سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
Jean Poivre Requiem Of Lost Memories - ژان پووری رکیوم اف لاست مموریز
این عطر توسط برندی مطرح به نام ژان پووری به بازار عرضه شد از اسانس های بکار برده شده در این عطر می توان به ترنج ، مشک ، آب دریا ، سدر ، چوب صندل سفید ، نارنج اشاره کرد.برند | ژان پووری |
کشور مبدأ | آلمان |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | ترنج ، مشک ، آب دریا ، سدر ، چوب صندل سفید ، نارنج |
نفرتی از تاریخ در مکان............... که گویی تو را در آنسوی برگ های تقویم جای می گذارد
شبگردی از تنهایی در ظلمات......... که گویی تو را در نور پیاده راه های بی صدا پنهان می کند
سنگفرشی از قَدَمگاه در مهتاب....... که گویی تو را در بسترِ گستره ی خویش بارور می کند
عَقربه هایی از بی ثبات در تیک تاک......... که گویی تو را در چرخشی از آهن و پوست محبوس می کند
بازگشتی از آینده در گذشته................ که گویی تو را در گردش خاطرات شیدا می کند
....................................................................................................................................
عطری از دگردیسی عشق و نفرت در قلبی دو بُعدی که یک بُعد آن بر عشق و بُعد دیگر آن بر نفرت در تپیدن است که هرگز یکی بر دیگری غالب نخواهد شد..... رایحه ای از تولد نمادی از شخصیت تلخ و تند و آبزی در روح و روانی آشفته ی زمان مکان که گویی ابتدا مکان خلق شده است و سپس زمان در این مکان، آفرینشی بر گردش مکان به دور زمان رخ داده است.... رایحه ای از جنگ، خیانت و خودکُشی که همه آنها در وصال عشق، تداعی یافته اند..... رایحه ای از گُم شدن در خاطرات مکان زمان که برای این عطر حداقل ابتدا مکان و سپس زمان بازآفرینی می شود..... رایحه ای آغاز اولین حس عشق در قلب های کوچکی که هنوز ظلمات پیرامون را درک نمی کنند که گویی در حین بازی کودکانه در مکان خود، نگاهی بی اختیار در آنسوی بازی را دیدگان می کنی که او نیز دیدگان تو را از هَمهَمه ی کودکان پُر جُنب و جوش برای لحظه ای تسخیر می کند..... رایحه ای که در صبح طلوع نازنین زرد در سکوت بر قدمگاه کوچه ی بُن بست او قدم می گذاری تا جای پای او را در قالب پاهای خودت درک کنی.....
شروعی طوفانی از نسیم تند و تیز و تلخ ترنج و نارنج که بر پوست آبی دریا آرام شلاق می زند که گویی در لبه ی ساحل، تک و تنها نظاره گر طلوع زرد خورشید از اُفق هستی و آنقدر غرق دیدگان میشوی که امتداد خطوط آب را دیگر درک نمیکنی..... در این لحظه روایحی گلی از نرولی و زنبق به نبرد غالبیت می شتابند که داوری از فلفل سیاه در میان آنها به میانجیگری می پردازد که در این تعادل، روایحی از نجابت نُت های سدر و چوب صندل سفید پیمانی از عشق و صلح را امضا می کنند و بوسه ای از عشق و صمیمیت بر آسمان و زمین، این پیمان را تا طلوع دیگر نازنین مُهر می زند.........
مردانی که اندوه را بیش از مکان زمان درک کرده اند حتما بایستی یکبار این عطر را تجربه کنند، چراکه این اندوه مردان شاید در پاییز و زمستان بیشتر دوباره سازی شود اما این عطر برای بهار و تابستان دقیقا همان کاری را می کند که سایر عطرهای همپایه در خاطرات گُم شده ی پیدا شده ی مکان زمان می کنند.... تنپوش این عطر در حداقل ممکن برای برخی ها شاید همراه با هراس باشد. هراسی از احساس خفگی در پیرامونی که به هر طرف نگاه کنی همه ی آن حجم را بسیار کوچک می بینی که انگار در حجم بسته ای از مکان زمان محبوس مانده ای..... محبوسی که به هر سو توان حرکت داری اما هر چه بیشتر میروی بازهم خودت را در حجم کوچکتری محبوس میابی...... انگار به هر سو که نگاه می کنی همه چیز در قالب یک کاردستی فانتزی کودکانه هست که اَجرام آن را خودت با دو انگشتانت داخل این حجم تعبیه کردی.....
نمیدونم چرا با رایحه ی این عطر هراس گوشنوازی به آلبوم موسیقی متن فیلم Weiser اثر Zbigniew Preisner میوفتم و با اینکه دلم نمیخواد هرگز به آلبوم موسیقی متن این فیلم گوشنوازی کنم اما بازهم هر روز یکبار بی اختیار به تمام آهنگ های این آلبوم گوشنوازی میکنم. از این آلبوم متنفرم اما یه چیزی در این آلبوم هست که منو محوِ خودش میکنه یا شاید در خلوت نیمه های شب با اِیرفون این آلبوم رو گوشنوازی میکنم واسه همین تمام آهنگهاش به عمق روح من رسوخ می کنند که الان 11 ساله دارم با نفرت بهش گوشنوازی میکنم اما همچنان عاشق.....
کیفیتی بسیار اعلاء در خلق روایحی از عشق و نفرت با ماندگاری سه بار طلوع نازنین در پارچه و حدود 10 ساعت روی پوست با پراکنشی بسیار خوب در 4 ساعت اولیه ی تنپوش.
سپاس از همراهی بزرگواران...........