Filippo Sorcinelli - Lascia Ch'io Pianga

•بگذار اشک بریزم.
حزین و شیرین. گویی عصاره‌ی مشتی گلبرگ مچاله‌شده بر زمین چکیده باشد. انگار گل‌های زوال‌یافته‌ی سبز-خاکستری، پیش از مردن جاودانه‌ شده باشند. پونکتوم(اتاق روشن رولان بارت) دارد. قلب را سوراخ می‌کند، بر جان نقش می‌بندد و آویزان می‌شود. دلتنگ‌کننده و‌ یادآور است. شعله‌ور، تنها و امیدوار. بگذار آن‌ قلب مذاب با اشک‌ریختن تسلی یابد. پس از آن، واقعه خود را به خنکای باد بسپارد.

•چقدر زیباست.
به قرار رسیده است.
پیکر خسته،
و قلب سبک گشته است.

•رایحه: گلی، اما غریب و ناآشنا شاید کمی اگزوتیک، پودری، رزینی، شیرین از نوع ملایم، سبزی کاملا ابری و مرده، کدر و رها، روشن و دلنشین.

•رایحه:۹
•ماندگاری:۸-۸.۵

پیله‌ یاس است به رویای گردشِ تار، پروانه وار گِردِ شمع؛ به هنگام سوختن.. به آتش سپردن جان.. بی‌صدا خندیدن.. پیش گویِ کهربایش رقصِ قوی سپید تماشا کردن..!
ای قلب! به هم در شکن و بسوز..
بُگذار دَمع از عَین چکه کند؛ زبانت مگَردان وُ دهان بدوز...!
این عطر، باید دعوتت کند.. باید فتیش رنج داشته باشی..
بخوانیم از هملت؛ در اندیشه ات هرچه باشد، شود!
از جهان من چه خبر؟ من رنج را شیرین می‌پندارم.. سبب می‌شود بدانم 'هنوز' زنده‌ام! قلبم می‌تپد.. هنوز مچاله می‌شود.. سرعت خونِ رگ‌هایم تند و کند می‌شود.. هنوز می‌توانم در اوجِ گرما، سرمای استخوان‌سوز را حس کنم..!
این‌ها ما‌حَصَلِ رنج است! اگر دارید، بدانید قدر اش را..!
نمی‌گویم صبحِ امروز، بیرون از خانه، چه شد و چه دیدم و چه گذشت! جایش نیست اینجا.. می‌دانم تاب شنیدن ندارید!
من در گذشته از برای نیچه پس از آن اسبِ تورین دیدگانی تَر کرده بودم.. اما امروز به سان آدمی زار گریستم! از درون گریستم.. از بیرون گریستم.. تمامِ من گویی پروانه‌ای شد در خاکسترِ اشک، سوختن! فهمیدم چرا وقتی به خانه آمد، به مادرش زمزمه کرد؛ مادر، من احمق‌ام...!

به هرچه بیندیشید و با خیالش اُنس گیرید، همان می‌شود. به راستی، اُنس چه رخنه‌ وار دیگرگون می‌سازد سرشت را!
این عطر اَنیس دردمندِ من ‌است.
اندیشه‌ای ست تُهی از واژه که رَه به آسمان می‌یابد..!
امروز مردی به من گفت: امیدوارم قلبت تا آخر همینطوری بمونه!
آه..! ای قلب! مهری که در سرشت خویش داری، فراموش نکن..!



Hamlet, William Shakespeare

The Turin Horse (A torinói ló), Béla Tarr_ Ágnes Hranitzky

یک کار خوب
به نظر من بیشتر برای خانم ها مناسبه
رایحه غالب یاس و گل مریمه
در کل یک عطر گلی هست
پخش و ماندگاری بسیار بالا
از دیدمن اصلا مناسب آقایان نیست مگر اینکه عاشق عطر های کاملا گلی باشید

درود، یه کار خیلی معمولی از سورچینلی که بنظر من عطرساز خوبی نیست و چیزی هم توی این عطر برای ارائه نداشت. کاری خیلی خطی با هنرنمایی معمولی یاس در کنار یک بوی گیاهی/دارویی که واقعیت تشابهی با اسمش نداره و نمیتونه اپرای کم نظیر جورج هندل رو به رخ بکشه. انتظار به شدت بالایی ازش داشتم و دست به جیب بودم که تهیه اش کنم ولی نشد. حیف.

سلام
هر بار که این عطر رو اسپری میکنم، من رو پرت میکنه به دوران بچگیم، وقتی که تو چادر نماز سپیدِ مادربزرگم غلت میزدم و مزاحم نماز خوندنش میشدم. جادویِ عطرِ یاسی که به روش سنتی عصاره گیری شده بود. مادر بزرگ همیشه با وسواس این عصاره رو از عطاری ای در بازار وکیل خریداری می کرد، هنگامی که عطر یاس با خیسی دست و صورتش که تازه وضو گرفته بود رقیق میشد، خلصه بود و آرامش. دعوتی معصومانه. بوی جانماز "ایران" خودِ خود lascia ch'io pianga بود.

