Filippo Sorcinelli - Opus 1144

تعاریف افراطی دوستان باعث شد این کار رو تست کنم اما واقعا جا خوردم.متاسفانه این عطر برای من به شدت یاد اور رایحه حشره کش های دهه هفتاد هست.
البته با توجه به احوالات سورسینلی بعید نیست این شباهت عمدی باشه چون این حشره کش هاتو اکثر جاهای دنیاهمین رایحه رو دارن و بعیده متوجه این شباهت نشده باشه.

در حال لذت بردن از اوپوس بودم که حال مارو با جوشانده سیر و زنجبیل گرفتن،به هر نقطه از منزل هم که فرار کنین فایده نداره

دوستان میشه چندتا پیشنهاد بدین که توی مایه های درای داون این کار وقتی که مرکباتش فروکش میکنه باشه،فکر کنم جناب فرجی فرمودن یک بستر وانیلی که کمی حس خامه ای داره،میخوام بدونم که توی چه دسته ای از روایح جا میگیره و کارای خوبی که توی این سبک بو باشه رو پیشنهاد بدین،یک دنیا ممنون

کاش شروع سیتروسی و تیز این عطر با یک شروع اسموکی جایگزین میشد. اونوقت از یه کار عالی تبدیل میشد به یک کار محشر. البته نظر شخصی و قطعا غیر کارشناسی هست.

سمپل این لعنتی دستم رسید... شماره فیلیپو رو هر کی داره بده لطفا ازش بپرسم لامصب چی میزنی اینارو میسازی!!! ریویو باشه چند روز دیگه

امیر جان بین این کار و بوکانرا کدوم مورد پسندته؟؟

سلام جسارتا من تو این ۲ سال از این عطر هیچ بازخورد منفی نگرفتم. حالا یا ربط به سن پوشیدن این عطر داره یا ربط به اطرافیانمون داره که چه سلیقه ای داشته باشند. یه تندی کمی اولش داره که خیلی زود فرو کش می کنه و با یک عطر با بستر قالب وانیل مواجه میشیم که کمی حس خامه ای میده. رد بویی که از خودش به جا میذاره بین ۶ تا ۱۰ ساعت با توجه به پوست و جنس لباس شما و ماندگاریش قطعا بیش از یک روز هست. جزئیات رایحه رو هم دوستانی که تجربه کردن قبلا گفتن. پوشش خیلی رسمی و خیلی خاصی هم ‌نمی خواد این عطر.

اونوم 1144
" حرف هست ولی کلمه نیست "

گاهی اهالی اهل هنر یک تابلوی هنری میبینند و برای همکاران و دوستداران هنر تعریف میکنند که به فلان شکل بود رنگ امیزیش و طرحش فلان بود و بهش نمره و امتیاز میدن و قیمت گذاری میکنند . اما گاهی برخی کارها هستند که نمیتونن تعریفی بکنند ازش . فقط میارن و به دوستانشون نشون میدن چون نمیشه حق مطلب رو در صحبت ادا کرد .
این برند برای من به همچین مثالی تشبیه میشه و باید بو کرد تا فهمید چی هست و برای چی اینجوری هست.
یکی از خوش ساخت ترین و پیچیده ترین کارهایی که در زندگیم تست کردم این هست . به هیچ وجه اگر با اثر هنری در عطر اشنایی ندارین سمت این کار نرین چون چیزی جز دافعه و پشیمانی نخواهد داشت . تاکید میکنم حتی اگر عطرباز هم هستید بدون علم اینکار رو تست نکنید چون بعدا پشیمونی میاره براتون و اسپویل میشه این کیفیت و هنر.

