AMOUAGE - Interlude for Men

آمواج اینترلود مردانه (آمواژ اینترلود)

مردانه
کد کالا : ATR-31597
نوع عطر : ادو پرفیوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : شرقی چوبی
عطار :
طبع : گرم
مشخصات تولید
نام برند : آمواج
کشور مبدأ : عمان
سال عرضه : 2012
کد کالا : ATR-31597
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 310
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
15,500,000 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    128
  • نمی پسندم
    124
  • - 25 سال
    6
  • + 25 سال
    106
  • + 45 سال
    33
  • روزانه
    9
  • رسمی
    122
تعداد رای های ثبت شده : 679
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

 نسخه مردانه اینترلوده از شرکت آمواج همچون سایر کارهای این برند در طراحی متناسب با نسخه زنانه اینترلوده تولید شده و در جعبه مخصوص آمواج روانه بازار شده است. اینترلوده از رایحه‌ای گرم و شیرین برخوردار است و یک تلخی آن را همراهی می‌کند.

کریستفور چانگ درباره این عطر می‌گوید: «من آنچه را می‌بینم و احساس می‌کنم، در قالب عطرها به تفسیر درمی‌آورم. تمام هرج‌ومرج و بی‌نظمی اجتماعی و طبیعی که امروزه ما را احاطه کرده، ترجمه‌پذیر به سطحی صمیمی‌تر و درک‌شدنی‌تر است. لحظات میان‌پرده‌ای (اینترلودی) بازتابی هستند از تمامی آزمایش‌ها و رنج‌هایی که ما برای رسیدن به رضایت و موفقیت شخصی پشت سر می‌گذاریم». او درباره استفاده از ترکیبات مختلف هم می‌گوید: «آمواج به‌خاطر توانایی خاصش در بازآفرینی و ابداع دوباره عطرهای آشنا و معمولی شهرت بالایی دارد. صمغ کندر و صمغ درختچه مر به‌طور سنتی روایحی منسوب به ساحت‌های روحانی و دینی هستند، اما این روایح به شیوه‌ای نوین بازسازی و بازطراحی شده‌اند تا حسی امروزی و درعین‌حال پیچیده خلق کنند».

آمواج اینترلود مردانه از عطرهای چوبی و ادویه‌ای آمواج است که در نت‌های آغازین با ترنج، پونه کوهی و عصاره فلفل قرمز شیرین سرشته می‌شود. این نت‌ها فواصل انتقالی آمیزه را طولانی‌تر می‌کنند و با نت‌های آروماتیک برگرفته از کهربا، صمغ کندر، اوپوپوناکس، گل آفتابی و صمغ درختچه مر به سطحی تضادآفرین می‌رسند. نت‌های جاودانه چرم، عود، نعناع هندی و چوب صندل هم در لایه پایانی توانسته‌اند جلوه‌هایی عمیق، ماندگار و بافتدار را بیافرینند. آمیزه این عطر توسط پیر نگرین خلق شده است.

ترکیب رنگ آبی و طلایی در شیشه این ادکلن ترکیب متناسبی ایجاد کرده است. سبک جعبه به سبک کارهای آمواج است و ارزشمند و متقاوت بودن را به خوبی منتقل می‌کند. عطرافشان این کار محصول سال 2012 شرکت آمواج را به شما عزیزان پیشنهاد می‌کند.

نوع عطر ادو پرفیوم
برند آمواج
طبع گرم
سال عرضه 2012
گروه بویایی شرقی چوبی
کشور مبدأ عمان
مناسب برای آقایان
مناسب فصل زمستان
اسانس اولیه ترنج ، فلفل ، پونه کوهی
اسانس میانی کهربا، لابدانیوم، روایح دودی، اوپوپوناکس
اسانس پایه نعناع هندی ، چوب صندل سفید ، چرم ، عود
نمره کاربران
Interlude for Men-آمواج اینترلود مردانه (آمواژ اینترلود)
رایحه
7.9
236 رای
ماندگاری
9.4
263 رای
پخش بو
9.3
266 رای
طراحی شیشه
8.8
238 رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند آمواج
اخبار برند آمواج
عطرگرام
نظرات کاربران (282 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
9
رایحه
10
ماندگاری
10
پخش بو
9
طراحی شیشه
اتاق من متاسفانه نورگیری خوبی نداره و صبح زود تقریبا تاریک هست. امروز صبح قصد داشتم اینکلیو رو بپوشم و عجله هم داشتم که توی پاف دوم فهمیدم اینترلود رو دارم اسپری میکنم.
خوشبختانه این روزها هوای تبریز هم کمی خنک شده و من فهمیدم چقدر دلم برای اینترلود تنگ شده بود.
از خوبی های منطقه سردسیر یکیش همین بازه زمانی طولانی برای استفاده از عطرهای گرم هست.

این عطر دائما توی گوشت زمزمه میکنه که سرت رو بالا بگیر و محکم تر قدم بردار و صریح تر صحبت کن.
مکمل خوبی برای اعتماد به نفس شما خواهد بود به شرط رعایت تمامی فاکتورها از جمله پوشش رسمی.
04 مهر 1401 پاسخ تشکر
17 تشکر شده توسط : علی پدرام محمدی
سلام، خانم ها هم میتونن استفاده کنن یا خیلی غلیظه؟ من بیشتر ادکلن مردونه دوست دارم
20 اسفند 1401 پاسخ تشکر
وااای… نه از من میشنوید اصلا سمتش نرید!
20 اسفند 1401 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط : Perfumex پرنیان
هرکسی هر چی دوست داره میتونه استفاده کنه
ولی من نمیتونم تصور کنم خانمی همچین بویی داشته باشه، مثل یه کابوس میمونه
20 اسفند 1401 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : Mahmod Akrami Dragon
جدا؟☹
21 اسفند 1401 پاسخ تشکر
چرا اخه😂 چه جوریه مگه
21 اسفند 1401 پاسخ تشکر
بذار اینجوری بگم
تنپوش این عطر برای خانم ها میشه یچیز تو مایه های جواد رضویان تو لباس خانما😐!
اگه خیلی دوست داشتید تستش کنید
میدنایت عود از ارض الزعفران کاملا شبیه اصلیه

[EDITED] 1401/12/23 16:04
22 اسفند 1401 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : مجتبی کاوه
مرسی😂
24 اسفند 1401 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : عیسی

جوجه اردک زشت!
امروز عصر با یک گارد منفی، نمونه دستریز ۵ میلی‌اش به دستم رسید و دو پاف رو مچ دستم زدم. همونطور که انتظارش رو می‌کشیدم (برآمده از کامنت‌های برخی دوستان)صاف خورد تو ذوقم. بوی دودی و رایحه عربی‌اش منزجر کننده بود!
گفتم چه خوب شد که شیشه کاملش رو نخریدم و احساس پیروزی وجودم رو گرفت!
ولی این احساس پیروزی یه ربعی بیشتر طول نکشید. جوجه اردک زشت قصه‌ی ما رفته رفته به یه قوی زیبای وحشی تبدیل شد، جوری که هر چند دقیقه یه بار باید مچ دستم رو بو کنم.
و شب نشده فهمیدم من معتاد این لعنتی دوس‌داشتنی شده‌ام!
عاشقتم من دیوونه‌ی وحشی!
همین.

[EDITED] 1401/06/31 22:45
31 شهریور 1401 پاسخ تشکر
23 تشکر شده توسط : Sepehr s پدرام محمدی
وای آقا علی چقدر زیبا و چه تمثیل گویایی ...واقعا دست مریزاد
09 آبان 1401 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : علی بابک

8
رایحه
10
ماندگاری
10
پخش بو
8
طراحی شیشه
سلام امروز این کار و اپیک از آمواژ‌ رو تست داشتم
خیلی خیلی متعجب شدم از یک ادکلن که چقدر میتونه پرقدرت باشه
رایحه دلنشینی داره فلفل داخلش شارپ هست انقدر سریع تغییر نت میده که تشخیص نت رو خیلی سخت میکنه، من فکر میکنم از یک شاهزاده عرب میشه این رایحه رو استشمام کرد
تیپ و استایل اسپورت نه فقط رسمی !

برعکس رایحه اپیک رو دوست نداشتم ، ماندگاریش هم نسبت به اینترلود خیلی پایین تر بود
24 شهریور 1401 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : پدرام محمدی امیر هوشنگ طاهری

باسلام خدمت دوستان متخصص عطرافشانی. یه سوال داشتم، بین اینترلود و بلک آریس کدوم بازخورد اکثر پسند تری دارن؟
22 شهریور 1401 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : یاس
درود. اینترلود کشتن و زیرباران بااشک مخفیانه دفن کردن است و بلک آیرس همان قاتل است که عمیقا عاشق شده. اولی از مادر زاده شد برای تاهمیشه جنگیدن؛ دومی پدید آمد برای این‌که به‌ما بیاموزد صلح، جنگی است که پچ‌پچ می‌کند! پیئر نگرین با چه جانوری آن روزها هم‌زیستی داشته و هم‌بستر بوده که نتیجه‌ی معاشقه این توله گرگ‌های سبع از آب در آمده نمی‌دانم. لابد ماده گرگی... در این دوره که ما هستیم همه به‌یکدیگر می‌گویند چه بخواهی چه نخواهی... لاجرم چه بخواهی چه نخواهی باید خود استشمام و تجربه کنی و داخل قفس شوی تا تنِ عرق کرده‌ی جانورانِ حیات‌وحشِ فکری نگرین را بتوانی بهتر لمس کنی. آن‌جاست که عطرها شمایل پیدا می‌کنند و ژانر وحشت آغاز می‌شود! میفرمایید مردحسابی چی میگی ساده بگو اینترلود یا بلک آیرس. بله. دومی!
22 شهریور 1401 پاسخ تشکر
32 تشکر شده توسط : Hani nazanin
مسیح عزیز سلام
صفحه اینترلود انگار قرار ملاقات مجازی ما شده!
به نظر میرسه این عطرُ دوست داری. آیا عطری هست نزدیک به رایحه ی اینترلود اما ملایم تر؟
ارادت
22 شهریور 1401 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : Melody 🄼🄾🄽🄰
درود برتو جانم. در ارتباط با شباهت‌یابی و کشفِ فضاهای هم‌تراز مغز من نئاندرتال است عزیز. ساده‌تر این‌که، نمی‌دانم. عذرتقصیر. اما در دنیای بی‌ربط‌ها و سه کهکشان دورتر از سوال شما؛ برای خالی نماندن عریضه و حفظِ مرتبه‌ی منم‌منم نام چند اثر که بتوان سخت یا آسان در سرزمین ققنوس و خاکستر یافت را برای شما می‌نویسم. تعدادی عطرِ ثابت‌شده و همه‌شناس برای هرگز نداشتن و ادای احترام این‌جانب به ساحتِ مقدسِ بلوف! :)
Tauer,, au coeur du desert | Masque,, tango | Beaufort,, coeur de noir, iron duke | Kilian,, straight to heaven | Parfum d'empire,, wazamba, ambre russe | Robert piguet,, bois noir, oud divin | Majda,, tendre est la nuit | Chopard,, oud malaki | Matiere premiere,, falcon Leather, oud seven | Ormonde jayne, ormonde | Heeley,, phoenicia, eau sacree | Evody,, ambre intense | Xerjoff,, amber star | Thameen,, carved oud | Acqua di parma,, colonia leather, colonia intensa oud | Different company, oud shamash | Nicolai,, cuir cuba intense | Aedes de venustas,, iris nazarena...!
اما به‌جز این‌ها؛ اگر خلوت‌گزین هستی، کنج‌نشینی‌های آن‌چنانی باخودِ درونت داری و هم‌آغوشی با ادبیات و فلسفه را دوست داری حتما و قطعا باید مورتل اسکین استفان هامبرت را استشمام کنی. خشک به‌مانند برگ‌های خزان. مرورِ نامه‌های عاشقانه‌ی ویکتور هوگو به ادل فوشی! مرطوب چون خاک و خزه‌هایی که در قلب تاریکی و مابین سرداب‌ها زندگی می‌کنند. همانندِ چوب یک درختِ طوفان دیده در آتش؛ بسانِ همان چوب شناور برروی آب...!
23 شهریور 1401 پاسخ تشکر
31 تشکر شده توسط : محمد جواد رضوانی nazanin
مسیح عزیز از جواب سخاوتمندانه ات ممنونم

مورتل اسکین استفان هامبرت؟ نمی شناختم. چقدر مشتاق شدم رایحه ی این فقره از عطر را استشمام کنم. بوی فلسفه ی شوپنهاور آید همی...

