Filippo Sorcinelli - Lascia Ch'io Pianga

لاشیا کیو پیانگا

مردانه - زنانه
کد کالا : ATR-80275
نوع عطر : نا معلوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : گلی گیاهی
عطار :
طبع :
مشخصات تولید
نام برند : فیلیپو سورچینلی
کشور مبدأ : ایتالیا
سال عرضه : 2022
کد کالا : ATR-80275
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 0
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
تماس بگیرید
رای کاربران
  • عاشقشم
    10
  • نمی پسندم
    1
  • - 25 سال
    0
  • + 25 سال
    3
  • + 45 سال
    0
  • روزانه
    1
  • رسمی
    4
تعداد رای های ثبت شده : 31
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

Filippo Sorcinelli Lascia Ch'io Pianga - لاشیا کیو پیانگا

عطری مردانه - زنانه و جذاب و اغوا کننده می باشد

این عطر در سال 2022 به بازار عرضه شده است .

در دسته گروه بویایی گلی گیاهی قابل‌طبقه‌بندی است.

از ترکیبات بکار برده شده در این عطر می توان به زنبق ، یاس، گاردنیای یاسمنی، گل یلانگ ، یاس بنفش، میخک صدپر ، گل مریم ، مشک ، بلسان کلمبیایی اشاره کرد.

برند فیلیپو سورچینلی
سال عرضه 2022
گروه بویایی گلی گیاهی
کشور مبدأ ایتالیا
مناسب برای آقایان و بانوان
اسانس اولیه زنبق ، یاس، گاردنیای یاسمنی، گل یلانگ ، یاس بنفش
اسانس میانی میخک صدپر ، گل مریم
اسانس پایه مشک ، بلسان کلمبیایی
نمره کاربران
Lascia Ch'io Pianga-لاشیا کیو پیانگا
رایحه
8.7
12 رای
ماندگاری
8.1
12 رای
پخش بو
8.3
12 رای
طراحی شیشه
9
12 رای
این عطر برای من یاد آور ...
عطرگرام
نظرات کاربران (14 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
یک کار خوب
به نظر من بیشتر برای خانم ها مناسبه
رایحه غالب یاس و گل مریمه
در کل یک عطر گلی هست
پخش و ماندگاری بسیار بالا
از دیدمن اصلا مناسب آقایان نیست مگر اینکه عاشق عطر های کاملا گلی باشید
13 مرداد 1403 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : نیلا ی معین هاشمی

10
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
10
طراحی شیشه
پیله‌ یاس است به رویای گردشِ تار، پروانه وار گِردِ شمع؛ به هنگام سوختن.. به آتش سپردن جان.. بی‌صدا خندیدن.. پیش گویِ کهربایش رقصِ قوی سپید تماشا کردن..!
ای قلب! به هم در شکن و بسوز..
بُگذار دَمع از عَین چکه کند؛ زبانت مگَردان وُ دهان بدوز...!
این عطر، باید دعوتت کند.. باید فتیش رنج داشته باشی..
بخوانیم از هملت؛ در اندیشه ات هرچه باشد، شود!
از جهان من چه خبر؟ من رنج را شیرین می‌پندارم.. سبب می‌شود بدانم 'هنوز' زنده‌ام! قلبم می‌تپد.. هنوز مچاله می‌شود.. سرعت خونِ رگ‌هایم تند و کند می‌شود.. هنوز می‌توانم در اوجِ گرما، سرمای استخوان‌سوز را حس کنم..!
این‌ها ما‌حَصَلِ رنج است! اگر دارید، بدانید قدر اش را..!
نمی‌گویم صبحِ امروز، بیرون از خانه، چه شد و چه دیدم و چه گذشت! جایش نیست اینجا.. می‌دانم تاب شنیدن ندارید!
من در گذشته از برای نیچه پس از آن اسبِ تورین دیدگانی تَر کرده بودم.. اما امروز به سان آدمی زار گریستم! از درون گریستم.. از بیرون گریستم.. تمامِ من گویی پروانه‌ای شد در خاکسترِ اشک، سوختن! فهمیدم چرا وقتی به خانه آمد، به مادرش زمزمه کرد؛ مادر، من احمق‌ام...!

به هرچه بیندیشید و با خیالش اُنس گیرید، همان می‌شود. به راستی، اُنس چه رخنه‌ وار دیگرگون می‌سازد سرشت را!
این عطر اَنیس دردمندِ من ‌است.
اندیشه‌ای ست تُهی از واژه که رَه به آسمان می‌یابد..!
امروز مردی به من گفت: امیدوارم قلبت تا آخر همینطوری بمونه!
آه..! ای قلب! مهری که در سرشت خویش داری، فراموش نکن..!



Hamlet, William Shakespeare

The Turin Horse (A torinói ló), Béla Tarr_ Ágnes Hranitzky

[EDITED] 1403/05/28 15:04
28 مرداد 1403 پاسخ تشکر
57 تشکر شده توسط : امیرعلی نجاتی Amir
و رنج؛ سرچشمه شعر
کاسه‌ی گدایی بشر برای سیر شدن از قطره‌هایی که از گونه خیس شعر می‌چکد
رنج از میل به زیستن برمی‌آید
از شوقی که انسان به پریدن، جستن و رهایی دارد می‌تراوشد
و این رولان بود که از زبان کریستف می‌گفت:
آدمی که بخواهد زندگی کند و میل به زیستن و نیرویش را داشته باشد، ناگزیر از رنج دادن به دیگری‌ست.

