Filippo Sorcinelli - Lavs

" اونوم لاوز "
" فرشته ای از جنس باستان"

**********

در ادبیات باستان اومده که گاهی فرشته هایی بر روزی زمین هستند و برخی افراد رو به تسخیر در میاورند. 6 ساعت میگذره که روی دستم اسپری کردم و تموم 6 ساعت رو در حال بوییدنش بودم بدون توقف . نمیشه دست کشید از بوییدنش . باید همیشه باشه . بله ، بعد از اسپری کردن تا ساعت ها اختیارتون ممکنه دست خودتون نباشه.

شاید به همون اندازه که توقعم از این کار بالا بود به همون اندازه روحم به درجات عالی رسید

نوشتن راجب این عطر دشواره . با اولین استشمام شما رو میبره به دوران باستان . جاهای پر محتوی که احساس میکنید یک روح باارزشی حضور داره ولی شما نمیتونید ببینید . فقط احساسش میکنید . بوی کندر ، میخک در بطن کار هستند و با روحی جلا بخش از فلفل و یاس شروع به کار میکنند و با گذر زمان یک فیلم سینمایی رو براتون به اجرا میگذارند که بازیگرانش نت های بکار رفته در ساختار این اثر هنری هستند . بازیگرانی فرهیخته ، اصالت دار و جسور .

این رایحه به هیچ وجه روی تن جوونای امروزی نمیشینه . یک مردی میخواد که دلش عرفانی باشه . در تنهایی غرق شده باشه . الهام این بو بی شک بی ارتباط به تنها بودن فرد مصرف کننده نیست . در یک روز ابری که آسمان ابرهای سیاه داره و شما در یک خانه ای متروکه مشغول به روزمرگی هستید . کندر و موادی که گاها در کلیساها و مراسم های خاص عرفانی ( نه مذهبی ) دود میشه رو دود میکنید و تنها روی سنگی تکیه میدید و به حالت خلسه فرو میرید . بله این مفهوم و درک رایحه هست .

طبق معمول : بازخورد ؟ به هیچ وجه (ولی بازخورد تند منفی نداره خوشبختانه ) ایزی ور بودن؟ به هیچ عنوان . یک تیپ بسیار عرفانی مخصوص خودش رو میخواد . سن جوون؟ زیر 35 40 فکرشم نکنن . قابل مصرف ؟ فقط مصرف شخصی . پرفورمنس ؟ من روی اولین نسخه این عطر تست کردم و بسیار خوب بود ولی ظاهرا در نسخه های جدید کاهش یافته همانند اوپوس 1144 . ارزش خرید برای عموم ؟ 1/10 و برای عطرباز بی شک 10/10 .
نمره من به این عطر هم بدون تردید 10 هست ولی همچنان از این برند اوپوس برام ارزشمند تره ولی لاوز هم بی شک از برترین های این برند هست .

یک تشبیه بدون شباهتی (!) بخوام بکنم ، عطربازهای زیادی هستند که بسیار ممواغ امواج رو در تنهایی خودشون تنفس میکنند . (با احترام به همه عزیزان و داخل پرانتز بگم خودم از عشاق ممواغ هستم ) . حال اگر اون افراد پروموت بشن لاوز براشون همون حکم رو داره . چالشی تر ، حتی برای خودشون.

این رو هم بگم که یک سری کارها رو تست کردنشون هم شرط داره و هم ترس . کارهایی نظیر لاوز ، اوپوس ، نوتردام از این برند و کارهای برندهای دیگر که الان جاش نیست بگم زیر این شاهکار ولی دوستان حاضر در جمع میدونند چیا هستند .
* شرطش اینه شما در بطن کارهای نیش و هنری فرو رفته باشید . زندگی کرده باشید و یجورایی ته حلق هنر و نیش رفته باشید و سالم برگشته باشید . حالا شما اجازه دارید تست کنید وگرنه بدون شک یا همون لحظه متنفر خواهید شد و خاطره ای تلخ در ذهن شما باقی خواهد ماند و یا پس از خوابیدن هیجانتون از کار زده خواهید شد .
* ترسی که داره هم اینه که اگر شما ارتباط بگیرید و انس بگیرید ، باید فاتحه درصد زیادی از عطرها رو برای خودتون بخونید . بسیاری از کارها نظر شما حقیر جلوه خواهند کرد در صورت ارتباط گرفتند و این یک جور عذاب خواهد بود برای عطرباز هایی که توانایی درک چنین اثری رو داشته باشند .

