AMOUAGE - Bracken Man

من سمپل گرفتم بوی آشنای جاهای مذهبی رو میده برام جذابیتی نداشت

سلام
براکن باز هم یه دوس داشتنیه دیگه از آمواج. خیلی زننده و تیز شروع میشه با بوی لیموی غیر متعارف و ترنج و اسطوخودوس ولی خیلی زود میره سمت رایحه ی صندل وود و کمی تند ولی نه مثل ابتدای کار در ادامه با بوی نعناع هندی و شمعدانی مواجه میشید. رایحه کمی اسموکی بنظر میرسه که از ابتدا قابل لمسه. در کل کار پیچیده ای هستش و لحظه به لحظه غافلگیرتون میکنه. مگه میشه انقد خوب و با وقار و شیک. توی امتیازات براکن رو کژوال در نظر دیدن ولی برای من عطری رسمی و کلاسیک و مناسب سی سال به بالا هستش. پخش بو عالی ماندگاری برای یه عطر خنک قابل قبول سیلاژ عالی. این رایحه رو از دست ندید و روزمره نپوشید. با تشکر از عطرافشان

بوش خیلی تیزتر و نافذتر از فوژه های دیگست که این تیزی منو اذیت میکنه و به ادسه میندازه.
ولی خب کار خوبیه و فوژه جدیدیه.

یه کار فوق العاده از آمواج، یه کار خنک و رسمیکه حس گیاهی و سبز و توامان خشک رو با هم حس کردم، کارکتر قدرتمندی داره این عطر
بنظرم کار کلاسیکی هست ولی مشابهش رو ندیدم
پخش و ماندگاری خیلی خوبی داره و بازخوردش هم عالیه، مثل بقیه کارای آمواج کیفیت رایحه اش رو با اولین نفس حس میکنی

سلام دوستان
مجدداً سوالی برام پیش اومد.
عطرهایی که بعد از قوانین اصلاح فرمول عطرها (ریفرموله شدن) برای "نخستین بار" تولید و عرضه شدن هدف سوالم هستن.
آیا بعد از سالی (فکر کنم سال ۲۰۱۳) که قوانین اصلاح فرمول عطرها (ریفرموله) اجرا شد،عطرهایی که برای نخستین بار تولید و عرضه شدن هم دچار تغییرات شدن و اصطلاحاً ریفرموله شدن؟
به عنوان مثال دیور ساواج که نخستین تولیدش در سال ۲۰۱۵ بوده آیا تولیدات سالهای بعدش (۲۰۱۶ به بعد) به همون کیفیت اولین نسخه عرضه هستش؟
یا همین "آمواج براکن" که نخستین تولیدش سال ۲۰۱۶ هستش،تولیدهای بعدیش (۲۰۱۷ به بعد) تغییری نسبت به نسخه اولیه داشته؟

عطریه که آدمو یاد آرایشگاههای مردونه میندازه،خیلی شیک و باکلاسه.مختص آدمای برونگرا،مهربان خوش خلق و بگو بخند(البته از نوع سنگین،نه جلف) با لباس های اسپرت یا نیمه رسمیِ شیک و اتو کشیده است.عطری است مخصوصِ آدمای جنتلمن.بوی مدرنِ قدیمی میده،یعنی نه اونقدر قدیمیه که تکراری باشه و حال نکنین باهاش و نه اونقدر جدیده که واستون غریبه باشه.بوی آشنایی داره که هرچی فکر میکنین نمیدونین کجا بوش کردین.

یکی از بهترین کارای آمواج

ترش، خاکی ،تلخ گزنده در ابتدا ، فلزی
دارویی
انگار قرار نیست حتی رایحه سیتروسی اولیه هم ابتدای کار رو شاداب کنه .گذشت زمان چهره خاک گرفته و درهم کار رو بهتر میکنه .تبسم و سپس کم شدن انحنای چین روی صورت با جلو رفتن کار و حس شدن رایحه فلزی و خنکِ کار که الان نمناک شده.
در تست های مجدد یا در زمان تجدید روزانه وقتی لایه جدید با لایه قدیم همسایه و همنشینی پیدا میکنند از تداخل نوت پاتچولی لیموترش نارنج و لاوندر توأمان شاهد رایحه ای سبز و فلزی و خنک هستیم که گاه حتی یاد آور رایحه های سیتروسی اکواتیک و سبز هستند
به وضوح چند بعدی بودن کار ،فراشخصیت بودن رایحه و عدم پایبندی به کلاس خاصی از این کار رو میرسونه

