paco rabanne - 1Million

پاکو رابان وان میلیون

مردانه
کد کالا : ATR-30649
نوع عطر : ادو تویلت
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات تولید
نام برند : پاکو رابان
کشور مبدأ : اسپانیا
سال عرضه : 2008
کد کالا : ATR-30649
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 165
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
8,250,000 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    44
  • نمی پسندم
    79
  • - 25 سال
    13
  • + 25 سال
    42
  • + 45 سال
    3
  • روزانه
    39
  • رسمی
    14
تعداد رای های ثبت شده : 329
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

مزون عطر Paco Rabanne در آگوست 2008 ادکلن 1Milion را که آمیزه ای از رایحه های تازه و شورانگبز است در قالب شمش زرین طلا به بازار عرضه کرد. در محیط پیرامون ما ، از معماری ساختمانها گرفته تا لباس ها و لوازم تزئینی و ... ، از این فلز چشم نواز استفاده می شود.

Paco Rabanne در این رابطه می گوید : "در تمام تمدنها و مذاهب طلا همواره برای فریفتن انسانها به کار رفته است. " قالب این ادکلن مردانه مملو از ریزه کاری های طلایی می باشد که نشانگر قدرت، سلامت، تجملات ، دوام و ماندگاری است. این محصول با همکاری سه عطر ساز معروف به نامهای Christophe Raynaud , Olivier Pescheux , Michel Girard ساخته شده است.

عطر افشان این ادکلن را به شما معرفی میکند .

نوع عطر ادو تویلت
برند پاکو رابان
عطار میشل ژیرا، کریستوف رینود، اولیویه پسکاکس
طبع گرم
سال عرضه 2008
گروه بویایی چوبی ادویه ای
کشور مبدأ اسپانیا
مناسب برای آقایان
مناسب فصل زمستان
اسانس اولیه نارنگی ماندارین، نعناع ، گریپ فروت
اسانس میانی رز ، دارچین ، ادویه جات معطر
اسانس پایه کهربا، نعناع هندی ، چرم ، روایح چوبی
نمره کاربران
1Million-پاکو رابان وان میلیون
رایحه
7.4
81 رای
ماندگاری
8.2
117 رای
پخش بو
8.2
115 رای
طراحی شیشه
8.6
81 رای
این عطر برای من یاد آور ...
محصولات دیگری از برند پاکو رابان
اخبار برند پاکو رابان
عطرگرام
نظرات کاربران (143 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
به نظرتون وان میلیون رو یه خانم می تونه استفاده کنه؟ چه جور شخصیتی نشون داده میشه وقتی یه خانم این بو رو بده؟
آیا این کار ریفرموله شده؟پخش و ماندگاریش مثه قبله؟
این کار قویتره یا لیدی میلیون؟
و اگه یه مقایسه ای بین وان میلیون و لیدی میلیون انجام بدین ممنون میشم.
27 خرداد 1395 پاسخ تشکر
مدیر جان محترم...
لطفا لطفا لطفا یه فروم برای متفرقه های عطری! در نظر بگیرید تا سوالات دوستان لابه لای کامنتهای ادبی گم نشه.
29 خرداد 1395 پاسخ تشکر
بله میتونه! اگه نخوام بگم زنونه اس در بهترین حالت کاملا یونیه!
قطعا وان میلیون به لحاظ پخش و ماندگاری قوی تره.
لیدی خیلی شیرینه ؛ زنانگی اش بیشتره ؛ گلی هم هست تا حدی اما وان میلیون اسپایسیه و شیرینی اش کمتره. یکم سنگین ترم هست و سن بالاتر به نظرم. من لیدی رو بیشتر میپسندم. ریوی لیدی هم هست که به نظرم از خودش خوشبوتره ولی پخش و موندگاریش کمتره
31 خرداد 1395 پاسخ تشکر

سلام
و البته عرض ارادت به جناب آقای ایکاروس و بقیه دوستان
من از صحبت های خانم مهلا هیچ برداشت منفی دریافت نکردم و فقط قدرت خارقالعاده بودن آقای ایکاروس رو برداشت کردم و البته غبطه خوردن خودم به فضای ذهن ایشون . سخت نگیرید لطفا . مثبت باشید
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
ایکاروس عزیز
خوشحالم که این سوال من رو توهین تلقی نکردید همانطور که بعضی از دوستان هم اشاره فرمودند که حس توهینی به اونها هم منتقل نشده.
مشکل فضای مجازی اینه که احساسات و لحنی که پشت نوشته ها هست اون طور که باید منتقل نمیشن،که اگر اینطور نبود این تضادهای برداشتی از کامنتها پیش نمیومد.
بی صبرانه منتظر پاسخ جنابعالی هستم
ارادتمند شما
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
با اجازه دوستان فضای عطر fille en aiguilles رو از نظر خودم تشریح میکنم و دوست دارم که سام عزیز با این فضا کار رو دوباره و چندباره تست کنه شاید که بشود هر آنچه که باید!
fille داستان غم انگیز و شیرینِ عاشقانه ی دختری رنج دیده رو میگه که در نیمه شب سردِ زمستونی بعد از یه برف سنگین که کف پوش خیابان ها و تنه درختان رو سفیدپوش کرده،با پالتویی قهوه ای رنگ و شالگردنی شرابی و چکمه های دخترونه غرق در افکار و خاطرات عاشقانه زیر درختان کاجِ قد به آسمان کشیده و سو سوی چراغ های نیمه جان ِ خیابانی بی انتها ،تنها و بی هدف و بی مقصد قدم میزنه،گاهی اشک میریزه،گاهی لبخند های تلخ بر لبان بی گناهش نقش میبنده و گاهی پکی به سیگار میزنه بلکه این شب سیاه به صبح برسه.
fille به هیچ وجه نمودی از کریسمس نیست از نظر من،این شاهکار اصلا عطر خوشحالی نیست،به شدت غمگینه،خیلی منو تو فکر میبره این لعنتی،خیلی گزنده و زهر داره.
چنان این بو طبیعیه که یکبار که این عطرو پوشیده بودم یکی از دوستانم گفت که فلانی چه بوی خوبی تو هوا هست تو هم حس میکنی؟اصلا متوجه نشد که این بو یه عطره و عطر منه.تا شعاع 200 متریمون هم هیچ کس نبود که فکر کنه بوی عطر کس دیگه ممکنه باشه!
27 خرداد 1395 پاسخ تشکر

سلام و سپاس جناب ایکاروس عزیز
از وقتی که گذاشتین و پاسخ جامع و مختصر و مفیدی که ارائه شد کمال تشکر و و امتنان رو دارم. پس میشه گفت بو شامل تمام زیر مجموعه هایی میشه که با کیفییت های متفاوت ارائه میشن و عمدتاً تصنعی و مصنوعی و خیلی وقتها بدور از اون حالت نیچر و طبیعی و فابریک چیزی که ما در واقعیت با موارد پیرامون خود تجربه کردیم میشه ولی رایحه همون بهترین حس طبیعی از یک مورد مثل پرتقال , توت فرنگی و غیره.... هستش که برا ما ها اصل بودنش توی تجربیات بویایی قبلی و طبیعیمون حس شده . حالا بهتر حساسیت و دقت شما برای بکار گیری این دو واژه رو متوجه شدم .درست مثل انتخاب دو کلمه توی یه شعره که با وجود معنایی نزدیک بهم نمیتونن بار مسئولیت همدیگه رو برا القاء تمام احساسات یک شاعر به مخاطبش به یک اندازه منتقل کنن . باز هم از وقتی که گذاشتین ممنون و سپاسگذارم .
18 خرداد 1395 پاسخ تشکر
در اینکه جناب ایکاروس فردی به اطلاعات بالا در زمینه ی عطر هستند شکی نیست.ولی سوالی که ذهن منو بدجور درگیر کرده اینه که چطور میشه یه تفر تمام ادکلنای دنیا رو تست کرده باشه چه زنونه چه مردونه و در ضمن یادشم مونده باشه چه بویی میداده و نتهاش به ترتیب چیا بوده و پخش و ماندگاریش چقدر بوده؟!!(تمام ادکلنای دنیا رو برای این به کار بردم که به یاد ندارم کسی ادکلنی رو از ایشون پرسیده باشه و ایشون ندونن اون چیه!)
خداییش ایکاروس جان یه جوابی برای این درگیری ذهنی من بدید.ضمن اینکه جناب عالی متخصص در پزشکی هم هستید و همین گرفتن تخصص وقت زیادی از شما گرفته .از اون جایی که دروس پزشکی سخت هستند و پاس کردنشون نیازمند تمرکز روی دروس هست.
علاوه بر اون کامنتای شما نشون میده در زمینه کتاب های متفرقه(غیر درسی) و فیلمها هم اطلاعات خوبی دارید.
[...]
18 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : ‌آرش
ایکاروسِ عزیز ممنونم،

من دو هفته است در عطر افشان نظراتِ مرتبط به هر کدام از عطر‌ها رو از آغاز مطالعه کردم و این فرهنگسازی و ارتقا نگاه رو کاملاً دیدم. شما باعث شدید من که هیچوقت به افسانه ی گنج باور نداشتم امروز آن را باور کنم ، و همینکه شما با سخاوت کنارِ دوستان و من هستید یعنی هرگز شکافی اتفاق نخواهد افتاد.اما واقعیات رو باید دید.صریح تر به این گنجینه میپردازم تا برای همه روشن بشه که چرا و چگونه من از عمقِ این باور حرف می‌زنم.

فضائی که من در اون نفس می‌کشم زمینِ بازیه تبلیغاتی و تجاریه این کالاست. این زمین قوانینِ خودش رو داره. فروشِ محصولِ تقلبی توسطِ فروشگاه بیشتر از ده هزار پوند جریمه داره ، و خرید‌های انلاین با بیشترین ضریب از حمایت از مشتری محصولِ تقلبی رو در بازار سرکوب می‌کنه تا اینجا همه چیز خوبه. فضای اطلاعاتی‌ و علمی‌ ؟؟ در این زمینِ بازی قوانینِ تجاری و تبلیغاتی باعث شده در قلبِ این هیاهو فقرِ اطلاعاتی‌ به شدت توی ذوق بزنه !! برای مصرف کننده تغذیه ی اطلاعاتی‌ به کانال‌هایی‌ امثال fragrantica و basenote سوق داده میشه که خواننده در همهمه ی نظرات انقدر تنه می‌خوره و سر گیجه میگیره که اون‌چیزی هم میدونسته از یادش میره. حالا اینجا قسمتِ زشتِ ماجرا آغاز میشه .خریدار تخصصی تر میخواد با محصول دیالوگ برقرار کنه ،، مشکلی نیست به سالنِ دیگری راهنمایی میشه به نامِ youtube !!! که امروز با میلیارد‌ها مخاطبِ مداوم دقیقاً اصلی‌‌ترین و خطرناک‌ترین نقطه برای تبلیغاتِ عطر به حساب میاد !!! fragrance community در اینجا به دو طبقه خلاصه میشه. طبقه ی اول : عدّه یی مصرف کننده مثلِ من که تعدادی عطر دارند از میا‌‌نِ اونها صبح تا شب top ۱۰ رو معرفی می‌کنند !! حالا دلیلِ این انتخابِ بهترین از خاطراتِ قرارِ ملاقاتِ روز قبلِ آقا گرفته تا بازخوردی که یک سال پیش توی کالج بهش دادند. رنجِ عطر هاش هم از صد دلار بیشتر نیست. اطلاعاتی‌ هم که میده جلوش از رو fragrantica داره میخونه ! اینها بی‌ خطرند و تاثیرِ خیلی‌ کمی‌ روی مارکت میگذارند.

دسته ی دوم و اصلی‌ : گروهی که وقتی‌ review میدند ، فروشگاه‌ها قبلش انبار‌هاشون رو از اون کالا پر می‌کنند چون از فرداش مشتری آغاز به خرید می‌کنه !!چی‌ میگن توی review ؟؟ """ هیچی‌ "" !! review‌ها دقیقاً مثلِ گروهِ اول با همون وزن حتی گاهی‌ سخیف تر و سبک تر عرضه میشند . اینها کانال‌هایی‌ هستند که روی مارکت تاثیرِ وحشتناکی میگذارند !! تأسف انگیزه وقتی‌ jeremy ویدئو میده فرداش debenhams یا boots توی انگلیس ولوله میشه ! یکی‌ از دوستانِ من قسمتِ فروشِ عطر و ادکلن در Harvey Nichols رو مدیریت می‌کنه و میگه قبل از پرداختنِ اینها به یک عطر به ما اطلاع میدند آماده ی تقاضا باشیم !! و این کانال‌ها در یک مجموعه کار می‌کنند . ch men یا la nuit . ultra male... sauvage ..و و و دقت کنید از کجا به بازار تحمیل شدند !!

از اینها عبور می‌کنیم. میخواهیم بیشتر در موردِ عطر و ساختار بدونیم. میخواهیم با حقایق صورت به صورت بشیم. پامون در یک چاله ی دیگه میفته !!! حالا Bio chemist‌ها با کلاس‌های آنلاین و آفلاین درخواستِ پول می‌کنند !! کسانی که حتی در کلاس‌هاشون شجاعتِ تحلیلِ یک عطر رو ندارند و از نامه ی وکیلِ یک کمپانی تنشون می‌لرزه !! مصرف کننده کجا دستش به یک perfumer میرسه ؟؟ کجا میتونه با یک Bio chemist که perfumery رو تحصیل کرده و تجربه ی آنالیز و تحلیلِ عطر‌های مختلف رو با تجربه و برهانِ علمی‌ بدست آورده باشه هم صحبت بشه ؟؟ کسی‌ که چندین نوع از یکِ نوتِ بکار رفته در یک عطر رو تحلیل کنه !! و تجربه کرده باشه !! یا اگر یکی‌ مثلِ من freak که به زور یکِ نوتِ چای رو تجربه کرده مخالفت می‌کنه با صبر دوباره براش توضیح بده :(

بله، اطلاعاتِ اینچنینی بازار رو تکان میده !! پس در امتدادِ فرمایشِ شما این فضا همچنان کشف نشده باقی‌ میمونه و دقیقا کوکا کولا وار ادامه پیدا می‌کنه !

