JACQUES BOGART - De Viris

جکس بوگارت دی ویریس

مردانه
کد کالا : ATR-58031
نوع عطر : نا معلوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : شرقی فوژه
عطار :
طبع :
مشخصات تولید
نام برند : جکس بوگارت
کشور مبدأ : فرانسه
سال عرضه : 1982
کد کالا : ATR-58031
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 0
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
تماس بگیرید
رای کاربران
  • عاشقشم
    0
  • نمی پسندم
    0
  • - 25 سال
    0
  • + 25 سال
    0
  • + 45 سال
    0
  • روزانه
    0
  • رسمی
    0
تعداد رای های ثبت شده : 0
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

JACQUES BOGART De Viris - جکس بوگارت دی ویریس

نخستین بار در سال 1982 روانه بازار شد به عنوان عطری مردانه و بسیار جذاب و شیک معرفی شده است . و در دسته عطر های شرقی فوژه قرار می گیرد. از ترکیبات بکار برده شده در این عطر می توان به نارنگی، اوپوپوناکس ، ترکیبات سبز ، سنبل ، اسپرک، چوب کشمیر ، گل پنجه مریم ، شلیل اشاره کرد.

برند جکس بوگارت
سال عرضه 1982
گروه بویایی شرقی فوژه
کشور مبدأ فرانسه
مناسب برای آقایان
اسانس اولیه نارنگی، اوپوپوناکس
اسانس میانی ترکیبات سبز ، سنبل ، اسپرک
اسانس پایه چوب کشمیر ، گل پنجه مریم ، شلیل
نمره کاربران
De Viris-جکس بوگارت دی ویریس
رایحه
10
1 رای
ماندگاری
8
1 رای
پخش بو
7
1 رای
طراحی شیشه
5
1 رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند جکس بوگارت
نظرات کاربران (1 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
10
رایحه
8
ماندگاری
7
پخش بو
5
طراحی شیشه
همیشه از ارتفاع هراس داشتم. وقتی کوچیک بودم خیلی کوچیک، باد سهمگین سرد زمستان به آنتن روی پُشت بام برخورد میکرد و شبکه های یک و دو که تنها شبکه های سیما بودند رو برفکی میکرد. پدرم میرفت پُشت بام تا آنتن رو درست کنه و من هم سعی میکردم به این هراسم از ارتفاع غلبه کنم و از پله های نردبان بالا میرفتم که تا چند پله ی بالا سریع باز میترسیدم و میومدم پایین.
همون کمد چوبی کهنه ای که داشتیم هم ارتفاع زیادی واسم داشت که همیشه دلم میخواست بالای کمدمون رو ببینم اما ترس از ارتفاع همیشه مانع میشد. بالای کمد، جعبه آرایشی دومادی پدرم بود به رنگ کرمی از پوشش چرمی و دستگیره دار که داخلشو مامانم باز میکرد توش تشک سفید رنگ و پشت درب جعبه آینه بود. داخل جعبه یه ریش تراش و یه صابون شیشه ای به رنگ قهوه ای روشن یکم بزرگ که اصلا استفاده نشده بود و هنوز بوش میومد با شانه ی بزرگ چوبی و یه عطر که همین عطر بوگارت بود.
بوی خاک... بوی گل های خشک شده لای دفتر خاطرات... بوی جعبه ی ادویجات مادرم در آشپزخانه... بوی نسکافه ای که اون زمان داخل یه شیشه ی مکعب مستطیل داشتیم... بوی صورت اصلاح شده ی پدرم که بعد از حمام سیگار مَگنا فیلتر قرمز میکشید... بوی زندگی کهنه در تیک تاک خوشایند ساعت دیواری پارس... بوی صدای خُرخُر پدرم در خواب بعد از ظهر جمعه ها... بوی فیلم ایرانی کَشتی آنجِلیکا... بوی صدای باز کردنِ درب منزلمون هر شب ساعت 9 که پدرم از سرکار میومد... بوی آجیلِ چهارشنبه سوری با اون تنقلاتِ مختلفش... بوی حقوق گرفتنِ پدرم در اول هر ماه که دو بسته ی 100 تایی از اسکناس 200 تومانی بود... بوی مهرِ زندگی که زندگی به معنای واقعیِ زندگی بود...
همه چیز تمام شد، پدرم آسمانی شد اما هراس من از ارتفاع همچنان باقی ماند که به احتمال خیلی زیاد این هراس در من، ژنتیکی هست که ژن های مسئول سنتز پروتئین هیجان ارتفاع (ژن هایی مثل MAOA)، در سلولهای من پروتئین کمتر یا ناکارآمدی سنتز میکنند که آکروفوبیا دارم. امیدوارم خداوند در دنیای پس از مرگ، از این نقطه ضعفِ من بعنوان جزای گناهانم استناد نفرماید...
..........................
رایحه ای بسیار کهن در قلب زندگی جا مانده در زمان که مدعیست: زندگی دگمه ی بازگشت ندارد. مناسب تنپوش پدران دیروز زندگی که موی سپید کردند در این وادیِ رحمت بر عشق خانواده. ماهیت عطر خیلی کم خاطرم هست اما یادمه که تُند و تیز بود و احتمالا برای فصل پاییز و زمستان مناسب بود.
سپاس از همراهی بزرگواران....