حرکت، ذاتی موجودات زنده خاصه بشر است و اگر بخواهد فعلیت یابد، ملزم به تصادم است با حرکتی که از دیگری صادر شده و این برخوردِ حرکت‌هاست که رنج را پدید آورده و این رنج است که شعر را و عشق را‌؛ که سکون همان مرگ است و در او نه رنجی نفوذ دارد و نه شعری رخنه. مرگ سنگ است و رنج نمی‌فهمد. اگر می‌رنجی، یقین که سنگ نیستی و زنده‌ای و هنوز آن شعله‌ی حیات در وجودت روشن است و گرمی ‌می‌بخشد به سراسر وجودت؛ و این چیزی نیست که نتوان بابتش تبریک گفت.

این دیدِ مقدس به رنج است که آنرا معنی بخشیده و از رادیکال آزار و عذاب به درآورده، تمنای رنج نبردن از دیگران و آسوده زیستن را می‌کُشد.
با این نگاه است که رنج می‌شود شراب عشق و انسان با سر کشیدنش به جایی می‌رسد که جرعه جرعه و بیت بیت مثنوی می‌خواند و در عجب می‌ماند از مردی که خمره خمره آنرا سروده؛ فریم به فریم تانگوی شیطانی را ببیند که بلاتاری ساعت به ساعت آن را ساخته؛ گام به گام کالان، تانگو، و هر عطری که چوب صندل داشته باشد یا در نگاه شما این سبز آغشته به خاطرات‌رو لمس کنه و از رنج و غمش، سیراب شود.
اگر رنج این است و چنین است، پس ای رنج‌‌های عالم مرا دریابید.

پیوست منطقی:
مخاطب ایرانی اغلب نامانوس با فضای کلی چنین آثاری‌ست، به همین دلیل اسم بردن از این دست هنرها و توصیه به مواجه شدن باهاشون اغلب با اتهام جنون و کم عقلی یا برچسب غرقه شدن در فضای شبه روشنفکری برای معرفی کننده، همراهه.
این مرجع یکی از معدود محافلی‌ست که می‌‌شه فرهنگ بازخوانی، نقد، توصیف هنر و مثل شمارو که البته کم هم نیستند، درِش یافت.
گرچه بودن خود تحفه‌ای است، چگونه بودن احسانی‌ست دگر. تشکر از عطرافشان که "اینگونه" بودن‌های بی‌شماری را برای ما به ارمغان آورده.
29 مرداد 1403 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : امیرعلی نجاتی امیر رنجبر

9
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
7
طراحی شیشه
•بگذار اشک بریزم.
حزین و شیرین. گویی عصاره‌ی مشتی گلبرگ مچاله‌شده بر زمین چکیده باشد. انگار گل‌های زوال‌یافته‌ی سبز-خاکستری، پیش از مردن جاودانه‌ شده باشند. پونکتوم(اتاق روشن رولان بارت) دارد. قلب را سوراخ می‌کند، بر جان نقش می‌بندد و آویزان می‌شود. دلتنگ‌کننده و‌ یادآور است. شعله‌ور، تنها و امیدوار. بگذار آن‌ قلب مذاب با اشک‌ریختن تسلی یابد. پس از آن، واقعه خود را به خنکای باد بسپارد.

•چقدر زیباست.
به قرار رسیده است.
پیکر خسته،
و قلب سبک گشته است.

•رایحه: گلی، اما غریب و ناآشنا شاید کمی اگزوتیک، پودری، رزینی، شیرین از نوع ملایم، سبزی کاملا ابری و مرده، کدر و رها، روشن و دلنشین.

•رایحه:۹
•ماندگاری:۸-۸.۵

30 شهریور 1403 پاسخ تشکر
14 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali امیرعلی نجاتی

10
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
10
طراحی شیشه
«بوی حیاط خونمونو میده»
این واکنش یکی از دوستانم به این عطر بود که به تازگی یکی از عزیزانش رو از دست داده بود
میگفت حیاط خونمون پر شده از دسته گلایی که دارن روحمو ازار میدن
نمادی از واقعی ترین خداحافظی ها،مرگ،افسردگی،غم و رنج و خودازاری و رسیدن به پوچی مطلق
یادآور لباس های مشکی،ریش های بلند،دسته گل های مراسم ترحیم و پر شدن گوش ها از واژه تسلیتی که کماکان برای پذیرفتنش زوده
همه ور خونه پر شده بود از بطری های خالی مشروب و پاکت های خالی سیگار،به این امید که تسکینی برای دردها باشه ولی نه! اینجا پایان زندگیه
اری اقای سورچینلی،“بگذار گریه کنم” چرا که هنوز که هنوزه نتونستم با واژه “هرگز” کنار بیام
01 مهر 1403 پاسخ تشکر
49 تشکر شده توسط : marrry هاشم پور

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