LALIQUE - Noir Premier Fleur Universelle

نوید ابوطالبی عزیزم، دیور او ساوج پرفوم نامبر وانه.
همه ی خوبیها رو یکجا داره. چوبی ،بالسامیک، تلخ و معتدل با پخش و ماندگاری عالی. به نظر من مرز بین دیزاینر و نیشه .به نسبت کیفیت عالیی که داره قیمتش هم مناسبه.من با وجود تست این همه کار نیش باز هم برام جزو بهترین هاست و حقیقتاً عاشقشم.
اگر عاشق رایحه های چوبی و تلخ هستی تو خریدش شک نکن.قربانت

حسن جان کبیری درود بر شما لطفا پس از مصرف سمپل ها نظر نهاییت رو در مورد گزینه ها یی که مورد پسندت واقع شدن به ما اعلام کن تا از تجاربت استفاده کنیم . من هم یک بار کویق رو تست کردم و نپسندیدم ولی خوب با یک مرتبه تست سرسری نمیشه راجع به رایحه یک عطر قضاوت منصفانه داشت. ازت ممنونم برادر جان. در پناه حق.

درود بر برادرم حسن خان کبیری
با توجه به علاقه به برند لالیک و کیفیت خوب عطرهای ارزان قیمتش، حدس میزدم این عطر یک شاهکار باشه ولی کاملا ناامید شدم.
عطر با رایحه قوی رام شروع میشه ولی دقایقی بعد شدت رام کم و تونکا اضافه میشه وکار روبه شیرینی میره. پس از حدود نیم ساعت کمی بوی حیوانی پیدا می‌کنه. حدود یک ساعت بعد بوی حیوانی از بین رفته ورایحه رام هم ضعیف شده وجاشو به هل ودارچین میده. البته هل شدت کمی داره. دراینجا یعنی حدود یک ساعت بعد از استفاده عطر حالت پودری و کرمی پیدا میکنه. بعد از اون تنها تغییری که میکنه کم شدن رایحه تونکاست.
ماندگاری خوب وپخش متوسطی داره. چارفصل و یونیه.
در مجموع خوشم نیومد و فکر میکنم ارزش این قیمتو نداره.

این تاپیک رو دوست دارم. چرا که برادران عزیزم نوید ابوطالبی عزیز ، جناب کبیری بزگوار و فریار گرانقدر و ssh پر مهر در اون حضور دارند.
من از اتفاقات پیش آمده بیش از همه چیز و همه کس از شما دوستان شرمنده م. که هر چند از تمامی افراد در این سایت هم معذرت خواهی کردم بارها. Sshعزیز مطلبی رو ذیل سیلور مانتن بیان کردن که چون نمیخواستم اون تاپیک ادامه دار بشه اینجا صحبتم رو عرض میکنم. ما افرادی که علی الظاهر بواسطه معشوقه ای به اسم عطر دور هم جمع شدیم. سوالی همیشه با من و در من بوده: آیا حقیقتا معشوقه ای وجود داره؟ جایی نوشته بودم که روزی عاشقی روی به خانه ی معشوقه ش ایستاد. مات و خیره چنان ایستاده بود و پلک نمیزد که پروانه ها بر مردمک چشمش نشستند و از رنگ دانه ی چشمش جدا کردند و بردند و بعد هم در کاسه ی چشم عاشق خانه کردند. عابران از عاشق پرسیدند : چرا به در خانه ی معشوق نمیکوبی و اینجا ایستاده ای ؟ عاشق گفت: کدام در؟ مردم گفتند: تو اینهمه مدت به خانه ی معشوق نگاه میکنی چطور درگاه خانه را نمیبینی؟ معشوق گفت من که به دیدن در نیامده بودم. به دیدن معشوق آمده بودم. عابران از پیرامون عاشق جدا شدند و رفتند. روزها گذشت . تا اینکه معشوقه از خانه بیرون آمد. از صدای جنبش لولای در از جسم عاشق هزار هزار پروانه به آسمان پر گشودند.. و جز شهدی از عاشق چیزی نماند.
غرض اینکه خیر. معشوقه ای نیست. هر چه که هست عاشق است. همانگونه که آموزنده ای نیست. همانگونه که لقمه ای نیست. ما جمع شدیم نه به خاطر عطر . ما جمع شدیم چون که ما عاشق بودیم. جمعی پروانه بودیم به دور یک شمع . شمع رو اگر از وسط بردارند شاهد چه خواهیم بود؟ بله شاهد طواف کردن پروانه ها به دور هم. شاهد سجده کردن پروانه ها به هم. که سجده ی حقیقی هم همینه. علاج دوست به دست دوست.
دوستان اینها رو به درام تعبیر کنن. یا به شوآف. حرجی نیست. از اینها بدترش رو گفتند بارها. از جانب بنده بر کسی دین و طلبی نیست.
اینها رو چرا خطاب به شما دوستان عزیزم گفتم؟ یکی به قصد عذر خواهی. و دیگری هم اینکه خودم هم متاسفم. حقیقتا علت این رفتن که در مطلب قبلی هم عرض کردم تنها آرامش جمع بود. و الا که از مشدد و تمشیت و مرارت دیدن بیمی ندارم. کما اینکه همیشه گفته ام: مرارت های های زندگی من مزایای زندگی من هستند. توفیق همراهی با شما دوستان به سبب آرامش این سایت بود. و حضور من شاید ناخواسته این آرامش رو تضییع کنه و باعث بشه دوستان دیگری از همراهی پشیمان بشن حال آنکه اگر همراه میشدند دوستان بهتری میبودند.
امیدوارم من رو ببخشید و این تصمیم رو از جانب بنده بپذیرید. زندگی باشید. قربان دلتان.