روایح گل های سفید ، یک دسته پر از گل مریم ، یکی از طبیعی ترین و خوشبو ترین روایح گلی سفید رو داره شفافیت بالایی داره ، کیفیت خیره کننده از بوی گل مریم و یاس ، شاید میخواد بگه که من گلی ام اما نه یک گلی تجاری، یک گلی کلاسیک و واقعی بدون نقاب ، واقعا گله ، شلوغش نکرده یه بیس کرمی هم داره بیشتر به نظرم زنانه اومد ولی من روایح گلی رو دوست دارم میتونه اقایون که فلورال دوست دارند رو جذب کنه، حس خوبی میده ، نفستو باز میکنه واقعا ، و امااان از قیمت البته ، البته من خودم بر این اعتقاد دارم هنر بدون قیمته این کار ارزش تک تک ریال هارو داره( every penny) بقول امریکایی ها

یاس، یاس و باز هم یاس
یاس تمام نشدنی
پرفورمنس این عطر رو به هیچ عنوان دست کم نگیرید !
پخش و ماندگاری بسیار قوی هست
کمتر کسی پیدا میشه که واکنشی نسبت به رایحه این عطر نشون نده
۹۹٪ افراد به بوی بهشتی یاس اشاره میکنن
لحظه ای در تهیه این کار درنگ نکنید...
از بسته بندی و باتل به شدت جذاب کار که نگم براتون...

سلام خدمت دوستان عزیز:
Lascia Ch'io Pianga فریادی است بی مهابا از جنس فلورال با تحکم و تهاجم یاس ها که شامه مخاطب را تا عرش خواهد کشاند.
شروعی از گل های سفید با تلفیقی از یالانگ و گاردنیا و عصاره ای شارپ و شفاف از یاس ها که رایحه ایی مقدس از آسمان هفتم رو براتون به ارمغان گذاشته است.
رایحه ایی به شدت گلگون و روحانی که آزادانه و بی پروا خود را فریاد می زند.به مرور آکوردی نیمه سبز با حسی خفیف از نت های انیمالیک به کار تزریق خواهد شد که عمق و سنگینی خاصی رو به رایحه کلی عطر القاء میکند. به مرور و با گذشت زمانی حدود 45 دقیقه تا 1 ساعت رایحه ایی معطر از یاس و مریم و آکوردی شیرین از یالانگ باقی خواهد ماند.
میدل نت عطر به همین صورت پیش خواهد رفت تا جایی که برای ورود به نت پایانی و درای داون، مشک و بلسان ظاهر می شوند. رایحه درای داون با حفظ حالات فلورال(با غلبه یاس و مریم) آکوردی نیمه پودری و کهربایی به خود می گیرد که
کماکان تمایلاتی انیمالیک را از خود بروز خواهد داد.
تفسیر و تجزیه نت ها و آکورد های این عطر رو خدمتتون گفتم و تقریبا از نظر ساختار با عطر خیلی پیچیده ایی طرف نیستیم، اما چیزی که در این عطر مشهود است طراحی کانسپچوال و مفهومی رایحه می باشد. برای عموم شاید عطری خوشبو و معطر و گلی باشه ولی برای شامه و مغزهای درگیر در روایح می تواند کاری بسیار نوآورانه و جسورانه تلقی بشه.
شخصا بازخوردهایی متفاوت از شامه و مخاطب عام گرفتم مثلا بوی خوشبو کننده یاس هوای کاسپین، عطر یاس حرم و ..... و شاید هم حق داشته باشند ولی واقعیت و هدف از خلق چنین آثاری، دیدی کاملا هنرمندانه و شامه و ذهنی پویا را طلب خواهد کرد تا بتوان به عمق و کانسپ اصلی کار نزدیک شد.
عطری برای عروج و شکوفایی، عطری برای رهایی و تجسم دنیای بعد از مرگ، عطری برای خلاصی از تاریکی و پلیدی.
شاد و پیروز باشید