با مهر

23 شهریور 1401 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : رضا یگانه بابک

10
رایحه
10
ماندگاری
10
پخش بو
10
طراحی شیشه
عطر مردانه ای بهتر از این نمی شناسم. فاخر، کلاسیک، قوی و با پراکندگی فوق العاده.
گله ای هم از برخی عزیزان. در زبان شیرین فارسی عطر پوشیده نمی شود!! عطر می زنیم. ورود ساختار زبان انگلیسی به فارسی کاملا نادرست بوده و به روانی و زیبایی زبان ملی ما لطمه می زند
15 شهریور 1401 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط : حامد فراهانی وحید
پوشیدن، فقط مترادف مُلَبّس شدن نیست. "در بَر کردن" هم معنا می دهد در فارسی...
پس "عطر پوشیدن" ایراد زبان شناسانه ندارد.
اما "عطر"، کامل کننده استایل است. جزئی از استایل و پوشش است اتفاقا، عینک هم همینطور، می پوشیمشان...
پس اجازه بدید با شما مخالف باشم.
16 شهریور 1401 پاسخ تشکر
17 تشکر شده توسط : nazanin Amirhossein
درود بر شما

به نظر من هم «پوشیدن عطر» یک گرته برداری نعل به نعل از زبان انگلیسی است. نمی دانم چرا از بکارگیری عبارات مأنوسی نظیر «عطر زدن» یا «استفاده از عطر» اجتناب می کنیم؟

تشکر
16 شهریور 1401 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : Mohammadhadi فاطمه فیضی
سلام

اتفاقا به کار بردن فعل زدن در کنار کلمه عطر اشتباه هست ، به این دلیل :

معانی فعل زدن :

وارد آوردن ضربه بر چیزی، یا وارد کردن نیرو با فشار به جایی.
چیزی را با فشار به جایی کوبیدن.
کوفتن، آسیب رساندن. یورش بردن، حمله کردن. ربودن، دزدیدن. ضرب سکه. چیره شدن. برابری کردن.
نامیزان بودن، درست نبودن.
ضربان یافتن: زدن دل.
الصاق کردن، چسباندن.
قرار دادن، نصب کردن.
نواختن آلات موسیقی.

به نظر شما کدام یک از این معانی با فعل عطر زدن
هم معنی میشود؟

عطر زدن یک فعل کاربردی عامیانه ولی اشتباه هست.

از لحاط نگارش و دستور زبان ، فعل عطر پوشیدن هیچ آسیبی به ساختار یک جمله در زبان فارسی وارد نمیکند چون اولا فعل پوشیدن فارسی میباشد و ثانیا عطر پوشیدن در جهت کامل کردن پوشش ما میباشد.

ما عطر را نمیزنیم ، عطر را می پاشیم ، می افشانیم ، برای پوشش دادن ، برای پوشیدن.

[EDITED] 1401/06/16 11:27
16 شهریور 1401 پاسخ تشکر
23 تشکر شده توسط : nazanin complihanicated
عزیزانم پوشش در ژنتیکِ خود و باتوجه به مفاد و محتوایِ موجود در ادبیات تنه به حجاب می‌زند و حجاب در جانِ خود به غطا، هاله‌ای دربرگیرنده و مستورسازی تمایل دارد. [به عربی بودن برخی واژگان آگاه هستم!] عینک، گردنبند، کفش، شال حتی آرایش و آراستنِ صورت... همگی می‌توانند در خانه‌ی 'پوشش' شب را به‌صبح برسانند. اما آیا این الگو برای عطر نیز کار می‌کند؟ قبل‌از هر چیز باید بنویسم : هرآن اصطلاحی که به 'آرای جمعی' و 'تایید عمومی' برسد و با خط‌قرمزهای ادبی، اجتماعی، فرهنگی و... در تضاد و مغایرت نباشد [حتی خالی از استدلال و برهان] 'کاربردی' است و مواخذه‌ی این‌دست اصطلاحات باطل است. مگر این‌که شما در حال نوشتن رساله‌ای تخصصی یا تشریح آکادمیک و... باشید. به‌جز این، اصلِ ادبیات و کلمه وجود دارد برای انتقالِ مقصود و ایجادِ ارتباطِ قابل فهم. آن‌چه این عمل را محقق می‌کند هرچقدر هم تئوریک نباشد اما از چارچوب ادبیات خارج نیست! پس بدون نگاه تخصصی هم می‌توان گفت عطر را پوشیدن در دادگاه ادبیات مورد محاکمه قرار نخواهد گرفت. اما اگر کمی و فقط کمی تخصصی‌تر بررسی کنیم : آن هاله‌ و میلِ مستورسازی که ابتدا به‌آن اشاره کردم را در نظر بگیرید. با رجوع به ادبیات کلاسیک متوجه خواهیم شد که پیرادبیان 'پوشش' را گاها در مقامِ 'مرئی' و بیش‌ازآن 'نامرئی' مورد استفاده قرار داده‌اند. یعنی اصلِ پوشیدگی به تشخیص چشمِ سر نیست و نیازی به لمسِ مادی ندارد. همین است که حجابِ انسانی را نیز در ادبیاتِ عرفانی درونی و بطنی می‌دانند نه بیرونی و جسمی! عارف ناصر خسرو می‌فرمایند بدان هنگام که تاییدِ دو اصل بدو به‌میانجیِ خیال نرسیده و هنوز 'پوشیده' بود حال دو اصل روحانیِ عظیم بدو پس مسح بر موزه و عمامه بکشید و نشانی داد که اول و ثانی مرا 'پوشیده' است و چون ایزدتعالی 'پوشش' از بصیرت او باز کرد... همان‌طور که مشاهده می‌فرمایید اینجا پوشش معنای پنهان‌سازی دارد اما شمایلِ مادی خیر، بلکه نامرئی و معنوی است. عطر؟ بله :) آن‌هنگام که شما پوستِ خود را به مایعِ موردِ بحث آغشته می‌کنید به‌نوعی و در جایگاهی غیرقابل‌رویت آن قسمت از بدن استتار، مستور و حتی مکتوم می‌شود و حاصلِ این پوشش رایحه است. [پوشش در فلسفه نیاز به عاقبت دارد! پوششِ بی‌حاصل عریانی مطلق تصور می‌شود. برای مثال حاصلِ پوششِ درون با رختِ آگاهی، فراست بیرونی است!] ازطرفی پوست شما پس‌از آمیختگی و تماس باعطر از لحاظ زیستی، شیمیایی و حتی مکانیکی با قبل ازآن متفاوت می‌شود. ایجاد تفاوت هم از اصولِ دیگرِ پوشش است. پس پوشیدنِ عطر وارد است. این‌گونه مسائل بسیار تخصصی و چندبُعدی هستند [فلسفه، ادبیات، زبان‌شناسی و...] و حتی گاهی گفتگوهای رودرو را می‌طلبند. خلاصه‌تر این‌که به پوشیدن عطر ایراد نمی‌توان گرفت. در مورد 'عطر زدن' هم باید بنویسم که طبقِ همان قانونِ نانوشته‌ی 'آرای جمعی' قابلیت استفاده دارد و کاربردی است اما از لحاظ تخصصی سراسر غلط است. زیرا 'زدن' در خود تحمیل دارد و وقتی می‌نویسیم یا می‌گوییم 'عطر زدن' مفعول و متحمل خودِ عطر است نه پوست شما! چرا؟ من عطر زدم. نمونه‌ی صحیح چیست؟ من عطر 'را' زدم! مگر دائم بگوییم من عطر را به پوست خود زدم! یعنی از تحمیل به سمت تعمیم رفتن. بگذریم... من شخصا از هیچ‌کدام استفاده نمی‌کنم. (مگر به خطا!) دوست دارم بنویسم و حتی بگویم عطر را برروی پوستم رها کردم :) می‌دانم کاربرد عمومی ندارد. چه بهتر! اما بسیار زیباست و سراسرِ این ارتکاب به رهاسازی می‌ماند. آیا فشردنِ افشانه همان آزادسازی مایعِ محبوس از زندانِ ناجورِ بطری نیست؟ این شیشه‌های دیکتاتور، توقیف‌کننده‌های ناجوانمرد. و چه حس غمگین و دل‌آزاری دارد آن دو میل عطری که تا ابد انتهای این زندان باقی می‌ماند...! باید شکست... باید این زندان لعنتی را در هم شکست! و ما با عطر می‌آموزیم که ثمره‌ی آزادی همیشه رایحه‌ی ناب و خوش خواهد بود. سخت نگیرید دوستان من. پوشیدن، زدن، نوشیدن، سرکشیدن... فرقی ندارد. فقط باید با عطرها درون را به خاک و خون کشید... نیز با تمامِ هنر :) به امید آزادی و آرزوی پوششی متعالی برای درونیات ما که هرچه هست آن‌جاست...! برقرار و آباد باشید.
16 شهریور 1401 پاسخ تشکر
42 تشکر شده توسط : Eli aa nazanin
چه لذتها بردم ازین مقاله ی سراسر تخصص !
از غلیان کیف و کیفوری ، میخندیدم :))
زنده باد !
چون همیشه مسیح عزیزم !
عطر را بر خود رها کردم !!
این زیباترین جمله است که تا کنون در این وادی شنیده ام ! الحق درست ترین است از چندین بُعد ! چندین بُعد ! خود مکاشفه کنید :)
آری ، باید شکست !
برخی میشکنند لیک دیگر دیر است :)
زندان خالی ست از زندانی !!
الان کسی در گوشم گفت : آری ! همه ی زندان ها " تهی " میشوند روزی ! حتی زندان تن !
آفرین مسیح ! این دم ، مسیحا بود !
برای امروز من این بس بود . میل به مطالعه ی دیگر ندارم ! سلام !
ایرج عزیزم سلام .
اتفاقا آن آیتم آخرین که فرمودی ، وارد است بر عطر !
یعنی نواختن آلات موسیقی !
من که عطر میزنم و سپس میخوانم !
چه ترانه ای میشود !
من میخوانم ، نت ها برایم میرقصند :)
به به !
دیگر چه میخواهیم ؟؟

