سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
RAMON MONEGAL Impossible Iris - رامون مونگال ایمپاسیبل ایریس
محصول سال 2010 می باشد و در گروه بویایی گلی چوبی مُشکی که عطرهای بسیار جذابی را در خود جای داده است، قرار دارد. سبک بویی این عطر معتدل می باشد و عطار آن رامون مونگال می باشد . از اسانس های بکار برده شده در این عطر می توان به سدر ، زنبق ، گل ابریشم ، یاس، گل یلانگ ، تمشک اشاره کرد.برند | رامون مونگال |
عطار | رامون مونگال |
طبع | معتدل |
سال عرضه | 2010 |
گروه بویایی | گلی چوبی مُشکی |
کشور مبدأ | اسپانیا |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | سدر ، زنبق ، گل ابریشم ، یاس، گل یلانگ ، تمشک |
قبل از نوشتن شرمنده كه نميتوم مثل ايكاروس نت ها رو كامل تفكيك كنم و سلفژ بويايي رو بنويسم چون واقعا در اين زمينه آماتور هستم
اول:نت غالب زنبق و يا شروع زنبق رو توي اين كار بر حسب اسم ميشه انتظار داشت .زنبق از نظر من تصوير زني با اقتدار در عين حال زن است كه هرچه كند باز لطافت زنانگي خودش را دارد كه البته اگر بيش از حد بهش پرداخته شود تصويري زني پرچانه را يه همراه دارد .دوست دارم عامدانه از اين واژه استفاده كنم كه رايحه زنبق بسيط هست بدين معني كه با بوييدن رايحه زنبق گويا در حال عبور از يك اتوبان بزرگ و خلوت با چند نت محدود هستيد .مثلا وانيل، نرولي در اواسط ،و كهربا با دوز كم در انتها چنين حسي رو دارندكه راحت تفكيك ميشوند و در سكوت تنفس ميكنند ساده هستند و بر خلافش روايح ابتدايي چرم ، عود و گياهان سبز و علفي كه گويا داريد از كوچه هاي آشتي كنون و پر نت رد ميشويد و پيچيدگي خاص خود رو دارند .زنبق در اين كار غير صابوني و دور از پودري بودن است(اگر اشتباه نكنم ايكاروس هم چنين تعبيري دارند) و به ميزان كافي قرار است رل بازي كند و نه بيشتر ،داعيه همه جا بودن را ندارد مخصوصا وقتي قرار است جلوه ي بعدي را شكوفه ابريشم و ياسي ايفا كنند كه با وقار و حياي خاصي متانتي را در اعتدال كار به نمايش بگذارند و همزمان از چارچوب قابي عطار حتي سانتي متري بيرون نزند. بر خلاف زنبق به كار رفته در اين كار با اين توصيفات اگه مشتاق پرچانگي زنبق در كنار همنشيني در جمع پودري ها هستيد اينفيوژن د هوم از پرادا رو امتحان كنيد .البته در هواي ملايم و بدون وزش باد و ترجيحا سربسته
دوم:به محض ورود زنبق به شامه و بعد از گذشت مدتي دائم در فكر بودم كه اين رايحه ريشه در كدام خاطره من دارد كه چنين غريبانه آشنا و مانوس با من است .ساده بدون ادعا و بويي كه كجا بويدمش......
فكرم به جايي قد نداد.نزديك غروب در عصري معتدل از بالا كه دريا رو ديدم يادم افتاد.تلالوي خون چشم خورشيد در درياي كم موج خليج فارس و بوي ابريشم كنار بالكن اتاق خوابگاه دانشجويي و برگ اماده اي كه من نشسته بر صندلي در دست خيره بر دريا با خود داشتم.حالا يادم آمد
بوي سرمست گونه ابريشم در بالكن تنهايي رو چطور فراموش كرده بودم.اين عطر توصيف آن روزهاي من بود
رايحه ابتدايي زنبق قبض و بسط حال شعري من، ابريشم هواي معتدل و سكوت دوست داشتني و ياس غروب زيبا و كمي گزنده و دلگير فضا در بالكن تنهايي فكري من كه هنوز قلم براي نوشتن كمي مركب دارد...
كاري نه خاص نه عام
با ماندگاري متوسط
پخش مناسب خود شخص نه زياد