Maison Francis Kurkdjian - Masculin Pluriel

دوستان کسی درباره ماسکولین پروفیل نظری نداره؟
ممنون میشم مختصر توضیحی درباره‌ش بدین.

مثل تمام کارای کرکجان از یه انضباط و تعادل خاصی بهره میبره که نمیتونین از بوییدنش لذت نبرین..طبع معتدل با قابلیت استفاده در چهار فصل..ماندگاری متوسط به بالا و پخش بوی خوب در دقایق اولیه پوشیدن عطر...
کاراکتری شیک و جذاب و بی آلایش که میشه همیشه به عنوانه یه تکیه گاه روی اون حساب کرد.

واي .اوپنینگ و نیم ساعت اول عالی .بویی چوبی بسیار شیک.متاسفانه در داری داون فقط بوی شیرین مشک می دهد و مایوس کنتده می شود

ایکاروس عزیز ذیل عطر wonderoud این ادوکلن را رویو کرده است.بسیار جالب و خواندنی.ممنون

خاص نیست . نخرین

سلام جناب آتیلا ممنون میشم چندتا ادکلن با همچین مشخصاتی که تعریف کردید معرفی نمایید

روی بلاتر تست کردم... خیلی خیلی شیک و متعادل شروع شد. تحسین اش کردم. همونی که به هر مردی احساس جذاب بودن میده. ولی بعد ضعیف و کم رمق و معمولی شد. انگار تموم شد بعد از نیم ساعت.

برخلاف نظر سایر دوستان با اینکه نسخه ا دو تویلت هست ولی پخش بو و ماندگاری مناسبی داره
بوی باربرشاپی و فوژری داره که مناسب افراد میان سال هست رایحه خاصی نداره و کاملا سلیقه ایه
مدتی که ازش استفاده می کردم بازخورد خاصی نگرفتم قیمت نسبت به کیفیت بالاست و میشه گفت ارزش خرید بالایی نداره

Masculin Pluriel - ماسکولین پلوریل

شروعی قوی ، تند و تلخ
در ادامه بسیار سبک ، ریلکس و حال خوب کن
به شخصه از جزئیاتی که در این کار رعایت شده لذت میبرم
با این حال متاسفانه دوتا نقطه ضعف داره این عطر
۱ - پایان بندی بسیار آبکی و ساده
۲ - پخش بو ضعیف

اگر دوستان عطری شبیه به این کار مد نظرشونه
لطفا ذیل این کامنت قید کنند ؛ با عرض تشکر .

گفتم بدرود. موفق باشی...! دهانه‌ای مرکباتی صابونی غیرچرب گلی با قرائتی از لاوندر و رجوع به حس‌های باربرشاپی تقریبا مدرن. بعدتر قاپیدنِ امتیاز از پچولیِ سوپرهربال، مبالغه‌ای از طعم‌های گچی تلخ و در این‌بین اتفاقاتی چوبی به‌همراه چندقطره وتیور در اتمسفری خشک. اجرای اثر متوسط. نشر و ماندگاری ضعیف. فیدبک مثبت. مناسب برای پاییز و بهار / چندسال قبل در جاده‌ی هراز لابه‌لای پیچ‌های سبز، زیر ریزش باران و حجمِ خالیِ نگاه‌ش، ماشین زد به سرش و ناگهان خاموش شد... فاصله فاصله فاصله... مامور امدادخورو اومد. همین‌طور که داشت به موتور نگاه می‌کرد و می‌گفت بنزین داره؟ لنت رو تازه عوض کردی؟ از بین چهارشاخ گاردان و مسائل اتومکانیک رفت روی اولین پله‌ی فلسفه‌ی اسپینوزا. البته خودش این‌طور می‌گفت. بَه عجب فیلسوفِ پر زرق‌وبرقی. دوساعت بعد ماشین رو که درست نکرد هیچ. قفل صندوق عقب رو هم شکست. آخرسر بهش گفتم عزیز همه‌ی این‌هایی که گفتی برای اپیکور بود نه اسپینوزا. درست هم نبود. اون‌هم چشم‌هاش رو باریک کرد و گفت مطالعه‌ات رو بیش‌تر کن. ما هم گفتیم چشم اون‌هم گفت آفرین و غیب شد. بااحترام. ماسکیلِن پلوریئل با این‌که خوشبوست ولی عطرِ اون آقاست :) پُرنما. بی‌دلیل گران و سوال مهم که چرا گران؟ گران یا گرون؟ برو بیرون؟ بله :) قرار گرفتن اموجی شعف و پوکرفیس درکنارهم. به‌نظرم فرانسیسِ قصه‌ی ما عطرهای مسئله‌دار و مهم‌تری داره که می‌شه باهاشون معاشرت کرد. خلاصه‌که این بچه نمی‌تونه با من هم‌خونه بشه بقول سیلورستاین وقتی چمدان‌ش را به‌قصدِ رفتن بست نگفتم عزیزم این‌کار را نکن. نگفتم برگرد و یک‌بار دیگر به‌من فرصت بده. نگفتم بارانی‌ات را کنار بگذار. قهوه درست می‌کنم و باهم حرف می‌زنیم... نگفتم جاده‌ی بیرونِ خانه طولانی، خلوت و بی‌انتهاست... گفتم بدرود. موفق باشی. او رفت و مرا تنها گذاشت تا با تمام نگفته‌هایم زندگی کنم...!