ایکاروسِ عزیز برای همین دوست دارم ارزشِ حضورِ شما رو یاد آور بشم. به دوستانِ دیگه عرض می‌کنم ،،به خدا این غلو نیست ، واقعیته. می‌دونم شما علاقه به پرداختِ این موضوع ندارید. من رو ببخشید ،اما باید توضیح میدادم.
توی پرانتز (ایکاروسِ عزیز در ضمن دیروز French lover رو خریدم :) یادتونه خیلی‌ وقت پیش به دوستِ دیگری پیشنهاد کردید ؟ :) و باید بگم عاشقانه دوستش دارم ! هنوز زیاد نمیشناسمش اما برای یک ملاقاتِ خاص بهترین گزینه در عطر هام میدونمش، ممنونم )

18 خرداد 1395 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : Jo ‌آرش
جناب سام
ممنون از نظر زیباتون که به درستی اهمیت و ارزش زحمتی که ایکاروس خان میکشند رو یاداور شدید.
ایکاروس خان واسه تمام نظراتتون صمیمانه ازتون متشکریم.
18 خرداد 1395 پاسخ تشکر
به سام عزیز

سلام و احترام. متن طولانی و بلندی رو نوشتم تا چراغ دیگری در کنار چراغی که شما روشن کردید قرار بدم. اما اون رو به فرصت دیگری موکول کردم که همان زمان هم دلیل این تعویق رو عرض خواهم کرد. برسیم به فرنچ لاور :

در‌مورد فرنچ لاور هم که فکر‌میکنم هبوط angeliques sos la pluie (محصول دیگر فردریک‌مال به قلم جناب النا) بر زمین رو شاهد هستیم. کریستین نوربرگ شولتز در مقاله ای که به تبیین دیدگاه و تفکر‌هایدگر بر خاطره شناسی جمعی و جهان شناسی میپردازه از قول هایدگر‌میگه:
- زبان با نامیدن هستنده‌ها برای اول بار، از آغاز آنها را به ساحت واژه آورد و ظاهر کرد.
بوردون ( عطار فرنچ لاور) انسان بسیار متفکریه و تماما تم کارهاش از نوع پدیدار شناسی مرسوم در اثار هایدگر هست. او هم همانند هایدگر تنها چیزی رو تفکر میدونه که هستی رو بگشاید تا در خدمت پاسداری از حقیقت باشه‌. نامگذاری فرنچ لاور برای این عطر هم یک طعنه ی محکم و سیلی عمیق به بدنه شوآف دیزاینری اخیر فرانسوی در تولیدعطرها با تاسی و تاثیر از معماری اغراقی گوتیک و پست گوتیک کلیسایی بود و هم ساخت واژه ای برای به ساحت درآوردن و ظاهر‌کردن عشق ورزیدن های فرانسوی. چیزی که سالها بود نه در آثار شاعران فرانسوی دیده میشه و نه در سینما و موسیقی شون. برونگرایی جنسی جای همه اینها رو گرفته. شما وقتی اسم یک عطر رو میگذارید " عاشق فرانسوی" در واقع با این نامگذاری منظورتون این نخواهد بود که یک عاشق فرانسوی این بو رو میده. (این مضحک ترین شیوه نامگذاری برای این سطح از عطرسازی هست) . فی الواقع دارید غیبت عاشق فرانسوی تا به امروز رو گوشزد میکنید. میدونید که هایدگر‌ بیشتر از اینکه به فلسفه المان‌تاثیر خودش رو تزریق کنه به فلسفه فرانسوی نفوذ داشت. آنچه که هایدگر در رساله " اومانیسم" انجام داد بوردون در‌ فرنچ لاور انجام میده. ارایه نگرشی متفاوت در رابطه با انسان. مساحت یک انسان جسم او و محیطش اندیشه های او هستن. هر چقدر اندیشه های یک انسان قطر بیشتری داشته باشه محیط اطراف او وسیع تر میشه. بوردون در این اثر به قطر و مساحت و محیط یک عاشق فرانسوی اشاره میکنه و سعی میکنه قطر بیکرانی رو برای او ایجاد کنه تا محیط وسیع تری رو در بر بگیره. واصحا برای اینکار سراغ اینسنس میره. سراغ بخور. و سراغ کندری که خاص مناطقی نظیر عمان و عربستان هست. و سراغ آنجلیکا. چرا بوردون بایستی همچین کاری بکنه؟ پس اون پاسداری از حقیقتی که اول صحبت هام عرض کردم کجا رخ میده؟ آیا همگی اونها اشاره به این نمیکنه که بوردون از قضا کاملا یقین داره چیزی به اسم عاشق فرانسوی ، ایرانی، عمانی، یا هر جغرافیای دیگه ای وجود نداره؟ انسانی که در طول قرن ها قاره های مختلفی رو درنوردیده و مهاجرت کرده قسمتی از خاطراتش رو در هر نقطه از جغرافیا به جای گذاشته. فرنچ لاور بستر و نشمین گاه ِ معلولیت یک انسان در به یادآوری خاطراتشه. تعلیق و سکنایی که در ذهن ایجاد میکنه و راه تفکر‌ رو بر انسان میبنده. چرا که انسان خودش قسمتی از اندیشه ست. نه لزوما اندیشنده. به مرور راجع بهش حرف میزنیم.
18 خرداد 1395 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆
به مهلا
عزیز شما الان بهت بگن فلان شخص چهار پنج قرن پیش به علوم ریاضی، فیزیک، نجوم، طب، فلسفه، و... احاطه داشت باور میکنی ولی جناب ایکاروس رو که با چشات میبینی به اکثر سوالات(نه همشون) در حد توانش جواب میده باور نمیکنی![...] اگه همین ایکاروس برای هر سوال جواب دادن یه پولی میگرفت [...] اونوقت کامل باور میکردین که این حرفا رو از دانش خودش میاره و تقلبی تو کار نیست.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
پاسخ به سیاوش
اولا من از ایشون پاسخ خواستم چون ایشون از برنامه ریزی زندگی خودشون خبر دارن نه شخص دیگه ای
ثانیا شما ایشون رو با افرادی چون خواجه نصیرالدین طوسی و ...مقایسه می کنید؟!
ثالثا وسعت علم امروزی به مقداری رسیده که کسی نمی تونه به همه ی شاخه های علوم تسلط داشته باشه
رابعا من قصد توهین یا زیر سوال بردن ایشون رو نداشتم یا فکر نکردم به قول شما حرفاشون تقلبیه!!! که شما با فعل دوم شخص پاسخ بنده رو بدید.
من فقط برام عجیبه و طبیعی هم هست که عجیب باشه ایشون چطور می تونن 100 تا کار رو به یه نفر معرفی کنن با علم به اینکه کدوم چقدر ارزش خرید دارن و هزار تا جزءیات دیگه مطمءنن با این ذکاوتی هم که خود ایشون دارن اگه کس دیگه ای این جور عملکردی داشت این سوال به ذهنشون میرسید.
من در عجبم چطور این سوال به ذهن بچه های دیگه نمیرسه،شایدم میرسه و میترسن عنوان کنن و به پاسخهایی همچون آقای سیاوش برسند
از عطرافشان عزیز خواهش میکنم از سانسور کردن کامنتهایی که مطالبی قابل سانسور ندارن پرهیز کنه تا دوستان پیش خودشون یه غول از نوشته های سانسور شده تجسم نکنن.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : شهره ‌آرش
به نظرم مهلا خانم سوالی رو پرسیدن که ممکنه برای هرکسی در مواجهه با شخصی که اطلاعات نسبتا جامعی در زمینه های مختلف داره پیش بیاد که براش جذاب باشه به چه صورت میشه برنامه ریزی کرد که تو زمینه های مختلف آدم بتونه دستی داشته باشه. در مورد ارزش خرید هم فکر میکنم با توجه به همین تجربه و اطلاعات آقای ایکاروس پیشنهاد میدن و صد البته که نسبی هست اما نسبیت زمانی که از طرف شخص باتجربه و مطلعی پیشنهادی ارائه میشه به قطعیت نزدیک تر میشه برای همین هست که همه چه در زمینه عطر و چه در دیگر زمینه ها برای مثال درخواست پیشنهاد کتابی از شخصی که متخصص در علمی هست، اعتماد دارن.
با تشکر
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
سلام هم به سیاوش عزیز هم به خانم مهلای گرامی.

من همین چند روز پیش خواهش کردم مکالمه های دو نفره و شخصی رو سه نفره نکنیم. این گلایه ایه که من به سیاوش عزیزم دارم. قبلا این مسئه رو بارها گوشزد کردم و حتی مجبور شدم‌رفتار خیلی تندی با یکی از عزیزان داشته باشم. هرچند میدونم از محبت و لطف و حسن نیت هست اما خب با این موضع گیری های سوم شخص ، مسئله ای که میشه با یک‌توصیح ساده حلش کرد دچار سوتفاهم های بزرگتری میشه. خانم مهلا سوالی رو پرسیدن که من اصلا برخورنده ندونستم. و مایلم این سوالاتِ شخصی، دو نفره بمونن و خودم بهش پاسخ بدم. و به دیالوگ های پینگ پنگی با نفرات سوم و چهارم تبدیل نشه‌ . محبتی که دوستان به من دارند خیلی وقت ها از حد طبیعیش فراتر میره و جنبه مبالغه یا یارگیری میگیره. و شاید بعضا متوجه نباشند که از قضا همین یارگیری ها متقابلا باعث دشمن تراشی میشه‌ . ایشون شواهد ذهنی و دیداری خودشون رو مطرح کردن و حقیقتا فرصت پاسخ نداشتم و الا پاسخ میدادم. مدت زیادی به کامنتهایی که پیام محبت امیز داشتن پاسخی نمیدادم تا تابویی شکل نگیره از بنده و سنت نشه. ما متاسفانه در فصای مجازی با محبت و مبالغه بیش از حد در وصف دیگران به اونها اسلحه ی خطرناکی رو میدیم به اسم مقبولیت عمومی که بعضا در‌جهت شهوت های فکری شون ازش استفاده میکنن. هرگز ابزار شهوت و لذت و سواستفاده ی دیگران نباشیم و دچار تردید شهودی و شاهدی بشیم در ارتباط با ادعای دیگران. ظن خانم مهلا یا پرسش شون یا تردید یا سوالشون طبیعیه. بایستی ایجاد بشه. و بایستی پاسخ بگیرن. همین پرسش ها رو نداشته ایم که اکنون افرادی با کمترین شایستگی اجتماعی فالاورهای میلیونی در فصای اجتماعی دارن.
در‌پاسخ به خانم مهلای عزیز؛
سلام و ازتون متشکرم که من رو میخونید و پیگیری میکنید و پرسش براتون ایجاد شده و به شعورم اعتماد میکنید و سوال تون رو رو در رو میپرسید. اجازه بدید کمی بگذره پاسخ میدم.
برقرار باشین.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
4 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد MAHMOUD
مهلای عزیز
یه بار دیگه کامنت قبلیتو بخونی متوجه میشی.نمیخام مساله رو کشش بدم که باز یه جواب از شما یکی از من.ولی کل صحبتات استفهام انکاری بود."چطور میشه تمام ادکلنای دنیا رو تست کرده باشه؟" "به یاد ندارم کسی ادکلنی رو از ایشون پرسیده باشه و ایشون ندونن اون چیه!"مطمئن باش من به جز اسم کاربری ایکاروس چیز دیگه ای هویت ایشون نمیدونم.دلیل اینکه با دیدن کامنتت تصمیم گرفتم جوابشو بدم یه چیز بود.اینکه از دید خودت به قضیه نگاه کردی.اتفاقا اینکه ایشون پزشک هستن زمینه مادی همین کارو فراهم میکنه.شما تصور کن پزشکی پیدا شده که به جای روزی ان ساعت کار کمتر کار میکنه و یه تایمی رو به کار مورد علاقش اختصاص میده.ضمنا مثل من نیست که یه ساله اونم گاها بیاد یه عطرو بررسی کنه.خود من موقعیت برام پیش اومد رفتم بوتیک دوستم و در یه روز سه عطرو بررسی کردم.پس هیچ تعجب نمیکنم که ایکاروس اطلاعات ریز و درشت زیادی داره و قاعدتا سوالی برام پیش نمیاد.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
ممنونم ایکاروسِ عزیز ،

هر بار که هنگامِ مصاحبه با یک عطر رزومه و تفکر پشتِ اون رو در اختیار داشتم تونستم باهاش بسیار عمیق رابطه برقرار کنم، یا عادلانه‌ قضاوتش کنم. متأسفانه برداشتِ من از این عطر دقیقا در "سطحِ "نامش بود و کمی‌ با این اسم و عمقِ این نام از "این خانه " متعجب و درگیر بودم ! چه خوب که حالا می‌تونم از زاویه ی درست بهش نگاه کنم.معمولاً این پیچش‌های عمیق در شناختِ عطر رو عاشقانه دوست دارم و وقتی‌ تفکر با عطر سخن میگه می‌تونم تا همیشه پای حرفهاش بنشینم.فکر می‌کنم ریشه ی گرایشم به عطر اساساً همین باشه.

اما امروز شما دریچه ی دیگری به شناخت و آموخته هام اضافه کردید. شما به جغرافیای اجزای تشکیل دهنده ی یک عطر در امتدادِ نام و تفکرِ پشتِ اون اشاره کردید . من تا امروز هرگز نمیدونستم که برای شناختِ یک تفکر چنین ابزاری در اختیار دارم. هرچقدر میگذره بیشتر متوجه میشم که یک عطر ساز تا کجا میتونه در عمق سفر کنه . شگفت آوره ! برای بیشترِ ما انسانها دریافتِ یک منظور و حرف ، عادت وار فقط از طریقِ حسِ بینایی و شنوائی امکان پذیره ، حسِ بویاییِ ما فقط تا مرزِ دلپذیری یا برعکس در روابطمون فراتر نمیره ! در صورتی که نزدیکترین راه برای تاثیر پذیری و تاثیر گذاری و تفهیم در انسانها از طریقِ بوییدن اتفاق میفته . چند روز پیش شما اینجا بابِ این نکتهٔ رو آغاز کردید، و به دوستان گفتید از پوشیدنِ عطر‌ها با شخصیت‌های متفاوت و عجیب نترسند. اگر با اون عطر به بیانی از شخصیتِ خودشون میرسند از استفاده هراس نداشته باشند. با عطرِ "من" یا بوی "من" با عطر زندگی‌ کنند. ای کاش این زمینه بیشتر در عطر افشان بهش پرداخته بشه .

بی‌ نهایت سپاسگزارم ایکاروسِ عزیز.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : ‌آرش
جناب سیاوش
من واقعا متاسفم که بعضی از ما به بلوغ ارتباطات در فضای مجازی نرسیده ایم که به اصطلاح خودمان را درگیر مساءل دیگران نکنیم....
شما وقتی لحن پشت یک جمله را نمیدانید چطور می توانید استفهام انکاری بودن آن را استنباط کنید؟!
چنین برخوردهایی بوده که باعث شده که کمتر کامنتی از بسیاری از دوستان از جمله خانم سحر و... رو داشته باشیم.
این انحصار طلبی کامنت نوشتن فضای جالبی نیست که بعضی دوستان در پیش گرفته اند.
سوالم را پس میگیرم با عرض پوزش از جناب سیاوش نه جناب ایکاروس چون به جناب سیاوش برخورده نه شخص دیگری و از این به بعد سعی میکنم تمام سوالهایی از این دست رو که به ذهنم میرسه همون جا دفن کنم تا بساط جدال راه نیفته.
پوزش از همه.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
پاسخ مدیر : لطفا ادامه پیدا نکنه.
سام عزیز و دیگر دوستان عزیزم سلام