[EDITED] 1401/06/16 21:16
16 شهریور 1401 پاسخ تشکر
35 تشکر شده توسط : عباس بهرامی Eli aa
درود بر شما
از توضیحات جنابعالی و سایر دوستان ممنونم.
با احترام به نظر دوستان من همچنان معتقدم در زبان محاوره کاربرد «پوشیدن» برای عطر «نامأنوس» و مصداق بارز «دشوار گویی» در زبان فارسی است.
ساده و مختصر بگویم:
1. خاستگاه عبارت «پوشیدن عطر» زبان انگلیسی است و نه فارسی. «پوشیدن عطر» یک گرته برداری نعل به نعل از زبان انگلیسی است. این عبارت دقیقا ترجمه تحت الفظی از انگلیسی (برای نمونه، Wear Perfume) به فارسی است.
اما نکته اینجاست که معادل فارسی wear فقط «پوشیدن» نمی شود. این واژه بنا به دلایل مختلف در ساختار زبان فارسی معانی مختلفی به خود می گیرد:
(لباس) پوشیدن
(کفش) پا کردن
(کلاه) گذاشتن
(دستکش) دست کردن
(آرایش) کردن یا داشتن
(ریش) داشتن یا گذاشتن
و
(عینک، کراوات، لنز و عطر) «زدن» (نگاه کنید به فرهنگ معاصر)

بنابراین نمی توان معنای wear را به «پوشیدن» منحصر کرد. زبان شناس برجسته محمدرضا باطنی در «فرهنگ معاصر» و مآخذ دیگر در مورد عطر و کراوات و عینک از معنای «زدن» استفاده کرده است.

2. نمی خواهم بگویم که گرته برداری معنایی از زبان های دیگر مثل انگلیسی لزوما غلط است. این گرته برداری ها در بسیاری مواقع به زبان فارسی غنا بخشیده و حتی عمومیت هم یافته است.
مثلا مغزشویی (brain washing) یا روی کسی حساب کردن ( count on somebody ) و صدها نمونه دیگری که وجود دارد.
با این استدلال «پوشیدن عطر» هم می تواند درست باشد اما سئوال اصلی اینست که آیا کاربرد آن ساده و متعارف هست؟ جواب من: نیست! به همان دلیل که که ما به ندرت می گوییم به خود «عطر فشاندیم» (عطر فشاندن در لغت نامه دهخدا آمده است).
شاید کسی بگوید خب متعارف نباشد ما که عطرباز هستیم ساختارها را می شکنیم و از «پوشیدن» استفاده می کنیم. بله اجتماع عطربازان می توانند خود را آوانگارد بدانند و واژگان خاص خودشان را داشته باشند. همانطور که پزشکان و ادبا و سایرین دارند. اما بحث ما درباره زبان معیار است؛ زبان محاوره و گفتاری رایج و عام در جامعه و نه زبان اختصاصی گروهی خاص!
بنابراین بحث من زبان شعر یا هنری یا فلسفی نیست. لطفا اقسام زبان (علمی، فلسفی، ادبی، عرفانی و ....) را با هم خلط نکنیم. این زبانها به گفته ویتگنشتاین قواعد و بازی خودشان را دارند.

مخلص کلام: اگر شما به همکارتان در محل کار میگویید «من صبح به خودم عطر فشاندم و آمدم». پس حتما می توانید بگویید که «من صبح عطر پوشیدم و آمدم». ولی من ترجیح می دهم بگویم «من صبح به خودم عطر زدم و آمدم».

ارادت


16 شهریور 1401 پاسخ تشکر
17 تشکر شده توسط : Lord Vader 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆
خدا نیاره اون روز رو که بعضی از هموطنا دستشون به کتاب ۵۰۴ لغت برسه. شما ایراد از عبارت عطرپوشیدن گرفتی (به‌درستی؛ افسوس که وقت و حوصلهٔ توضیح و مجادله ندارم) من حتی عبارت پول‌ساختن (به جای پول درآوردن) رو هم دیدم!
16 شهریور 1401 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط : Mohammadhadi 🄼🄾🄽🄰
درود

ممنون از شما و توضیحات خوبتون
با شما موافق هستم ، پوشیدن عطر درست است ولی ساده و متعارف نیست و به نظرم اکثرمون هم از فعل عطر زدن در محاورات روزمره استفاده میکنیم
اما بحث اصلی مربوط به نادرست بودن پوشیدن عطر در زبان فارسی و لطمه زدن به ساختار زبان فارسی بود که جناب تراشیون عنوان کردند و بنده با احترام در ادمه کامنت شما مخالفت خودم رو اعلام کردم .

[EDITED] 1401/06/17 10:19
16 شهریور 1401 پاسخ تشکر
12 تشکر شده توسط : nazanin آرمان
درود برتو جانم. گاها مطالبی می‌خوانم یا می‌شنوم که عمیقا ناامیدکننده و بیشتر تعجب‌برانگیزند. افسوس! توگویی این چرخه‌ی باطل پایان ندارد و ما محکوم به این تکرارِ نادَخ هستیم! (مقصود پوشیدن، نوشیدن، زدن و... نیست!) به‌یاد یکی از نوشته‌های قدیم ذیل بندی روبر پیگه افتادم. که عطرها خود داستان دارند ما برای‌شان داستان‌سرایی نمی‌کنیم. خود با حافظه‌ی بلندمدتِ آدمی‌زاد در آمیزشِ دائم هستند؛ ما خاطرات را به عطرها سنجاق نکرده‌ایم. خودشان با یادمان‌های بشر هم‌زیستی می‌کنند. آدمی چکیده‌ای است از حواسِ خود. بویایی، شنوایی... و حواس عمیقا با خاطرات عجین هستند. بودنِ ما پُر از آشناپنداری و فراخوانِ خاطره است. من‌که توان و زمان سابق را ندارم. همان چندخط را هم که خواندی در صفِ باجه‌ی معطله‌ی اداره‌ی پست بودم که نوشتم. این یکی را هم دوقدم قبل از بیهوشی! خنده‌دار است این احوالات. مولانا‌ عارفِ نظرکرده‌ی ما در فیه‌مافیه یادداشتی دارند که مطمئن هستم بسیار دوست‌ش خواهی داشت. ایشان می‌فرمایند : کار بی‌مغز برنمی‌آید! بی‌پوست نیز برنمی‌آید. چنان‌که دانه را اگر بی‌پوست در زمین کاری برنیاید. چون به پوست در زمین دفن کنی برآید و درختی شود عظیم...! زاهد آن است که آخِر بیند و اهلِ دنیا آخُر (آخور!) بینند اما آن‌ها که اَخص و عارف هستند نه آخِر بینند و نه آخُر. ایشان را نظر بر اول افتاده است و آغازِ هر کار را می‌دانند. هم‌چنان‌که دانایی گندم بکارد داند که گندم خواهد رُستن آخِر.... آخِر در اول بر او معلوم شده است؛ ایشان نادرند و این‌ها که آخِر را می‌بینند متوسط و این‌ها که در آخُرند؛ این‌ها اَنعامند :) / عفو بفرمایید بابت تمام این نوشته‌های بی‌سروته و سپاس از شما بابت محبت و توجه به ژرفای کلام. پوشویاتوسکا می‌گوید بهار می‌رسد. عطرِ بیدار شدنِ ریشه‌ها! زمزمه‌ی زمین پاییز را میخکوب می‌کند. به امید بهار...
16 شهریور 1401 پاسخ تشکر
27 تشکر شده توسط : Eli aa nazanin
یک حکایت مگو هم درب گوش ات بگویم :
من به برخی اعداد توجه ِخاص میکنم !
تصادفی میشود لیک پس از سالها تحقیق درین خصوص معلوم ام شد که تصادفی نیست !
اعداد رازها برای تو مکاشفه میکنند !
به اجزاء بنگر و نه کل !
خیلی از رازها را در این قسمت میجویم :)
از همان ابتدای حضور ام !
اعداد ! و زبان گویاشان !
محاوره و آنچه میگویند را فراموش کن .
اشاره ی مستقیم نکردم !
خودت بیاب که میدانم میتوانی .
ایضا دیگر دوستان هوشیار ام :)
16 شهریور 1401 پاسخ تشکر
18 تشکر شده توسط : عباس بهرامی Eli aa
سلام جناب همایونفر

اصلا بحث تقلید و ادا درآوردن و کلاس گذاشتن نبود ، مخاطب شما اونایی هستند که با گفتن یس ، اوکی ، او مای گاد ، میخوان ادای از ما بهترون رو دربیارند.
ما فقط در مورد فعل عطر پوشیدن صحبت کردیم که به نتیجه هم رسیدیم.

[EDITED] 1401/06/17 10:19
17 شهریور 1401 پاسخ تشکر
13 تشکر شده توسط : nazanin آرمان
آقا علیرضای عزیز، شما بسیار محترم اید وخوب است که منطقی و بدون تکه پرانی عقیده تان را بیان کردید.


عطر و فرهنگ استفاده از آن به شکل امروزی، فرهنگ خیلی کهنی نیست دوستان. حتی در جهان... تاریخش همین الان هم در حال رقم خوردن است.
چه اشکال دارد واژه ای بیشتر گفته شود و کم کم عمومیت پیدا کند که درست تر است؟
باور کنید خیلی هم نامآنوس نیست.
من فکر نمی کنم کسانی که می گویند "عطر پوشیدن"، ترجمه تحت الفظی کرده باشند.
چون این لفظ را درست می دانند می گویند.
اگر بخواهید "دشوار گویی" نکرده، بگویید عطری در اکثر موقعیت ها و شرایط قابل استفاده است، چیزی غیر از "راحت پوش" می گویید؟
آیا گرته برداری نعل به نعل شده است؟
اگر دوستانی معتقدند که بعضی هموطنان ما، زیاد از واژه های غربی استفاده می کنند، با ایشان مخالفتی ندارم؛ اما در این مورد مصداق ندارد.
دقیقا همانطور که آقا علیرضا در بخش ۲ فرمودند، به این لفظ هم مثل لفظ "روی کسی حساب کردن" نگاه کنید. کاربردی و صحیح است و دشوار نیست.
17 شهریور 1401 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : nazanin Amirhossein
در ادامه نظر قبلی ام، این را هم بگویم که در «فرهنگ معاصر» کلمه perfume در حالت اسم به سه معنای 1.عطر 2. بوی خوش 3. رایحه و در حالت فعل به معانی 1. معطر کردن 2. عطرآگین کردن و 3. «عطر زدن به» آمده است.

