در هر دورانی، در هر زمانهای، آدمهای استثنایی و خاصی زندگی میکنند. این آدمهای استثنایی در اساطیر کلاسیک همان نیمهخدایان (یا فرزندان یک خدا و یک انسان) هستند یا آدمیان میرایی که به مقامی الاهی رسیدهاند. حتی یکی از شاعران یونان باستان از واژه «نیمهخدا» بهعنوان مترادفی برای واژه «قهرمان» استفاده کرده است. نیمهخدایان نهتنها جلوهای از قدرت و نیرومندی داشتند، بلکه همیشه برای رویارویی با چالشها و خطرات گوناگون آماده بودند. در جهان جدید اما کاوشگرانی زاده شدند که سرزمینهای ناشناخته را کشف کردند. آنان قهرمانانی بودند که در پی یافتن سرزمینهای جدید باید با نیروهای طبیعت میجنگیدند. پس در طول تمام تاریخ به دانشمندان، هنرمندان، آهنگسازان و... برمیخوریم که همگی به سبک خاص خودشان نوعی قهرمان هستند. قهرمانان جدید هر روز زاده میشوند. یک رویداد، یک موقعیت، یک چیز خاص یا حتی یک کنجکاوی خاص کافیست تا شخصیت آنان را تغییر دهد، آنها را نیرومندتر سازد و امکان فراتر رفتن از امور عادی و روزمره را برای آنان فراهم کند. این قهرمانان به چیزی متفاوت و چیزی بهتر از آنچه هست، باور دارند. آنان میخواهند که قوانین را تغییر دهند و در صورت لزوم آنها در هم بشکنند تا وضع موجود را تغییر دهند، حالا فرقی نمیکند که از طریق کارهای کوچک به این هدف دست پیدا کنند یا از طریق کارهای بزرگ. این قهرمانان همیشه درحال سفرند و شاید همین پشتکارشان باشد که آنان را به انسانهایی استثنایی و فوقالعاده تبدیل میکند. تلاش و پشتکار بعضی از آنان با کسب شهرت و افتخار همراه است، اما بسیاری از آنها ناشناخته باقی میمانند. اما ما نباید آنان را نادیده بگیریم. همه این قهرمانان و آدمهای استثنایی، شهروندان برجسته و خاص یک دولت آزاد و همگانی هستند؛ دولتی که کمپانی اتات لیبره د اورنج بنیان گذاشته است. چیزی رامنشدنی و بیرون از چارچوب در این افراد هست: سازشناپذیر، غافلگیرکننده، غیرمتعارف، پیشبینیناپذیر و... . ما به این آدمهای خاص درود میفرستیم، به آنان افتخار میکنیم و عطرهای فوقالعادهای را به آنها پیشکش میکنیم که حقیقتا شایستهشان هستند.
برند | اتات لیبره د اورنج |
طبع | خنک |
سال عرضه | 2015 |
گروه بویایی | شرقی گلی |
کشور مبدأ | فرانسه |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | ترنج ، گریپ فروت |
اسانس میانی | یاس، فلفل ، درخت کاری |
اسانس پایه | چوب صندل سفید ، لابدانیوم، لورنوکس |
نکتهی بسیار عجیب و سوالبرانگیز،شباهت زیادی است که منمیان این کار و شوگر ددی از محمدرضا کاظمیان حسمیکنم. بالاخص در درای داون تا حد ۹۰ درصد این دو کار شبیه به هممیشوند. با این تفاوت که در شوگر ددی روایح بسیار غلیظتر،شیرینتر و تشدیدیاقتهتر حضور دارند.
آیا آقای کاظمیان شوگر ددی را از روی این کار کپی کرده و صرفا تغییراتی را برای مخفی نمودن این کپی برداری اِعمال نموده است؟!