همونطور‌که خود شما هم قبلا‌اشاره داشتید یکی از لازمه های پرفیومری تسلط یا نگرش هنریه. ژان کلود النا یک عطار کم نظیره. اما هنرمند نیست. هنر عطاری رو مد نظرم‌نیست. هنر و هنر رو فلسفیدن مد نظرمه. النا هنر عطاریش که جایگاه او رو بسیار رفیع کرده تکنیک او در چیدن المان های ساده برای خلق یک اثر رفیعه. او پرتقال و فلینت و اوکموس که به کرات در عطرهای مختلف استفاده شده رو به گونه ای زییا در کنار‌هم قرار میده که یک عطر با کیفیت پارفوم‌رو میسازه که ۷۵ میلش فقط ۴۰ دلار قیمت داره. خب این یعنی نبوغ عطار. اما این جنبه رئال عطر هستش. این اسمش art نیست. این اسمش work هست. ما برای ارتقای هنر به دیوانه های هنر نیازمندیم. ما در تغ هرمس پارفوم داستان نداریم. رایحه داریم. چینش صحیح و هماهنگ چند نت ساده با کیفیت پارفوم با قیمت بسیار بسیار پایین رو داریم. که من شخصا شاید تا کنون چهار شیشه ازش تمام کردم چون اعصابم رو به سبب داشتن نت هایی که دوست دارم آروم میکنه. خب این یک شاهکار تکنیکیه نه یک شاهکار هنری‌. (بله. عطاری هم هنره ولی اینجا هنر عطاری مد نظرم نیست)
مثال : لیکویئد ایمیجینری برند خوبی نیست از نظر من. کیفیت ها و پرفورمنس های بسیار بد و پر لکنت‌. اما در راس این برند فردی قرار داره که بیشتر عمرش رو در تئاتر ها و نمایش خانه ها و گالری ها و موزه ها میگذرونه. فردی که سر رشته ای در عطرسازی نداره. نقاشی بوسه ی ابوالهول از فرانس ون استاک ( franz von stuck kis of sphinx ) رو حتما نگاهی بینداز. عطر peau de bete از این برند قطعا و قطعا با الهام از این نقاشی ساخته شده. اما چطور میشه با الهام از این نقاشی عطر ساخت؟ تصویر زنی که نصف بدنش شیر هست و نیمش انسان و در آغوش مردی قرار داره. خیلی خلاصه میشه اینکه شما بستر عطرت باید حیوانی باشه و قلب عطرت زنانه . اما زنانه از چه نوعی ؟ اغوا گر‌؟ فریبکار؟ هوشیار؟ معصوم؟ حیوانی از چه نوع؟ مهاجم؟ حیله گر؟ خونخوار؟ رام؟ تصمیم‌گیری بر سر انتخاب اینها حین ساختن یک عطر مشکله. در واقع رجوع به قلب یک عطر اولین کلید ماست برای کشف اون. Peau de bete که قلبی زنانه و بستری حیوانی داره منو یاد ترکیبی از زن- حیوان میندازه که با توجه به قابی که اطراف کادر هست منو پرت میکنه به این‌نقاشی‌ که گفتم. .
قلب فرنچ لاور چی بود؟ آنجلیکا‌. آنجلیکا به سبب دارا بودن رزین آنجیلیسین تنفس رو آپنوتیک میکنه کمی. یعنی کمی تنفس رو مشکل میکنه. سفت تر و سخت تر یا بهتره بگم عمیق ترش میکنه. رایحه ش سبز و گیاهی و کمی شیرین از نوع داروییه. بیا کی ورد هامون رو بزاریم کنار هم: دارویی. تنفس سخت. گیاهی. این تصویر کسی نیست که در سکوت و تنهایی و بیماری در گوشه ای زندگی‌میکنه؟ آنجلیکا خاص ایسلند و اون نواحیه. فرانسه برای آنجلیکا کشور ِغنی ای نیست. از طرفی هر‌کدوم از روایح در فرنچ لاور نماد دیرینه ی گوشه ای از جهانه‌ . کندر نماد شبه جزیره عربستانه.وتیور از شرق آسیا میاد. و مشک از آسیای میانه. این به ما چه تصویری میده؟ چرا باید روایح یک عطر با اسم اون عطر همخوانی نداشته باشن. این سوالی بود که بار اول که تستش کزدم منو به فکر‌فرو برد‌ . و باعث شد بخرمش فورا و راحتوتر ازش حرف بکشم. این فرد بیمار از تمام مبداهای جهان مهاجرت کرده ( شرق ، غرب ، خاورمیانه. آسیای میانه) و اکنون در تنها مقصدِ تمام مبدا های ممکن ایستاده: مرگ. این در واقع تصویر و آینه ای از عاشق حقیقی هست که در ادبیات جهان وجود داره. قربانی عشق شدن. و بوردون اسمش رو میزاره " عاشق فرانسوی " چون جهان به غلط یا صحیح عشق رو به نام فرانسوی ها میدونه. و بوردون طعنه میزنه که عاشق واقعی اینگونه ست. نه آن چیز سخیفی که شما به مخاطبانتون عرضه میکنید که تصویرتون از عاشق یک‌تصویر شهوانیه. عطر لاو از کیلیان رو تست کنین. عطری شیرین ، گرم و در یک کلام با برون‌گرایی جنسی و عامیانه و چیپ و هرزه. این کجاش تعریف عشق هست؟
آنچه که عرض شد شنای کلی از رمزخوانی یک عطره. من این کنکاش و تلاش برای کشف معماهای عطر رو از هر چیزی بیشتر دوست دارم. رمزخوانی و رمزگشایی عطرهارو. من فو د ابسینث ل آرتیزان با یک سوم قیمت رو به لحاظ رایحه به فرنچ لاور ترجیح میدم. اما به لحاظ داستان سرایی و ارتباط گرفتن باهاش هرگز. یعنی چی که صد میل عطر رو تمام کنم و یک جمله ازش نشنوم. خب اگر هدف فقط بازخورده من با قاطعیت تمام میگم که ورساچه پور اوم، اسپایس بمب فرش و دیور اوم کولون احتمالا به اندازه نود درصد برندهای نیشی که من تست کردم بازخورد میارن و همین الان سفارشش بدن و از سردرگمی خارج بشن. اما خب اگر‌ سیصد و پنجاه هزار تومان پول به دیور اوم کولون دادن یکبار از عطرشون بپرسن واژه اوم که به اشاره به جنس مذکر است آیا در این کار احساس میشه؟ باید حداقل یک‌کلمه از عطرشون جواب بشنون. همین . در حد همین یک پرسش با عطرشون مکالمه داشته باشن.
تا بعد .
با احترام
20 خرداد 1395 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد مجید کشاورز
سلام به ايكاروس عزيز
توصيف بسسسسيار زيبا و دلنشيني از فرنچ لاور داشتين. تا به حال از اين زاويه به عطرها دقت نكرده بودم. الان دارم دوباره همه عطرهامو و بويژه اسمشونو تو ذهنم مرور مي كنم. ميشه گفت به دو دسته تقسيم ميشن:
1- عطرهايي كه اسمشون از يك يا چند كلمه درست شده كه نمايشگر مهمترين عناصر يا تم هاي به كار رفته در عطره: گرلن وتيور- توباكو وانيل- عود ايمورتل و ...
2- عطرهايي كه اسمشون روايتگر يه اتفاقه: l'art de la guerre (هنر جنگ) از جووي- jubilation (جشن و شادي) از آمواج و ...
و دسته دوم بيشتر تو برندهاي نيش پيدا مي شن. خب تا اينجا يه صورت مساله خوب تعريف شد. يه صداي زنگي تو گوشم به صدا در اومد. اينكه بايد يه حس شادي يا نبرد از اين عطرها بر بياد. اما را ه حل مسئله رو نمي دونم.
اما يه چيزي رو خوب فهميدم. اونم اينه كه يه پنجره جديد رو باز كردين. حالا غير از تيپ و كاراكتر عطر، روايت و داستان و شخصيت خود عطر هم به لايه هاي مختلفش اضافه شد.مشتاقانه منتظر ادامه اين روايت هستم...
20 خرداد 1395 پاسخ تشکر
ایکاروس عزیز و بزرگوار سلام و خسته نباشی
کامنتت رو درباره ی فرنچ لاور خوندم و بسیار لذت بردم.این رمز گشایی و رمز خوانی از آثار هنری ست که باعث میشوند ما یک اثر از موتسارت رو بیش از ۱۵۰۰ مرتبه گوش بدیم و خسته نشیم و هر بار چیز جدیدی درش کشف کنیم.
اگر این پیچیدگی و رازآلود بودن این دنیای روایح نبودند مطمئنا این قدر منو درگیر نمیکردند.حسم مثل موقعی ست که تازه وارد دنیای شگفت انگیز موسیقی شده بودم.
دنیای هنر جهانی ست که میخواهد به زندگی معنی و مفهوم بدهد و چیزی بجز عشق قادر به این کار نیست.
بقول فردریک نیچه :تنها دو چیز تو را از رنجهایت میرهاند. عشقی نابهنگام یا مرگی به هنگام.
این دو با هم همزادند.
20 خرداد 1395 پاسخ تشکر
دوست گرامی: ایکاروس
متشکرم. کلیت مطلب دریافت شد. مسلما در حال حاضر در جایگاهی نیستم که بتونم تشخیص روایت یه عطر رو به تنهایی انجام بدم ولی با استفاده از توصیفات شما می تونم تمرین کنم و ورزیده شم. مثلا همین امروز سمپل عطر وتیور اکسترااردینر از فردیریک مال به دستم رسید. حقیقتا نتونستم روایتی مثل توصیف شما از فرنچ لاور رو براش پیدا کنم. از یه قلب شاداب و خاکی به یه بطن دارویی وارد می شد. یه چیزی مثل بطن بویس د ارجنت از دیور. ولی هنوز اون تصویر تو ذهنم شکل نگرفته.
ایکاروس عزیز. مرتب تو کامنت ها می گردم و تقریبا هر عطری رو که اسمی ازش بردید تست می کنم. فعلا اصلا دنبال تناسبش به تیپ خودم یا فصل و ... نیستم. فقط دنبال جستجو و کشف و لذت بردنم. شاید به اندازه حسن کبیری عزیز یا شما در اشتراک گذاشتن تجربیاتم فعال نباشم ولی ترجیح می دم فعلا از زیبایی مسیر سفر لذت ببرم و هر وقت به مقصد رسیدم فعال تر بشم.
لطفا هر موقع عطری به نظر شما رسید که تجربش برام مفید باشه ازش نام ببرید. به دلایلی که گفتم نمی خوام پیشنهاد شخصی از شما بگیرم. اصلا دنبال انتخاب نیستم.
بازم متشکرم.
21 خرداد 1395 پاسخ تشکر
جناب ایکاروس عزیز
با عرض سلام و ارادت
درباره رمزگشایی عطرها. سؤالی که برام پیش اومد اینه که ممکنه تصویر و حسی که من از میدل نت و بیس نت یک عطر دارم با تصویری که شخص دیگه ای داره متفاوت باشه و اصلاً ممکنه تصاور و احساس هر دوی ما با تصویر و حس مورد نظر عطار متفاوت باشه.
از کجا باید تشخیص بدیم اون حس و تصویر برداشتی ما تصویر درستیه و همونه که مورد نظر عطار بوده. مخصوصاً برای امثال من که اول راه هستیم پاسخ به بعضی از این پرسش هایی که فرمودید مبهمه و شاید نتونم پاسخ درستی براشون پیدا کنم. مثلا اینکه این رایحه مربوط به روزه یا شب؟ آرامه یا عصبی؟ و از این دست سؤالها.
ممنون میشم راهنمایی کنید چه تمرین هایی بکنیم تا تصویر و احساس ما از عطر و رمزگشایی ما از عطر همونی بشه که مد نظر عطار باشه؟
21 خرداد 1395 پاسخ تشکر
معین و مصطفی عزیزم سلام.
پاسخ به پرسش شما و مصطفی عزیز رو ترکیب میکنم. نت ها خصوصیات واضحی دارند. دقیقا همانطور‌که سام عزیز هم فرمودن حروف الفبای مشترکی هستن. حتی دقیق تر از حروف الفبا. چرا که یک واژه ممکنه برای مردم زیادی در دنیا نا مفهوم باشه اما یک‌رایحه خیر. وانیل برای اکثریت مردم دنیا یک‌بو رو میده. تبدیل یک‌نت به یک تصویر یا یک حس بخشیش به سبقه مطالعاتی و حس زیبایی شناسی او بر میگرده. اما بخش مهم ترش به تجربه کردن و دیدن های بسیار بیشتر و دقیق تره‌ . همین قسمت از عطربازی هم هست که او رو مهیج تر میکنه. ابتدا ببینید یک نت از کجا میاد. از کدام قسمت از طبیعت. لومیغ بلونش از اولفکتیو استودیو عطر‌متوسط به پایینیه. اما تا حدودی تصویرش تصویری هست که ازش منتشر شده. تصویر تعدادی جوان کنار یک‌ساحل دریایی سفید و درخشنده. درخشندگی و حس انعکاس نور آفتاب و بازتاب نور بر‌ شن ها رو بادیان رومی بازی میکنه. و صندل وود فرنی و شیر برنج مانند و شیرین و شوری که گرم و سرده کاملا حس شادابی و جوونی میده. خب این دو تا رایحه کنار‌هم کانلا اون تصویر رو میسازن. مفهومی که به عنوان سلفژ بویایی عرص کردم هم کارش همینه. در موسیقی شما ممکنه هر هفت نت اصلی موسیقی رو مشابه هم بشنوید. سلفژ موسیقی به شما کمک میکنه گوشتون رو تعلیم بدید و تمایز بین نوای اون ها رو تشخیص بدید. در بویایی هم این قابلیت نهفته و وجود داره. شامه ی ما به دلیل اینکه ازش کاری نمیکشیم در طول عمر بسیار ضعیف شده. ما حین دیدن یک تصویر زیبا در جنگل ممکنه ساعت ها نگاهش کنیم. ازش عکس بگیریم کنارش سلفی بگیریم یا حتی نقاشیش کنیم. ولی آیا شده ده دقیقه عناصرش رو بو کنیم؟؛حال آنکه زنده ترین عنصر زیبایی شناسی در ططبیعت بو هستش. شعر "در نیست" از شاملو مثلا. خب قطعا اگر سر رشته ای از ادبیات و مطالعات مختلفی در‌حوزه های مختلف نداشته باسین درک‌مفهوم این شعر‌ غیر ممکنه. حال آنکه اگر تسلطی بر‌تاریخ سیاسی معاصر کشور داشته باشین متوجه میشین که این شعر برای چه کسانی سروده شده. و در نتیجه با این پیش نیاز همه میتونن برداشت مشترکی داشته باشن. من یکبار در ده سالگی "کله پاک کن" لینچ رو دیدم و متوجه نشدم. بعدها در پانزده سالگی بهد از خواندن صدها رمان و گذراندن مقدمات فلسفه با خواندن کتاب های بسیاری دوباره اون رو دیدم و متوجهش نشدم اما نسبت به دفعات قبلی ارتباط بیشتری گرفتنم. در بیست سالگی باز هم پس از بهبود مطالعاتم اون‌رو دیدم و اتفاق دفعه قبلی افتاد. یعنی بیشتر ارتباط گرفتم. و اکنون در بیست و هشت سالگی پس خواندن پزشکی (به سبب تحربیات مستقیم اجتماعی که داره) و حضور همزمان در‌آکادمی های فلسفه هنر و تجارب مختلف خودم از شهود مختصرم از جهان پیرامون به نقطه ای رسیدم که میتونم ادعا کنم تونستم ۵ درصد اون فیلم رو متوجه بشم (تفکر پشت اون فیلم‌رو). باز هم در زندگی قدم خواهم زد، بیشتر خواهم دید، اشتباه خواهم کرد و یاد میگیرم و سراغ این فیلم یا فیلم های دیگری‌که برام‌همیشه معما بودن میرم.
بعضی از این عطرها حد اکمل پیچش فلسفه و هنر و تاریخ و ادبیات در کنار‌هم هستن. بایستی بیشتر مطالعه کرد. مثلا حداقل خط سیر تاریخ بشر رو بطور مقدماتی دونست. یک خلاصه ی ساده از فلسفه های جهان رو دونست . و هفته ای یک تا دو ساعت زمان گذاشت تئاتری دید. و روزی یک‌ربع حداقل زمان گذاشته بشه برای خواندن رمانی. اینها تصاویر‌ما رو از یک‌اثر بویایی غنی تر خواهند کرد. اما آیا بایستی حتما با اینها شروع کرد؟ خیر. قطعا خیر. یک‌رایحه ما رو به اندازه ی شهودمون به سفر خواهد برد.وهمان سفر‌کوتاه هم خودش غنیمتیه.
--
معین عزیز این 4 گزینه رو رو در اولویت لیست تست بگذار عزیز جان: bois de aces noami godsir
Unum1144
Fille en auguilles serge lutens
Musc kublai khan serge lutens
اینجوری میتونیم دو تایی با هم جلو بریم. و راجع بهشون با هم صحبت کنیم. و رمزگشاییش کنیم. این ۴ تا رو گفتم چرا که کلیدهای مختلفی هستن. منتظر نتیجه خواهم ماند. بعد از این ۴ مورد سراغ ۴ مورد بعدی میریم.
با احترام.
22 خرداد 1395 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆
ايكاورس گرامي
سلام و ارادت. ممنونم به خاطر پيشنهاد خوب شما. با كمال افتخار و قدم به قدم اين مسير رو طي مي كنم. البته من ساكن تهران هستم و ممكنه تهيه سمپل تمام پيشنهادات ارزشمند شما برام مقدور نباشه. هر موردي كه دردسترس بود رو تست و نتيجه رو به شما و همه دوستان اعلام مي كنم (كه البته با بيان ناقص من خواهد بود) و اميدوارم نظر تكميلي شما آروم آروم من رو با اين فضا آشنا كنه. از 4 پيشنهاد اول شما طبق بررسي من 2 مورد زير در دسترسه اينجا كه ظرف يكي دو روز نتيجه رو خوام گفت.
Unum1144
Fille en auguilles serge lutens
22 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : ‌آرش
رمز گشایی من از نوشته ایکاروس عزیز این بود که اگر اشتباه متوجه نشده باشم ایشان 28 ساله هستن. واقعاً قابل تحسینه. در این سن به این توانایی بالا رسیدن. واقعاً تبریک میگم جناب ایکاروس عزیز.
23 خرداد 1395 پاسخ تشکر
اینجا فارغ از سن و سال دوستان جمع پرباری شده.
مبالغه نیست. اما جناب ایکاروس و سام عزیز، حسن کبیری و فریار و که SSH که کوچیک همشون هستم، بعد از آشناشدن بیشتر با سلایق و عمق فکریشون تأثیر خوبی روی برنامه ها و رویه ی زندگی شخص بنده داشتن که شاید اگر در چنین جمعی قرارنمیگرفتم همچنان در کنج عزلت خودم در رخوت باقی می موندم.
به خصوص از ایکاروس و سام و فریار و هنرمندعزیزمون حسن کبیری مجددا تشکر میکنم.
23 خرداد 1395 پاسخ تشکر
نویدِ ابو طالبی جهرمی عزیز
شما نسبت به من لطف دارید ، از شما سپاسگزارم.
نوید جان باور کن‌ اینجا همه ی دوستان نظر‌هاشون خوندنیه. حتی اونها که کوتاه و مختصر در مورد یک عطر مینویسند میشه نکتهٔ‌های خوبی‌ ازش برداشت کرد. من اینجا از همه یاد گرفتم از جمله شما نوید جان. راستش اطلاعات در هر مقوله ای‌ ، خارج از ایران گران‌ترین کالاست. یا باید پول و یا زمان براش پرداخت بشه. اینجا مطرح کردم مثلا در موردِ عطر که چقدر دسترسی به اطلاعاتش سخته. شما در کشور‌های دیگه از بس این سخاوت رو نمی‌بینید که اگر جایی‌ بی‌ هزینه هم پیداش کنید بهش شّک می‌کنید ! اتفاقی که در آغاز و اینجا برای خودِ من هم افتاد ! اما الان چند نفر از دوستانم هم فقط مطالبِ عطر افشان رو میخونند. به اکثرِ سایت‌های مربوط به عطر هم قبلا سر زدند اما جوابِ سوال‌هاشون رو در اینجا پیدا می‌کنند.