ایکاروس خان
حضور جنابعالی باعث شعف ما و عدم حضورت موجب عدم آرامش ماست.
بدون تو رونق و صفای اینجا کم میشه. انسان همیشه قدر هرچیزی رو وقتی میدونه که از دستش میده.
بهرحال ما نباید خودخواه باشیم وانتظاری ازت داشته باشیم که برای انجامش معذب باشی.
انشاله شاهد حضور مجدد و پررنگت در آینده نزدیک خواهیم بود.
پاینده باشی
دوستت داریم

این شعر از رهی معری رو تقدیم میکنم به ایکاروس عزیز:
بس که جفا ز خار و گل دید دل رمیده ام........همچو نسیم از این چمن، پای برون کشیده ام
شمع طرب ز بخت ما، آتش خانه سوز شد.......گشت بلای جان من،عشق به جان خریده ام
حاصل دور زندگی،صحبت آشنا بود.......تا تو ز من بریده ای،من ز جهان بریده ام
تا به کنار من بدی،بود به جا قرار دل........رفتی و رفت راحت از خاطر آرمیده ام
تا تو مراد من دهی،کشته مرا فراق تو.......تا تو به داد من رسی،من به خدا رسیده ام
چون به بهار سرکند،لاله ز خاک من برون........ای گل تازه یاد کن از دل داغ دیده ام
یا ز ره وفا بیا، یا ز دل رهی برو.......سوخت در انتظار تو،جان به لب رسیده ام

ما رو با خودت به یک سفر رویایی در دنیای شگفت روایح بردی . در کنار هم به سیر آفاق و انفس در این وادی پر رمز و راز پرداختیم. ما رو با قلم شیوا و بیان بلیغت مانوس کردی و به ناگاه ... اگر بخواهیم منصفانه حاصل زحماتت در این چند ماهه رو محک بزنیم فکر میکنم بیش از هزارا ن سطر در پاسخ به سوالات دوستان نوشتی که صرفا تایپ سطور (بدون لحاظ تفکر و ویرایش و پردازش مطالب) نیازمند صرف اوقات بسیاری است که انجام آن فقط از جانب شخصی عاشق امکان پذیر است و البته محتوای مطالب از نظر ارتقای سطح دانش و آگاهی مخاطبین (نظر کاملا شخصی-در وهله اول شخص خودم) غیر قابل انکار است. ایکاروس اکنون در دادسرای جنایی تفهمیم اتهام میشوی. مواظب اظهارات خودت باش چون ممکن است در دادگاه علیه تو از آن استفاده شود. اتهامت این است که از لابلای هزاران سطر که قلم زده ای و بعضا تحریر آنها تا پاسی از شب ادامه یافته ( و صد البته در جهت بر هم زدن نظم عمومی و تشویش اذهان و انحراف فکری کاربران عطرافشان بوده) دچار معصیت کبیره و ( ذنب لا یغفر) گردیده ای و رایحه یک عطر را ( بدون آنکه روی سخنت با شخص خاصی باشد) مضحک توصیف کرده ای. معصیت از این بالاتر؟ دادستان برای شما در کیفر خواست صادره تقاضای اعدام با چوبه دار را کرده است که به لطف الهی در دادگاه وجدان کاربران عطرافشان تایید و به امید حق عنقریب در یک سحرگاه پاکیزه و در حضور چشمان مشتاق شاکیان پرونده ات که در انتظار اجرای قریب الوقوع حکم و مشاهده دست انتقام الهی هستند اجرا و زین پس دنیا گلستان خواهد شد و پوشیده نیست عطر افشان از وجودت خالی و شاکیان پرونده ات نفسی به راحتی خواهند کشید. بر خلاف سایرین اعتقاد دارم ایکاروس برو. ایکاروس! جان عزیزت را بردار و برو . اتهاماتت جای هیچ دفاعی ندارد. کاربران محترم عطرافشان میتوانند در جایگاه هیات عالی منصفه نظر خود را در مورد کیفر خواست صادره بیان فرمایند.

