سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
LA PERLA Grigioperla - لاپرلا گریجیو
نخستین بار در سال 1991 روانه بازار شد به عنوان عطری مردانه و بسیار جذاب و شیک معرفی شده است . از ترکیبات بکار برده شده در این عطر می توان به ترنج ، اسطوخودوس ، ریحان ، رزماری ، بادیان رومی، گشنیز ، شمعدانی ، میخک صدپر ، سالویا اسکلاریا، دانه تونکا ، مشک ، کهربا، خزه درخت بلوط ، سدر ، چوب صندل سفید ، چرم اشاره کرد.برند | لاپرلا |
سال عرضه | 1991 |
کشور مبدأ | ایتالیا |
مناسب برای | آقایان |
اسانس اولیه | ترنج ، اسطوخودوس ، ریحان ، رزماری ، بادیان رومی، گشنیز |
اسانس میانی | شمعدانی ، میخک صدپر ، سالویا اسکلاریا |
اسانس پایه | دانه تونکا ، مشک ، کهربا، خزه درخت بلوط ، سدر ، چوب صندل سفید ، چرم |
یعنی اینکه میگن دههی ۶۰ نسل سوخته هست، واقعاً همینطور هست. چراکه حتی در استفاده از این مدل عطرهای فوژه یا چایپری هم نسل دههی ۶۰ ناکام ماند. چون نسل دههی ۶۰ تا سنش بزرگتر شد و به جوانی رسید، یا این مدل عطرها توقف تولید شدند یا تغییرات رایحه دادند یا کلا نایاب شدند. حالا ماها که دههی ۶۰ هستیم در دوران کودکی و نوجوانی این مدل عطرها را از جوانان اون موقع به یاد داریم و بین روایح نوستالژیک و مدرن، جا ماندیم.
اون زمانها (اواسط دههی ۷۰) چقدر با همسایه ها رفت و آمد داشتیم شام میومدن خونه ی ما بعدش ما میرفتیم شام خونه ی اونا. اصلا یه لذتی داشت که وقتی خبر میرسید که امشب قرار مهمون فلان همسایه یا فامیل باشیم و یا وقتی مهمون میومد خونهی خودمون، چقدر خوشحال میشدیم. اما الان یجوری شده که هیچکس حوصله ی هیچکس رو نداره و اصلا کسی دوست نداره واسش مهمون بیاد یا خودش مهمون بره.
یه شب شام مهمون بودیم خونهی یکی از همسایه ها، از اون شبهای پاییز بود چون موقع برگشتن به خونهی خودمون باد تند و سردی میوزید که سیمهای تیر برق رو صدا میداد. خونهی اونا بعد از شام با پسر و دخترش که تقریباً همسن من بودند، رفتیم اتاق کوچیکشون باهم بازی کنیم از اسم و شهرت تا منچ. در همین حین، پدرشون اومد توو اتاق همین ادکلن رو برداشت از داخل کمد چوبی کهنه شون دو سه پاف زد به خودش رفت.
وای که عجب بوی دلنشینی پیچید توو اون اتاق کوچیک. هوای بیرون سرد بود، که خونهی اینا اول از درب وارد میشدی دالان بود سمت چپ و راست اتاق و حیاط در انتهای دالان بود. از اون دالان هوای سرد بیرون یکمی وارد اتاق میشد با بوی این عطر، همآمیزی میکرد و یه رایحه ی بسیار دلنشین رو ایجاد میکرد.
اسم پسرش که همسن بود، عزیز بود، بهش گفتم برو اون ادکلن باباتو بیار نگاه کنیم، اونم گفت میارم اما استفاده نکنی ها، بابام منو دعوا میکنه کسی دست بزنه به ادکلنش، که گفتم باشه. رفت آورد و از روی افشانه ی اسپری بو کشیدم. چقدر لذت بخش بود. چقدر بوی تمیزی مانند داشت. بوش شبیه بویی بود که وقتی میرفتیم گرمابه عمومی با شامپو آرزو و صابون نخل سبز استحمام میکردیم، توو هوای سرد پاییز وقتی برمیگشتیم به خونه، توو اون مسیر باد سرد پاییزی برخورد میکرد به پوست گردنم که بوی صابون نخل ساطع میشد. بوی این عطر هم دقیقاً همان رایحه رو برام یادآوری میکرد.
فضای سبزگون گیاهی و صابونی از صابونهای قدیمی که امروزه برام بعنوان عطرهای فوژه ی ادویهای طور، تداعی میشه. یه رایحه ی باربرشاپی کلاسیک که انگار با خمیر ریش توو کاسه ی مخصوص خودش با فرچه، صورت یه مرد جوان یا میانسال را اصلاح کرده باشند و بعدش چند پاف از یه ادکلن نوستالژیک قدیمی مثل دراکار نویر یا لومانی پورهوم زده باشند. بویی از خمیر ریش برجای مانده در صورت همراه با رایحه ی عطر لومانی پور هوم.
افسوس که دیگه در عطرهای نادر، امروزه شاهد همچین روایحی هستیم. شاید هم دیگه این مدل عطرها خریدار چندانی برای امروز ندارند که تولید نمیشوند. به نظرم، استفادهی فرهنگی الزامی برای حفظ بیشتر محیط زیست از خزه ی درخت بلوط، شاید یکی از عواملی هست که باعث شده دیگه این مدل روایح نوستالژیک تولید متنوعی مثل قدیم، نداشته باشند. شاید هم تا چند سال آینده، دیگه حتی چوب صندل و چوب گایاک و لوبیا تونکا هم بخاطر افزایش ایمنی محیط زیست، دیگه در عطرها حضور نداشته باشند، و نسلهای آینده که علاقمند به عطرهای قدیمی که واسه امروز ما رایج هستند را پسند کنند و همین حس افسوسی که من به عطرهای دههی ۵۰ یا ۶۰ یا ۷۰ شمسی دارم، اونا هم همین حس رو به عطرهای امروز ما داشته باشند.
.............
کیفیت بسیار خوب در ماهیت روایح فوژه ی ادویهای یا شرقی، مناسب تنپوش آقایان کلاسیک پسند در روزهای سرد با ماندگاری و پراکنش خوب.
سپاس از همراهی بزرگواران...