به هرحال اصلا توصیه نمیکنم برای تست ، مگر اونکه شرطش رو داشته باشید و ترسش رو بتونید به جون بخرید .
یا حق

اولین پاف بوی بسیار دلانگیزی داره.بعد از مدتی واقعن سخته تجزیه تحلیلش برام.خوشم اومد ازش
در یک کلام من رو به فکر فرو میبرد.نه مثل یک متفکر .مثل یک نابینا در تاریکی که احساس امنیت درش هست.
بویی بسیار پیچیده داره.من اهل سمپل و تست نیستم .برای رویارویی با این عطر پیچیده تهیه اش کردم و دلم را بهش دادم.گ
قدیما دنبال عطرهای کلاسیک بودم سنم که بالاتر میره جنگلی و درختی و طراوت منهای رز و عود طبیعتم رو گرفته.
گاهی دوست دارم در جنگل پر از مرکبات و گیاهان با برخورد به انها و تراوش بوی درونشان به لذت طراوتشان برسم.

اصل عطرهای ایتالیائ رو من اشنایی ندارم تنها با عطرهای امرود قبلن اشنا بودم.
همیشه از خودم سئوال میکردم فلسفه ایتالیایی شکمو که از فرانسوی هم به مراتب شکموتر هست در عطر چیه .
میتونم با تجربه کمم عرض کنم به نوعی عطرهاشون انقلابی تر هستند یا ریسکی تر هستند.
در امرودها که عطرهای متوسطی به نظر من حساب میشن بهترینشون رو عطر زنانblue blooded میدونم.در خور توجه رسمی و مناسب خانمهای با پرستیژ.هر چند اون عطر به نوعی خطی هست و نوتها تغییر انچنانی برای من نداشت و دیگران که خوشم نیامد ....

این سایت یک مشکلی که در بعضی عطرهاش داره اینه که یکهو 10 صفحه صحبت نشده ولی کسی جرات نکرده نظرش رو در مورد عطر مورد نظر بنویسه.
من 1144 رو نپسندیدم.شاید زود قصاوت کردم.نمیدونم.احتمال میدم ترکیب بخصوص و تکه هل و یاس من رو به سمت این عطر کشوند.در نوتهای میانی بینی بهش عادت میکنه و ترکیب پیچیده مقداری ساده تر میشه.اما باز برام قریبه و نمیتوتم تجزیش کنم.جالبه دوستی ازش خوشش اومد و با تجربه عامیانه خودش گفت متوسطه زیباییه بوش.
به نظر من ذات ایتالیایی به سمتی میره که هیچ موقع به سمت فرانسوی نزدیک نیست.شخص حقیر بنده اعتقاد دارم لطافت فرانسویها در عطرها خیلی بیشتر از ایتالیاییها هست.

در نهایت از فرد مورد احترام که همه میشناسنش و من زیارتشون نکردم بابت معرفیه این عطر تشکر ویژه دارم.
امیدوارم نظراتم باعث کدورت خاطر کسی نشود

اول کندور وسط کندور اخر کندور..... راجع به این عطر فقط داستان سرایی شده

سلام

این عطر واقعن برای همه کس مناسب نیست.دوستان باید اونقدر عطرهای مختلف تست کرده باشن که به دنبال دیگری باشن.مثل فروشنده عطر و اودکلنی همیشه در مجالس عجیبتر از مهمانها از رایحه ها استفاده میکنه.
همیشه عطر فروش ماست خودش ترشه.