جالبه حتی در دیکشنریِ Longman در تعریف فعل perfume آمده:
to put perfume on something
در اینجا put on می تواند به معنای هم «پوشیدن» و هم «زدن» باشد؛ که دومی به نظر درست تر است.
فکر کنم نیازی نباشد که از وبستر، کمبریج و اکسفورد هم شاهد مثال بیاورم.

عجالتا قبول کنیم که عطر «زدن» غلط نیست.

(چنانچه زیاده گویی شد پوزش میخوام).
17 شهریور 1401 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : nazanin امیر رنجبر
بزرگوارید شما. بله، عرض من از همان ابتدا بر سر کاربرد واژگان آسان تر و متعارف تر بود وگرنه من خودم مطمئن نیستم که واقعا اطلاق «پوشیدن» برای عطر در زبان فارسی غلط باشد. من از علم زبان شناسی سررشته ای ندارم و البته به فراخور تحصیلات دانشگاهی ام کتابهایی را به فارسی ترجمه کردم. به همین خاطر این بحث برای من جالب آمد و خواستم با دوستان وارد گفتگو شوم تا ببینیم موضوع از چه قرار است.
با احترام
17 شهریور 1401 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : nazanin Mahdisss
آقا محسن عزیز سلام. ممنونم از شما. عطرافشان برای همه ما کلاس درس است.
با شما موافقم که مصرف عطر به عنوان یک کالای فرهنگی در ایران آنهم با این مقیاس پدیده ای نسبتا متاخر است (به دلایلی همچون گسترش مدرنیته، رشد طبقه متوسط، شکل گیری سبک های زندگی جدید و ...). بنابراین مناقشه یا ابهام بر سر زبان و مفاهیم پیرامون آن در زبان فارسی نیز وجود دارد. اما اینکه می فرمائید لفظ «پوشیدن» را بکار ببریم تا عمومیت پیدا کند واقعا نمیدانم چنین اتفاقی ضرورتا می افتد یا خیر. چون فکر میکنم زبان هر ملتی لزوما مطابقِ اوامر دیکته شده یا اقدامات برنامه ریزی شده تغییر نمی کند. عوامل مختلفی در رواج برخی واژگان یا طرد برخی دیگر وجود دارد. عجالتا تا الان در جامعه ایرانی عمومیتی در کاربست «عطر پوشیدن» شاهد نیستیم. شما فرمودید که «من فکر نمی کنم کسانی که می گویند "عطر پوشیدن"، ترجمه تحت الفظی کرده باشند». بحث اینست که چه کسانی این معادل را وارد زبان فارسی کرده اند؟ تجار؟ مسافران به غرب؟ نسل اول عطربازان؟ چه کسانی؟ معلوم نیست. اما حداقل این موضوع معلوم است که زبان شناسان و متخصصان این حوزه تا کنون بر عبارت «عطر پوشیدن» صحه نگذاشتند. اما چه بسا که به گفته شما در دهه های آینده همه عطر بپوشیم و عطر نزنیم!
قربان شما
17 شهریور 1401 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : nazanin محسن
مسیح عزیز
عرض ادب و احترام

شاهد آن نیست که موییّ و میانی دارد
بندهٔ طلعتِ آن باش که آنی دارد

به تعبیر حافظ شیرازی در رخساره ی بیان شما «آنی» نهفته است که تحسین برانگیز و زیباست.
واقعا «عطر» چه پدیده ی ذوابعادی است! روان شناسی اجتماعی، زیبا شناسی، فلسفه و عرفان، اقتصاد بازار، زبان شناسی، جامعه شناسی و ... را به میدان بحث و نظر آورده. لذت درک اینها کم از لذت رایحه ی خود عطر ندارد.
سپاس
17 شهریور 1401 پاسخ تشکر
22 تشکر شده توسط : nazanin Mahdisss
دوستان عزیزم سلام
من چند جمله عرض کنم و این ماجرا را ختم به خیر کنم انشاله !
زبان ما قدیمی ترین است . ما هفت هزار سال است که تمدن داریم ، زبانمان که بماند .
زبان ما مادر است و زبان های دیگر مشتق .
این را من نمیگویم !
دوستی از اساتید زبان بین الملل که انگلیسی زبان است میگفت .
میگفت وقتی به عقبه ی هر زبانی برگردیم به سه زبان میرسیم که بزرگترین و مهمترین اش زبان مملکت شماست . البته نه فارسی ی امروز که این خود مشتق همان است .
میگفت ما بسیار اصطلاح و کلمات را از شما یاد گرفته ایم .
میگفت برخی کلمات را ما عینا از شما تقلید کرده ایم . میگفت زبان شما در زبان ما زنده است !
خدا نسازد برای برخی !
اگر ما را به عقب نمیراندند امروز بجای اینکه ما ادای اروپایی ها را در بیاوریم به نادرستی ، به درستی آنها تقلید زبان ما میکردند !
یادم افتاد که میگفتند در فرودگاه کشورهای اروپایی یواشکی ایرانی ها را نگاه میکردند تا ببینند این ایرانی ها چطور مردمی اند که این همه از ایشان تعریف میشود !
اکنون اما ... !

یاد یک فیلم افتادم . اسم اش یادم نیست . فکر کنم ملاقات با والدین رابرت دنیرو بود که سه قسمت است .
روی تخته سیاه برای نوه اش کلمه ی true را میخواست تدریس کند تا راست گوید ! به ترتیب عقبه نوشته بود . به ترتیب قدمت . بالای تخته و در اولین سطر " حقیقت " مثبوت بود !
خود ببینید :)
این کار او نیست ، کار کارشناس مشاور فیلم است . این را شخصا از او پرسیدم . گفت کارشناس طراز اول جهان روی کاغذ نوشت به ترتیب و ما عینا بر تخته تقلید کردیم .
وقتی در فیلم این صحنه را دیدم تحمل نداشتم تا پاسخ گوید :)
اشک چشمانم را خیس کرده بود و نمیتوانستم پیام دهم و بپرسم ! سالها پیش بود .
خلاصه که آنها میگویند " پوشیدن "
اما معنی اش را ما میدانیم از کُنه تا بُن ، از درون تا برون :)
معطر به مهر و دانش انشاله

[EDITED] 1401/06/17 21:15
17 شهریور 1401 پاسخ تشکر
29 تشکر شده توسط : عباس بهرامی nazanin
سال دوم دبیرستان. دستور زبان فارسی. دبیرِ شریف آقای ترکاشوند! بی‌نوا اندراحوالاتِ نقشِ پیوندیِ 'را' همواره جوش و خروش داشتند که غالبا حذف و باعث ایجاد دورنمای به‌ظاهر صحیح می‌شود. فراموش نشود جوهر و تمایلِ رایحه پوشانندگی بوده و هست. به عیب‌پوشی معروف است. عنبر و مشک و زباد شمیم موی او تن‌پوش اعلای کبریا! به‌هنگام تفسیر جامه‌گون بودنِ عطر نه در فارسی بلکه در غالب زبان‌ها از قدیم بوده و جدید نیست. عطر زدن در این الگو قطعا و حتما غلط اما رایج و کاربردی است. ایضا انتقال مفهوم را به‌خوبی انجام می‌دهد و در فرهنگِ مکاتبه و محاوره‌ی عام [به‌معنای جمعیتِ کلان و نه درمقابلِ خاص!] برای خودش جا باز کرده و برتخت پادشاهی نشسته است. موافق هستم که عطرزدن ملموس‌تر از عطرپوشیدن است. اما این تماسِ دوطرفه نه به‌خاطر غلط یا درست بلکه به‌خاطر عادت و حافظه‌ی جمعی شکل گرفته است. هیچ ایرادی هم ندارد. هم‌چنان معتقد هستم به سخت‌گیری نیازی نیست. زیرا ما سرخوش‌تر از این حرف‌ها هستیم. عطر می‌زنیم، ساز می‌زنیم، بوق می‌زنیم، عینک می‌زنیم، مخدر می‌زنیم، خالکوبی می‌زنیم، ماسک می‌زنیم، اتو می‌زنیم، توهم می‌زنیم، مخ می‌زنیم... کپک؟ بله می‌زنیم! به آشپز می‌گوییم ساندویچ را بدون خیارشور بزند، مادر جان املت را لطفا با سیر بزن. کباب را آب‌دار بزن، نان را کنجدی بزن نانوا، دمبل را جدی‌تر بزن پهلوان، دور مو را با شماره‌ی هشت بزن، پلی‌استیشن بزنیم؟ نه قبل‌ازآن قهوه‌ بزنیم. صبحانه چطور؟ زدی؟ بله قبل‌از تو زدم. چه بود؟ مربا زدم. ولی تو ترشی را با آبگوشت بزن، مغز را خالی بزن، گوش را در سکوت بزن، زبان را بده گربه بزند! نوشابه کم بزن و لطفا دستت را به دهانت نزن زیرا کووید همه‌گیر است هم‌چنان. لج‌بازی نکن بزن‌بهادرِ عزیز لطفا واکسن بزن! دوره‌ی زدوخورد است گویا :) تمام این‌ها از فقر جایگزین به‌این روز افتاده‌اند. یادش‌بخیر نباشد سال ٩۵ به یکی از دُرشت‌پسرهای فرهنگستان دهان و عملیات فارسی ببخشید زبان و ادبیات فارسی در تاریکی‌های سالن تماشاخانه‌ی سنگلج گفتم مردکِ بانمک این روش که پیش گرفته‌اید اسقاط است و راهی که می‌روید به خرابستان! گفت می‌رویم؟ ای آقا! رفتیم، رسیدیم، خانه نبودند. درحال بازگشت هستیم! راست می‌گفت کوتوله‌ی خیره‌سر. باد کردیم خود آقایان آخر نگفتند فرهنگستان و مدام می‌گویند آکادمی. وقتی فرهیختگان به اضلاع خود فشار می‌آورند، ماوس‌پَد را زیرموشی و تبلت را رایانک مالشی معادل‌سازی می‌کنند بایست فهمید کلا سرکار هستیم و همه‌چیز یک کمدی غیرالهیِ تیره است. زبانِ زبونی! این آوایِ فروپاشیِ کاملِ یک امپراطوری عظیمِ ادبی است. البته تمام ادبیات جهانی درحال سقوط و حرکت به‌سمت برزخ ابدی است. چامسکی بیچاره! به گفتگوهای ایموجی محور باصدای بلند سلام کنید! ادبیات جایی دوشقه شد که در کتاب‌های دبستان دیگر کبری نبود تا تصمیمِ خاصی بگیرد و کلاغ‌های پنیر دوست به‌سمت هروئين رفتند و شکار روباه مکار شدند! معاشرت به‌سمت مقاومت. دکترینِ قورباغه‌ی آرام‌پز را شنيده‌ايد؟ آرام باشید. به‌زودی مغزپخت خواهیم شد! احتمالا برخی از شما بزرگان وقتی به این‌جای نوشته‌ی من می‌رسید، بگویید مردحسابی شکم گرسنه که این چیزها را نمی‌فهمد و اصلا آقای نااهل چه می‌گویی؟ چه ربطی داشت؟ اینجا جای این حرف‌هاست؟ بله. نیست. ربطی نداشت! حق باشماست و متاسفم از این بابت. در آخر از دوستان فهیم تشکر می‌کنم زیرا این بُرش یک درس بزرگ داشت. این‌که ما می‌توانیم بدون فریاد زدن باهم گفتگو کنیم. نیازی به کنایه، خدشه و آسیب نیست. باشد که بیشتر از شما بیاموزم و شما چشم‌پوشی کنید از تمام نابلدی‌های من. و ایضا سپاس از مرجع و اعضای محترم که تحمل می‌کنند و تذکر ندارند در خود. چه نیک که این‌گونه است.
17 شهریور 1401 پاسخ تشکر
29 تشکر شده توسط : nazanin Mahdisss
بزرگی که از آن و جانِ رئیسِ دانایی حافظ باخبر است قطعا که در برشی نامعلوم از این کیهانِ بی‌انتها با من گره خورده و نزدیک‌ترین است به این کمیته‌ی جنون! نزدیک‌ترین درود برتو. امروز و این روزها از دور و نزدیک برروی این مرجع و نوشته‌های هم‌چون طوفانش تامل می‌کنم... شعر، شعور، شعبده، شعف، شکوفایی و شیدایی! شش‌ضلعی شهدگونی است که شکستگی‌ها به استخوان دیده! دانه‌ای می‌بینم و شما نیز حتما که باپوست کاشته شده در خاکی حاصل‌خیز و امروز می‌خواهد همان درختِ عظیمِ مولانا باشد نهالِ گردن‌کش...! این همان معجزه‌ی ناب کلمات است. شوخی نیست. جادو دارد ادبیات... سحرآمیز است هنر. می‌گفتیم و می‌گفتند خیر. حال هیچ نمی‌گوییم و می‌فرمایند آری! سپاس از شما و تمامی دوستانِ ناب و نادر که در این دوره‌ی ناجورِ شلخته جان هستید برای ما... علیرضا ی بزرگوار بیش‌تر بنویس... میل به مکاشفه دارند کلمات شما. بگذار مستمع باشیم عزیز.
17 شهریور 1401 پاسخ تشکر
27 تشکر شده توسط : nazanin Mahdisss
جناب مسیح...چه قلم سحر انگیزی دارید!!!
به قول جناب سخی دم مسیحایی دارید!!!
چه زیبا و جذاب و در عین حال ملموس توصیف کردید به اضمحلال رفتن زبان زیبا و غنی فارسی رو...
چقدر این روزها بیشتر دوست دارم به عطرافشان سر بزنم(این یکی رو هم به لیست "زدن ها" اضافه کنید)😊
17 شهریور 1401 پاسخ تشکر
21 تشکر شده توسط : nazanin سالار كلوچه
جناب مسیح این ذهن تحلیلی و استدلالی ساخته سال‌های زیاد تجربه و تفکر و مطالعه می‌تواند باشد. پاینده باشید و برقرار در عطرافشان.
17 شهریور 1401 پاسخ تشکر
16 تشکر شده توسط : nazanin آماتور 2
درود بر آقا ایرج عزیز
عجب! من فکر کردم که به قول جناب سخی عزیز بحث «ختم بخیر» شده و شما هم پذیرفتید که «عطر زدن» می تواند درست باشد!! :)
از شوخی که بگذریم در پاسخ به نظر جنابعالی باید بگویم که به نظر من «put perfume on» فعل است اما فعل عبارتی (Phrasal Verb) است. (همانطور که می دانید فعل عبارتی متشکل از یک فعل اصلی و کلمات یا حروف دیگر است).
و همانطور که در نظر قبلی ام اشاره کردم فعل عبارتی مذکور همانند wear perfume می تواند به معنای «عطر زدن» باشد.
یک مثال دیگر می آورم که دقیقا در دیکشنری مک میلان آمده:

