AMOUAGE - Bracken Man

در ضمن برکن بسیار شبیه فوژه رویال از هوبیگانت است که بنوعی جد تمام عطرهای فوژه و باربرشاپی است......

سلام.
شباهتهایی با فوژه رویال داره اما نه خیلی زیاد.
در براکن نوت میخک خیلی بولد هست و میتونه یکی از مراجع نوت میخک به حساب بیاد. این نوت در فوژه رویال غایب هست.
در فوژه رویال نوت خزه بلوط خیلی غالب هست (که من رو دلسرد کرد از فوژه رویال). این نوت در براکن غایب هست.

با سلام، منظورتون از جملات قلمبه سلمبه چیه؟ هنر رو باید وصف کرد که بعضی ها با شعر و یا از نظر شما با جملات قلمبه سلمبه میگن که این از حسی که توی اون کار دیدن میاد. نکته عجیب و خنده دار اینه که خیلی سنگین فرمودید نمیخوام جملات قلمبه بگم که بقیه رو گمراه کنم، این عطر عالیه. الان همین کلمه عالیه یه پی دی اف نقد بهش وارده. چجوری چند خط قلمبه سلمبه گمراه کنندست ولی کلمه عالیه، گمراه کننده نیست و کفایت میکنه برای وصف یک اثر هنری؟. هدفی نداشتم تا ایراد بگیرم از جمله شما و قصدم اینه که اون زحمت بنده خدایی که با عشق میاد همون قلمبه سلمبه هارو میگه رو به هدر ندین. شما عاشق یک زن میشید، دوستتون میگه چرا عاشقشی؟ میتونید صدها شعر از این زن بگید، دوستتون میگه چرا گمراهم میکنی بگو چرا عاشقشی؟ انتظار دارید بگید چون زن خوبی هستش؟ وصف عشق اصلا جمله صریح نمیتونه داشته باشه چون عشقه! عشق قابل وصف نیست و همین قشنگش میکنه.
مخلص

با جملات قلمبه سلمبه نمیشه بقیرو راهنمایی کرد. خیلی ساده باید گفت تا بقیه برای عطر تصمیم بگیرن.
شما نیز فعلن پی دی اف رو نگه دارید تا ببینیم چی پیش میاد.