نوید جان ، من تک فرزندم،تا هزار سال هم خاکِ اینجا برای من غربته. پدر و مادر در فاصله ی دو سال برای همیشه تنهام گذاشتند، و اگر عطر و کتاب نبود تا همیشه توی سکوت می‌موندم . برای همین زمینِ عطر رو برای بیشتر شناختنش با عشق جستجو می‌کنم.

شغل و تحصیلاتم به قانون و حقوق مربوطه و کوچکترین لبخندِ بی‌ جا و احساسی‌ ظریف در اون نیست. شاید اگر یک همکارِ من جملات و عشق ورزیدنِ من به عطر رو بخونه از تعجب مات بمونه !!!!! اما اینجا .. همه ی ما که به گونه‌ای به عطر وصل هستیم از یک احساس و داستان به اون وصل شدیم.همه قصه‌ای مشترک داریم..... پس خوب میتونیم همدیگر رو بفهمیم و دوست داشته باشیم
.امیدوار همیشه " شاد" باشی‌ نویدِ عزیز .
23 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : ‌آرش
درود بر نوید خان جهرمی
انشاله طاعاتتان دراین ماه قبول درگاه حق باشد.
من هم امیدوارم جو خوبی که با وجود ایکاروس و سام عزیز بوجود آمده و سطح علمی سایت را واقعا بالا برده و باعث سر ذوق آمدن حسن کبیری و فریار عزیز و باقی دوستان شده، قدر بدانیم وامتداد دهیم.
24 خرداد 1395 پاسخ تشکر
به ايكاروس عزيز
سلام و عرض ارادت
از بين 4 كاري كه براي شروع به من معرفي كردين 2 تا رو تونستم تست كنم كه نتيجه رو خدمت شما و دوستان ارائه مي دم. بعد منتظر روايت شما از اون عطرها مي شينيم.
1- UNUM: Opus 1144
خلاصه: عطر بسيار نافذ و باكيفيت و با ماندگاري و پخش بوي بسيار بالا. به نظر من عطر عامه پسند و با بازخور بالا نيست ولي انقدر كامله كه مثل يه كلاس درس مي مونه. دليلش رو در ادامه مي گم.
شرح: تغيير از نت ابتدايي به مياني و پاياني آنقدر محسوس و آرومه كه ميشه به راحتي نت ها رو تفكيك كرد. ضمن اينكه شروع و پايان عطر به دو گروه متفاوت بويايي تعلق داره ظاهرا. عطر يه شروع بسيار قوي سيتروسي-رزينيه داره. يعني با اينكه ميشه روايح سيتروسي مثل ترنج يا ليمو رو حس كرد ولي با روايح قوي ديگه اي تركيب شدن كه به هيچ وجه حس شاداب ندارن. يه جور تركيب روايح آرامشبخش با روايح تيز و سنگين. اگه بخوام با يه مثال فضاي كار رو براتون روشن تر كنم مثل بويي مي مونه كه وقتي وارد يه اتاق تازه رنگ شده ميشين حس مي كنين. هم خنك و هم بيني-سوز! در رايحه مياني يك مقدار تم شيرين به عطر اضافه ميشه و عطر رو ملايم مي كنه. اما همينطور كه به سمت نت پايه حركت مي كنيم اون حس سيتروسي-رزيني اوليه محو ميشه و اون رايحه شيرين قوي و قوي تر ميشه. بعد چندين ساعت (شايد 7-8 ساعت) ديگه خبري از رايحه اوليه نيست و بوي نيمه شيريني كه بايد تركيب مشك و وانيل باشه حس ميشه. درست مثل شروع ماسك قاواژه از فردريك مال. البته اونجا بوي حيواني هم حس ميشه كه اينجا نيست. نت پايه بيش از يك روز كامل دووم مياره.
2- Serge Lutens: Fille en Aiguilles
خلاصه: يه عطر با رايحه باكلاس، عامه پسند تر از قبلي و با پخش و ماندگاري خوب. تغيير رايحه در نت هاي مختلف كمتر حس ميشه.
شرح: شروع عطر رو خوب نمي تونم توصيف كنم چون نمي تونم خوب تفكيك كنم روايح رو. مي تونم بگم تركيب دو تم مختلفه. يه تم دودي ولي نه از جنس شرقي مثل اينترلوده. بلكه يه حالتي مثل دود آتش داره. شبيه عطر وازامبا از پارفام ايمپاير. يه تم ميوه اي-چوبي هم با اين دود قاطي شده و عطر اصلا شيريني نداره. خيلي تلخ. آروم آروم يه نت شيرين به عطر اضافه ميشه و در نت پايه شيريني عطر غالب ميشه. اينكه ميگم شيرين نه مثلا مثل وان ميليون. در واقع تلخ و شيرين. اما تم اوليه عطر رو به خوبي ميشه حس كرد. در واقع فضاي تند اوليه عطر تعديل ميشه.

نتيجه: فعلا با تجربيات كنوني نمي تونم تصويري از اين عطرها براي خودم بسازم و فقط ظاهر عطر رو براتون شرح دادم.
25 خرداد 1395 پاسخ تشکر
معین عزیز سلام

ممنون از توضیح جامع و خوبت. برای کشف یک عطر ابتدایی ترین کار یافتن ساختمان اصلی یک عطره. سپس یافتن در ورودی . و در نهایت یافتن در خروجیه. پس باید بفهمیم چی جزو این ساختمان هست و چی نیست و کدام ها فقط نقش یک همسایه یا پیاده رو رو به عهده داره. در ۱۱۴۴ ساختمان اصلیمون رو وانیل اجرا میکنه. چرا که کاملا برجسته ست و با شوکت و جبروته. تا همینجا رو که متوجه شدیم این میشه تست دفعه اول. و بیش از این ادامه نمیدیم.
یک روز بعد باز دوباره عطر رو تست میکنیم. این بار روی این مسئله تمرکز میکنیم که ما از کجا رسیدیم به این ساختمان؟ چطور رسیدیم به وانیل؟ در مسیر رسیدنمون به وانیل چیا وجود داشت؟ آیا پیچیده بود؟ سخت بود؟ یا نه با یک‌نت سیتروسی خیلی سریع وانیل اجرا شد؟ و وقتی هم تمام شد باید بمونی و نگاه کنی ببینی با چی این ساختمان تمام شد. فهمیدی که پرسوناژ اصلیت وانیله. وانیلش چجوریه؟ شیرین یا سوخته؟ از خصوصیات این وانیل طولانی بودن و روشن بودن و ملایم بودنشه.منو برای مثال یاد روزای بهار میندازه که معتدل و روشن و طولانی هستن. به یک روز بهاری تفسیرش میکنیم. شروع عطر با یک ضربه ی بالزامیک (نه رزینی) و یک ترشی و تلخی برگاموتی هست . این منو یاد یه صبح روشن و مطبوع میندازه. پس تا اینجا قصه خوبه. یک صبح پر‌ امید و با نشاط و عالی. و یک روز روشن و شیرین و خوب. و یک پایان ِ ....‌؟؟ هیچی. پایانی نداره. میبینی که تا پایان عمر عطر فقط همون رایحه رو میبینی. تا آخر خودشه. فقط خودش.
بر میگردم اسمش رو میبینیم: ۱۱۴۴.
سال تولد معماری گوتیک !
شیشه رو نگاه میکنم. بدنه ای سیمانی مانند و مکعبی. میفهمم که این عطر جشن تولد معماری گوتیک هست که میخواد نشان بده گوتیک تا همیشه هست پس برای نشان دادنش میاد شروعی مرکباتی و ترس و خوصمزه رو بوجود میاره و سپس رایحه غالبش رو که توام از شیرینی و نشاط هست رو تا پایان بی اینکه درگیر چیز دیگری بشه و از شکوهش کم بشه ادامه میده‌ . بیشتر راجع به ۱۱۴۴ حرف خواهیم زد. این فقط یک روایت بود. منتطر میمونیم روایت آقای کبیری و سام عزیز (اگر‌ سمپلش رو گیر‌آوردن هم بشنویم). من فقط خواستم چراغی رو روشن کنم و الا که حسابی راجع بهش حرف دارم.

در مورد سرج لوتنس و این عطر خارق العاده ش هم به مرور صحبت میکنیم.
26 خرداد 1395 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆 complihanicated
به ايكاروس گرامي
از بخش اول توصيف شما لذت بردم و متشكرم. منتظر نظر ساير دوستان و نظر تكميلي شما مي مونم.
26 خرداد 1395 پاسخ تشکر
درود بر ایکاروسِ عزیز ،

بی‌ نهایت سپاس از اینکه قدم به قدم ورود به یک عطر رو توضیح میدید. زمان بندی شما برای جلسه ی دومِ این کلاس بعد از معرفی‌ موارد هم برام جالب بود. دقیقا سرِ وقت این مطلب رو اضافه کردید :) .

چون این موارد عطر‌هایی‌ بودند که به عنوانِ یک سر فصل برای ورود به فضای " اندیشه" در عطر ،شما معرفی کردید، ، چند روزه جدا از خصوصیاتِ scent دارم برداشتم رو در جمله‌های کوتاه نسبت به هر کدام تمرین می‌کنم.. و هنوز به شدت و با وسواس مشغول هستم !

یکی‌ دو روز دیگه بهم زمان بدید لطفا .. :)
26 خرداد 1395 پاسخ تشکر
با درود ایکاروسِ عزیز

قبل از اینکه برداشتم رو نسبت به این چهار عطر عنوان کنم، دوباره از شما ممنونم چون نگاهِ من به عطر رو واردِ یک محیطِ جدید کردید و اتفاقا در طولِ مطالعه ی این موارد سلیقه ی من بسیار تحتِ تاثیر قرار گرفت ،bois و Opus رو هم خریدم !! برای اینکه درگیرِ برداشت‌های متفاوتِ شامه در طولِ scent نشیم زیاد به لحظه‌های عطر نمیپردازم و مستقیم با مفهوم عنوان می‌کنم.

Bois d`Ascese Naomi Goodsir :

دود ، سپس آتش اولین پلان از مفهومِ یک "تحریق" رو روی صحنه برد. روی پرده رنگ آمیزیِ آتش به تصویر در آمد. ابتدای عطر ، مسخ شدن از آتش رو با نوت‌های آغاز تویِ بخورِ مه‌ گونه ی incense که تا انتهای داستان و خاموشیِ این اتفاق با ما بود معرفی‌ کرد. پس عطر قرار بود از یک اتفاق در سینه ی این صحنه آرایی سخن بگه و قرار نبود یک مستندِ کوتاه از دود و آتش رو به نمایش بگذاره. توی این اتفاق همه سوختنی بودند به جز کهربا ،لادن و نوتِ آغاز ... که ریاضت میکشیدند و تفکر رو در سینه ی این اتفاق روی صحنه میبردند. پاکیِ مسخ شده دقیقا میا‌‌نِ آتش.. یا متولد از آتش.. انزوای یک زیبایی در میا‌‌نِ جهانِ پر از دود و احتراق.....

Opus ۱۱۴۴: "" شاهکار ""

قدم زدن در موز ی هنر‌های معاصر که " از سالنِ امروز آغاز میشه و تا دیروزِ دیروز ادامه پیدا می‌کنه "!! اتاق به اتاق در این سالن رنگ‌ها رو به گذشته سیر تر میشند و هر ساعت از عطر یک تصویر ِ متفاوت از زمان رو روی پرده می‌بره. بیشتر از چهارده ساعت ۱۲ نوت روی این صحنه با تکاپو و گریم‌های مختلف یک قرن رو بازی می‌کنند ! بدونِ اینکه رفتن و آمدنِ دوباره ی اونها رو متوجه بشیم !! " بی‌ نظیره این عطر !!

Muscs Koublai khan :

برداشتِ من از این عطر الزاما باید از نگاه Sheldrake به خصوصیات باستانی و قومی در رابطه با این نام اتفاق می‌افتاد. نگاهِ سطحی میتونست به راحتی من رو از عطر دور و دفع کنه. توی این تصویر پازل‌ها کنارِ هم در آغاز برای من یک خصوصیتِ قومی از شخصیت پرداخته شده رو ترسیم می‌کرد. " شکار ! عنبرِ عرق کرده که با رز شرقی شده بود با مشکِ کثیف و با وانیل به قدرت رسیده بود .. یا اسب بود و یا شخصیتِ اصلی‌. و شاید در ادامه civet در scent همیشه متواری یا در حالِ حمله به دیگران بود... متاسفانه خارج از خودِ scent توی ریشه‌های فلسفی از این عطر که به این نام لینک شده برداشتِ من از این فراتر نرفت.. و خودِ عطر هم نتونست جذبم کنه. اما خیلی‌ علاقه دارم بیشتر بشناسمش ..

Fill en Aiguilles :

این عطر رو من از دور میشناختم. اینجا میا‌‌نِ دوستان به کریسمس توی یک بطری معروفه .یکی‌ از دلایلِ خطاب کردنش به این نام در این تناسب ، معرفیه کاج و نوت‌های عطر هستند که عیناً در غذا‌ها و حال و هوای کریسمس بکار برده شدند. باور به اینکه Luten ادبیاتی متفاوت از T muglr داره و شاید اصلا منظورش پوشیدنِ خاطراتِ کریسمس نیست باعث شد کاج‌ها رو کنار بزنم . این بار به جز مفهومی از gourmand یک منظره از زمستان هم پیدا کردم ... و متاسفانه همین و بس. درست وقتی‌ کمی‌ از تجربه نا امید شده بودم ،تصویر‌ای از زمستان متحرک شّد ، عطر دوباره داستان رو ادامه داد و incense و دود چند ساعت از عطر گذشته بود که تصویر رو متحرک و زنده کرد ، جایی‌ از این تصویر نوت‌های چوبی و pine داشتند میسوختند و spices ....
26 خرداد 1395 پاسخ تشکر
ایکاروسِ عزیز ،

برداشتی که من داشتم اندازه ی کلماتی بود که از این الفبا میدوستم ، امیدوارم نا امید کننده نبوده باشه :) ۲ تا از عطر‌ها رو خریدم و sample‌های دو تای دیگه رو به مقدارِ کافی‌ برای مرور از روی نظر و معرفیه نهائی شما نگه داشتم . همینطور منتظرم تا برداشت‌های دوستانِ عزیز رو هم بدونم .
از اینکه کنارِ ما هستید سپاسگزارم .