to put perfume on your skin or on the surface of something

گفتن ندارد که در اینجا «put perfume on» به معنای «عطر زدن به پوست یا سطح چیزی (مثلا لباس)» است.

چنانچه همچنان دلتان با «عطر زدن» نیست، سلمنا :)

با مهر
18 شهریور 1401 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : سالار كلوچه شهریار اسماعیل پور smaeelpoor sh
«سعدی عطربازها»

مسیح عزیز
نوشته های شما مرا به یاد زنده یاد علی حاتمی می اندازد؛ کارگردان نامدار (و بسیار محبوب من) که بواسطه ذوق شاعرانه و سرشارش در نوشتن فیلمنامه ها به «سعدی سینمای ایران» لقب گرفت. ما در سایت عطرافشان «سلطان عطربازهای ایران و توران» داریم. لقب «سعدی عطربازها» هم برازنده ی شماست!
تا نظر دوستان مان چه باشد؟
ارادت

18 شهریور 1401 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : nazanin Mahdisss
با سلام،
احتمالا کاربرد فعل زدن برای عطر و مایعات معطر برگرفته از قدیمی ترین عطر ایرانی ها یعنی گلاب باشد.چنانکه اگر روش استفاده از گلاب پاش رو تصور کنیم،که استفاده از آن با حرکت دست شبیه شلاق زدن انجام میشود و قطرات گلاب هم شبیه سنگریزه به اطراف زده میشوند,بهتر متوجه وجه تسمیه و دلیل کاربرد این فعل خواهیم شد.
18 شهریور 1401 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : Mahdisss سالار كلوچه
جناب علیرضای عزیز
سلام ها :)
به جای ایرج عزیزمان من پاسخ گویم با مهر :)
البته شما به درستی از جاده ی زبان انگلیسی به مقصد رسیدید .
اجازه دهید این حقیر هم از بزرگراه زبان مادری مان به مقصود رسم هرچند مایل به ورود به این مباحثه نبودم :)
اتقاقا آنها از ما آموختند که عطر بپوشند اما شاید شنیده اند و معنی نیاموخته باشند :)
ما میگوییم " عطر پوشیدیم " !
یعنی :
عطر تن مان را پوشاندیم !
یعنی بوی عرق تنمان را پوشاندیم به تعویض بوی خوش .
معنی ی پوشیدن عطر در کُنه زبان ما اینگونه است که بارها در کتب مختلف حکما و شعرا آن را دیده ام و در پیام قبلی هم اشاراتی به ایهام مذکور شد .
هر چند به کفایت میدانم سرکار مسلط اید به دانش و زنده باد .
با ارادت
18 شهریور 1401 پاسخ تشکر
23 تشکر شده توسط : عباس بهرامی nazanin
سلام جناب علیرضای گرامی

عذرخواهی بنده رو بپذیرید ، دقیقا بدلیل اتمام بحث ، بنده درخواست حذف آخرین کامنت خودم رو برای مدیریت محترم فرستادم و قبل از انتشار کامنت شما ، کامنت بنده حذف گردید ، باز هم شرمنده.
اما نظرم بیشتر در مورد قواعدی بود که فرمودید بنده نظرم این هست :
put on یک phrasal verb هست یعنی:
put + on : فعل put بعلاوه حرف اضافه on
و از نوع افعال جداشدنی
در put perfume on کلمه perfume جزو فعل نیست.

[EDITED] 1401/06/19 10:18
18 شهریور 1401 پاسخ تشکر
12 تشکر شده توسط : nazanin آرمان
زدم زدی زد، زدیم زدید زدند شکست! بدترین نمونه‌ی این ارتکاب زمانی رخ میده که مابینِ زدوخوردهای بی‌هوایِ ما قلبی بشکنه. بایست مراقب بود. به‌جز این مابقی وارد هستند. سرزدن! ز خُم طلوعِ سهیل شراب نزدیک است،، ز کوه سرزدنِ آفتاب نزدیک است :) درود بر فاطمه و هانی عزیز. سپاس بابت توجه و تامل شما. // به علیرضا ی بزرگوار : درود. بی‌دلیل نیست که سعدی رو شیخ اجل خطاب می‌کنند. گوی شیشه‌ای داشته و هزاران جادو در دست. یاغیِ باخبر از پایانِ زمان‌ این روزها به‌چشم دیده حتما که جناس رو شعله‌ور کرده و فرمودند : هرکه گوید کلاغ چون بازست،، نشنَوَندش که دیده‌ها بازست...! کلاغِ شاخه‌نشینِ دل‌باخته‌ی پاییز رو چه‌ به‌این بلندپروازی‌ها عزیز. آوازِ خدشه‌دارِ دل‌آشوب کی تواند اُپرای التیام و حیات باشد. کلاغ اگر طمعِ عقاب‌شاهی کند همان می‌شود که خودِ استادسخن فرمودند : چو می‌دانستی افتادن به ناچار،، نبایستی چنین بالا نشستن،، به‌پای خویش رفتن به نبودی،، کز اسب افتادن و گردن شکستن! خلاصه‌که این به‌اصطلاح تخلص غیرانتخابی برای من مستعار و عاریه است جانم. تمام عضلاتم اسپاسم شد وقتی خوندم :) بدون تملق سپاسگزار شما هستم اما بین تمایز و تماثل دومی رو انتخاب می‌کنم. عفو بفرمایید لطفا. همه‌ی ما اینجا زیر کلیدواژه‌ی کاربر قرارمی‌گیریم و با تکیه‌بر نوع‌دوستی بایکدیگر به گفت‌وشنود می‌پردازیم. هم‌سنگ و هم‌تراز بودن بایست اصول باشد! این‌دست اسامی، القاب... فاصله و حتی گاهی‌اوقات [در انجمن‌ها و...] عداوت به‌بار می‌آورند. اما آگاهم که سراسرِ کلامِ شما ثمره‌ی مهربانی و بزرگی‌ست و قدردان این محبت هستم. هرکه خیری کرد و موقوفی گذاشت،، رسم خیرش هم‌چنان بر جای دار... رسم خیر شما در یاد من خواهد ماند. سپاس. برقرار و آباد باشید.
18 شهریور 1401 پاسخ تشکر
27 تشکر شده توسط : nazanin Mahdisss
دوست عزیز. سلام
چقدر جالب زمینه فرهنگیِ کابرد واژه ی «عطر زدن» را در جامعه ی خودمان را بیان کردید. حظ بردم. ممنونم از شما
18 شهریور 1401 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : سالار كلوچه اسحاق فرهنگ
ایرج جان، از اینکه پیگیر بحث هستی ممنونم. من در پاسخ به اشکال شما در نظر قبلی ام توضیح دادم که put perfume on فعل عبارتی یا ترکیبی است. در واقع put something on به معنای پوشیدن (لباس و کفش) یا زدن عطر است. من اینطور میفهمم.
به هر رو، در چند نظر قبلی ام قصدم این بود که با ذکر برخی شواهد نشان دهم در برگرداندن زبان انگلیسی به فارسی انتخاب فعل «عطر زدن» منطق درستی دارد.
تشکر
18 شهریور 1401 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : سالار كلوچه بابک
جناب سخی بزرگوار سلام مرا پذیرا باشید
والا من هم سعی کردم از جاده فرعی زبان انگلیسی به بزرگراه زبان مادری مان برسم! اما نگاه تبارشناسانه شما به «پوشیدن» عطر در کلام ادبا و حکمای ما لطیف و تامل برانگیز است. لازم است در مورد آن فکر کنم. ممنونم از اینکه بحث را پربار کردید.
با احترام
18 شهریور 1401 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : سالار كلوچه بابک
«عطربازی همان کفتربازی است؟»