انصافاً یه کم از این آشفته بازار دورتر بایستید و ببینید چه کوهی از کاه ساختید!
اصلاً من و امثال من به آقای ایکاروس اعتراض کردیم؛ یک دیالوگ دونفره بوده و بس! چگونگی شکل گیری این بینهایت-لوگ برای من اصلاً روشن نیست.
به هر صورت جناب ایکاروس اگر این تراژدی تا حدی بالا گرفته که میفرمایین : "اینجا یا جای منه یا اینا" ، من ترجیح میدم بیش از این وجهه و چهره ی خودم رو خراب نکنم ! بخاطر اعتراض به شما این همه انگشت اتهام به سوی بنده درازه!
چه بسیار بهتر برای من که از مونارشی عطرافشان دور شم و این همه تشنج رو نبینم.

ولی زشت بود بخدا ... عاقل و بالغ و متمدن ـیم مثلاً ! یه دور این داستان رو همگی برای خودتون دوره کنین ببینین از کجا به کجا رسید!

کمتر از یک سال پیش با عطرافشان آشنا شدم، تنوع نظرات و پیشنهادات کاربران و اساتید نظرم را جلب کرد، علاقه ام به مقوله عطر بیشتر و بیشتر شد، روزی یک بار می آمدم و تا جایی که فرصت میشد مطالعه میکردم، بعد از مدتی تمامی صفحات این سایت را خوانده بودم و در سایت های خارجی به دنبال چنین محفلی بودم... یک روز که به سایت سر زدم دیدم کاربر جدیدی به نام ایکاروس کامنت گذاشته است، جدی اش نگرفتم، اما خیلی زود گوهر درونش نمایان شد... اطلاعات و تخصص بی نظیرش، اخلاق و رفتار فروتنانه اش، قلم زیبایش و عشقی که میورزید به عطر و عاشقان عطر... خیلی زود فهمیدیم شخصی ارزشمند در میان ماست و عطشمان به دیدن نظرهایش روز به روز بیشتر و اشتیاقمان به حضور در کلاس هایش روز به روز افزون ترمیشد... بالشخصه در طول روز بارها به سایت سر میزدم و از محفل گرمی که برپا شده بود لذت میبردم تا اینکه دغدغه های ایکاروس عزیزمان به آنجا رسید که نظراتی را بیان داشتند که در همان نظرات گفتند که بابت بیانشان به زودی بر ایشان خواهند تاخت و خیلی خیلی زود این حادثه رخ داد... گرچه شاید از ایکاروس عزیزمان توقع فروتنی بیشتری داشتیم، اما شد آنچه نباید میشد، رنجیدند و برای دامن نزدن بیشتر بر این تشنجات از حضورشان محروم شدیم... امید داریم که باز هم به تدریج شاهد حضور پربرکتشان در جمعمان باشیم، وظیفه خودم دیدم که چند خطی بنویسم و شرح حالی بگم از آنچه بر من و صدها نفر دیگر گذشت و تشکر کنم از کسی که عاشقانه برای ما وقت گذاشت و بی هیچ مزد و منت دانش بینظیرش را با ما سهیم شد... ایکاروس جان گرچه تصمیمت دشمنان را شاد و دوستان را غمگین کرد اما آنقدر عزیز و محترمی که به تصمیمت احترام میگذاریم و منتظر بازگشتت میمانیم... شادی و سلامتی و سربلندی را برایت آرزومندم ، یا حق

