سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
House of Matriarch Black No. 1 (Fka Blackbird) - هاوس آف متریارک بلک نو 1 فکا بلک برد
نخستین بار در سال 2012 روانه بازار شد به عنوان عطری مردانه و بسیار جذاب و شیک معرفی شده است . و در دسته عطر های رایحه های چرمی قرار می گیرد. از ترکیبات بکار برده شده در این عطر می توان به چرم ، جلبک دریایی، درخت کاج ، درخت نراد، عود، شاهدانه اشاره کرد.برند | هاوس آف متریارک |
عطار | کریستی مشل |
سال عرضه | 2012 |
گروه بویایی | رایحه های چرمی |
کشور مبدأ | ایالات متحده |
مناسب برای | آقایان |
اسانس اولیه | چرم ، جلبک دریایی، درخت کاج ، درخت نراد، عود، شاهدانه |
هفتم ژانویه برایش روز هولناکی تلقی میشد . از بچگی میدانست که در هفتم ژانویه دیگر رنگ این دنیای بی رنگ را نخواهد دید . او بزرگ نمیشد و فقط در همان بچگی رشد میکرد . چیزی که مانعش بود ، ترسی بود که هر سال در شروع ماه ژانویه داشت و تن و بدنش را میلرزاند .
از نور بیزار بود . معمولا پس از غروب افتاب به جنگلی تاریک پناه میبرد . جنگلی خالی از سکنه . جنگلی که تنها صدای پرندگان آنهم به طور خوفناکی شکننده مرز بین ساعات شب هایش شده بود . در جنگل قدم میزد ، در تاریکی رشد میکرد و در ماه ژانویه برای خودش عزا میگرفت . سالها کارش همین شده بود . پیش ساحری که در اطراف شهر زندگی میکرد ، درخواستی را داد برای فهمیدن اخرین سال عمرش . هم ماهش را میدانست هم روزش را ، اما سالش را نه . ساحر به او سال 2012 را اعلام کرد . کت چرمی مشکی ، بوت های چرمی بلند و لباسی مشکی به تن کرد . به داخل جنگل قدم زد . آتشی از هیزم های اطرافش روشن کرد اما آتش زیاد دوام نیاورد چرا که بارانی تند مهمان ناخوانده عزای او شده بود . بله ، هفتم ژانویه بود . خودش را اماده مرگ کرده بود . روی گیاهان خیسی که در اطرافش وجود داشت با همان کت چرمی دراز کشید . خودش را تسلیم کرده بود . سکوت در جنگل اوج گرفته بود که هر از گاهی صدای پرندگان نحسی به گوشش میخورد . بوی عجیبی در ذهنش تکرار میشد . بوی کت نو چرمی اش ، بوی گیاهان و درختانی که خیس شده بودند ، بوی دود هیزم هایی که با باریدن باران به خاموشی قدم گذاشته بودند . انقدر این بو برایش ارامش بخش و عجیب بود که تن به خواب عمیقی داد بدون آنکه به فکر مردن باشد . انگار به آرامشی عجیب رسیده بود . انگار به انچه در همه این سالها میخواست دست یافته بود . چشمانش بست و خوابید . با نور آفتاب بیدار شد . فراری بود و نمیدانست باید از کدام طرف حرکت کند . فقط میدانست که هفتم ژانویه تمام شده بود و او همچنان زنده بود . در سالهای بعد زندگی شروع به بزرگ شدن کرد و آن بوی عجیب و مسحور کننده او را به سمت شهری میبرد که دیگر کودکی نداشت .
ان مرد اسیر ذهن تاریکش شده بود . بازیچه توهمات بی معنا و بی پرده ذهنش . همانند پرنده ای سیاه دل در قفس ذهنش حبس شده بود تا اینکه آن بوی عجیب و محسور کننده از طبیعی ترین منشا ممکن به شامه اش رسید و چنان ارامشی به او داد که همه ان سالها از او بخاطر ترس از زنده نبودن دریغ شده بود و کلیدی شد تا آن پرنده پر بکشد و به اسمان ها پرواز کند .
بلک برد عطریست بسیار عمیق و عجیب . عطری که با هر دفعه بوییدنش دریچه هایی جدید از روایح را برای ما باز میکند . توجهاتی از چرم در واپسای فضای هربال اما خیس . زیباترین بالانس بین روایح گیاهی چوبی خیس و چرم و صمغ در کنار اندک نگاهی از فضای اسموکی . عطر بسیار محترمیست و درک چنین کاری به زمان نیاز دارد . کیفیت نت ها در بالاترین حالت ممکن قرار دارند . دوستش دارم و برایش ارزش قائلم .