27 خرداد 1395 پاسخ تشکر
bobِ عزیز

ممنون از تشبیهِ زیباتون. بله این عطر شاد نیست. اما منظور در اینجا رنگبندی هست دوستِ من . کریسمس به تعدادی رنگ شناخته میشه که روی بی‌ رنگیه زمستان پوشیده میشه. رنگ‌های سیر ، یکی‌ از شاخص‌ها قرمز هست،یا زرشکی. توی غذا‌های متداول در این مناسبت هم این رنگبندی وجود داره. مثلِ pudding.

bobِ عزیز کریسمس برای بسیاری فضای غمگینی داره. یکیش خودِ من ! اما لذت بردم از تشبیهِ زیباتون،، یکبار با این زمینه عطر رو مرور می‌کنم . ممنونم.
27 خرداد 1395 پاسخ تشکر
سلام و احترام‌.
ممنونم از سام و معین و bob عزیز

ضیق وقت عامل این شده که رکاب همراهی رو از دست بدم. از این بابت عذر میخوام..
در جهان کند و کاو میکنیم. جست و جو میکنیم. و وقتی پیدا نمیکنیم پرده رو میکشیم ، چراغ رو خاموش میکنیم و به جهان اتاق های تاریکی اضافه میکنیم. ما کاشفان اتاق های تاریکیم. یک روز صبح کس دیگری به جای ما از بستر بر میخیزه ، کلیدهای خانه رو نمیبره و باز نمیگرده. ما خالقان دنیای جدیدیم. دنیایی که یا گم میکنیم. یا گم میشیم‌ . یا بدست نمیاریم. از کنار کودکی مون عبور میکنیم بی اینکه دستی به سرش کشیده باشیم. از نوجوانیمون عبور میکنیم بی اینکه به حرفهاش گوش داده باشیم ، با جوانی مون بر سر آنچه که فکر میکنیم از دست داده ایم نزاع میکنیم ، میانسالگی دوران قهرمون با خودمونه و پیری مون رو صرف شماتت خودمون میکنیم. ما انسان هایی هستیم که پشت به آینه می ایستیم و هرگز خودمون رو نمیبینیم. از طبقه ی پنجم تراس بیمارستان به کودک شش ساله ی آفتاب سوخته ی نحیف ِ آلوده به انتظار و بغضی خیره بودم که لُنگ های سرخ کبود رو از دست راست به دست چپ داد ، دست راست رو سایبان چشمش کرد و به ردِ مسیر دور شدن دختر بچه ی همسن و سالش که سوار بر دوچرخه درکنار مادرش خوشحال بود خیره شد‌. لنگهاش رو بر چمنِ خیس ِ وسط بلوار پهن کرد و روشون دراز کشید. من رو دید که از تراس طبقه ی پنجم بیمارستان به او نگاه میکنم. دست تکان داد. خدا رو دیده بودم. خدا رو دیده بودم که برام دست تکون میداد. چشمهاش رو میدیدم. و چشمهاش رو میشناختم. عمری این چشم های در سر کاسه سر ماست. چشم های انتظار کشیدن و حسرت خوردن. اما عمریه که دست هایی شبیه به دست های او رو ندیده بودم.
این رنج ابدیِ نامتناهیِ زبر و زمخت و فرساینده ای هست که در من ته نشین شده. دست هایی که برای تو تکان بخورند و برای تو باز بشند.
این رنج که به هر جمله و تصمیم و تفکر من سنجاق میشه در برداشت های من از روایح هم دخیله. چرا که عطر مخلوق انسان و انسان جزئی از رنجه. اپوس ۱۱۴۴ خواسته هدیه ای برای بزرگداشت سالگرد معماری گوتیک باشه‌ پس بایستی ساختمانی شکوهمند باصع با دیوارهای بلند که به قوس های نوک تیز ختم میشه. اما من یک انسانم. انسانی که این ساختمان رو ساخته. انسانی که آجر به آحر این ساختمان رو قبل از آفرینشِ این بنا دیده. انسانی که قبل از اینکه این بنا رو بسازه تصویر ویرانیش رو دیده. من در ۱۱۴۴ تصویر ویرانی بنا رو میبینم. بنایی که در کمال شکوهمندی و جلالش استوار و سالمه. ۱۱۴۴ افراط در چینش آجرها بر روی هم و در کنار هم هست. حجم غلیظی از آجر که ابتدا با وجودش احساس امنیت میکنی اما بعدش ازدیدن ارتفاع زیاد سقف ها خسته میشی و نهایتا دچار تشویش. ساختمانی که هر چقدر بزرگتر باشه ویران شدنش آسیب زا تره. و ۱۱۴۴ با وجود اینکه در ابتدا هیجان انگیز و شکوهمنده اما خسته کننده و در نهایت تشویش سازه. یک دیوار تا ابد بلند که بواسطه ماندگاری بالا و خطی بودن رایحه ی این عطر تصویر میشه.. ساختمان ها در معماری های گوتیک دیوارهای بلندی داشتن اما در نهایت به یک گنبد نوک تیز ختم میشدن. اما در اینجا من اون گنبد نوک تیز رو نمیبینم. من مبدایی برای اینهمه تقلا و آجر و بلندی نمیبینم . فقط یک دیوار شکوهمند میبینم که تا آسمان و تا حایی که چشم کار‌نمیکنه ادامه داره. همین میشه فرصت کنم و تصویر آجرهایی که در این دیوار کاشته شده رو ببینم و تصویر ویرانیش رو تجسم کنم. مسیر درازی که به هیچ جا ختم نمیشه. مسیر درازی که تماما یک‌صحنه ی تکراری به من نشان میده. تصویری که دقایق اول شکوهننده اما از بس ادامه پیدا میکنه لوث و مکرر میشه. بی هیچ تغییری در جاده و پیرامون جاده. گویی توهمی از یک سفر باشه. دویدن در جای خود.
----
این رو برای همین خواستم تست کنید. دفعات اول که تست میشه شما رو به وجد میاره. گویی صحنه ای رو دیدید که تاکنون کسی ندیده. و حالا میخواید تعریفش کنید برای کسی. ولی وقتی هر روز بی هیچ تغییری همان صحنه تکرار بشه چی؟
سوی مقابل ۱۱۴۴ کدام یکی از این‌چهار تا بود بنظر شما؟
آنچه که من سعی کردم در اپوس ۱۱۴۴ کالبدشکافی کنم توجه به تناسب نشر و ماندگاری بو در کنار مفهومی بود که میخواد القا کنه.
و همچنین پرداختن به اینکه یک رایحه تا کجا میتونه خسته کننده نباشه و هنوزم هم حرف بزنه و حوصله سر بر نباشه.
28 خرداد 1395 پاسخ تشکر
5 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد Jo
Fille en Aiguilles مرور و update !

با سپاسِ دوباره از ایکاروسِ عزیز ، هرچقدر بیشتر ایشون رو میشناسم بیشتر به تسلط و دانایی ایشون در این مقوله واقف میشم.

این عطر از Serge Lutens و سه‌ عطرِ دیگه برای مرور اینجا پیشنهاد شد. بعد از شناختِ بیشتر تازه متوجه شدم هر کدام از این موارد جدا از مفاهیم با تفکر و منظور توسطِ ایشون پیشنهاد شده.

برندِ serge lutes اولین قدم برای ورود به فضای اندیشه در عطر یا حتی ورود به دنیای Niche‌ها , بهترین آغاز برای ورود به این فضا میتونه باشه .این برند از منظور‌های ساده به عمق و مفاهیم میرسه. این هیجان و تجربه وصف ناپذیره ! بعد از مطالعه ی بیشتر و زندگی‌ کردنِ بیشتر با عطر برداشتِ اول من عمیق تر شد. برای ورود ، نامِ عطر به مفهومِ " دختری میا‌‌نِ سوزن ها" (به مفهوم تیزی‌های کاج ) " و زمینه ی کلی‌ِ عطر از پرداخت به جنگل کاج کاملا روشن بود. تاریکی و فضای زمستانیِ عطر ، رنگ بندی که توسطِ میوه‌های خشک به وجود آمده بود و خصوصیاتِ insense .. بعد از تجربه ی بیست کریسمس و بوهای مرتبط ، تعبیرِ رنگ‌ها ، تعلقِ عطر به زمستان، به تصویر کشیدنِ Chimney و یک دودکش ،، جنگلی از کاج ,همه تصاویری سنتی از کریسمس رو تداعی می‌کنه ! کریسمس و معرفه‌های اون در با هفت سین و معرفه‌های اون تفاوت داره. این رو در پاسخ به دوستِ عزیزی که به دلیلِ تاریکی‌ِ عطر اشاره کردند عطر به این تصویر نمیپردازه عرض کردم. خارج از برداشت از سطحِ کریسمس به مفهومِ شادی ، به نظرِ ِ من عطر با منظور این صحنه رو نقاشی می‌کنه . بوی آشنای conifer در عطر باید مخاطب رو به فضای گفته شده معرفی‌ کنه.

به برداشتِ من در تکمیل, تأییدِ اولین نظرم نسبت به عطر ، scent یک نقاشی میکشه. نه‌ بیشتر. و بسیار هم زیبا این کار رو انجام میده. شخصیتِ اصلی‌ که قراره تمرکز روی او باشه توسطِ نامِ عطر معرفی‌ میشه. یک دختر که قراره در یک فضا قرار بگیره.اتفاقا فضا همان کریسمس هست. اما عطر به شادی در اون نمیپردازه بلکه به اندوهِ شخصیت در اون فضا پرداخته . تعبیر‌های بسیاری این دختر رو با چکمه یا شال گردن با رنگهای گفته شده میبینند. این رنگها در عطر وجود داره. این رنگها به جز دختر برای هیچ کدام از شخصیت‌های دیگرِ عطر پوشیدنی نیست. نه‌ زمستان، و نه‌ جنگلی از کاج. عمقِ عطر شخصیت دختر در این جنگل رو به مفهومِ در حالِ فکر بودن، و تاریکیِ scent از غمِ او سخن میگه . دقیقا به یک اندوه و غم در میا‌‌نِ فستیوالی از شادیمیپردازه .

به شدت پیشنهاد می‌کنم این عطر رو مرور کنید. خانمها و آقایون. جدا از مفاهیم خودِ عطر به نظرِ من یکی‌ از بهترین عطر‌های زمستانی هست.
28 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : Jo
ممنون ایکاروسِ عزیز ،

۱۱۴۴ بی‌ نظیر رو حالا بشتر از قبل میشناسم. توی ثبتِ تغییراتِ عطر بیشترِ وقتها ازش جا میمونم !

جدا از مفاهیم ، تصور می‌کنم سوالِ شما مربوط به ساختار یا پیچیدگی‌ در عطر باشه. اگر اشتباه نکنم ! فکر می‌کنم Fill en Aiguilles پاسخ به سوالِ شما باشه.این عطر حرف اول و اخر رو در همون ۵ دقیقه ی اول میگه ،، و تغییر یا پیچیدگی در اون ندیدم.

ممنون میشم اگر Serge Koublai khan رو بهش بپردزاید، چون من فکر می‌کنم بیشتر از نگاهِ شخصیت پردازانه ی Sheldrake دارم در عطر عمیق میشم .

سپاس از شما.
29 خرداد 1395 پاسخ تشکر

پاسخ به نظر ایکاروس گرامی
جانا سخن از دل ما گفته ای.دلمان به تنگ امد از این جماعت شل تنبان پشت عریان ریش قارونی.دایره المعارف اینا با نیش شروع میشه وبا خز تموم میشه.پیرهنو زیر استین کوتاه میپوشن فکر میکنن هنر کردن حلقه شتری به پوزشون اویزون میکنن فکر میکنن خلاقیت به خرج دادن میرسه روزی که [...] روشلوار بپوشن و ادعا کنن شق القمر کردن
18 خرداد 1395 پاسخ تشکر
ایکاروس عزیزم سلام و خسته نباشی
با این توصیف تألیفی و فلسفی ات از فرنچ لاور ،واجب شد که این کار رو تست کنم.من عاشق این توصیفات فلسفی و هنری تو از عطرها هستم.
متأسفانه دو کار ماسک و کارنال فلاور رو زیاد نپسندیدم شاید هم درکشون برام زود بود.به هر حال توی آرشیوم موجودند تا بعداً ببینم چی میشه.
ایکاروس جان ما همگی قدردان این تلاشها و زحماتت هستیم که در راستای بالا بردن شعور و آگاهی ما از دنیای روایح متحمل میشی.
ای کاش میشد ذره ای از محبت و عشق بی انتها ی تو رو جبران کنیم.
بی اندازه سپاسگزار و قدردانت هستیم ایکاروس شریف و بزرگوار
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
به آقاي حسن كبيري
انسان تشنه قدر آب رو بهتر مي دونه. اين عطش شما رو در وادي عطر كه مي بينم اينهمه شوق رو از دسترسي به ايكاروس عزيز خوب درك مي كنم.
خيلي سال پيش يه بار رفتم موزه هنرهاي معاصر تهران. تعداد قابل توجهي بازديد كننده اونجا بودن كه تابلوهاي نقاشي متععدي رو نگاه و بررسي مي كردن (لازمه بگم كه در زمينه هنر نقاشي و تصويرگري هيچ سر رشته اي ندارم). افرادي كه اطراف تابلوها جمع شده بودن به دو دسته تقسيم مي شدن و اين رو به راحتي مي شد فهميد. دسته اول كه من و تعداد زيادي جزوشون بوديم به نماي تابلو اهميت مي دادن و تابلوي جذاب تر رو تحليل مي كردن. دسته دوم كه ميشه گفت هنرمندا بودن به تابلوهاي كاملا متفاوتي علافه نشون مي دادن. يادمه يه تابلو بود كه توش چند لكه جوهر و يه سري خطوط از نظر من نامفهوم وجود داشت. من تا ديدمش گفتم اين چيه؟! جالبه كه عده اي در باره اون تابلو آنچنان مشغول بحث بودن كه وقتي من اون سالون رو ترك مي كردم هنوز صحبتشون تموم نشده بود. قطعا دسته هنرمندا هم يه روز جزء بازديد كنندگان عادي بودن. اما از موقعي كه به درجه هنرمندي رسيدن ديگه تابلوهاي قبلي جذبشون نمي كنه. تابلوهايي كه اونها رو جذب مي كنه هم براي افراد عادي قابل درك نيست.
اينها رو گفتم كه بگم عين اين ماجرا در هر هنري از جمله هنر عطر صادقه. من عطرهاي بسيار زيادي رو تست كردم و دارم. آيا يه عطربازم؟ هرگز. شايد بشه گفت عمدا نمي خوام عطرباز باشم. چون نمي خوام لذت ديدن تابلوهاي معمولي رو از دست بدم.
حداقل نيمي از عطرهاي برندهاي سرژ لاتنز و فردريك مال رو تست كردم. از جمله فرنچ لاور. اين 2 برند جزو تاپ ترين برندهاي هنرمندان وادي عطره. اما من اكثرشون رو نپسنديدم. منم از ماسك قاواژه، كارنال فلاور و فرنچ لاور اون لذتي رو كه در تعاريف جناب ايكاروس هست نبردم. آيا در من ايرادي هست؟ آيا تعاريف ايشون نادرسته؟ نه. ما به دو دنياي متفاوت تعلق داريم.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : امیرمهدی حیدری
به م.معین
سلام دوست عزیز،کاملاً درست میفرمایید.من خودم موزیسین ام و خوب میدونم برای لذت بردن از آثار سنگین موسیقی کلاسیک باید گوش تربیت شود.
یادم میاد ۲۰ سال پیش که بطور جدی وارد عرصه ی موسیقی شده بودم بعد از کمی تمرین و مداومت در گوش سپردن به آثار کلاسیک،موسیقی بتهوون رو خیلی خوب درک میکردم.همان وقت ها چون تعریف زیادی از چایکوسکی شنیده بودم سمفونی های او را هم گوش کردم و هیچ نفهمیدم و با خودم گفتم پس این موسیقی به درد من نمیخوره و دیگه گوش نکردم.
لازم به ذکر هست که چایکوفسکی بزرگ ترین مصنف سمفونی قرن نوزدهم هست البته بعد از بتهوون.
حدود ۱۵ سال
پیش خدمت استاد ویولن کلاسیکم بودم تهران که استاد ازم پرسیدند:سمفونی ۵ چایکوفسکی رو گوش کردی؟من گفتم :آره
استاد گفتند: این سمفونی ۵ چایکوفسکی یه جاهاییش از سمفونی ۵ بتهوون بهتره.
و من جرأت نداشتم مخالفت کنم و به نظرم این سخن درست نبود چرا که من فکر میکردم هیچ کس در طول تاریخ نتونسته بهتر از بتهوون سمفونی خلق کنه.
۱۰ سال پیش داشتم توی وسایلم رو میگشتم که چشمم خورد به کاستی از سمفونی ۵ چایکوفسکی و با خودم گفتم بذار دوباره گوش بدم ،ببینم چیه و این بار باور نمیکنید که از شدت عظمت و زیبایی این اثر لرزه بر اندامم افتاد و یاد حرف استادم افتادم.
فرقی که گوش کردن این بارم داشت این بود که خودم طی طریق کرده بودم و خوب میتونستم آثار موسیقی رو تجزیه و تحلیل کنم.
دقیقاً مثل کاری که ایکاروس عزیز با روایح مختلف میکنند.ایشون دیگه عطر باز نیستند و خود یک عطارند.
من و شما و امثال ما داریم از وجودشون و دانششون که مثل نور خورشید بی د یغ هست ،استفاده میکنیم.
بینهایت احساس خوشبختی و سعادت میکنم از این تلمذ و درک حضور.
دیگه بیشتر چیزی نمیگم چون میدونم ایکاروس عزیز،دوست ندارند.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : ‌آرش
آقای معین عزیز. بنده از متن شما در مورد نقاشی های متفاوت لذت بردم. مثال خوب و بجایی برای رساندن منظورتون استفاده کردین. اتفاقا بنده هم بسیار با شما موافق هستم. من عطرهای زیادی استفاده کردم ولی به هیچ عنوان عطرباز نیستم، یعنی اصلا دوست ندارم انقدر پیچیده و تخصصی به عطر نگاه کنم چون لذتش رو برام ازبین میبره. بیشتر اوقات زیبایی در سادگی هست. گاهی اوقات هیجانی که بوییدن یه عطر معمولی و بدون ادعا بهم میده یه عطر گرون قیمت نمیده. به عنوان مثال فارق از دسته بندی عطرها برای من جنتلمن اونلی بسیار زیباتر از کویر اوتومن یا فورتیس برند لیکوییدایمیجینری هست. به هر حال هدف لذت بردن از روایح و ایجاد حس خوب در خودمون هست.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
به ملا بن هور
اکثر کاربرا میان از تجربه شون در ضمینه عطر ی که استفاده کردن به زبانی ساده بگن واز تجربه بقیه استفاده کن نمیان که بشن عطار وفلسفه بسراین 60 هزار گیگ از لاهوت و لاور یا نقش مولوی(اونوهم که دادن به دی کاپریو)و شمسو بازی کنن بالیوودی در مکتب سماع استدیو به امید کسب کشکول زرین
20 خرداد 1395 پاسخ تشکر