===================


*** Filippo Sorcinelli - Lascia Ch'io Pianga ***

محکوم به حبس ابد هستی ، جرمت هم بدنیا آمدنت بود . زندان بانت ذهن تاریکت هست و هر روز تورا شکنجه خواهد داد .
حال، گریه کنم یا فراموش؟ در زندان انفرادی تاریکش چشمانش را میبندد . عشقش را میبیند . سرش را روی پای او میگذارد . به او تنها یک جمله میگوید . بگذار گریه کنم ... بگذار گریه کنم ... گریه کنم تا فراموش کنم . گریه کنم تا ذهنم را پاک کنم . گریه کنم تا زندان بانم را بکشم . گریه کنم تا فراموش کنم . گریه کنم تا جرمم را ببخشم و حکمم را باطل کنم. چشمانش را هنوز باز نکرده بود و اشک برسلول های صورتش جاری میشد . هنوز چشمانش باز نشده بود که بویی به مشامش رسید . بویی از جنس بهشت . بویی که متعلق به این دنیا نبود و نمیتوانست باشد . چشمانش را باز کرد . دیگر زندانی نبود . در دشتی سرسبز و مه آلود بدنیا آمده بود . در دنیایی که دیگر بدنیا آمدنش جرم نبود ، بلکه موهبتی زیبا بود . کوه نفرین فرو ریخته بود . بوی گل مریم خیس شده در فضا را از تمام سلول های بدنش استشمام میکرد . از چشم هایش ، از گوش هایش ... فضایی سرسبز و خیس ، که گویی طعم بهشت میداد ، بوی گل مریم را همراهی میکرد . او دیگر آزاد شده بود . برای همیشه . از همه جا . از همه کس ...

لاشیا کیو پیانگا یا همان Let me Cry

عطریست که از بهشت برایمان آمده است . فضایی بشدت آرام بخش از جنس آزادی . فضایی گلی و سبز اما نه سبزی که در ذهنتان دارید . سبزی از جنس وجود ، تولدی دوباره .
گل مریم بازیگر و ناجی این عطر زیبا هست . در بطن کار فضایی صمغی به عنوان شاهد و ناظر از ابتدا وجود دارد و هر چه به درای دون نزدیک تر میشویم ، نقشش پررنگ تر میشود . اما این فضا اصلا چسبناک نیست . بلکه بویی کهنه و همیشگی دارد . اما مشک ، مشکی که هم جنبه ریز انیمالیکش را در وجه انیمالیک مریم حل کرده و هم لطافت و حس کرمی پودری خودش را به بهترین شکل نشان میدهد . گل مریم ، ذاتا رایحه ای شهوانی دارد و چه بسا با فضایی کرمی پودری بسیار لطیف و شهوانی ترکیب شود . پتانسیل شهوت در این عطر نیز از آزادی نشئت گرفته و همه چیز برای رهایی از دنیا فراهم شده است .اوج ظرافت و زیبایی و لطافت و شهوت در کمال ظاهری شدیدا دلنشین و خوشبو
بسیار راحت پوش هست و پرفورمنس بسیار خوبی هم دارد اما به شرط زمان دادن به پیچیدگی اش نیز پی خواهید برد
با احترام 10 از 10
عکس این عطر دوست داشتنی در عطرگرام گذاشته شد ، تقدیم نگاه پر مهرتان

اینسنس اکستریم تاور رو پوشیدم.موزیک سپولنیشن از سپولترا رو گوش میکنم عطار فریاد میزند بر اثبات استادیش و خواننده فریاد میزند با خشمش...rise up...rise up
....چه شبهایی دیدن مستاجران در املاکیها و ناتوانی از گرفتن سرپناه....
میخواهم گریه کنم!
لاچیا چیو پیانگا
سپولترا رو خاموش میکنم میخواهم از اون شلوغی به سکون برسم،اپرا رو روشن میکنم.اولین رایحه به مشامم میرسد
بهشتی شیرین و گرم...
دقیقن فرمایش دکتر بر این عطر، اتفاقن میترسیدم دکانت اصل نباشه..کلمه به کلمه بدنبالش.
سورچینلی کاملن یک اثر هنری دیگر خلق کرده،اما بلیط سفر ایتالیا نیست.
یک عطر فرانسوی و سلامی بر گرلنها.

کار یونیسکس و بسیار خوش بو ،گلی و مشکی اما استادانه و زیرپوستی..وقتی یک نوت رو میخواهید بکشید بیرون بعدی اون رو میپوشاند...کیف کردم...

نمیدونم چرا با شنیدن اوپرا لمس میشوم و با بوی پیانگا مست....گریم نمیگیرد...
شاید زندگی کردن در اتش احتیاج به انفجار ندارد.
روزگاری بود برای تست ،عطر رو میخریدم ،حالا برای یک دکانت مثل بچه ها خوشحال میشوم...
شیرینیه این کار بالاست،اگر بخواهیم سطحی به این عطر نگاه کنیم من نمیدونم اگر کسی این بو رو تست کند مگر میتواند بیست میلیون پول اونتوس بدهد...
در اواسط کار رایحه فلاوری خودش رو از همپوشانی بازتر میکند...بینی بدون خواست میخواهد بدمد و رایحه را ببلعد.
مگر میشود یک عطر ایتالیایی اینگونه فرانسوی صحبت کند..کویر کوبا نیکلای رو در رینگ زیبایی شکست میدهد.

نمره...نزدیک به خانه معبود میشوید.