سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
براکن من که جلوههای مردانه معمایی و ظریف دارد، عطر ادو پارفیومی است که در نتهای آغازین با روایح نشاطآور اسطوخودوس، جوز و میخک شروع میشود. روایح لیمترش و ترنج، با طیفی از نورها که در ادامه روایح چوبی را نوازش میکنند، آمیزه براکن من را با گستردن حس درخشندگی بر زمینی مرطوب آغاز میکنند. زمینی که از شمعدانی، دارچین، چوب سدر و چوب صندل شکل میگیرد تا سرشت خاکیـزمینی مشک و نعناع هندی را در نتهای پایانی به سطحی اغواگرانه برساند؛ همراه با هالهای که حسی از سبکهای قدیمی را به این عطر شاخص و خاص میبخشد.
نوع عطر | ادو پرفیوم |
برند | آمواج |
طبع | خنک |
سال عرضه | 2016 |
گروه بویایی | معطر فوژه |
کشور مبدأ | عمان |
مناسب برای | آقایان |
اسانس اولیه | ترنج ، لیمو ترش، اسطوخودوس ، جوز ، ادویه گل میخک ، سرو |
اسانس میانی | سدر ، شمعدانی ، چوب صندل سفید ، دارچین |
اسانس پایه | مشک ، نعناع هندی |
امواج دوباره سراغ فوژه رفته. قبلا سراغ یک فوژه گورماند رفت (سان شاین) و حالا سراغ بهم ریختن اسکلت فوژه آروماتیک !!!
فوژه رو قبلا توضیح دادم. فوژه بطور کلی و تیپیک به اتمسفر سرخسی میگن. جنگلی از سرخس که در عطر با محوریت اسطوخودوس و گلسنگ و تونکا و تاکید و تشدید از سوی وتیور و اوکموس شکل میگیره. فوژه رو اولین بار آقای پاول پکت با ساختن فوژه رویال برای برند هوبیگانت روی کاغذ آورد و اصطلاحش رو رسمی کرد. اما قبل از او ، رویال انگلیش لوندر از کرید رو میشه پیدا کرد که حول این اتمسفر عبور میکنه. اسطوخودوس از دو جنبه بهش پرداخته میشه. گاهی برای ایجاد بویی فلزی-آرایشگاهی که میشه در شکل اغراقی و آیکونیک به سارتوریال از پنهالیگونز اشاره کرد. در طرف دیگر اسطوخودوس رو میشه در پوشش سیتروس آروماتیک ازش اسم برد مثل فوژه رویال. اما یک اسطوخودوس سومی هست که ورای اینهاست. لاوندین شکلی از لوندر هست که پاش رو از مرزهای تعریف اسطوخودوس فراتر میبره و به تنهایی خودش یک عطره. با قامتی خشک، نا صاف و زبر و در عین حال غلیظ و کرمی و وزنده و گرم. برکن با استفاده از این اسطوخودوس از اسطوخودوس عبور کرده تا شما مدام به واژه ی اسطوخودوسی که در ذهنتون دارین رجوع نکنین و تجربه ی جدیدی از بکارگیری اسطوخودوس رو در عطر نشون بده. از طرفی در اینجا به معماری فوژه هوبیگانت برای ایجاد یک عطر آروماتیک فوژه رجوع نشده و قصدش تاکید به بنای کهنه ی آروماتیک فوژه نیست. حتی ابزار خودش رو برای ایجاد یک آروماتیک فوژه تا جایی که تونسته دور ریخته. با کمال ناباوری رایحه ی عطر از فضایی پژمرده، خشک و دارویی از اسطوخودوس شروع میشه که با لیمویی نه چندان تازه ای به پژمردگی ابتدایی عطر تاکید میکنه. همین رایحه سپس چرخشی به سمت فضایی گلخانه ای و نیمه گرم خواهد داشت که از دل چند رایحه ی سنتتیک از انواع چوب (شاید صندل وود) و پچولی اسپایسی و شمعدانی و حتی تونکا بیرون کشیده شده. تغییر چهره ی عطر بدون مقدمه و بدون ایجاد منطق روایی ایجاد شده. معماری غیر خطی و مدرن و تعریف جدیدی از هرم های بویایی که جاش اینجا نیست. جای این خلاقیت ها فوژه نیست. شاید هم این جاه طلبی امواج هست که در یکی از اصیل ترین و نجیب ترین کتگوری های عطر میخواسته ساختمانی مدرن ایجاد کنه و این مسیر رو بشکنه. فضای بویایی انتهایی گنگ و مبهمه و یک پارچه و کامل نیست و در نهایت به درای داونی چوبی-اسموکی میرسه که بی هویت و بی شناسنامه ست و صرفا نقطه ی تلاقی چند رایحه ست و از خودش کارکتری نداره.
منهای پایان تقریبا گنگ ، برکن عطر مردونه ی خوش مشرب و قابل اعتنا و کلاسیک مآبی هستش.
■خلاصه: برکن فوژه ای آروماتیک و اشتراکاتی با شیپغ هست. عطری چوبی-سرخسی-خزه ای که با ارتفاع کمی بر سطح خاک جنگلی-بوته ای نفس میکشه. کاری که کنتراست های متعددی از تمیز -خاکی ، گرمی-خنکی و چوبی-سبز داره.
6.5/10
پخش بوی معقول و استانداردی برای این کتگوری داره.