سلام بر دوستان عزیزم، Ssh ،فریار ، نوید ابوطالبی، نوید نیک، محمد حسین زارعی و بن هور جان
دم همه تون گرم با پیامهای زیباتون در هواخواهی از ایکاروس عزیز
من ۷ ماه هست که کاربر این سایتم و درست ۲ ماه بعد ایکاروس عزیز تشریف آوردند.
قبل از آمدن ایکاروس جان من با این اساتید آشنا بودم در سایت عطرافشان: Kain ،میثم وظیفه و سید ساحا که کامنت هاشون برای من تازه وارد جالب بود و آموختنی.
اوایل اومدن ایکاروس زیاد جدی نگرفته بودمشون ولی دیدم ایشون مطالبشون خیلی گسترده تر و علمی تر و جامع تر هست و نه تنها دیدی زیبا شناسی به مقوله ی عطر دارند که کاملاً از دید روانشناسی هم میبینند.
چیزی که برام خیلی جالب و عجیب بود. کافی بود کسی بخواد عطری تهیه کنه و مقداری از سن و شغل و کاراکتر ش بگه تا ایکاروس عزیز دست کم ۱۰ عطر بش پیشنهاد کنه که قطعاً دو سه تا شاهکار دقیقاً اندازه ی روح و جسم اون شخص پیدا بشه.
چیزی که من از بقیه اساتید ندیده ام.
من در این ۷ ماه بیش از ۱۰۰ عطر چه بصورت سمپل و چه شیشه ی اصل تست کرده ام . قبول دارم ۷ ماه زمان کمی ست ولی با این تعداد تست عطر حس بویایی قویی پیدا کردم، برام عجیبه که هر نظر ایکاروس عزیز رو با کمی دقت درست و صحیح یافته ام.
من هم مثل بقیه دوستان عزیز عطر افشانی نه ایشون رو دیدم و نه بیرون از محیط عطر افشان ایشون رو میشناسم ولی از اونجا یی که خودم معلم حرفه ای هستم و همه ی عمر شاگرد اساتید موسیقی ام بوده ام خوب میدونم که برای یک استاد و معلم هیچ چیز بدتر از قدر نشناسی و ناسپاسی نیست.
تمام اصرار من به ایکاروس عزیز برای موندن فقط ابراز قدر شناسی و سپاسم بوده و گر نه هم من و هم همه ی دوستان عزیزم و حتی کسانی که از این به بعد کامنتهاش رو میخونند ،میتونند تا سالهای سال از چشمه ی پاک و لایزال دانشش بنوشند و سیراب بشند.
دوستان عزیزم ،چقدر ما در این ۵ ماهه خوشبخت و سعادتمند بودیم که افتخار حضور مجلسش رو داشتیم و ایشون ما رو به اسم مورد خطاب خودش قرار میداد.
به شرافتم قسم که این جملات نه از سر تعارف و نیاز که از سر قدر دانی و سپاس است. وظیفه انسانی و وجدانی خودم میدونم که از ایشون ممنون و سپاسگزار باشم که با این مدت ۵ ماه شعور و درک ما رو به اندازه ی ۵۰سال بالا برد.
ما عاشق بودیم و او از همه ی ما عاشق تر.
اگر عشق نیست هرگز هیچ آدمی زاده ای را تاب سفری این چنین نیست.
از رفتنش ناراحت نیستم چون بقول خودش او به درد این مجموعه نمیخورد.
دوستان عزیزم همه ی ما بسیار از ایکاروس عزیزمان چیز آموختیم و آدم قرار نیست همه ی عمر شاگرد بماند.او به ما مسیری نشان داد که گر مرد راه باشیم باید که باقی راه را خود برویم.
هر بار که عطری رو بو میکنم اگر خوشم بیاد یا بد یاد آموزه هایی میوفتم که ایکاروس برام بنیاد نهاد
دوستان عزیزم من بیرون این سایت به ایشون دسترسی دارم شما هم اگه بخواهید میتونید پیداش کنید ولی ایکاش قدر شناس بودیم.
بزرگش نخوانند اهل خرد.........که نام بزرگان به زشتی برد

سلام
عجب. ایکاروس خوبه خانوم نشدی. خوشبحالت. شاعر میگه:
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض...پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت
همین شاعر جایی دیگه میگه:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم...سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور
یک شاعر دیگر هم میگه:
بار دیگر ملتی برساختی برساختی...سوی جان عاشقان پرداختی پرداختی
امیدوارم هیچ با معرفتی حرف از خداحافظی نزنه

ایکاروس ، هموطن عزیز..