[EDITED] 1403/10/27 12:42
27 دی 1403 پاسخ تشکر
28 تشکر شده توسط : مهران میرزایی nazanin
روح پدر بزرگوارتون شاد دکتر اسعدی بزرگوار
این روزها فقط کارمون شده مرور خاطرات قدیم
ممنونم از شما برای اشتراک گذاری خاطرات قشنگتون 🌹🙏🏼
27 دی 1403 پاسخ تشکر
12 تشکر شده توسط : مهران میرزایی nazanin
درود و ارادت خدمت دکتر اسعدی عزیز
خداوند لایزال روح پدر بزرگوارتون رو شاد بفرماید... حالا من الان یعنی در حال حاضر از ارتفاع وحشت دارم.گاهی خواب میبینم رو یک پشت بام ایستادم و هیچ راهی برای پایین اومدن نیست و انگار پشت بام خیلی کوچک هست و پایین خیلی مرتفع و گود... که از خواب میپرم. وقتی یاد کارهایی که در زمان کودکی و نوجوانی میکردم می افتم، تازه میفهمم یا اون موقع خیلی شجاع بودم و یا الان خیلی ترسو شدم 😄
یادمه تو سن ۱۷ سالگی دو تا از دوستانم تو یه کوچه بن بست که فقط دو تا خونه ته کوچه بود و عرض کوچه حدود ۲ متر بود رو به حالت افقی و با کمک دو دست و دو تا پاهاشون تا حدود ۶ متر بالا رفتن و بعد اومدن پایین. یعنی اگر خدای نکرده آنی دست یا پاهاشون میلغزید یا در اثر خستگی بی رمق میشد از ارتفاع ۶ متری پرت میشدن پایین... یا پسرعموی خودم از دکل فلزی برق رفت بالا و تا آخرش رفت و برگشت. البته هنوز کابل برق بهش وصل نشده بود... احتمالا دیگه خود اونا هم جرات چنین کاری رو ندارن... زمان موشک بارون به یک روستایی رفته بودیم. یک کوه عجیب و ترسناکی داشت با دو تا صخره سیاه در وسط کوه که میگفتن زمانی آتشفشانی خفیف کرده و این صخره ها و سنگها به وسط کوه پرتاب شدن. البته کوه زیاد داشت اما این یکی خیلی ترسناک بود. چند بار ازش بالا رفتم اما تا چند متری آخرش که میرسیدم از صخره های سیاه دور کوه وحشت میکردم و بر میگشتم. تا اینکه یک روز با پسر دایی ام دل رو زدیم به دریا و تا آخرش رفتیم. وقتی نوک کوه رسیدیم تقریبا محیطی به عرض ۲ متر در شاید ۱۰ متر بود و پشتش منظره ای از کوه های دیگر بود و باد شدید می وزید... یادش بخیر