ایکاروس عزیز سلام
اگه لطف کنید در مورد وان میلیون یه کامنت بدید ممنون میشم.میخوام نظرتون رو در موردش بدونم.
16 خرداد 1395 پاسخ تشکر
به hasan عزیز

سلام. وان میلیون؟ خب خواهش میکنم من رو معاف کنید از این یک مورد. من دهن باز کنم دعوا میشه :))
فکر‌میکنم بعد از ۵۰۰ کامنت ناگفته نظر من رو راجع به وان میلیون بدونید.
------
بنده ممکنه سوالات زیادی از چشمم غافل مونده باشه. ببخشید اگر از شخص من سوال پرسیدید و بی جواب مونده. یادآوری‌کنید پاسخ میدم. پوزش
16 خرداد 1395 پاسخ تشکر
ممنون ایکاروس جان.فکر میکنم قبلا یه سوال پرسیدم که جوابشو ندادید.فکر میکنم بخاطر تراکم سوالات هست.مهم نیست.ولی جسارتا میتونم دلیلشو بدونم که چرا دوست ندارید در مورد این ادکلن نظر بدید.شاید از نظر شما خیلی چیپ باشه..نمیدونم.ولی صرفا به عنوان یه عطر یه نظری در موردش میدادید بد نبود.
17 خرداد 1395 پاسخ تشکر
به hasan عزیز

سلام.خب نه. واژه ی چیپ کارکردش برای جای دیگه ست. راستش شخصا برام رایحه خیلی مهمه. اصلا اهمیتی نداره ارزون باشه یا گرون. نیش باشه یا دیزاینر. در واقع به دنبال رایحه هستم. نه بو.. یعنی اگر‌من یک پرتقال طبیعی رو استشمام کنم در‌حقیقت رایحه ی پرتقال رو استشمام کردم. ولی ساندیس پرتقال یا آبمیوه های پاکتی فقط بوی پرتقال هستن‌ . نه رایحه ی پرتقال‌.
این وسط هر عطری برای من کاراکتر و ماجراجویی و داستان و قصه ای داره. خیلی ها از خوندن کافکا لذت میبرن. من متاسفانه یا خوشبختانه برام خوشایند نیست و ترجیح میدم به جاش جویس و بورخس بخونم. کما اینکا وقتی کودک بودم بین دو راهی جی کی رولینگ و سلینجر خدا روشکر سلینجر رو انتخاب کردم. خیلی ها موسیقی پاپ دوست دارن ولی من آلترنیتیو و پروگرسیو و سایکدلیک و بلوز و کلاسیک گوش میدم. در کنارش هم صادقانه عرض کنم که اصلا از این تیپ افراد نیستم که بتونم تنفرم رو نسبت به موسیقی پاپ مخفی نگه دارم و زوایای خودم رو صراحتا باهاش اعلام میکنم.
خب درست نمیدونم از کجا بایستی شروع کنم که راجع به این تیپ عطرها نظیر وان میلیون، ۲۱۲ و غیره نظرمو بگم. برعکس من این عطر ها درست میدونن از کجا شروع کنه. من با عطرهایی که بو هستن (نه رایحه) مشکل دارم. با عطرهایی که داستانی ندارند مشکل دارم. با عطرهایی که به دنبال پاسخ "معمای جذب جنس مخالف" هستن مشکل دارم. من با فرمول های طالع بینی ماه تولد و انتخاب رنگ سال و غر زدن های توییتری و لاغری در یک هفته و تبلیغ هایی نظیر پیلینگ پوست با جلبک اقیانوسی و "فالاو کن بک میدم" و "لایک نکنی آریایی نیستی " و اداهای انتلکتوال کافه شکلاتی چند صد هزار تومنی راجع به کودکان کار و مدل های هپی و هیپی دهه هفتادیِ هنرمند نمایِ دانشکده هنری مشکل دارم. . و این عطرها جزوی از اینهاست.
دقیقا آینه ی همین جامعه ست. کاراکتر صورتی و گل درشت از تصویر تینیجری که فکر میکنه هرچقدر بی حوصله تر باشه، کم مطالعه تر باشه جذاب تر بنظر میرسه. تینیجری که فکر‌میکنه لازمه ورودش به دنیای واقعی انتخاب یکی از بندهای رپ هست و بعد هم‌احتمالا انتخاب تکه کلام های اونها . این یعنی زندگی کوکاکولایی‌. جهان بی انتهای کوکاکولا. کوکاکولایی که یکهو بخشی از اقتصاد جهانی که تا خرخره درگیر بیماری و جنگ و آسیب و خسارت بوده رو زایل میکنه. . کوکاکولایی که بی هیچ مقاومتی پذیرفته میشه‌ و به راحتی وارد تمام خانه ها میشه، آسیب میرسونه و تنها کارکردش اینه که نوشیدنی لبنیاتی رو از روی میزهای غذا جمع میکنه و چند دهه ستونی جدایی ناپذیر از تقاضای منوی غذاییِ روزانه ی قشر جوان باشه بی آنکه بدونن چه آسیبی به جسمشون وارد میکه.
واضحه که منظورم این نیست که هر کسی این عطرها رو انتخاب کنه دنباله رو این فلسفه ست. میتونه ذائقه شون باشه و قابل احترامه. و میتونه برای خیلی ها عطری دم دستی برای مواقع خاص باشه .. اما صحبت اینجاست که این عطر امضای این جهان تلگرامیه. و به این کاراکتر بسیار برازنده ست. شادی مصنوعی ، فریبکاری و وفاداری تایمری ، برهنگی روحی و جمود در محتوای فکری در کنار چند صد هزار لایک روزانه کیم کارداشیان که تا ستون های خبری روزنامه های محلی خاورمیانه هم‌میرسه تصویر این عطره (نه خدایی ناکرده تصویر استفاده کنندگان اون) چرا که "ذایقه " ی فکریه قشر عظیمی از این جهانه.
بازخوردش براتون بالاست. پخشش خیلی خوبه. ماندگاریش هم خیلی خوبه. . همه هم از عطرتون تعریف میکنن .
اما آن چیزی که شخصا بهش میگم عطر در اتاق دیگریه. اتاقی که شلختگی جهان قبلی رو نداره. موسیقی فالش و بی هویت درش پخش نمیشه و قفسه هاش بجای تنقلات پلاستیکی بی مصرف با کتاب هایی از جویس و بورخس پوشیده شدن و درش نوای موسیقی چایکوفسکی یا گیتار‌گیلمور پیچیده‌ . این نطر شخصی منه‌ . افراد دیگه میتونن نظرات دیگری داشته باشن. سعی در تحمیل این عقیده به کسی رو ندارم . پرسیدید و پاسخ دادم. امیدوارم موضع گیری ها شروع نشه‌ .
17 خرداد 1395 پاسخ تشکر
6 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد Jo
به ایکاروس
جهانبینی شما عین عطربینی شما، و عطربینی شما عین جهانبینی شماست.
مطلبت فوق العاده بود. به چیزایی اشاره کردی که اگه تو جامعه واقعی ازشون گلایه کنی فورا میریزن سرت که چقد دِمده و عقب مونده فکر میکنی. داستان همون پادشاه لباس نپوشیده ست که کسی جرئت نمیکرد بگه پادشاه لخته مبادا بهش بگن بیعقل.
الان همین وان ملیون رو بهش بگی بالای چشش ابروه سریع میان میگن آقا این ادکلن جایزه بهترین ادکلن فلان سال بهمان کشور رو گرفته!
17 خرداد 1395 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : ‌آرش ممد
ایکاروس عزیز
فکر نمیکردم همچین نظر تکان دهنده و جالبی رو در مورد این عطر از شما بشنوم.واینکه این عطر در حال حاضر یکی از نمادهای سرمایه داری غربی مثل کوکاکولا و مک دونالد محسوب میشه و هدفش ایجاد جامعه متکی بر مصرف هست از دیدگاه شما.به هیچ وجه اون جامعه تلگرامی و بی هویت رو نمی تونم بپذریم.شخصیت من همیشه جوری بوده که از این محافل به ظاهر روشنفکرانه دوری کنم و صرفا بخاطر به روز بودن و همرنگ جماعت شدن تن به مصداقهای بیگانه با هویتم ندادم.من فقط به دنبال رایحه مورد علاقم بعد از جستجوی زیاد به این عطر رسیدم.....وهالووین و جوپ هوم وایلد و نهایتا وان میلیون...منهم صرفا رایحه برام مهمه..طبعم بیشتر به عطرهای اورینتال گرایش داره.این روایح زندگی رو برام گرم میکنن و یه جامعه گرم رو برام ترسیم میکنه بدون اون فرهنگ بی تفاوتی و بدون مراوده غربی.حالا شاید به این خاطره که جوونای امروز عطرهای اورینتال رو کمی دهاتی میدونن ولی چون این عطر شیرینی اورینتال رو داره ولی چون ترکیبات آروماتیک داره و اون آشفتگی و شلختگی رو بهشون نمیده و شست و رفتست به این عطر گرایش پیدا کردن..شایدم این تحلیل فنی من اشتباه باشه و شما بهش بخندین.در هرصورت بخوبی مشهوده که در میان نسل کنونی عطرهای اورینتال کمترمورد اقبال قرار میگیره و ارتباط معنا داری با پوست اندازی فرهنگی در جامعه ایران داره. تست میکنم ببینم میتونم حرفای شمارو از توش استخراج کنم..در هر صورت من ازون دست افرادیم که دوغ رو به کوکاکولا ترجیح میدم.ممنون از لطفت جناب ایکاروس.لذت بردم.
17 خرداد 1395 پاسخ تشکر
ایکاروسِ عزیز،

با تشکر از حضورتون ،
دیروز در جمعِ دوستان انگلیسی‌ که مثلِ خودم بسیار به عطر علاقمند هستند و بیشتر گفتگو و ارتباطِ ما در رابطه با این مقولست ، مطلبِ شما در موردِ Narciso رو براشون ترجمه کردم( من حداقل روزی دو بار اون مطلب رو می‌خونم !!) . بعد از پرداختن به به مطلبِ ِ شما با علاقه از من خواستند نظراتِ دیگرِ شما رو هم براشون ترجمه کنم .یکی‌ از این دوستان به واسطه ی شغلش بسیار بیشتر از منِ مصرف کننده با برند‌های مختلفِ عطر از نزدیک در تماس بوده ، البته در زمینه ی تجاری . با هم صفحاتِ آخرین نظرات رو ورق می‌زدیم . امروز یکی‌ از اون دوستان به من تلفن کرد و گفت‌ من و دوستِ دیگرمون در رابطه با چند مطلبِ ایشون مشکلِ ترجمه داریم لطفا برام ترجمه کن‌ !! متوجه شدم از دیروز به شدت مشغولِ مطالعه ی نظراتتون هستند و مطالبِ شما رو با علاقه دنبال می‌کنند ! در حینِ مکالمه به من یاد آوری کرد که مطلبِ اخرشون روی صفحه ی one million هم آمد !! بعد از خوندن ِ این مطلب گفت از این به بعد یا باید فارسی یادم بدی یا روزی یکبار باید برام ترجمه کنی !! به ساده‌گی می‌دونم و طبقِ گفتگوی خودشون هیچ جای دیگه اطلاعاتِ تخصصی اینچنینی متراکم و برگشته شده به درکِ عمومی‌ وجود نداره .و میدونند برای دانستن و تشریحِ ِ خصوصیاتِ یک نوت در عطر باید هزینه بسیارِ زمانی و مالی‌ بپردازند.

ایکاروسِ عزیز ای کاش توی fragrance community در کانال‌های دیگر هم حضور داشتید. خوراک و وزنِ آموزشی در این community‌های معروف تقریبا صفره !! میدونم با توجّه به مشغله ی شغلی دچارِ محدودیتِ زمانی هستید ، اما بسیاری از علاقه مندان در نقاطِ مختلفِ دنیا متأسفانه از مطالبتون محرومند.
ایکاروسِ عزیز ، اطلاعاتِ ساختاری در عطر‌ها با توجّه به قوانینِ تجاری این کالا بسیار کمیابه. مخصوصا برای مصرف کننده ی غیرِ متخصص. در هیچ جأ در نت هم دست یافتنی نیست ! من در حدِ توان و علاقه در این مورد مطالعه می‌کنم اما تا چند روزِ پیش نمیدونستم تقسیم بندی عود‌ها به چه شکل هست ، من , همینطور دوستانِ دیگرِ اینجایی با شگفتی مطالبِ شما در مورد vetiver رو میخوندند . یا patchouli. و بسیاری دیگر از پردازش‌های تخصصی شما رو . میدونم با توجّه به مشغله ی شغلی محدودیتِ زمانی دارید اما ای کاش میشد دیگران هم از این دانش ِ شما بی‌ بهره نمونند. متاسفانه فضای تجاری و تبلیغات همینطور review‌های پنج دقیقه‌ای با برداشت‌های کاملا متفاوت از هم ،در همه جای دنیا بسیار خسته کننده شده.
17 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : ‌آرش
ایکاروس عزیز...اگر بخواهیم پس از یادگیری هر مطلب آموزنده از شما به رسم ادب از شما تشکر کنیم فضای سایت و نظرات کاربران مملو از کامنتهای تشکر خواهد شد. کاش در قسمت نظرات کاربران گزینه لایک یا تشکر موجود بود...
دلم نیامد پس از خواندن مطلبی که در مورد وان میلیون نوشته بودید چیزی ننویسم و تشکری نکنم... درسها و دیدگاه های زیبای شما نسبت به زندگی بالشخصه برای من بسیار ارزشمندترند، کاش فضایی فراهم بود تا در کنار درسهای عطر و رایحه از شما درسهای دیگر هم می آموختیم...
قصدم به هیچ وجه بزرگنمایی شخص نیست، اما شخصیت شما بزرگ است...
نهایت تشکر را دارم و امیدوارم همیشه برقرار و سربلند باشید...
17 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : ‌آرش
به hasan عزیز
انیدوارم این اختلاف عقیده به دوستیمون خدشه ای وارد نکرده باشه. البته چندین بار عرص کردم که اصلا به این معنا نیست که چون کارکتر وان میلیون از نظر من اون هست پس تمام کسانی که ذائقه ای آن چنانی دارن هم لباس اون کارکتر رو میپوشن. عرص کردم افرادی هم هستن نظیر شما دوست عزیزم که بنابر ذائقه شخصی سمت این روایح میرن.
برقرار و سلامت باشین.
17 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد
به جناب nader عزیز