و در حس‌هایمان چه ابزارهای عالی‌ای که برای مشاهده نداریم! برای مثال، همین «بینی»، که تاکنون هیچ فیلسوفی از آن با بزرگداشت و سپاس یاد نکرده‌است، هم‌اکنون بهترین ابزاری است که در اختیارِ ما است: او چنان کمترین جابجایی‌ای را ثبت می‌کند که هیچ طیف‌سنجی نمی‌تواند. علم امروزه درست تا بدان‌جا دامنه دارد که ما گواهیِ حس‌ها را پذیرفته‌ایم ـــ که بر آن‌ایم آن‌ها را باز هم تیزتر و ابزارمندتر کنیم و اندیشیدن تا نهایتِ آن‌ها را آموخته‌ایم. هر چیزِ دیگری جز آن، علمِ دُژزاد است و هنوز-نه-علم: مراد‌م متافیزیک است و نظریه‌ی دانش. یا علمِ صوری است و نظریه‌ی نشانه‌ها، همچون منطق، و یا منطقِ کاربردی است، یعنی ریاضیات. [عالم نشانه هایی که] واقعیت راهی به آن‌ها ندارد، حتی به صورتِ مسئله. و هرگز این پرسش مطرح نمی‌شود که ارزشِ واقعیِ قراردادِ نشانه‌هایی چون منطق چی‌است. ـــ

ابرمرد فلسفه فردریش نیچه، غروب بت‌ها، «عقل» در فلسفه، قطعه‌ی 3

خانه عطر امواج بعدی دیگر از جهان رایحه را دارد به ما نشان می‌دهد؛ چیزی خارج از تصور ما؛ در براکن ما با یک ضد عطر ساختارشکن طرف هستیم؛ من عاشق این تخریب هستیم؛ تصور ما از فوژه همیشه یک چیز بوده است؛ ولی کریس چانگ به سه عطارش اولیویر کرسپ، فابریس پلگرین، فیرمیچیچ سفارش داده فوژه‌ای خلق کنند که در اصل ضد فوژه باشد.

فریدریش دورنمات یک روز تصمیم می‌گیره یک رمان ضد رمان پلیسی بنویسه؛ رمان قول می‌نویسه؛ بعد همین رمان تبدیل می‌شه به فخر رمان پلیسی؛ به قول پیتر هانتکه: خواندن قول یک ضرورت است؛ خود را آماده کنیم برای زندگی‌ای که از واقعیت ها پیروی نمی‌کند. امواج با براکن یک دِکُنستروکسیُن خالص در طبقه بندی عطرهای فوژه ایجاد می‌کند.

اصطلاح Déconstruction را فیلسوف معاصر فرانسه ژاک دریدا با مفهومی نه چندان صریح برساخت. دریدا با واسازی که وجه دیگر نقدِ متافیزیک است، می‌خواهد با «اوراق کردن» ساختارها، در حقیقت، «کشف حجاب» کند (به مفهوم Alétheia یونانی – هایدگری) و در این مسیر، خاستگاه و نقش «مرکز» مقتدر، مسلط و متعالی را در ساختارمندی خودِ ساختار آشکار سازد. از این رو واسازی دریدایی هرگز مفهوم منفی نابود کردن و خراب کردن را با خود حمل نمی‌کند.

این عطر رو چندین بار تست کردم
یکبار تا پای خربدش رفتم، توی ۱۰ دقیقه اول خیلی بدم اومد اما بعد از ۱۰ دقیقه خوشم اومد
یک چیز خنده دار بگم؟
نمیدونم چرا بویی مثل بویی که وقت تمیز کردن شن های ته آکواریوم حس میکنم، ازش میگیرم (از اساتید اگر میدونه این حس بویایی از چی میاد ممنون میشم بهم بگه)، این حس آکواریوم گونه رو توی نت میانی جوبیلیشن هم میگیرم

راستش نمیشه گفت بده، به نظرم خاص و ناشناس بودن در عین حال دلنشینی بهترین حسیه که به من میده و برای پاییز و اواخر تابستون خوبه