مسیح عزیز نکته شما را دریافتم. متشکرم
من در نظر قبلی ام «سعدی عطربازها» را جعل کردم. اما در این عبارت چیزی هست که نه حالا، مدتهاست برای من مساله شده است! مقصودم «عطرباز» است. حقیقتش با آن راحت نیستم! (مثل کلمه «پوشیدن»! با این تفاوت که «پوشیدن عطر» در محاورات روزمره رایج نشده اما این یکی متداول شده است). شما در نوشته فروتنانه خود «سعدی» را از زاویه دید متفاوتی نشانه گرفتید و من می خواهم لفظ «عطرباز»ش را به چالش بکشم!
مدتها بود می خواستم درباره لفظ «عطرباز» مطلبی بگویم که دیدم دوست خوبمان آقای فرهنگ هم دقایقی پیش به نوعی به بحث من نزدیک شدند.مقصودم زمینه و بافت فرهنگی کلمات است.
طبق قاعده، در هر فرهنگی یا خرده فرهنگی کلمات شناسنامه و بار معنایی خاصی دارد. نمی دانم شاید اشتباه کنم. اما به نظر من «عطرباز» در ناخوداگاه جمعی ایرانیان عموما بار ارزشی چندان مثبتی ندارد! می دانیم که پسوند «باز» در زبان فارسی وقتی با اسمی همراه می شود معانی مختلفی به خود می گیرد: بازی کردن (کفتر باز؟)، باختن (جانباز؟، قمارباز؟)، مهارتمندی در چیزی(حقه باز)، مشغول بودن، و البته گرایش و علاقه مند بودن به چیزی(کتاب باز) و ...
با این اوصاف، در حالت خوب به نظر دوستان عطربازی یعنی علاقمندی به عطر؟ و عطرباز یعنی علاقمند و عاشق عطر؟
اما در ضمیر و حافظه فرهنگی من «عطرباز» همنشین کفترباز، دخترباز، قمار باز و نظایر اینها قرار می گیرد. این بار منفی «عطرباز» در گفتمان مسلط جامعه از کجا می آید؟ (از حوصله ما بحث خارج است)
البته اگر بپذیریم این بارِ منفی «عطرباز» یک واقعیت عینی اجتماعی است و نه صرفا زاییده ذهن شخصِ من علیرضا. آزمایش آن سخت نیست: کافی است مثلا به مادر و پدرمان بگوییم ما عطرباز هستیم! واقعا چه چیزی بیشتر به ذهن شان متبادر می شود؟ اینکه به به! پسر یا دختر ما علاقمند به دنیای عطر است یا نه، چیزهای دیگر؟ به نظر من همان «چیزهای منفی» دیگر!! یعنی اعتیاد زیان بار به عطر، فقدان آینده نگری درست برای زندگی، هدر دادن پول، اتلاف وقت و...

نتیجه: من فکر میکنم «عطر بازی» و «عطرباز» بیش از آنکه نشان دهنده میل به تجربه زیباشناسانه و امثالهم باشد، بار ارزشی منفی و حتی بدنام کننده دارد. حتی اگر در خودآگاه عطردوستان اینطور نباشد اما در نزاع با ناخودآگاه جمعی (که همه ما در هوای آن تنفس میکنیم) این دومی است که دست بالا را دارد.
چیزی در «عطرباز» هست که آزاردهنده است.

شاد باشید


18 شهریور 1401 پاسخ تشکر
17 تشکر شده توسط : اعظم سالار كلوچه
جناب علیرضا ی عزیز سلام
عرض ارادت
بله . متوجه فرمایش صحیح شما بودم و ادله ام جمله ی " به مقصد رسیدید " بود .
و اما بحثی که در خود دانش ، مهر و لبخند نهفته دارد ستودنی ست و مقصود مجلس همین است
و اما
حضرت مسیح میگوید آنچه از خارج بر بدن است نجس نیست بلکه آنچه صادر میشود !
عده ای بر نجوسات صادره ی بدن ( و رایحه ی آن ) ، دلالت و گروهی بر اعمال ادله میکنند که دومی در مقام صحت است نزد خردمندان .
قدما میگفتند انسان را حرمت است و این حرمت لایق پوشش است بدستور خدا .
امروزه جسم و روح انسان را از بُعد فیزیک و متافیزیک میسنجند که هر دو را نشانه هایی هست .
جسم انسان دیده میشود ، شنیده میشود ، بوییده میشود ، لمس میشود و چشیده میشود .
وارد مبحث متافیزیک و دیگر حس نمیشوم که خارج از بحث است .
حرمت انسان بر پوشیدن است از هر حیث .
قدیم ، از دیدن ، بوییدن و شنیدن ، یک شخص را قضاوت میکردند . از طبقه ی اجتماعی گرفته تا شغل و سطح دانش . امروزه هم تقریبا همان است لیک چون دستخوش دخل و تصرف شده نیاز بر دقتی از جنس حکیمانه و آزمایش است !
حکما دستور به مستوری داده اند بر هر سه !
بدن را بپوشان ، بوی تن را بپوشان و ایضا زبان !
اما :
فعل مایعی که در شیشه به عنوان عطر میشناسیم پاشیدن یا افشاندن است که منجر به پوشش میشود .
اگر بخواهیم طبق دستور زبان عمل کنیم باید بگوییم عطر افشاندم یا عطر پاشیدم !
عطر پوشیدم در بین ما مفهومی دیگر دارد که قبلا معروض شد .
ما در زبان خودمان بر هر فعل کلمات بسیار داریم که هر کدام در عین تشابه از بُن با هم مختلف اند و معنی ی خاص خود دارند که استفاده از ایشان بسته به شرایط است !
میتوانم به کرات از امثال و حکم بزرگان به جهت اثبات مدد جویم در خصوص عرایض فوق لیک صرفنظر میکنم که از حوصله خارج نشود .
لازم است تکرار کنم که شما خود مسلط اید .
و در انتها :
بیش از اهمیت هر نوع گویش که بر استفاده از روایح خوش و مقصود آن میکنیم ، این لذت بردن از عطور است که بر ما اولویت دارد :)
معطر به اقسام عطر باشیم انشاله
18 شهریور 1401 پاسخ تشکر
19 تشکر شده توسط : عباس بهرامی ژیوان
درود. عزیز متوجه‌ آنِ دیگرِ نوشته‌ی شما شدم. اما خب خیال می‌کردم قرار است رازمگو باشد :) بله بله و بله! متاسفانه فشردگیِ زمان و شرایطی که درآن هستم اجازه‌ی ورودِ کامل به‌این مهم را از من می‌گیرد. اما خیلی خلاصه و فقط از دیدگاه ادبیات و لغت : عطرباز از لحاظِ ساختاری و فرمول‌های دستوری غلط نیست اما ازنظرِ چگونگیِ نتیجه و چیستی باطل است. یعنی معنایی که حاصل می‌شود مناسبِ مقامِ یک هنرمند، هنر و مخاطبِ جدیِ آن نمی‌تواند باشد و برای کاشفانِ یک هنر اصطلاحِ ارجمند و خوش‌نامی نیست. ایضا ریشه و ژرفای این مکاشفه و ادراک را سست می‌کند. [مگر شما جزو این دسته نباشید و عطر برایتان با آخرهفته خانه‌ی خاله خاتون فرقی نکند!] این جریان گاهی‌اوقات تعدد، تکثرِ منفی و تشدیدِ کمیتی به خود می‌گیرد و تا به‌مرزهای ابتلا و اعتیاد پیش می‌رود! 'باز' در این جنبش از جانِ 'بازی' بیرون زده و بازی در این قامت به سرگرمی، ملعبه، تفنن، قمار، وقت‌گذرانی و حتی پیش‌آمد تنه می‌زند! برخی مواقع این بازِ منفور [در هم‌نشینی با دیگر اسامی و واژه‌ها] تا به بدترین فضاحت‌های معنایی هم می‌رسد! این‌جاست که اصلِ بارِمعنایی و شجره‌ی واژه‌ها به‌میان می‌آید... / ماشین‌باز شاید وارد باشد. اما عطرباز؟ نمی‌دانم! من شخصا هیچ‌وقت برای خودم استفاده نکرده و نمی‌کنم. مگر اشتباهِ کلامی بوده باشد. برای من معاشرت با عطر تفاوتی با تماشای نقاشی‌های رنسانس یا غرق شدن در موسیقی دوره‌ی باروک نداشته و ندارد. از ابتدا یکی از هدف‌هایی که داشتم موشکافیِ همین شبه‌فرهنگ‌های ولنگار بود. در برخی سرمشق‌ها به سرانجام نسبی رسیدم در برخی دیگر عمیقا شکست خوردم :) نیک آن سرانجام و نیک‌تر این شکست :) بگذریم که احتمالا حوصله‌ی جمعی کاملا به‌سر آمده. [ناگفته نماند تمام ابعاد نوشته‌ی محترم شمارا مطالعه و مقصودِ کلام را متوجه شدم] شمارا به ذیل عطر ex idolo, thirty three و نوشته‌ی دوم ارجاع می‌دهم! سابق‌براین نوشتم... پنهان و سربسته... من عطرباز نیستم؛ میل به خمیرکردنِ کتاب‌ها و نقاشی‌ها دارم :) درود بر شما و باقی عزیزان و پوزش بابت زیاده‌گویی‌های مداوم.
18 شهریور 1401 پاسخ تشکر
25 تشکر شده توسط : nazanin Mahdisss
عشقبازي کار بازي نيست اي دل سر بباز
زان که گوي عشق نتوان زد به چوگان هوس

19 شهریور 1401 پاسخ تشکر
20 تشکر شده توسط : nazanin Mahdisss
جناب سخی عزیز درود بر شما و همه دوستان عطر افشانی

توضیحات کامل و جامعی دادید در مورد پوشیدن و یا زدن عطر هم شما و هم دوستان عزیزِ دیگر عطر افشانی.

ولی با این قیمت های بالا و عجیب و غریب عطرها؛

عطر را نباید پوشید.... عطر را باید در آغوش گرفتش.
عطر را نباید زد....عطر را باید نوازش کرد و بوسیدش.

