سیسیل، پرشورترین و پراحساسترین منطقه یک کشور که هرگز بدون این دو نبوده است، سرزمین تاریخ و احساسات، جزیرهی مدیترانهای ارزشمند، جاییکه طبیعت و تاریخ باستانی در هر روستا و تپهی آن جاری است. «ناکسوس» قلب عمیق و پراحساس سیسیل را با یک عطر قوی، تند و حیاتبخش گرامی میدارد، آکنده از سنت ولی در تلاش برای امروزی بودن.
«ناکسوس» با نتهای آبدار مرکباتی پورشور و شادیبخش از ترنج و لیموی زرد که با اسطوخودوس دلپذیر و یاس با لطافت ترکیب شدهاند آغاز میشود و با تناقض آشکار و جسورانهی ادویههای گرانبها تقویت میشود. خشکی خوشایندی از برگ تنباکو، تونکا و توتهای وانیلی پدیدار میشود، نتهای ملایم و میوهای اولیه که به جریانی شهوتانگیز و محرکتر وارد میشوند، روح سرسخت سیسیلیهای گذشته و حال را فرامیخواند. «ناکسوس» زیبا و وحشی، سنگدل و همچنین آرام، ماهیت مکانیست که همیشه بوده است و باقی خواهد ماند.
در محصولات برند زرجف خیسی دور والف و محل اسپری در هنگام باز کردن ادکلن رایج است که در برخی موارد باعث خوردگی شیشه می شود و برند زرجف هنوز راهکار مناسبی برای رفع این مشکل اتخاذ نکرده است .
نوع عطر | ادو پرفیوم |
برند | زرجوف |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2015 |
گروه بویایی | معطر ادویه ای |
کشور مبدأ | ایتالیا |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | ترنج ، لیمو ترش، اسطوخودوس |
اسانس میانی | یاس، دارچین ، عسل ، کشمران |
اسانس پایه | دانه تونکا ، وانیل ، تنباکو |
برای من خیلی اتفاق افتاده که یک عطر بعد از مدتی استفاده دیگه اون حس بار های اول رو نداره. یکی از عطر هایی که خیلی برام اینگونه بود همین ناکسوس بود.
چند سال پیش به یک مغازه عطرفروشی رفته بودم و قصد داشتم یک عطر مناسب هوای سرد بخرم.
آقای فروشنده بعد از اینکه گزینه هایی که خودم از قبل انتخاب کرده بودم رو برام آورد و تستشون کردم، گفت دستتو بیار یه پاف ازین عطر بزنم. عجب بویی داشت. ناکسوس رو قبلا از اینترنت باهاش آشنا بودم و نت هاش تو خاطرم بود. بوی عسل و تنباکو به قشنگ ترین نحو به مشامم رسید و به آقای فروشنده گفتم خیلی خوشبوعه. اما اصلا جیب من به زرجف نمیساخت.
از بین گرینه های خودم، لا نویی دلوم که خیلی پسندیدمش رو خریدم و مسیر برگشت تا منزل رو داشتم پیاده میومدم.
۴ عطر روی دستم بود؛ لا نویی، سی اچ پریوه، اسپایس بمب اکستریم و ناکسوس. پشت ساعد دست چپم ناکسوس بود و اونقدر شیفته بوش شده بودم که هی پشت ساعدمو میچسبوندم به بینیم و مهم نبود که کسی بگه این پسره داره عین بچه ها بینیشو با آستینش پاک میکنه. همچنان عسل و تنباکو به مشامم میرسید. من وقتی واقعا جذب عطری میشم، ناخودآگاه شروع میکنم به فضاسازی. ناکسوس منو برد به یک شهربازی شلوغ در دهه ۹۰ میلادی که بچه ها و پدر مادر ها همه خوشحالن و دست بچه ها بستنی قیفی وانیلی و پشمک و پاپ کورنه و آفتاب هم داره میره به سمت غروب کردن.
وقتی رسیدم خونه باید با بوی عطر خداحافظی میکردم و برای بار آخر نفسی عمیق کشیدم و شستم رفت.
به قدری شیفته اش شده بودم که مدتی بعد شیشه تقریبا پر همون لا نویی دلومِ نازنینی که خریده بودم رو به دوستی فروختم و پولام رو جمع کردم و بالاخره تنباکوی عسلی محبوبم رو گرفتم. اینبار دیگه نیازی به تست قبل خرید نداشتم. مطمئن و قاطع خریدم.
عین قبل لذت میبردم؛ میگفتم من که نه لباس گرون میپوشم نه کفش گرون و نه تفریحات گرونی میکنم. اصلا تفریحی نمیکنم؛ خب بذار حداقل اینبار که واقعا عاشق چیزی شدم که یکمی خرجش برام زیاده، به حرف قلبم گوش کنم.
لذت بخش بود
اما دیگه اردیبهشت ماه بود و هوا رو به گرمی؛
بیرون از منزل نه، اما داخل منزل برخی اوقات به مچ دستم اسپری میکردم، اما اون حس قبل رو نداشت. عسل کم جون شده بود برام. به تنباکو انگار کر شده بودم. فقط وانیل و لوندر احساس میکردم با کمی لیمو. اصلا نت هارو بیخیال. دیگه اون بوی اول رو نداشت.
گفتم خب بخاطر گرماست که عطر خودشو خوب نشون نمیده.
صبر کردم و هوا هم سرد شد اما هیچ تغییری نکرد.
بعد از اون چندین و چند عطر اومد و رفت اما همچنان ناکسوس بدون استفاده مونده؛ دوست دارم دوباره اون رایحه اولش برگرده تا استفادش کنم.
نمیدونم؛ شاید نفرین لانویی د لوم بود!