خیلی‌ راحت و رو راست ، من به هیچ عنوان متوجهِ دلیلِ این رفتار نمیشم .همونطور که سحر خانم اشاره کردند کمی‌ دور تر از این شلوغی باید ایستاد و نگاهش کرد تا متوجهِ این همهمه ی نه‌ خیلی‌ جدی شّد . هر آنچه که در کامنت‌ها نوشتم با ایمان و یقین نوشتم و گرنه محال بود ثبتش کنم. اما یک جایی‌ اشتباه کردم... اونجا که دلیلِ حضور و علاقه ی شما در اینجا رو در بعدِ شخصی‌ لحاظ نکردم. من ۳۵ سالمه و از ۱۴ سالگی خارج از ایران زندگی‌ می‌کنم ،شاید کمی‌ منطقی بار اومدم اما طبیعتِ ایرانیم همیشه برهان رو زیر نویسِ درک و شعورِ انسانی‌ قرار داده. دلیلِ حضورِ من اینجا گفتگوی فارسی با هموطنان در مورد یکی‌ از تفریحاتیست که دارم . شما دلایل شخصی و جدی تری از دلایل من دارید..

نمیخوام باعث بشم از اینجا دور بشید. من شما رو نمیشناسم اما میدونم به یک حریمی در شما حمله شده که ریشه در خودِ شما داره. و همین آزارم میده. احساس می‌کنم یک خلوتی ٔبر هم خرده و من باعثش بودم. [...] به هر روی هموطنِ عزیز من دیگه اینجا نمینویسم . نمیخواستم باعث ناراحتی‌ شما بشم. شما هم برگرد و علاقه و عشقت رو با دیگران تقسیم کن‌ .

امیدوارم همیشه شاد باشید .

به سام عزیز. مطمئنا هرکدام از دوستانی که دراین سایت نظراتشون رو ثبت میکنن خداحافظی کنن فاجعه ای رخ نمیده . منتها ما همگی با حضورمون در این سایت لحظات خوش و لذتبخشی رو می گذرونیم. همچنان که خیلی از آدمها هستن که اصلا به مقوله عطر علاقه ای ندارن و هیچوقت اینجور جاها نمیان. هرچقدر دوستان خوبی مانند شما وایکاروس و سید ساحا و میثم وظیفه ای(که مدتهاست دیگه خبری ازش نیست وکسی هم سراغش رو نمیگیره) و ... تجربیاتشون رو بیشتر در اختیار قرار بدن. شور و گرمای بیشتری به این لحظات شیرین می بخشه. بنابراین هم از شما هم ایکاروس و هم سایر دوستان خواهش میکنم با هر نظر مخالف یا کمی ناخوشایندی تصمیم به ترک و خداحافظی نگیرند و همگی باهم بتونیم قدرت تحمل همدیگرو بالاتر ببریم. ممنون.

به نام خدا
درود :
باید به عرض محترم حضار گرامی برسونم که من تمام دیالوگها و نوشتهای شما عزیزان رو مطالعه نمودم، اصلا قصد ورود به این بحث ها رو هم نداشتم ، اما همین الان با دیدن متن نوشتهای اقای سام و خانم سحر ، مخصوصا سام . که نوشتن : به هر روی هموطنِ عزیز من دیگه اینجا نمینویسم .
باور کنید بدترین نوع توهین به خودم و شعورم رو حس کردم که منو مجاب کرد به مرقوم داشتن این چند سطر.
جالبه همه داشتن از نظرات ایکاروس [...] استفاده میکردند و کسی هم شکایتی نداشت تا شما ، منت نهادین تشریف اوردین اینجا. خوب الان که ایکاروس رفت . شما هم که ریویوهات حتی به اندازۀ من که کم مینویسم هم نیست. آرامش اینجا رو برهم زدی و رفتی. [...] ایکاروس جان ممنون بابت همه زحماتی که به رایگان برای ما کشیدی. امیدوارم زودتر از حضورت استفاده ببرم. از عطر افشان عزیز هم ممنونم که این فضا رو مهیا نمودن. در ضمن فکر میکنم کمی بیشتر از 2 ساله که عضو عطر افشان هستم
بدرود
امیدوارم تایید شود

سلام آقای کبیری عزیز...خوشبحالتان که با ایکاروس در ارتباطید...ایشالا بتونیم پیداشون کنیم