دوستان عزیز، اگر روزی، هر عطرِ دوست داشتنی را به قیمت ۴یا۵ سال قبل خریداری کردید (که یقینا آن روز خورشید از مغرب طلوع کرده) ؛
هم بزنیدش
هم بپوشیدش
هم بنوشیدش.

19 شهریور 1401 پاسخ تشکر
34 تشکر شده توسط : هاشم پور فرهاد
درود سپهر بزرگوار. عجب عجایبی رو کردی عزیز. به‌به. می‌تواند بهترین مثال برای تفهیمِ بهترِ موضوعِ مورد بحث باشد. رئیس دانایی رفعِ شبهه و ابهام کرده‌اند و مفهومِ 'بازی' با تکیه بر ژرفایِ معنایِ 'عشق' (در آثارِ خودِ حافظ) از هوس و عیاشی دور می‌شود. در تفسیر موضوعی شعرهای حافظ این سرمشق‌ها همواره دیده می‌شود. که مثلا ایشان گاهی‌اوقات شعر را در جایگاهِ پاسخ به خُرده نقدهای پیرامون، روشن‌گریِ مریدان و یا حتی اصلاحِ یک اشتباهِ رایج سروده‌اند. حال چرا می‌توان عشق‌بازی را عرفان دانست اما عطربازی را نه و چرا این قابلیتِ تعمیم در 'عطر' وجود ندارد. بسیار باید از این جریان نوشت اما خیلی خلاصه : همان‌طور که مطلع هستید جوهره‌ی عشق در نگاه حافظ بسیط است اما عطر مرکبِ محض [نه در نگاه ایشان بلکه از لحاظ معنایی - زیرا حافظ به چیستیِ عطر نپرداخته] یعنی چه؟ یعنی عشق را به تمام عالم و موجودیت [و غیرآن!] می‌توان بسط داد اما عطر اشاره به رفتار و پرداختی خاص و مشخص دارد. [عطر در تعریفِ مدنظر ما] عشق‌ در دیدگاه مولانا هم به همین‌گونه است. عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست،، هرچه گفت‌وگوی خلق، آن رَه رهِ عشاق نیست،، شاخِ عشق اندر ازل دان، بیخِ عشق اندر ابد،، این شَجَر را تَکیه بر عرش و ثَری [ثَرا] و ساق نیست...!! یا دقیق‌تر : درنَگُنجد عشق در گفت و شَنید،، عشق دریایی‌ست قعرش ناپدید،، قطره‌هایِ بَحر را نتْوان شُمرد،، هفت دریا پیشِ آن بحر است خُرد،، این سخن پایان ندارد ای فلان،، باز رو در قصه‌ی شیخ زمان... اطراف همین آداب به مباحث شناختی و معرفتی می‌رسیم. این‌که عشق در ادبیات ثقیل فارسی بی‌حد و نشناختنی است و مارا تا به تعاریفِ 'ماهیت و اصالت وجود' می‌رساند. جستجو در این مهم که چه چیزهایی برپایه‌ی ادبیات، عرفان و فلسفه قابل شناخت و چه چیزهایی غیرقابل قابل شناخت هستند. در این اصل 'عشق' قابل شناخت نیست و 'هوس' شناخته شده. یعنی بازیِ پس‌از عشق نمی‌تواند عنصرِ غیرقابل شناخت را محدود کند و به‌جبر بایست خود تغییر مفهوم داشته باشد. این جریان تا جایی در ادبیات پیش می‌رود که عشق و بازی عمیقا مختلط می‌شوند و عشق‌بازی را تک‌عنصری می‌کند. یعنی دیگر 'عشق + بازی' نیست بلکه درهم‌تنیده است. مطلق و تبدیل به یک منش خاص می‌شود. این مسئله انسان‌شناسی هم هست که اگر شما بی‌مانند و ممتاز باشید هیچ وصله‌ای نمی‌تواند گستردگیِ آیین و عمقِ ماهیت شما را در هم بشکند. در عطر این‌گونه نیست. عطرِ موردِ گفتگوی ما قابل شناخت و تعریف‌شدنی است. اینجا عطر خنثی و 'بازی' معنای لغوی خود را بر آسمانش چون ابری سیاه رها می‌کند. همان‌گونه که در دیگر واژه‌ها... فیلم‌بازی شنیده‌اید؟ این هم پلشت و اشتباه است. بازی بعد از فیلم تاکید را برروی تعددِ مادی استوار می‌کند و نه تامل معنوی و...! می‌توان نوشت معاشرت با عطر فصلی از عشق‌بازی است. اما این‌که مثلا عطربازی به‌مثابه عشق‌بازی است از نظر گفتاری قابل اجرا اما در نگاه تحليلی باطل است. [منطق : متناهی را نمی‌توان هم‌تراز با نامتناهی دانست] عطر به‌تنهایی می‌تواند مدلی از هزارگونه‌ی عشق باشد. اما عطربازی فقط عطربازی است. درواقع هم‌نشینیِ عطر و بازی [با تکیه بر همین اصول و مفاهیمِ رایجِ دیگر] کاملا خاصیت معنایی را مادی می‌کند و ناگزیر است. اما اصلِ هنر به‌مانند عشق بی‌انتهاست. تمام عالم عشق است همان‌طور که هنر هم هست! یعنی اگر نگاه عطرِ قابلِ خریدن (کالاگون یا در فلسفه‌ی فیزیک می‌گویند جِرمانی!) نباشد و عطر به‌مثابه هنر الگو قرار بگیرد می‌توان گفتگو را از زاویه‌ای دیگر پیش بُرد که خب از حوصله‌ی همه‌ی ما احتمالا خارج است و نیز موردبحث صرفا عطری است که در حالت مایع و داخل بطری قرار دارد! / اینترلود! حیف من درحال‌حاضر مازندران هستم و او تهران. کاش بود کمی عطربازی می‌کرديم!! :) با آرزوی شادی برای همه‌ی شما عزیزان.
19 شهریور 1401 پاسخ تشکر
29 تشکر شده توسط : nazanin Mahdisss
بر من روشن شد که راز مگو فاش نشد :))
پوشیده ماند !
ادله ی نزدیکی ی دلها بود .
شاید هر کس در اندیشه ی خود برداشتی کرده باشد فقط امیدوارم برداشتها زیبا باشد که چیزی که در ذهن من بود زیبا بود که نزدیکی ی دلها زیباست و آن را بُعد مکان نیست !
اعداد اول را همیشه دوست ترین داشتم و دوستداشتنی ترین برای من سیزده است !
بحثی نامرتبط بود . عذرخواهم .
شاد باد محفل دوستان
19 شهریور 1401 پاسخ تشکر
21 تشکر شده توسط : عباس بهرامی nazanin
سلام و درود

از دوستان عزیز که در بحث های اخیر همراه شدند سپاسگزارم. بشخصه یاد گرفتم. چنانچه موافق باشید عجالتا این بحث را مختومه بدانیم تا احیانا برای برخی دوستان ملال آور نشود و ایضا مانع کسب سایت عطرافشان هم نشویم!! :)


حال دلتان خوب باشد!
19 شهریور 1401 پاسخ تشکر
9 تشکر شده توسط : IRRO اعظم
شهریست پُر ظریفان، وَز هر طرف نگاری
یاران صلای عشق است گر می کنید کاری
20 شهریور 1401 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : آرمان IRRO
سلام جناب مسیح خوش سخن و بزرگوار
خواستم اگه میشه منو راهنمایی کنید
برای استان بوشهر(دو ماه سرد دو ماه معتدل و هشت ماه هوای ب شدت گرم ) چه عطری رو پیشنهاد میدید که به اندازه اینر لود پرفورمنس خوبی ارائه بده
قیمت و رایحه مد نظرم نیست فعلا
01 آبان 1401 پاسخ تشکر
درود. نوشادی عزیز اینترلود به‌نوعی یکی‌از سرمشق‌های اجرا، ماندگاری و نشر محسوب می‌شه. از این‌رو با چنین الفبا و پیش‌فرضی فکر نکنم بشه به‌جایی رسید. ازطرفی من تصور و استدلال درستی از اون آب‌وهوا ندارم و نمی‌دونم برون‌گراییِ عطرها در بوشهر عزیز چگونه است. البته میشه صرفا برای حفظ منم‌منم و مقامِ بلوف، براساس حدس و گمان کار رو پیش برد ولی خب عقلانی نیست. عذرتقصیر. پیشنهاد می‌کنم در بخش پرسش‌ها یک تاپیک ایجاد کنید تا از کمک همه‌ی دوستان برخوردار بشید. به‌خصوص آن‌دسته از عزیزانی که در جنوبِ سراسر آتش و شجاعت زندگی می‌کنند. شاید شیرینِ شما هم پیدا شد و فرهادِ درون دست از تیشه زدن به کوه سنگیِ سینه برداشت و قلب‌ آرام گرفت...!
01 آبان 1401 پاسخ تشکر
24 تشکر شده توسط : Rezvani nazanin
ازنو سلام. یکی از دوستانم ساکن جزیره کیش‌ه... ازش خواستم اسم چندتا از عطرهایی که استفاده می‌کنه و میشه راحت(تر) پیدا کرد رو برام ارسال کنه... اون‌هایی که خودم می‌پسندم نشان‌دار می‌کنم.

terenzi foconero | creed virgin island water, royal oud* | marly galloway | comme des garcons wonderwood* | kurkdjian amyris homme* | orto parisi megamare | prada amber pour homme | amouage sunshine man, lyric man | nasomatto hindu grass* | le labo bergamote* | dolce & gabbana light blue eau intense pour homme | armani acqua di gio profumo | olfactive studio woody mood | acqua di parma cedro di taormina* | mancera cedrat boise | casamorati mefisto*, fiero* | tom ford mandarino di amalfi, beau de jour eau de parfum, grey vetiver* | chanel allure homme sport cologne...

اما این لیست از نظرمن چندتا مورد انظباطی داره. برای مثال مگاماره. اگر این عطر رو در گرما و اتمسفر شرجی استفاده کنی قطعا تمام گونه‌های جانوری و گیاهی باهات قهر می‌کنن و نیز مورد نفرین خدایان قرار می‌گیری سپس توسط بیگانه‌های فضایی ربوده و برای همیشه ناپدید می‌شی. به‌به. قسمت ما بشه :) ایرج، امیر رنجبر و تمامِ زحمت‌کشانِ بندِ سیزده سلولِ هشت‌پای افسرده؛ مگاماره... عرض ادب و احترام :)
02 آبان 1401 پاسخ تشکر
27 تشکر شده توسط : Rezvani nazanin
خیلی لطف کردین وقت گرانبهاتون رو به این موضوع اختصاص دادین🙏
02 آبان 1401 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : مسیح بسته شده
درود مسیح عزیز،عرض ادب رفیق
به به چه عطر هایی معرفی کردی بهترین های قابل دسترس.
از
02 آبان 1401 پاسخ تشکر
19 تشکر شده توسط : فرهاد nazanin
قربونت برم مسیح جان

اومدی ملاقات واسه من نارگیل بیار ، من اگه تقویتی نخورم میمیرم ،
فقط شانس بیارم مثل فیلم پاپیون توش خرچنگ نندازند!!!