این آقای مهدی محمدی ما که دو بزرگ را به نام یدک میکشد کمی تند مزاج است در گفتار :)
عیب ندارد ، بدون شک جوان است و توانا خواهد شد انشاله .
فکر کنم همان دوست ما باشد که به ارژنگ قدیمی و عطرباز ما گفته بود :
اگه انگلیسی بلدی خودت برو بخون توی فرگرانتیکا :))
آن روز چقدر خندیدم :))
به چه ؟
به دو چیز :
اول اینکه عجب روزگاری ست اکنون !!
دوم اینکه چهره ارژنگ عزیز را تصور میکردم پس از خواندن اش :)
که : اینجا دیگر کجاست ؟؟
:))
و اما : اتفاقا من با چیزی که آقای مهدی محمدی گفت موافق ام !! چطور ؟
عرض میکنم :
ما در عطرافشان چند نمونه خواننده داریم ؟
اساتید ، هنرمندان ، نویسندگان ، عطربازان ، کلکسیونرها ، پزشکان ، مهندسین ، دکترها ، عطردوستان ، شاغلین در تمامی صنوف ، فُرُق مختلف ، پیر ، جوان ، تازه کار ، کهنه کار و .... !
و : خریداران عطر که دو دسته اند :
خواص و عوام !
پرسش : آیا همه ی ایشان یک جور ریویو را میپسندند ؟؟
البته که خیر !
اتفاقا نظراتی مثل نظرات آقای مهدی محمدی برای خریداران عام کاربرد دارد !
به همین دلیل ایشان گفت : برای امثال من قلمبه و سلمبه نگویید ! تنها همین که بدانم خوب است یا نه کفایت دارد ، یا به زبان من حرف بزنید .
و کاملا درست میگوید !
او نیز از اهالی این خانه بزرگ و شلوغ است و همسلیقگان خود را میجوید .
تنها ایرادی که به او وارد است این است :
از قلمبه سلمبه ها عبور کن اجالتا و ساده ها را بیاب . در هر صفحه ، همه قسم ریویو هست !
نیست ؟ شما به روش خود مضاف کن .
یاد یک خاطره ای افتادم که یکساعت تمام بر آن موقعیت میخندیدیم :)
نزد یکی از دوستان بودم که مدتی پیش مهاجرت کرد ، یکی از بهترین فروشگاه های عطر اصفهان را داشت ، فروشگاه اش هنوز هم هست لیک خودش رفت .
پشت میز اش مشغول حسابرسی بود و من هم مشغول دیدن کارهای زرجف بودم .
یک نفر از بنز s آخرین سیستم پیاده شد ، آمد داخل . فروشنده ی فروشگاه رفت سراغش . لباس هایش را باید میدیدید ، هر کدام یک ساز میزد ! ضمنا من چهره ها را خوب میشناسم :)
گفت : یه عطر عالی میخوام !
دوست ام ( صاحب فروشگاه ) از پشت میزش نگاهی به من کرد !
معنی اش این بود : میبینی ... ؟؟
فروشنده شروع کرد به پرسیدن که بفهمد منظورش چیست !
مرد میگفت : خوب باشه دیگه ! عالی باشه !
فروشنده از دو تا کار متوسط شروع کرد و مشغول تشریح شد تا برسد به بالا .
مرد گفت : یعنی اینا عالی ان ؟
دوستم دوباره به من نگاه کرد که : این داستان را تمام کن !
اشاره کردم که : باشد ، فروشنده را صدا بزن .
دوستم فروشنده را صدا زد و با اشاره به من به مرد گفت : دوستم میتونه شما را راهنمایی کنه .
من هم گفتم : " گرانترین" عطرهای این فروشگاه این دو عطر است ( اشاره کردم به زرجوف الکساندریا ۲ و کرید وایکینک که تازه آمده بود ) ، هر کسی نمیتونه این دو عطر را داشته باشه !!
مرد گفت : شنیدم آونتوس هم خوبه ، دارید ؟
گفتم : آونتوس ؟؟ کی گفته ؟؟ بله داریم اما آونتوس که لاکچری نیست :)
( نگاه دوست ام به من : ای کلک !! )
ادامه دادم که : اینهایی را که گفتم گرانترین اند ( دروغ هم نگفتم خدای ناکرده )
گفت : شما خودتون ازینا میزنید ؟
گفتم : این عطرها را بزنم و سوار پراید شوم ؟؟ لیاقت این عطرها بیش از من است ! اسباب بزرگی را بزرگ باید !
لبخند اش را باید میدیدید که از دور اش غرور میریخت :)
[ ناگفته نماند و اشتباه نکنید ، من ثروتمندانی را میشناسم که با تعظیم بر ایشان سلام کنم ! ]
گفت : از هر کدام ۳ تا بدهید !!
چیزی که مرا متعجب کرد این بود : حتی یک بار هم آنها را نبویید و تست نکرد !
شاید برای هدیه میخواست اما باز هم برایم عجیب بود !
کارت کشید و رفت .
دوست ام به فروشنده اش گفت : یاد گرفتی ؟؟
حالا هی از زمان و مکان و موقعیت و جنسیت و فصل و ماه و مجلس و بو بگو !!
ربع ساعتی با لبخند مشغول همین حرف ها بودیم که چطور میشود که سالی یک بار کسی بگوید آقا یه عطر عالی میخوام که : یک نفر شلخته از پرایدی خسته پیاده شد و آمد و گفت :
آقا یه عطر عالی میخوام ، دارید ؟؟
دوستم که بلافاصله پرید بیرون از فروشگاه :)
من هم با لبخند گفتم بله ، و یک شیشه لارسی لوآن که تازه آمده بود و ارزان ترین عطر فروشگاه بود ( برندی ایرانی ست که از همه ی دیگر ایرانی ها گران تر بود ) را برایش آوردم .
باز خداراشکر این یکی عطر را تستی کرد و گفت : عالی ست ! بهتر ازین هم دارین ؟
گفتم خیر ! مگر اینکه پول زیادی ای داشته باشید
گفت ندارم ! گفتم من هم بهتر ازین ندارم !
البته ناگفته نماند عطر خوبی هم بود مشابه پنهالیگونز تراژدی .
خداراشکر نپرسید خودت ازین میزنی یا نه :)
خلاصه که آدم ها گوناگون اند هرچند که همه از یک منشاءایم لیک در بُعد زمان از هم فاصله ها گرفته ایم با گوناگونی ی اختیار !
هر انسان چند راه در طول زندگی خود دارد ؟
حتی فقط آنهایی را که میرود و تجربه میکند !
حال ضربدر تعداد نفرات کنید !
گذشته و حال !
میبینید ؟ راه ها زیاد اند و مقاصد ، گوناگون !
لیک همیشه اشتراکاتی هم هست ، یعنی در برخی راه ها " لاجرم " ما تنها نیستیم !
پس نظر آقای مهدی محمدی هم شاید به درد برخی ها بخورد !
که میخورد :)
البته زمان نعمت خوبی ست !
بقول مولانا زندگی های بسیاری را با نعمت زمان گذرانده ایم و تا انتهای دایره ی خلقت نیز با ما خواهد ماند این نعمت ، لیک مکان را پس از این زندگی مینهیم !
ادله اش هم در گزارشات همه ی مجربین هست که در آن ِ واحد چندین جا بوده اند !
خودم هم که باور اش نمیکردم تجربه اش کردم .
روزی بشر بر زمان سوار شود !
بی شک همه ی ما ، لیک منظور ام بر زمین است
شاد باشید و دیر زی بلطف خدایمان
:)