سلام و‌احترام. کامنتتون حذف خواهد شد و بایستی اینجا پاسخ بدم. حقیقتا اونقدر پرچانگی میکنم که فراموش کردم کجا نوشتمش اون مطلب رو. . رایحه و بو در واقع دو اصطلاح هستن که شخصا برای تمایز بین حس حقیقی و حس کاذب بویایی ِ یک نت استفاده میکنم. رایحه واژه ی شکیل تری از بو هست و من اون رو برای حس طبیعی ای که از استشمام یک نت کسب میکنم استفاده میکنم. و بو رو هم به حس مصنوعی تعبیر میکنم. مثالش رو هم با ذکر پرتقال عرض کردم در‌کامنت قبلی‌. که پرتقال طبیعی به من رایحه میده. حال آنکه آبمیوه های پاکتی یا پودری به من بو ارائه میدن. اصرارم البته بر این نیست که لزوما بایستی تمام روایح رو خام و طبیعی استشمام کنم و از تجربیات جدید غافل بمونم. مثلا همین چند روز پیش بوی برگاموت در یکی از محصولات برند onyrico چنان منو مات و میخکوب کرد که در خریدش درنگ نخواهم کرد‌. برگاموت اونجا از اون بوی طبیعیش دور بود و تا حدی بالزامیک و تند شده بود. اما باز هم بو نبود‌. رایحه بود‌. در واقع زوایای پیرامون یک‌رایحه رو داشت. اجازه بدید یک مثال بهتر بزنم.
شما یک زمانی هست هویج رو از زیر خاک بیرون میکشید و استشمام میکنید. بوی گل و خاک اطراف هویج در هم پیچیده شدن‌ و همه رو با هم استشمام میکنید‌. یک زمانی هست که هویج رو در فروشگاه بو میکشید. از اون رایحه گِل و خاک خبری نیست و هویج رو ایزوله تر استشمام میکنید‌ . حالا یک زمانی هست که آب میوه ی پاکتی هویج رو استشمام میکنید : بویی که نزدیک به رایحه هویج در فروشگاه هست ولی مصنوعیه و شما این مصنوعی بودن رو تشخیص میدید. من با مورد سوم شدیدا مشکل دارم. مورد دوم رو دوست دارم و مورد اول قسمتی از ماجراجویی های من و دلیل و اصرار من بر ادامه روند عطربازیم و خریدهام هستن. در واقع شکل محلی ، روستایی و خام‌و بکر روایح رو بسیار دوست دارم. حال این وسط ممکنه کسی رایحه هویج پخته رو بسازه که باز ازش استقبال میکنم. کسی رایحه مربای دست ساخته شده ی هویج رو بسازه که باز هم دوستش دارم. در واقع از همه ابعاد رایحه هویج استقبال خواهم کرد مگر اون شکل آبمیوه ی پاکتی و صنعتیش.
17 خرداد 1395 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد ‌آرش
به سام عزیز

سلام. سام عزیز ابتدا قسمتی از رزومه ی دهه اخیر زندگیم که راجع به چگونگی و نحوه ی چیدمان مولفه هاش بود رو نوشتم تا شاید دلیل اینکه ساعات فراغتم رو صرف به اشتراک گذاری اطلاعاتم در این سایت میکنم توصیح داده باشم . اما قدری تامل کردم و دیدم ناگفته میدانی حتما و نیازی به پاورقی بیشتر نیست و پاکش کردم. دغدغه ای همیشه با من هست که انسان رو فاعل افعال جهان نمیدونم بلکه‌ او رو جزوی از اتفاق میدونم. جزوی از سینماتیک جهان . انسانی که وضع کننده ی قوانین نیست بلکه قوانین در موردش وضع شده. با همین تعابیر و تاویل اطلاع رسانی و آگاهی بخشی رو صرفا به این دلیل انجام میدم که افراد رو از قوانین بیشتری که در مجموعه هستی در موردشون وضع شده آگاه کنم. قوانین و معادلاتی که به او این فرصت رو میدن که از روایح لذت ببره. و از طرفی او رو آگاه کنم که قوانینی هم وجود دارن که در صورت آسیب فیزیولوژیک به خودش بایستی تاوان بده. اینحا قبل ترها راجع به ترکیبات مضر عطرها صحبت‌میکردم. و بعدتر هم راجع به شرکت های پرنت‌ که چگونه برندهای عطرسازی رو قربانی تمایلات و شهو.ا.ت خودشون کردن. (از جمله اورآل ) .
رسالت من ابتدا در مقام یک پزشک و سپس در مقام یک‌مطلع از عطر هست. مدت هشت سالی که در کنتیکت (نیو هون و دانشگاه ییل) حضور داشتم بخشی از فعالیتم رو معطوف به حضور در گروههای اینچنینی میکردم. نتایج مثبتی داشت و قبل از هر چیزی خودم هم یاد میگرفتم. اما خب نتایجش به اینجا نمیرسید. سایت های اینچنینی خط مقدم فرهنگ سازی راجع به عطر هستن. ما اینجا راجع به اسانس های گرمی که در مترو و خیابان فروخته میشه صحبت کردیم. راجع به دلیل نخریدن عطرهای فیک صحبت کردیم. راجع به توانایی های بویایی و لزوم انتخاب عطر بر اساس کاراکتر و درونیات شخصی صحبت کردیم. و سعی کردیم نگاه صرفا ابزاری ای که به عطر وجود داشت رو اصلاح کنیم و اون رو به عنوان یک وسیله برای پر کردن بخشی از خلاهای روحی و فکری هم معرفی کنیم. قبلا فکر‌میکردم موفق نبودیم اما اکنون وقتی نحوه ی پیشنهاد گرفتن دوستان رو میبینم متوجه میشم تاثیر داشته‌ . دوستانمون اکنون وقتی میخوان پیشنهاد بگیرن راجع به خودشون ، شغلشون ، روحیاتشون و هدفشون از خرید عطر و روایحی که دوست دارن صحبت میکنن و گاهی ده ها خط مینویسن. این در حالی بود که قبلا به طور عمومی نحوه ی درخواستشون برای معرفی عطر در دو کلمه خلاصه میشد: پخش بو. باز خورد‌.
خب این اتفاقی بود که مبارک و فرخنده ست. و نشان میده میشه روش سرمایه گذاری کرد و در همه ی ابعاد اجتماعی و فرهنگی بهش چشم داشت. اما این مسئه هرگز‌عملی نمیشد مگر اینکه بسترش فراهم میبود. عطرافشان با وجود همه نقدهایی که بهش دارم‌اما بستر مناسبی بود و سعه صدر و حلم داشت . من در انجمن های متعددی نوشتم قبلا. با اسامی مختلفی بعضا‌. هجمه ی شدید و سمباده کشنده ای در اکثر این انجمن ها از سوی نمایندگان برندها و هلدینگ ها وارد میشد که محبور به ترک شون میشدم. تصور کن که من در یک انجمن راجع به افت کیفیت اونتوس ۲۰۱۵ صحبت میکردم یا راجع به تنفرم نسبت به عطرهایی نظیر وان میلیون (که جزو ده عطر پرفروش یک دهه اخیر عطرسازی جهان هم هست). خب بهتر مطلع هستین که اصلا امکانش نمیبود و برش میخورد تمامی‌تلاش هام و بهم پی در پی حمله میشد.
از طرف سام عزیز! ایران رتبه اول فروش عطرهای فیک در دنیا رو داره. خیلی ها میگن عربستان اوله اما شخصا قبول ندارم چرا که در کشور ما مسئله فروش اسانس های پیاده رویی و مترویی هم رونق داره. با این تفاسیر ترجیحم فعلا بر اینه که معلوماتم رو (هر چقدر کم یا ناکافی) با هموطنای خودم به اشتراک بگذارم.

در پایان از حسن توجه و نظرت راجع به خودم متشکرم. امیدوارم این تصویر غلوآمیز و برجسته ای که اخیرا داره راجع به بنده شکل میگیره پا نگیره و فاصله و شکافی با دوستان ایجاد نشه و تعدد ارتفاع بوجود نیاد و همه بر یک میز بنشینیم . برقرار و در‌امان باشی
18 خرداد 1395 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد Jo
ایکاش عطرافشان امکاناتی رو فراهم کنه که این مطالب ایکاروس عزیز در بین صفحات مختلف گم نشه.
18 خرداد 1395 پاسخ تشکر
جناب ایکاروس عزیز
درباره تفاوت رایحه و بو چقدر زیبا توضیح دادید. ایکاش بشه این مطالب آموزشی یک جا جمع بشه.
فقط یک سؤال برام پیش اومد. این تعریفی که از رایحه و بو ارائه دادید تعریف شخصی خود شماست یا یک تعریف عمومی و شناخته شده در فرهنگ لغت عطرسازیه؟
18 خرداد 1395 پاسخ تشکر
با سلام.من قرار بود چند ماه دیگه عضو اینجا شم و الان شدید درس دارم ولی این اتفاقات مجبورم کرد.مدیریت عطرافشان لطفا خیلی زود انجمن عطرافشانو راه بندازین واقعاااااا ضروری و مهمه و وجه تمایزی میشه بین هزاران سایت فارسی که فقط عطر میفروشن و امکان تبادل نظر نیست .تو فروم هم نظرات و مقاله ها خوب بایگانی میشه هم میشه از دوستان مشاوره گرفت هم میشه بحثایی رو که به محصول خاصی مربوط نیست انجام داد و شما هم اذیت نمیشی بخاطر نظرات بی ربط!
بعدشم بی نهایت خوشحال شدم قسمت سمپل ها رو اضافه کردین واقعا ممنون لطفا گسترشش بدین . مرسی.
رفع اسپم : موندگاری و پخش 1 میلیون نظرمو جلب کرده بود بلایند بخرمش ولی انگار باید رایحه شو امتحان کنم ..
18 خرداد 1395 پاسخ تشکر
به mostafa عزیز

سلام. عرض کنم که خب ما دایره النعارف جامعی برای عطر در ایران نداریم هنوز. یا حداقل من ندیدم. و بایستی قبل از اینکه خیلی دیر بشه اصطلاحاتی اتخاذ بشه‌ . در نوشتن رویو به زبان انگلیسی دست ما باز هست . واژه هایی نطیر aroma, scent, odor, smell, fragrance, stench, stink, smell و غیره رو داریم.
در واقع تفاوت دیگر بین رایحه و بو اینه: زمانی رایحه ست که شما تا اون رو استشمام‌کنید تشخیص بدید چی هست. ولی بو رو باید "حدس" بزنید. اینها در زبان‌انگلیسی تعاریفی رو دارن و از قبل مهیان.
از طرفی یک مشکل دیگری هم با فارسی داریم. آنچه که از میوه ی گندیده استشمام میکنیم طبق موارد بالا بایستی بهش بگیم رایحه. چون بصورت مستقین و طبیعی داریم استشمامش میکنیم. ولی آیا واقعا میشه نوشت: رایحه گندیده؟؟؟؟ از طرفی اگر‌بگیم بوی گندیده بازم اشتباه کردیم جون خب این یک بو نیست طبق تعاریف بالا. در انگلیسی کار راحته. شما میگید : stink برای مثال‌ . یعنی فقط یک واژه بکار میبرید که به شما مفهومی‌که در پی اش هستید رو منتقل میکنه. در فارسی باید بگیم‌بوی متعفن یا بوی گندیده‌ .
خب بایستی حداقل مقدمات این تفاوت ها رو در‌نحوه ی گویش و زبان اصلاح‌کرد. من فکر‌ کردم شاید با جدا کردن‌این دو واژه از هم و مقدمه چینی و تاکید روش در رویوهای مختلف به این هدف برسم تا حدی.
18 خرداد 1395 پاسخ تشکر
1 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد
ایکاروس عزیز
اجازه بدین من هم جسارت به خرج بدم و کمی از وقت شما رو بگیرم.
این که گفتین باید افراد بیان و از شرایط خودشون بگن و طبعشون رو معرفی کنن بعد در مورد عطر مناسب تیپشون توصیه بگیرن خوشحال شدم. راستش منم مدها بود میخواستم یه چند خطی در مورد خودم بنویسم و برای یه بار هم شده چند توصیه از شما بگیرم.
من یه فارغ التحصیل کارشناسی برق و دانشجوی ارشدم. همزمان در یک شرکت خصوصی مشغول به کار هستم. با محیطی که اکثرن با آقایون و گاها با خانم ها سر و کار دارم. اما بیشتر فعالیتم سر پروژه و محیط بیرون هستش. علاقه شدیدم به ادکلن از پارسال شروع شد و تصمیم گرفتم برای هر فصل ادکلن مناسب اون فصل رو تهیه کنم.پاییز و زمستون پارسال رو با بولگاری من بلک ، بنتلی اینتس و ارمانی کد سر کردم. عاشق بولگاری شدم و برای فصل سرد امسال حتما نسخهall in black رو میخرم.بنتلی اینتس رو عجله کردم و پشیمون شدم.بوش برای من سنگین و آزار دهنده بود. آرمانی کد رو هم خیلی دوس دارم.برای بهار و تابستون هم فعلا بولگاری من اکستریم و جیو اسنزا رو دارم. بازم محصول خانه بولگاری دلم رو برده و قصد دارم آکوا مارین رو هم بخرم. از جیو اسنزا هم راضیم ولی سلیقه م بیشتر بولگاری رو میپسنده. برخلاف خیلی از دوستان و نزدیکان خود کیفیت و لطافت عطر برام مهمتره تا موندگاری و پخشش.هزینه ش در حد 250 تومن و در ضمن به جدید بودن ادکلن هم اهمیت میدم.حالا برای یه پسر 24 ساله شاغل یکم پر جنب و جوش چه نسخه ای میپیچی دکتر جان؟
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
دوباره به ایکاروس
دکتر جان یه چیزای دیگه ایم اضافه کنم. بنده کردستان زندگی میکنم که روزهای سرد به نسبت بیشتری داره. از دو چیز ادکلن خوشم نمیاد(نه این که بدم بیاد) یکی اینکه خیلی زیاد شایع شده باشه و سریع آدم رو یاد اسانسهای هر گرم هزار تومن بندازه. نمونه ش بلو شنل. یا در اسکیل کوچکتر تغ هرمس و لالیک نویر. یکیم اینکه بوی مواد شوینده و بهداشتی بده. حالا شاید از بیتجربگی من باشه ولی مرسدس بنز اینتس رو هیچ وقت حاضر نیستم بخرم چون رایحه ش با افترشیو آرکو مو نمیزنه یا کارتیر دکلریشن که بوی سدرش منو یاد همون شامپوه معروف میندازه!
چیزیم که تازگیا کشفش کردم و ازش خوشم اومده کیفیت و در عین حال سادگی عطرهای هرمس هستش. ینی ترجیح میدم ادکلن بوی ساده ای داشته باشه تا این که میون یه بوی مرموز و پیچیده گم بشم. نمونه ش تغ هرمس فرِش. با تشکر فراوان
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
سلام به همه ی دوستان. برای اینکه کامنتینگ شلوغ نشه من جسارتا پاسخ دوستان رو در‌همین یک کامنت میدم.

