تغییر میکنه
تغییر روایح بسیار محسوس هست و بهترین زمان این کار پدیدار شدن بوی چرم در کنار روایح حیوانی و گل رز هست ، واقعا دلبری میکنه ...

ماندگاری و پخش خیلی خوبی داره
به خاطر متفاوت بودن در این کلاس جزو گزینه های خریدم گذاشتم ، نمیدونم از اینجا بخرم یا از اونجا ؟؟؟

او عریان است و لطیف (نودیفلورام)
او را بپوشان ...