:) خیلی بامزه بود کلاه از سر بر میداریم . من هم با شما کاملا موافقم وخییییلی دوستش دارم

نفس من براکن...

آقا امیر
آیا واقعا رایحه‌‌هایی که مشخصا مشروبی بشه بهشون گفت هست و اگر هست چه طیفی از رایحه‌ها رو در بر می‌گیره چون میتونه از شراب تا کنیاک و ویسکی باشه که کاملا فضای متفاوتی دارند. چه عطرهایی رو شما میتونید با این فضاها معرفی و البته تأیید کنید؟

درود اقا رضای عزیز
بله . بسیاری از عطرها هستند که به اصطلاح استفاده میکنند و خب در اکثرشون هم با دقت میتونین این نت رو دریافت بکنید ولی گاهی ساختار عطر تاکیدش روی این نت نیست و نت های دیگه بولد هستند و اونجاست که با تست اولیه میبینیم چرا هیچ نتی دریافت نمیکنیم از مشروبات الکلی ! عطرها از نظر من صحبت میکنند و به توجه نیاز دارند . البته این روی سخنم برای عطرباز ها هست مسلما و کسی که فقط بازخورد و خوش بویی میخواد تکلیفش جداست .
کارهای تمیزی که در این روایح میشناسم و روشون تاکید دارم که تست بفرمایین بارائوندا ( با رایحه ویسکی ) ، ماجدابکالی فیوژن ابسکیور ( رام ) ، اسلو دنس ( کنیاک ) هستند .

با سلام خدمت جناب آقای امیر حسنی عزیز ، بنده نیز از براکن خنکی حس نمیکنم و در بهترین حالت چهار فصل میبینمش !!! ولی انصافا عطر ارزنده ای هستش و هر وقت که میپوشم هم خودم ازش لذت میبرم هم همکاران و دوستان ، در خوب بودنش همین بس که نه تنها بازخورد منفی نداشته بلکه چند نفر هم از همکاران بنده ازش تهیه کردند.

بنده هم نظر شما رو تایید میکنم. عطرهای آمواژ برای من یکی بوی زردچوبه میده، یکی میخک و اینهم زنجبیل. بشدت پخش بو و ماندگاری خوبی دارن اما از این نظر که اینطوری بوی مواد غذایی خاصی میدن رو نمیپسندم. به نظر من ترکیب نت هاشون به هیچ عنوان در حد بوی عطرهای تام فورد، دمارلی، زرجوف و ... نیستند.

جدی میفرمایید؟ مواد غذایی!!!

اتفاقا من میخوام با تیپ خیابونی بپوشم
نه خیابونی خیلی لَش😅
تیریپ مام استریت بهاری و تابستانی
من به بوی خوب امان نمیدم،اون من میخواد،منم
میخوامش😁