عمده ی عطرهای سیتروسی‌یا کولون های تابستاتی به طورکلی کارکترهای خاصی ندارند. اینها فِرِش ، با طراوت و خنک هستن و رسالتشون هم همینه. تمامی رویوهایی که مینویسم در انتها کاراکتر خاص یا حتی بعضا شغل متناسبشون که در ذهنم هست رو درج میکنم. برای انتخاب یک کولون تابستانی نکات زیادی دخیل هستن. یکی از اونها قیمت مناسب هستش. قبلا عرض کردم که عطرها یا کولون های تابستونی اکثرا به دلیل ترکیباتشون به لحاط ماندگاری و پخش ضعیف هستن. بهمین دلیل نیاز هست فول وِر بشن و در طول روز بارها تجدید بشن. این موصوع سبب میشه شما گاهی در طول یک‌تابستان دو تا سه عطر رو مجبور باشید بخرید یا تجدید کنید. عمده ی عطرهای تابستانی تفاوتی در تم اصلی رایحه ندارن و ترکیبات یونیکی هم ندارند.‌بهمین دلیل معنولا در معرفی عطرهای تابستانی به ذکر اسمشون یا ارزش گذاری از لحاظ قیمت (نه کیفیت ) بسنده میکنم. تابستان رو تاحدی کابوس عطربازها میدونیم جرا که معمولا شاهد شگفتی یا نکته ی خاصی در‌محصولات جدید نیستیم. این موصوع البته کلی هستش و همیشه استثنائاتی وجود داره.‌بهرتقدیر در کنار‌فاکتور قیمت ، فرش بودن، در دسترس بودن فاکتورهایی نظیر کیفیت یا آروماتراپیک بودن هم گاها لحاظ میشه.آروماتراپیک بودن یعنی عطری که به سبب روایحی نطیر‌نرولی ، پرتقال ، ترنج و غیره خاصیت تمدد اعصاب و آرامش بخشی رو هم در روزهای تنش زای گرم تابستان داشته باشن. اون لیست که البته تا حدی ناقص هست هم هست میتونه گایدلاین مناسبی جهت تست و سیر و تجربه در دنیای عطرهای تابستانی باشه. به طور کلی پیشنهاد شخصی من برای خرید عطرهای تابستانی با قیمت متوسط به پاییت انتخاب از برندهایی نظیر هرمس ، آتلیه کولون، ایسی میاک، کارتیه ، آکوا دی پارما ، کالوین کلین ، سالواتور‌فراگامو ، بلوگاری و همچنین محصولات یا کولون های تابستانی گرلن، دیور و تیری موگله ست‌.

به سیاوش عزیز
شما میتونید دیور اوم کولون ، شالیمار کولون، آتلیه کولون گرند نرولی ، آتلیه کولون وتیور فاتال، اتلیه کولون پوملو ، ck2 ، آکوا دی پارما فیکو دی امالفی ، پارفوم د امپایز یوزو ، پارفوم د امپایر اسکندر ، کارتیه رودستر اسپرت ، دسور او سواج کولون ، هرمس د مغوی ، هرمس سور د نیل و تیری موگله کولون، اسپایس بمب فرش ، بلوگاری اکستریم و ارمانی ادوسدر رو در لیست تست داشته باشد.

به armin عزیز که فرمودن ای کاش همه ی لیست رو دسته بندی میکردم. که در مقدمه ی این کامنت توضیح دادم که بجز درصد قلیلی از عطرهای تابستانی بقیه واقعا مرزبندی بولد و پر رنگی ندارن که بشه در یک دسته ی خاص قرارشون داد. از شما ممنونم بابت لطفتون. به یاد ندارم عطری رو بدون بیان کاراکتر و مکان و زمانی که به زعم بنده مناسبش هست رویو کرده باشم. از طرفی خب بنده روزانه نهایتا ۴۰ دقیقه تا یکساعت فرصت دارم. که بهمین دلیل موضوعات کلی تری رو بیان میکنم یا اینکه بندرت گهگاهی خودخواه میشم و در بحث های شخصی وارد میشم. (نظیر صحبت بر سر فرنچ لاور که دیشب شد) . کارمون با اینها تمام نشده. لیست های مختلفی رو جزئی تر و تخصصی تر بررسی میکنیم. روند و قرارمون هم از ابتدا همین بوده. بخشی از پیشنهادات رو تست کنن دوستان و بفرمایند که با کدام یک ارتباط بهتری گرفتن و یا بین کدام گزینه ها دو به شک موندن. بعد اون گزینه های باقیمانده ای که بینشون دچار شک و تردید هستن رو اینجا براشون فول رویو میکنم. نظیر کاری که با کمال میل برای جناب کبیری عزیزم انجام دادم.

به il bianco
سلام و احترام. راستش من در ارتباط گرفتن با چیزی که میخواید دچار مشکلم. نه پیو دیستنس ام و نه فتیش روژا داو هیچ گدوم سیتروسی نیستن. من متوجه نشدم در نهایت به دنبال کار سیتروسی هستید یا اینکه اکورد سیتروسی طعم دهنده ی کلی کار باشه‌ .‌عرض شود که این لیست با توجه به تابستانی بودن شون عرض شد. برای مثال دلفورته بای نایت سفید که شما فرمودید به سبب داشتن کومارین غنی در تونکا و وانیل چرب و رز بلغاری هرگز در تابستان قادر به استفاده نخواهد بود. یا حداقل بنده پیشنهاد نمبکنم و از لیستم خط میخورن. حتی با وجود اینکه یکی از اکوردهاش سیتروسی هست. همین قضیه رو در مورد پیوردیستنس هم صادق میدونم. البته نمیدونم کدوم پیور دیستنس مد نظر شماست ولی با این توصیحات فکر میکنم M منطورتون باشه‌ که در اون هم آکورد ستروسی اصلا غالب نیست و صرفا کلید ورود ما به درون قلب عطر هست که خیلی کوتاه و زودگذر هم هستش و بعدش بسیار بسیار کم و در قالب کمپلکس‌اروماتیک به مدد کار میاد.. در واقع وقتی میگیم یک عطر سیتروسی هست منطورمون این هست که رایحه غالبش سیتروسی باشه نه اینکه بخش کوچکی از رایحه رو آکورد سیتروسی در اختیار گرفته باشه‌ . عود ایمورتل در بین گزینه های تابستانیم نبود و خودم هم توصیه ش نمیکنم در این فصل. پالپ از بایردو یه عطر سوپر سنتتیک سیتروسی هست که شدیدا بازخوردش بالاست.. آکوا ویوا پروفوموم روما بیشترین پخش بو در بین تمامی عطرهای تابستانی رو داره و علت معرفیش همین بود.. در واقهپع یکی از ده تای اول هست در این زمینه. من خودم شاهد بودم فردی اینترلود رو در دمای حدود ۴۵ درجه تابستان استفاده میکردن. این نشان میده هنوز برای قسمتی از افراد جامعه پخش بوی بالا به هر قیمتی ملاک اصلی هست. حداقل چه بهتر که عطرهای فرش و خنک‌رو استفاده کنن. فتیش داو رو واقعا کار خوبی میدونم اما خب از نظر من هرگز نه سیتروسی محسوب میشه نه تابستاتی. اگر به دنبال کاری با نمای سیتروسی هستید در این سطح اسکندل از داو و همچنین نرولی و برگاموت از داو سیتروسی تر هستن. اگر‌ کاری مد نظرتون هست که آکورد سیتروسی طعم دهنده آکورد جوبی باشه و مناسب چهار فصل باشه و به شدت با کیفیت که گویا مسئله مالی هم ندارید بی هیچ فکر‌اصافه ای اینویژن باربار از MDCI رو پیشنهاد میکنم.
اما پیشنهادات ویژه م متفاوتن. و معنولا در اینگونه مواقع که فرد دنبال تصویر متفاوتی از اکوردسیتروسی هست سراغ ارتیزان ها و ایندی نیش ها میرم. خاصه که اعلام‌میکنید به ایتالیا برای خرید دسترسی دارید. منتها دقیقا من رو متوجه کنید بالاخره چگونه عطری میخواین. سیتروسی؟ تابستانی؟ سیتروسی و جوبی؟ زمستانی؟ غیرسیتروسی؟
--
در پایان عرض کنم اگر سوالی بی پاسخ میمونه به این دلیله که زمانم واقعا محدوده و سعی میکنم بیشتر در بحث های آموزشی اینجا همکاری داشته باشم. که یک سود عام داشته باشه تا یک کارکرد شخصی. با اینحال به مرور سعی میکنم پیشنهادات رو دسته بندی کنم.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد Jo
با سلام خدمت ایکاروس بزرگوار
در رابطه با پرسش شما باید بگم دنبال یه عطر سیتروسی خالص نیستم , مثلا کاری مثل آکوا ویوا رو یه کار خیلی خطی لیمو و بدون پیچیدگی میبینم هر چند پخش بوش طبق گفته شما بین کارای تابستانی عالی.در واقع باید بگم دنبال کار تابستانی صرف نیستم اما کاری که در تابستان هم بشود استفاده کرد.برای همین اکثر مثال هایی که خدمت شما آوردم مثل فتش پور هوم کار تابستانی نیستند. در واقع دنبال آکورد سیتروسی به عنوان طعم دهنده ی آکورد های دیگر نظیر چوبی یا چرمی هستم. یک کار چوبی یا چرمی (یا چوبی چرمی) همراه با آکورد سیتروسی , دارای عمق و پیچیدگی و تلخ,یک کار masculine که با اندکی اغماض برای تابستان بشه چهار فصل استفاده بشه و ماندگاری خوبی داشته باشه و به سرعت محو نشه.نمونه ی همچین کاری و من در پیور ام دیدم اما نه در حدی که بی درنگ مبلغ 2 میلیون رو پاش بپردازم.البته شاید کمی در موردش زود قضاوت کردم و باید بهش فرصت بیش تری بدم ولی پیور ام با این توصیفات بالای 70 درصد نیاز های ذهنی من و بر آورده می کنه. هر چند به قول شما آکورد سیتروسی آنچنان درش پررنگ نیست.
با سپاس فراوان از وقتی که بزرگوارانه اختصاص میدی.
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
به il bianco

سلام.‌با این‌حساب بایستی برم سراغ آرتیزان ها و نیش های خاص. چون گفتید دسترسی به خرید از ایتالیا دارید اینها رو پیشنهاد میدم. اینها اختصاصی برای ذائقه ی شماست که ممکنه نت سیتروسی نداشته باشه اما اون طعمی که مد نظرتون هست رو دارن.
Eva kant - o driu
Lux - mona di orio
Treffpunkt 8 Uhr- J.F. Schwarzlose
Bat / rhinocerous - zoologist
Terrasse a St-Germain Jul et Mad
Amour de palazo - Jul et mad
Bass epherma unsound
Hard leather Lm Parfum
Black musk illuminum
Anubis papilon artisan
Invasion barbar MDCI
Diaghilev Roja dove
Tendre est la nuit mejjda bekkali
Andy tauer 09

از بین کارایی که داخل ایران پیدا میشن:
آتلیه و فراپین کلا لاین ترکیبی نوشیدنی های سیتروسی و غیره با مواد دیگه ن. علی الخصوص گلد لدر آتلیه که قبلا هم اینجا بحث شده.
از جووی سایکدلیک و از histoire se parfumes از لاین rare عطر petroleum رو تست کنید.
از پارفوم د امپایر tabac tabou و کویغ اتومن و وازامبا رو تست کنید.
Rance 1975 vaniquer
Triomphe rance 197t
L attesa masque
از نیلا ورمیر : ashooka / traaye
Bullion byredo
Cuir garamante Mdci

توی صفحه آخرین‌نظرات به بقیه دوستان هم پیشنهاداتی دادم. البته لنیدوارم تا الان خارج نشده باشن از صفحات آخرین نظرات.
بهرحال من فکر میکنم از کارهای داخل ایران شروع کنید. پارفوم د امپایر ، آتلیه کولون، جووی ، mdci ، میسون فرانسیس کورکجان و آمواج ( ubar و جوبیلیشن) مونا دی اوریو و اینها رو تست کنید‌ . به نظرم سمت استفان هامبرت، کیلیان، کلایو کریستن و شیخ اینگونه برندهای لاکچری هم نرید.
حالا باز خودتون این موارد رو سرچ کنید و بین فروشگاههای خوب بگردید تا شاید بعضی ها رو تونستین تست کنین. اگر سوالی بود هن بپرسید تا حذف و اضافه کنیم یا براتون اون هایی که جشم گیر تر بودن رو رویوش رو بنویسم. در مورد اینکه جهار قصل باشن باید بگم خیر. تابستان واقعا استفادهداز هر عطری بجز عطرهای خنک هم غلطه و هم‌اجحاف در حق خود‌. اما سه فصل دیگه رو پاسخگو هستن. قیمتی که از پیوردیستنس دارید حداقل چهارصد هزار تومن بیشتر از قیمتی هست که من در ایران سراغ دارم.‌ و هفتصد هزار تومان بیشتر از قیمتی که خودم تهیه میکنم. موفق باشین
19 خرداد 1395 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : بهزاد معصوم نژاد 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆

من از فری شاپ فرودگاه زوریخ مدل کولوژن رو خریدم.وقتی جعبه محصول اورجینال را باز میکنید یه کد داخلش نوشته که با وارد کردن اون کد در سایت پاکورابانه میتونید عضو میلیون کلاب بشید. جز این باشه تقلبی هست. صد میل رو شصت یورو خریدم
17 اسفند 1394 پاسخ تشکر

سلام نوید جان
من از یه فیلم که بررسی میکرد آرم رو درب قوطی و کدی که روی قوطی و ته شیشه هست و همچنین نوشته های روی شیشه که عینا مثل عکس تو سایت عطر افشان و همچنین خود شیشه و اتصال قسمت فلزی به شیشه رو چک کردم و تماما نشان از اصل بودن کار میده و نمیدونم چرا اینقدر پخش بو و موندگاریش پایینه و شاید هم به پوست من نمی سازه آخه من پوست یه مقدار چربی دارم
23 بهمن 1394 پاسخ تشکر
حسین جان حقیقتش من نسبت به این که مشخصات فیزیکی عطر نشون دهنده اصالت عطر باشه هیچ دلیل قانع کننده ای پیدا نکردم و دیدم عطرهای تقلبی ای که شیشه باکیفیتی دارند...تنها از جای معتبر بخر....اینکه یک عطر با بعضی پوستها سیازگار باشه هم درسته..اما حتما روی پویت تمیز اسپری کن و بگو کجا و چند پاف میزنی؟من حدود هشت پاف روی گردن و دستم میزنم و بعضی وقتها دو تا هم روی لباسم
24 بهمن 1394 پاسخ تشکر

با سلام این ادکلن رو از شهر خودمون تهیه کردم با تموم مشخصاتی که از تو اینترنت دیده بودم چک کردم دیدم اصلیه ولی از پخش بو و موندگاریش اصلا راضی نیستم فقط حدود یه ساعت پخش داره و حدود 5 ساعت هم موندگاری حالا خواهش من اینه دوستان میتونن راهنمایی کنن که از چه راهی مطمین بشم که ادکلنم اصلیه با وجودی که بوشو خیلی دوست دارم چرا پخشش اینقدر کمه اگه ابسلوتشو بگیرم بهتره ؟ ممنون میشم اگه راهنمایی کنید
20 بهمن 1394 پاسخ تشکر
حسین جان چه مشخصاتی رو چک کردی؟همه ی محصولات وان میلیون پخش خوبی دارن...من اینتنس رو دارم که از این هم قویتره...ابسولوت هم از این دو تا قویتره و پخشش عالیه
21 بهمن 1394 پاسخ تشکر

نظر سید ساحای عزیز کاملا درسته......یکم زیادی شیرینه و من زود ازش خسته شدم.......
18 بهمن 1394 پاسخ تشکر

بوی لوازم ارایشی!!!! این عطر رو فک کتم سال 89 ، 90 بود ک گرفتم تا اونجایی ک من یادمه همچین بویی نداشت ابتدا با ی بوی لیمویی باز میشد در ادامه در نت پایانی بوی دارچین ، نعناع هندی ، کهربا واز همه مهم تر با چرم ب پایان میرسید،ترکیب گریپ فروت و پرتقال خونی و چرمش ب زیبایی با هم مچ شده بودند یکی از ادکلن بسیار موفق بود روایح زیادی درش بکار برده بودن، من ک همچین بوهایی ک شما گفتین رو یادم نمیاد !!!درسته این کار شیرینه اما ب هیج عنوان زنونه نیست، ماندگاری و پخش بوی عالی داشت دقیقا یادمه ک پرتاب بوش ب چند متر میرسید، اخیرا تستی نداشتم نمیدونم شاید این کلن جدیدا ریفرموله شده باشه!!؟؟ با اینکه دوستش داشتم بعد از مدتی ازش خسته شدم و بخشیدمش...
اگه با روایح شیرین میونه ای داشته باشید مورد پسند واقع میشه.
28 دی 1394 پاسخ تشکر

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