نسخه مردانه اینترلوده از شرکت آمواج همچون سایر کارهای این برند در طراحی متناسب با نسخه زنانه اینترلوده تولید شده و در جعبه مخصوص آمواج روانه بازار شده است. اینترلوده از رایحهای گرم و شیرین برخوردار است و یک تلخی آن را همراهی میکند.
کریستفور چانگ درباره این عطر میگوید: «من آنچه را میبینم و احساس میکنم، در قالب عطرها به تفسیر درمیآورم. تمام هرجومرج و بینظمی اجتماعی و طبیعی که امروزه ما را احاطه کرده، ترجمهپذیر به سطحی صمیمیتر و درکشدنیتر است. لحظات میانپردهای (اینترلودی) بازتابی هستند از تمامی آزمایشها و رنجهایی که ما برای رسیدن به رضایت و موفقیت شخصی پشت سر میگذاریم». او درباره استفاده از ترکیبات مختلف هم میگوید: «آمواج بهخاطر توانایی خاصش در بازآفرینی و ابداع دوباره عطرهای آشنا و معمولی شهرت بالایی دارد. صمغ کندر و صمغ درختچه مر بهطور سنتی روایحی منسوب به ساحتهای روحانی و دینی هستند، اما این روایح به شیوهای نوین بازسازی و بازطراحی شدهاند تا حسی امروزی و درعینحال پیچیده خلق کنند».
آمواج اینترلود مردانه از عطرهای چوبی و ادویهای آمواج است که در نتهای آغازین با ترنج، پونه کوهی و عصاره فلفل قرمز شیرین سرشته میشود. این نتها فواصل انتقالی آمیزه را طولانیتر میکنند و با نتهای آروماتیک برگرفته از کهربا، صمغ کندر، اوپوپوناکس، گل آفتابی و صمغ درختچه مر به سطحی تضادآفرین میرسند. نتهای جاودانه چرم، عود، نعناع هندی و چوب صندل هم در لایه پایانی توانستهاند جلوههایی عمیق، ماندگار و بافتدار را بیافرینند. آمیزه این عطر توسط پیر نگرین خلق شده است.
ترکیب رنگ آبی و طلایی در شیشه این ادکلن ترکیب متناسبی ایجاد کرده است. سبک جعبه به سبک کارهای آمواج است و ارزشمند و متقاوت بودن را به خوبی منتقل میکند. عطرافشان این کار محصول سال 2012 شرکت آمواج را به شما عزیزان پیشنهاد میکند.
نوع عطر | ادو پرفیوم |
برند | آمواج |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2012 |
گروه بویایی | شرقی چوبی |
کشور مبدأ | عمان |
مناسب برای | آقایان |
مناسب فصل | زمستان |
اسانس اولیه | ترنج ، فلفل ، پونه کوهی |
اسانس میانی | کهربا، لابدانیوم، روایح دودی، اوپوپوناکس |
اسانس پایه | نعناع هندی ، چوب صندل سفید ، چرم ، عود |
گاهی یک اثر هنری، فراتر از مدیوم خود، به یک بیانیه بدل میشود. گاهی یک قطعه موسیقی، یک فیلم، یا حتی یک عطر، چنان دقیق نبض یک زمانه را میگیرد که به سندی تاریخی از یک حس مشترک بدل میگردد. "آمواج اینترلود"، چنین اثری است؛ یک شاهکار بویایی که نه برای دلربایی، که برای روایتگری خلق شده است. این عطر، یک ضدجنگِ مایع است، داستان یک "میانپرده"ی تلخ و پرآشوب در تاریخ انسانیت؛ داستان ویرانی و امیدی که از دل همان ویرانی جوانه میزند.
پرده اول: طنین آژیرها و دلهرهی آغازین
افتتاحیهی اینترلود، حملهای بیمقدمه و آکوردی سرگیجهآور از تضادهاست. پونه کوهی (Oregano)، نه آن گیاه آروماتیک در آشپزخانهای امن، که خشکی و گزندگی خاکی است که از فرط اضطراب به هوا برخاسته. در کنارش، فلفل پیمنتو، چون شرارههای پراکندهی اولیه، تیزی یک خبر ناگوار را در فضا میپراکند. این شروع، عامدانه ناهماهنگ و آشوبناک طراحی شده؛ بازتاب دقیق لحظهی فروریختن نظم، طنین آژیری که سکوت را میشکند و دلهرهای که چون گرد و غبار، بر همه چیز مینشیند. این رایحه، بوی آرامش نیست؛ بوی آغاز یک فاجعه است.
پرده دوم: قلب آتش و دود
با فروکش کردن غبار اولیه، به قلب اینترلود میرسیم؛ یک تودهی عظیم، نفسگیر و بیرحم از دود. بخور (Frankincense) و صمغها (Opoponax & Myrrh)، فضایی لیتورژیک و آخرالزمانی خلق میکنند؛ گویی دود برخاسته از سوختن مکانی مقدس است، از کتابخانهای که قرنها معرفت را در خود داشته، از خانهای که لبریز از خاطره بوده. این دود، تلخ و سنگین است، اما در عین حال، کیفیتی معنوی و پالوده دارد. این پارادوکس، تراژدی اصلی را روایت میکند: هتک حرمتِ زیبایی، سوختنِ تاریخ. این رایحهی شهری است که در آتش محاصره شده.
پرده سوم: نجوای امید در دوزخ
اما درست در مرکز این دوزخ دودی، جایی که انتظار میرود همه چیز خاکستر شده باشد، نبوغ عطرساز و کورسوی امید آشکار میشود. یک شیرینی کهربایی (Amber) و گرم، چون رشتهای طلایی، این تودهی خاکستری را میشکافد. این شیرینی، صدای یک ویولنسل در میانهی غرش توپهاست؛ خاطرهی یک آغوش در پناهگاهی سرد؛ انسانیتِ سرسختی که از زانو زدن سر باز میزند. این آکورد شیرین و رزینی، روح ضد جنگِ اینترلود است. او فریاد نمیزند، اما حضورش گواهی است بر اینکه عشق و زیبایی، حتی در عمیقترین تاریکیها نیز راهی برای بقا مییابند.
پرده چهارم: سکوت پس از طوفان
پایهی عطر، روایتِ پس از فاجعه است. چرم، رایحهی بقایای فرسوده و جامانده را دارد. عود و پچولی، عمق خاکی و تاریک زمینی را تداعی میکنند که زخم خورده اما هنوز زنده است. چوب صندل، نجابتی است که حتی در ویرانی نیز باقی مانده. این لایهی پایانی، سنگین، استوار و سرشار از سکوتی پرمعناست. دیگر از آشوب اولیه خبری نیست، تنها وزن تاریخ و خاطره باقی مانده؛ رایحهی استقامت و انتظار برای طلوعی دوباره.
"اینترلود" را نه بر تن، که بر روح خود میپوشید. او عطری برای زمانهی صلح نیست، بلکه دعایی است برای بازگشت آن. این رایحه، پرترهای دقیق از آشوب است تا قدر آرامش را بیشتر بدانیم. این بوی جنگ است تا به یاد بیاوریم که هیچ چیز در جهان، ارزشمندتر از صلح نیست. این عطر، رایحهی زخمی است که آرزوی التیام دارد.
زمانی بهتر از این روزها برای نوشتن در مورد اینترلود پیدا نمیکردم!
26 خرداد 1404
احمد گلستانی