پسر عمه فروشنده عطر و لوازم ارایشی بنده در یک مجلس عروسی بوهای عجیب و غریبی میداد بهش گفتم چه عطری زدی بهم گفت 3 تا اودکلن مخصوص رو با هم ترکیب کردم.یادمه حدود 20 سال پیش بود اونموقع عطری به اسم کرید هم بود نمیدونم همین کرید هست یا خیر تازه ایران اومده بود...من هنوز از این کار غیر معمولش موندم.و اینم میدونم هر کسی شاید این کار رو کرده.عرضم اینه. قرار نیست هر کی هر کاری میکنه دیگران هم انجام بدن.

بوی کندر در این اثر هنری انچنان در دارچین و هل پیچیده شده و با نیزه گل یاس به جنگ ذهن میرود که امروز بعد از تفکری همچون نادانی به سمت خود کندر رفتم.خود کندر رو خوردم.اگر درست گفته باشم صمغ درخته.بسیار تلخ و بسیار زجر اور بود اما در ته مزه اش یاد اونوم افتادم.کندر ماده ای است برای تقویت حافظه و مغز.توگویی وقتی خوردمش مغزم یک ارست کامل انجام داد.نمیدونم علم نوین پزشکی چقدر موافق این قضیه است.

در کل این هنر استادانه در ترکیب کندر تلخ و ایجاد چنین رایحه ای که باعث شد نگرش من رو به عطرها تغییر بده واقعن برام جالبه.این عطر هر چقدر زمان استفادش میگذره دلرباتر و مهربانتر میشه.

عطرهای فیلیپو برای من همیشه دو منظر و نگاه متفاوت از هم دارند اما این دو نگاه اغلب در تقابل با یکدیگر هستند.
اونوم لاوز برای من: سرد/گرم، خیر/شر، آب/آتش، سفید/سیاه.
_______
زمستان است. بامداد فرا رسیده. برف نمی بارد اما هوا بسیار سرد است. قطره ای از میان شاخه های سرما زده، در هوایی سفید و مه گرفته به سمت زمین جاری می شود. تنها یک قطره وجود دارد. در تاریکی، از میان حجم انبوه شاخه ها، راه خود را می پیماید. مقتدرانه. آرام و سنگین و غرق در لذت یگانگی خود. چرا که دیگری وجود ندارد. اما حضور شاخه ها، مه و سوز سرد را حس می کند.
او همچنان در مسیر است. راهی عاری از هرگونه فکر مزاحم تا آنجا که به زمین می رسد و دیگر از حرکت باز می ایستد. از درون باز می شود. جاری می شود و در این حین سردی هوا دو چندان می شود. و قطره بر زمین یخ می بندد.
تمام می شود اما هنوز ردی از خود بر زمین به جا گذاشته.
جَو او را به ساکن شدن و یخ بستن می کشاند اما او هرگز التماس آب شدن نمی کند. چرا که به راه خود اعتقاد دارد و باور دارد قطره آبی زلال است. بی هیچ نقابی. در معرض دید همگان. و بی هیچ ترسی از قضاوت دیگری. برای خود زندگی می کند.
سرشار، تازه و بی پیرایه.
10/10

صبرم به سر رسید و دکانت این عطرها را سفارش دادم و با تست لاوز شروع کردم البته پس از خواندن ریوی شما عزیزان اما انگار باید صبور بود همچنان.......
خوشبحال شما‌ ارتباط میگیرید با این رایحه.
Unum - Lavs
Unum - Opus 1144
Unum - Symphonie Passion
Unum - _Quando_rapita_in_estasi
Unum - Délire de Voyage - Notre-Dame