در مورد مگاماره من یک نکته بگم ، برای این که اون حس آهن زنگ زده رو نگیرید ، روی پوست اسپری نکنید ، مواد عطر بدجوری با عرق پوست واکنش نشان میدهند ( تقابل دو موجود زنده برای تصاحب پوست )، روی لباس نتیجه بسیار خوبی داره ، البته مشکل دیگه ای که پیش میاد ،ماندگاری روی لباس هست که حالا حالا ها شما رو همراهی و نوازش میکنه ، باور کنید عطرهای گوالتیری زنده هستند!

فدات مسیح جان ...
03 آبان 1401 پاسخ تشکر
25 تشکر شده توسط : nazanin آرمان
درود مسیح عزیز، عرض ادب رفیق
به به چه عطرهایی معرفی کردی.بهترین های در دسترس.
با دیدن زندان و هشت پا و مگاماره ذهنم ارجاعم داد به دو فیلم که با موضوع زندان ساخته شده اند :) .فیلم های قابل تاملی هستند مخصوصا در این روزها،به احتمال زیاد قبلا انها را رَنده کرده ای ولی دیدن دوباره انها خالی از لطف نیست. اولی فیلم ازمایش که بر اساس ازمایش واقعی که دکتر زیمباردو در دانشگاه استنفورد انجام داده ساخته شده است و دومی فیلم پلتفورم که چقدر شبیه زندگی ما هست. مسیح عزیز همچنان با سینمای گرجستان که معرفی کردی مشغولم سینمای جالبی دارند :) و همچنان پیگیر تست بات نات تو دی. ممنونم از شما.
03 آبان 1401 پاسخ تشکر
21 تشکر شده توسط : فرهاد nazanin
به سراغ من اگر می‌آیی با فراموشی بیا...! زنده‌باشی جانم. نارگیل :) سابق‌براین هم نوشتم که گوالتیئری درونیاتِ شرور و ذهن ماجراجو داره و شر از جزئیات نبوغ است. هیچ شخصیتِ شروری در تاریخ نداشتیم که نابغه نباشد. پس، من بیش‌تر با خودش کار دارم تا عطرهاش! چراکه نه. باور دارم که زنده هستند :) روی لباس؟ قصد جانِ ما کرده‌ای جان؟ رِست این پیس ای ماشینِ لباس‌شوییِ بی‌مادر. بقول رفقای خارجی‌مون earth to earth, ashes to ashes, dust to dust :) مگاماره رو یک‌بار برروی پوست‌مصنوعی اسپری کردم. پنج روز بعد سوزوندم‌ش. خاکسترِ باقی‌مانده هم‌چنان بوی خرچنگِ کارتن‌خواب‌ می‌داد. می‌خواستم برم اونکالو فنلاند بین زباله‌های هسته‌ای دفن‌ش کنم :) مزاح می‌کنم. عمق حرف‌ت رو فهمیدم و می‌پذیرم :) می‌گفت اهل دل را نبوَد تفرقه‌ای جان بازآ،، قصه‌ی معرفت این است اگر گوش کنیم...! بمانی برای عزیزان‌ت و نیز عزیزان‌ت برای تو.


به امیر رنجبر. درود جانم. اکسپریمنت و پلت‌فرم! افسانه‌ها بافتیم از آن رشته‌ی کبود :) من هرچقدر از شِبه سینمای لانتوری و رطوبت‌سازِ هالیوودِ معاصر، جنبش‌های نولان یا لوگان محور با تمایلاتِ هندسیِ نزدیک به سرفصل‌های اسکارلت جوهانسن دور هستم همان‌اندازه به سینمای بلوک‌های مختلف اروپا احساس نزدیکی می‌کنم. البته کریستوفر نولان دو فیلم قابل‌ملاحظه‌ داره به‌نام‌های memento و following که نباید اون‌ها رو نادیده گرفت. [خارج‌قسمت : سریال black mirror رو هم مدنظر داشته باش] تانگوی شیطان بلا تار رو حتما تماشا کردی. توگویی آوارگانِ جهنم دانته دور هم جمع شده‌اند. آن سرزمین‌های بادخیزِ متروک. آن حجم از پشیمانی و سیاهیِ مستور در باورِ تصویر. بودن‌های خانمان‌سوز. باران‌های مصیبت‌بار...! البته روسیه و شرق آسیا را نیز نباید فراموش کرد که هیچ رنجی را شریف‌تر از تازیانه‌ی استخوان‌شکنِ دوربین تارکوفسکی نیافتم و هیچ معنایی را والاتر از رزم‌نامه‌های کوروساوا نخواهم شناخت. بات نات تودی... من که از آتشِ دل چون خُمِ مِی در جوشم،، مُهر بر لب زده خون می‌خورم و خاموشم،، قصدِ جان است طمعْ در لبِ جانان کردن،، تو مرا بین که در این کار به جان می‌کوشم... برای خون‌خوار و سفاک بودن زور می‌زنه و سراسر وجودش رو به‌هم‌ریختگی گرفته...! اگر کسی گفت انتزاع؛ بِشنو ولی باور نکن! اما در بین آن نقص و آشفتگیِ ملتهب یک زجرِ رویاگونِ شریف نهفته است. رویایی سنگین و خراباتی که انسان را به‌ قهقرا می‌برد. شبیه به جانوری آزاردیده که از انتقام‌جویی خسته و تشنه‌ی برگشتن به آغوشِ امنِ مادرش است...!
03 آبان 1401 پاسخ تشکر
31 تشکر شده توسط : Hani nazanin

8
رایحه
10
ماندگاری
10
پخش بو
9
طراحی شیشه
اینترلود به معنای میان پرده، مرز باریکیست بین عشق و نفرت ..... احتمال تنفر و یا عشق شما نسبت به این عطر یک نسبت برابر است، برای فصول سرد با قویترین پرفورمنس در میان دنیای عطر ترکیبی از چرم، چوب، عود سنگینی بر دوش شما می‌گذارد در سرمای زمستان مانند یک سایه بدنبال شماست و مانند جوهر از خود نقش برجای می‌گذارد و حضور شما را پررنگ تر می سازد و در میان جمع ها به هیچ عطری اجازه صحبت نمی‌دهد .........
04 شهریور 1401 پاسخ تشکر
12 تشکر شده توسط : حسن حسن زاده رضاحسین نوری

9
رایحه
9
ماندگاری
9
پخش بو
9
طراحی شیشه
باسلام به همه دوستان عطرافشانی
خیلی مختصر بگم به اون دسته از کسانی که دنبال یه عطر سنگین گرم و تلخ میگردن این عطر واقعا از طرف خانوم ها بازخورد خوبی نداره اما بیشتر اقایون ازش تعریف میکنن به شدت پخش بوش زیاده اصلا برای فضای بسته مثل محیط کار ازش استفاده نکنید حتی چهار یا پنج ساعت قبل رفتن به سرکار یا به جای سر بسته هم ازش استفاده نکنید چون بازم اطرافیان رو اذیت میکنه مگه اینکه یه پاف یا نهایت دوتا زده باشید
در ضمن من خودم دارم پنجمین باتل رو خریداری میکنم پس این چیزایی که گفتم از روی تجربه استفاده من از این عطر بود من که خودم به شدت رایحشو دوس دارم خواهشا بدون تست نخرید(بلایند بای) نکنید،تکرار میکنم رایحه به شدت سنگین و تلخی داره .با تشکر
17 مرداد 1401 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : سالار كلوچه مهدی ارجمندی

10
رایحه
10
ماندگاری
8
پخش بو
9
طراحی شیشه
دوستان راجب رایحه ها و جزئیات اطلاعات کامل و کافی دادند و نیازی به توضیح اضافه من نیست ولی ....
این عطر واقعا خاصه و هر کسی حتی یه بار بوش کنه دیگه فراموشش نمیکنه و هر جا به مشامش برسه سریعا متوجه میشه چه عطریه.
نت اولیه ممکنه برای عموم افراد زیادی خاص باشه ولی رفته رفته از عجایب رایحه کم میشه و با یه رایحه ملایم تر و آشنا تر رو به رو میشید که بیشتر به دل میشینه‌.
عطر رو به هیچ عنوان رو لباس نزنید چون انقد موندگاریش خوبه که قطعا تا نشورید ولتون نمیکنه و پخش بو هم بسیار خوبه.
این عطر به صاحبش عظمت میده و برای اطرافیان یه علامت تعجب به جا میزاره و وادارشون میکنه بگردن ببینن چه کسی همچین عطری زده.
بیشتر از دو اسپری زدن به نظرم اصرافه چون همون دو تا کاری که بایدو میکنه
14 مرداد 1401 پاسخ تشکر
12 تشکر شده توسط : MAHMOUD KAVEH

سلام ایرج عزیز ی سوالی داشتم اونم اینکه امواج اینترلود رو میخام بخرم نظرت چیه؟
ارزش خرید داره؟رایحش که مثل عود وود یا فبیولس از تام فورد نیست اخه چرم و عود توشه
24 تیر 1401 پاسخ تشکر
سلام

اینترلود کاملا متفاوت از دو عطر دیگه هست ، در واقع هر سه عطر فضای بوی متفاوتی دارند.

اینترلود عطری گرم ،تلخ و شیرین هست و روایح
ادویه ای ، دودی و صمغی این عطر رو کاملا متفاوت و سنگین جلوه میدن که مناسب فضای بسته نیست ، با پخش و ماندگاری خیلی خوب

عود وود عطری شرقی چوبی با روایح عودی ، چوبی ،گرم و شیرین است با فضای بوی خوشبو و شیک و پخش و ماندگاری خوب

فبیولس عطری چرمی با روایح چرمی ،وانیلی ، بادام و طبع گرم و شیرین با فضای بوی بسیار مدرن و شیک و پخش و ماندگاری خوب

اینترلود در میان این ۳ عطر ، باصرفه تر هست اگر رایحه شو دوست داشته باشی. فضای بوی ادویه ای ، دودی ، صمغی که به گرم و شیرین شدن میل میکنه.

25 تیر 1401 پاسخ تشکر
19 تشکر شده توسط : امیر محبی Dragon

8
رایحه
9
ماندگاری
9
پخش بو
9
طراحی شیشه
آمواج اینترلود تنها یه عطر نیست شاهکاری از دنیای عطرها میشه گفت خورشت بامیه عطرها یا عاشقش میشی یا ازش متنفر یه چیزی تو مایه های مرز مرگ و زندگی بین پوچی و امید من که عاشقش شدم رفت . یه عطر کاملا رسمی با استایل کت و شلواری برای مراسم خاص و شبانه پیشنهاد میشه به هیچ وجه در قرارهای عاشقانه تون از این هیولا استفاده نکنین که ممکنه چک اول رو محکم و سریع بخورین موفق و خوشبو باشید .
04 خرداد 1401 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : بابک علی

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