رفلکشن محصولی مردانه از آمواج است که در سال 2007 به همراه نسخه زنانه با همین نام تولید و معرفی شد. این محصول رایحهای ملایم و شیرین داشته و به صورت چهارفصل میتوان از آن استفاده کرد.
آمواج رفلکشن مردانه تجسمی از روح خلوص را به نمایش میگذارد. عطری تاثیرگذار، متمایز و شدیدا مردانه که جذابیتی جاودانه.
عطر ادو پارفیوم آمواج رفلکشن مردانه در نتهای آغازین از روایح باطراوت، ادویهای و نسبتا آروماتیک استفاده میکند تا روح خلوص را به تصویر بکشد. نتهای گلفام و بافتدار میانی هم قدرت اغواگرانه برگرفته از استحکام درونی مردان را مجسم میکنند، درحالی که نتهای نمادین و مشهور نعناع هندی و خسخس در لایه پایانی با جلوههای هوسانگیز چوبی آمیخته میشوند تا بازتابی از ظرافت حقیقی مردانه و جذابیت جاودانه این عطر خلق کنند؛ عطری تاثیرگذار، متمایز و شدیدا مردانه.
نوع عطر | ادو پرفیوم |
برند | آمواج |
عطار | لوکاس سوزاک |
طبع | معتدل |
سال عرضه | 2007 |
گروه بویایی | چوبی گلی مُشکی |
کشور مبدأ | عمان |
مناسب برای | آقایان |
مناسب فصل | پاییز |
اسانس اولیه | رز ، رزماری ، فلفل قرمز شیرین |
اسانس میانی | بهار نارنج، ریشه زنبق، یاس |
اسانس پایه | نعناع هندی ، خس خس ، سدر ، چوب صندل سفید |
ایکاروس جان شما اینجا به همهی کسانی که ازتون درخواست میکنن کمک میکنید تا به عطر مناسبشون برسند. خواهش میکنم به من هم کمک کنید.
اول بگم که بودجهام نهایتا ۷۰۰ تومن هست و بیش از اون نمیتونم پرداخت کنم. عطری میخوام که هر ثانیه بوش تو مشامم باشه و باهاش زندگی کنم.
من شخصیتم رو کامل براتون باز میکنم، شما هم مطابق همون بهم مشاوره بدید.
من یه پسر ۲۰ سالهام. قدبلند، نسبتا لاغر، با پوستی سفید و موهایی سیاه و همیشه کوتاه و مرتب. دانشجوی برق قدرت. باهوش. با صدایی مردونه. درونگرا. مغرور. زودرنج و دیر فراموش کن(یعنی دیر می بخشم :)).
علایقم عطر، فیلم، تنهایی مطلق، موسیقیهای غمگین و کتاب هستش. دیوانهی کتابم! کارگردانهای مورد علاقهام کوبریک، نولان و فینچر هستن. با وجود موفقیتهای درسی خیلی خوبم که اطرافیانم همیشه بهشون غبطه میخورن، به نظر خودم سابقهی شکستهای بزرگی در درس و زندگیم داشتم و نتونستم اون طور که باید ظاهر بشم. من خیلی جالبم! وقتی کنار آشنایان خیلی خیلی نزدیک یا دوستان فوق صمیمیم هستم واقعا خنده رو هستم و همه منو به جوک گفتن و بامزگی میشناسن اما خیلی اشتباه میکنن. من اصلا بامزه نیستم چون اونی که اونا دیدن فقط و فقط یه ماسکه. نه خود من! من وقتی تو یه جمع حتی تقریبا آشنا یا نسبتا غریبه نشستم، کاملا منزوی هستم و کوچکترین تمایلی به شکستن حباب دوستداشتنی و تاریک تنهاییم و حرف زدن با بقیه ندارم. وقتی تنهام به مشکلاتم فکر میکنم و دلیل برای شاد بودن نمیبینم. البته افسردگی ندارم ولی خب واقعا آدم توی تنهاییش نمیتونه شاد باشه! اگه باشه برای من عجیبه! دیوانهوار عاشق بازیگریم و شاید به همین دلیله که پیش بقیه خندهرو هستم و در حقیقت تنهایی خودم غمگین و تاریک و سرد سرد سرد...
بخاطر همین ویژگیم وقتی که تنها میشم، نقشهای غمگین توی فیلمهای مورد علاقهام رو برای خودم بازی میکنم. نقش دیکاپریو توی اینسپشن وقتی زنش تو شب سالگرد ازدواجشون جلوی چشمش از پنجرهی هتل پرید پایین، نقش آلپاچینو تو پدرخواندهی۲ و وقتی مادرش مرده بود و خودش تنها با ۲ تا بچهی خردسالش نشسته بود تو یه عمارت جدا از بقیه. لحظهای که خواهرش رفت پیشش التماسش کنه فردو داداشش رو ببخشه. اون نگاه سرد و بیروح آلپاچینو رو خیلی خیلی دوست دارم و همونه که برای من مناسبه. نقش آدمایی که شکست خوردن و داغون شدن و قول دادن تنها بمونن و دیگه هرگز به هیچ کسی نزدیک نشن.
احساس میکنم خیلی به نقشی که این بزرگان بازی کردن شبیهم و فکر میکنم همینایی که گفتم تمام شخصیت منه.
اگه نقطهی ابهامی باقی مونده دستور بده تا بگم.
یادت باشه که من این کاراکتر سرد و تاریک و شاید عجیب و غریبم رو دوست دارم و با دنیا عوضش نمیکنم. لطفا بهم عطرهایی معرفی کن که منو بیشتر از این توی خودم فرو ببرن و بهم اجازه بدن از تنهاییم و خودم بودنم لذت ببرم. عطرهایی که تنهایی تاریک و البته به نظر خودم قشنگم رو برام دوستداشتنیتر از همیشه کنن. عطرایی که منو بغل کنن و خود خود خودم باشن.
.
.
به خاطر طولانی شدن وحشتناک متن عذر میخوام دوست عزیز