[EDITED] 1403/10/28 01:13
27 دی 1403 پاسخ تشکر
16 تشکر شده توسط : مهران میرزایی محمدعرفانی
با احترام و عرض ادب
دوست فرهیخته و ارجمند جناب آقای فخر بزرگوار و جناب آقای شجاعی بزرگوار و تمامی بزرگواران از همراهی و همدلی شما سپاسگزارم. ۲۰ سال از آسمانی شدن پدرم می‌گذره.
در خصوص فرموده ی شما من و خیلی از انسان‌ها در خواب از بلندی یا ارتفاع سقوط می‌کنند که هنوز دلیل مستند علمی برای این تصویرسازی خواب جنرال میان انسان‌ها مشخص نشده است. اما به احتمال زیاد حتی رویاها و کابوس‌های خواب هم در حافظه‌ی ژنتیکی نهفته است که ممکنه در برخی انسان‌ها این حافظه‌ی ژنتیکی رویا و کابوس خواب، مشترک باشد. البته شرایط و تنش‌های محیطی هم بر رویاها و کابوس‌های خواب انسان‌ها تاثیرگذار هستند اما ما اکثراً ویدیوهایی را بصورت تصویری و صوتی و حتی بویایی و چشایی در خواب تجربه می‌کنیم که در واقعیت روزمره ی زندگی آنها را تجربه نداشتیم. ولی خود ماهیت رویاها و کابوس‌های خواب ما نیز از درک قبلی از محیط پیرامون و رفتارها و سجایای اخلاقی مون منشأ می‌گیره که ما رویاها و کابوس‌هایی را تجربه می‌کنیم که در حداقل ممکن برای ما دارای مفهوم و معنا هستند مثل وجود ذرات بنیادی اتم‌ها اعم از بوزون‌ها و فرمیون ها که وجود خارجی و مفهوم خارجی هر چیز وجودی را واقعیت می‌بخشند.
هراس‌های انسان‌ها نیز در کنترل ژنتیک انحصاری آنهاست که شرایط محیطی (فاکتورهای اپی ژنتیک) در استعداد و پتانسیل این هراس‌ها جهت تسریع یا تعویق آنها در زندگی، نقش بسزایی دارند اما فاکتور اصلی همان ژنتیک یا بعبارت بهتر، حافظه‌ی ژنتیکی برای هر فوبیا (هراس) یا فیلیا (گرایش) در انسان‌هاست.
من فکر می‌کنم اگر روزی بتوان تمام برنامه‌ریزی حافظه‌ی مولکول‌ها و سلول‌های انسانی را که چطور این برنامه‌ریزی باعث تکوین سلولها و بافتها می‌شوند را درک کنیم، در آن صورت تمام بیماری‌های سخت مثل سرطان یا سندرم و سایکولوژی درمان خواهند شد و حتی الگوی رویاها و کابوس‌های خواب هایمان را نیز درک خواهیم کرد...
با آرزوی بهروزی و شادکامی روزافزون برای شما و تمامی بزرگواران....

[EDITED] 1403/10/28 13:36
28 دی 1403 پاسخ تشکر
18 تشکر شده توسط : مهران میرزایی محمدعرفانی
با درود مجدد. دقیقا در مورد ارث ژنتیکی درست میفرمایید جناب دکتر شاهین. نوع خواب ها، رویاها و کابوس های من و مادرم شبیه هم است و جالبتر اینکه گاهی خوابهایمان وجه مشترکی داره مثلا تو یه شب در مورد یک شخص و یا اشخاص یا یک موضوع مشترک و شبیه به هم خواب میبینیم.

[EDITED] 1403/10/28 18:21
28 دی 1403 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : محسن جمالیان مهران میرزایی
از نظرات علمی و مفید شما سپاسگزارم جناب دکتر اسعدی 🙏🏻

[EDITED] 1403/10/28 18:21
28 دی 1403 پاسخ تشکر
11 تشکر شده توسط : محسن جمالیان مهران میرزایی

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