سلام
نظرم در مورد اين كار رو با ذكر يك خاطره بويايي ميگم...سالها پيش رفته بودم بانه اونجا گذرم به يك عطاري افتاد كه دم نوش هاي گياهي هم داشت و بعضا تجويز هم ميكرد ...در حين صحبت باهاش از بويي كه پيچيده بود در فضا هم لذت ميبردم بوي گياه و ادويه جات...يك معجوني درست كرد از يه صمغ درختي( اسمش رو گفت يادم نيست الان )كه در اون عرق شويد و گشنيز هم ريخت و به همراه چند عرقيجات ديگه وقتي بوش كردم بوش در مشامم پيچيد بطوريكه كاملا ثبت شد در حافظه بويايي ام..حالا سالها از اون زمان گذشته وقتي اين عطر رو تست كردم در چندين نوبت همون رايحه و فضا برام تداعي شد..بويي گياهي با رايحه ي غالب گشنيز و شويد كه انگار صمغي گياه رو در اون حل كردي .
بازي با نت انچناني نداره يا شايد هم زياد محسوس نباشه ميشه گفت تقريبا خطيه .. كلا عطر اروم و سر به زيريه ... نظرات ديگر كاربران رو كه ميخوندم ديدم اشاره كردند به فضاي مذهبي و عرفاني اين عطر! كه وقتي توضيحات اون سايت خارجي و مرجع رو خوندم ديدم انگار از اون الهام گرفته شده بعضي نظرات در اينجا... به هر حال صرف نظر از توضيحات هر سايت و نظري من تجربه بويايي خودم از اين عطر رو گفتم

سلام ایکاروس عزیز و دوستان عطر افشان
در کنار عطر از ادبیات هم لذت میبرم با نوشته های ایکاروس یک حظ چند وجهی رو تجربه کردم .متاسفانه چند دوره کوتاه ایشون رو نداشتیم در فضای مجازی سکوت کامل بدون امکان دسترسی .
اما یک روز که همچنان تو این فضا معلق بدنبال رویو میگشتم چشمم به یک قلم خوب افتاد تو یکی از این سایتها که باز امیدوارم کرد میشه بدون ایکاروس هم عطر خوند چه خوب .
هر چه بیشتر خوندم بیشتر لذت بردم تا رسیدم به انتها و مشتاق جهت کشف نویسنده مسلط و البته متاسی از ایکاروس عزیز که با خوندن منبع ذکر شده هم خوشحال شدم وهم غمگین بله منبع جناب ایکاروس ....
خوش آمد مجدد به ایکاروس گرامی
اما دوستان چند سوال ؟؟؟
یکی از سایتها که ظاهر موجهی هم داره چند کار از این برند و یک برند دیگه رو داره با یه محاسبه ای به نصف قیمت میفروشه واقعا گیج شدم از این آشفته بازار و واقعا وسوسه خرید دارم دوستان چه باید کرد ؟
چرا اینجوریه آخه این مارکت ؟ واقعا هیچ راهی نیست که احساس غبن نکنیم بعد از خرید عطر ؟

سلام وقت بخیر
اینجانب چندسال است فقط ازاین عطر استفاده می کنم و استفاده از عطرهای دیگر برایم بسیار سخت و نزدیک به غیرممکن شده؛ اما میخواهم عطری نزدیک به فضای همین اثر ولی مناسب فصل تابستان تهیه کنم اگر ممکن است راهنمایی بفرمایید
سپاسگزارم

از روی کنجکاوی و با توجه به نظرات متفاوت دوستان یک سمپل از این عطر تهیه کردم و بعد از چندبار استفاده احساس میکنم که این کار بیشتر مناسب افراد درون گرا است. سوالی که از جناب ایکاروس و سایر دوستان مطلع دارم این هست که آیا رابطه مدلل و علمی ای بین تیپ های شخصیتی افراد و روایح مورد علاقه اشون وجود داره یا خیر؟
جهت اطلاع هر فرد دارای چهار کارکرد روانی (درونگرا/برونگرا) - (حسی/شهودی) - (منطقی/احساسی) و (قضاوتی/ادراکی) هست که از ترکیب این چهار کارکرد شانزده تیپ مختلف شخصیتی بدست می آید.