نسخه مردانه اینترلوده از شرکت آمواج همچون سایر کارهای این برند در طراحی متناسب با نسخه زنانه اینترلوده تولید شده و در جعبه مخصوص آمواج روانه بازار شده است. اینترلوده از رایحهای گرم و شیرین برخوردار است و یک تلخی آن را همراهی میکند.
کریستفور چانگ درباره این عطر میگوید: «من آنچه را میبینم و احساس میکنم، در قالب عطرها به تفسیر درمیآورم. تمام هرجومرج و بینظمی اجتماعی و طبیعی که امروزه ما را احاطه کرده، ترجمهپذیر به سطحی صمیمیتر و درکشدنیتر است. لحظات میانپردهای (اینترلودی) بازتابی هستند از تمامی آزمایشها و رنجهایی که ما برای رسیدن به رضایت و موفقیت شخصی پشت سر میگذاریم». او درباره استفاده از ترکیبات مختلف هم میگوید: «آمواج بهخاطر توانایی خاصش در بازآفرینی و ابداع دوباره عطرهای آشنا و معمولی شهرت بالایی دارد. صمغ کندر و صمغ درختچه مر بهطور سنتی روایحی منسوب به ساحتهای روحانی و دینی هستند، اما این روایح به شیوهای نوین بازسازی و بازطراحی شدهاند تا حسی امروزی و درعینحال پیچیده خلق کنند».
آمواج اینترلود مردانه از عطرهای چوبی و ادویهای آمواج است که در نتهای آغازین با ترنج، پونه کوهی و عصاره فلفل قرمز شیرین سرشته میشود. این نتها فواصل انتقالی آمیزه را طولانیتر میکنند و با نتهای آروماتیک برگرفته از کهربا، صمغ کندر، اوپوپوناکس، گل آفتابی و صمغ درختچه مر به سطحی تضادآفرین میرسند. نتهای جاودانه چرم، عود، نعناع هندی و چوب صندل هم در لایه پایانی توانستهاند جلوههایی عمیق، ماندگار و بافتدار را بیافرینند. آمیزه این عطر توسط پیر نگرین خلق شده است.
ترکیب رنگ آبی و طلایی در شیشه این ادکلن ترکیب متناسبی ایجاد کرده است. سبک جعبه به سبک کارهای آمواج است و ارزشمند و متقاوت بودن را به خوبی منتقل میکند. عطرافشان این کار محصول سال 2012 شرکت آمواج را به شما عزیزان پیشنهاد میکند.
نوع عطر | ادو پرفیوم |
برند | آمواج |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2012 |
گروه بویایی | شرقی چوبی |
کشور مبدأ | عمان |
مناسب برای | آقایان |
مناسب فصل | زمستان |
اسانس اولیه | ترنج ، فلفل ، پونه کوهی |
اسانس میانی | کهربا، لابدانیوم، روایح دودی، اوپوپوناکس |
اسانس پایه | نعناع هندی ، چوب صندل سفید ، چرم ، عود |
باز هم به عشقی که بعد ۱۳سال عاشقی سهم او نشد میاندیشد.. حسرت میخورد و از این داغ تلخ میسوزد... به رویاهای دونفرهای که تعبیر نشدند میاندیشد... بغض لعنتی گلویش را میفشارد، و اشک در چشمانش دو دو میزند، سعی میکند که قطرهی اشک از گوشهی چشمانش به پایین نچکد و بر گونهاش جاری نشود.. دندانهایش را به روی هم میفشارد و عضلات فکاش منقبض میشود، نفس عمیقی میکشد، بیهوا به افق خیره میشود و محو در بینهایت... نخی سیگار از پاکت در میآورد، کنج لبش میگذارد و با کبریتی که شعلهاش در باد میرقصد،روشنش میکند.. میخواهد بغضاش را با دود سیگار فرو ببرد و بگوید قرمزی چشمانم بخاطر دود سیگار است.....
غم دنیا بر دلش نشسته و کوهی بر شانههایش سنگینی میکند.. یک دنیا حرف نگفته دارد اما دیگر به کسی اعتماد نمیکند، تا دوباره خیانت و جفا نبیند، تا دوباره تنها نشود... این مرد در ظاهر بسیار اجتماعی و خوش برخورد است، اما دیگر با کسی صمیمی نمیشود، توگوئی تنهایی برایش بهتر است، تلخ و کم حرف است اما مهربان و سخاوتمند... او کسی است که دیگر قید احساساتش را زده، و با اقتدار و مصمم به سمت اهدافش حرکت میکند.