اگر بخوایم عطرهای نیش رو سطح بندی کنیم کارهای این برند در درجه بالا قرار میگیرند و اگر کسی مفهوم عطر رو در زندگیش فهمیده باشه به کیفیت کارهای این برند نه نمیگه . کما که بسیاری از نظرات چه در سایت و فرگرنتیکا راجب این کار میخوندم قبلا و الان با احترام باید بگم که اون افراد با چه منطقی باعث گمراهی عده ای میشن و درصد بالایی از اون افراد حتی تست هم نداشتند از این کار . چیزایی که میخوندم : عطری وانیلی فوق شیرین ، عطری زننده ، عطری با بوی چیپ ، عطری خز شده با بویی شبیه به دیور هوم اینتنس !!! یا دیور هوم اینتنس رو نمیدونن چیه یا این کار رو ... روز بروز بیشتر به این نتیجه میرسم که تا عطری تست نشه نباید جبهه ای واسش گرفت .
با احترام به همه عزیزان ریویو نوشتن واسه این عطر درست نیست و از ارزشش کم میکنه و نمیشه بهش نمره ای داد.
پخش نسبتا خوب ماندگاری بسیار بالا رد بوی بسیار خوب از مشخصات پرفورمنسی کار هست. بازخورد هم دافعه زیاد داره و اکثرا خوششون نمیاد چون کارهای این برند اصلا جنبه پوششی و بازخورد نداره ولی این کارشون نسبتا خوش پوش تره ولی بازهم تاکید میکنم بازخورد اگر مهمه براتون سمتشم نیاین.

از مدت ها قبل به نوعی پیگیر عطار این برند یعنی فیلیپو بودم اما تا به امروز متاسفانه به دلیلی که همه میدونند نتونستم نسخه ای تهیه کنم اما سمپل چهار اثر از این برند ( اوپوس، لاوز، سمفونی پشن و رز نایگرا) رو برای دو مرتبه تهیه کردم.

چیزی که در نگاه اول این چهار اثر رو برای من خوشایند کرد، هماهنگی تنالیته کلی عطر ها بود که به ترتیب از لاوز شروع و در ادامه اوپوس، سمفونی پشن و در نت بالایی رز نایگرا به نوعی حس چهار نوت متفاوت اما در ساختار نوعی آکورد چهار صدایی این نجوا رو با هم پیش می بردند. خود این هماهنگی نشون دهنده این هست که پشت این برند یک ایده دقیق و کار شده و با هدف و معیار مشخصی وجود داره که مسلما از دل دغدغه های شخصی و زندگی فیلیپو بیرون اومده.
اوپوس برای من دو رویه ست. دو رویه خاطره ساز.
رویه ی اول برای شخص بنده صبح هست و طلوع کور کننده خورشید که باید از خانه و تاریکی بیرون بزنم اما با لباس سیاه و گردنبند چرمی که هیچوقت نباید آویزش نمایان بشه اما بند چرمی روی پوست گردن خود نمایی کنه. (چیزی این میان هست که حضورش رو نشون میده اما هیچگاه حرفی از خودش نمی زنه ... همان لوبان...)
و تنها در خیابان قدم بزنم و از زیر دسته ای از گل های یاس که از بالای دیوار خانه همسایه کناری ساختمان به بیرون ریخته بگذرم و بو کنم و خاطر محوی از لاوز! هم برام پدیدار بشه و همچنان که گذر میکنم دستم رو به دیوار های سیمانی خیابان بکشم و بوی وانیل و حس چسبندگی و پایدار بودن این نت رو ( همچون سیمان! ) حس کنم و به کافه نزدیک خانه برسم و همچنان روی صندلی دو نفره، تنها بشینم و نظاره گر محیط باشم اما غرق در لذت! لذتی که در انتها یک شخصیت غنی، سنگین و با اصالت ساخته شه اما کاملا شخصی و نه برای خودی نشان دادن! که چرم و مشک کامل کننده این حسه.

رویه ی دوم این عطر برای من شش صبح. فرودگاه مهرآباد تهران! هست. از شیراز، از تاریکی چهار صبح، به قصد تهران آمدم و شش صبح با کمی صبر و لکه های نور خورشید که به صورت و عینک سیاهم میخورد، در انتظار همدمی که به استقبالم آمد.
و آمد حس گرم بغل کردن و فشردن همدیگر، بوی وانیل، بوی وانیل و بوی وانیل...
و در ادامه روی نیمکت نشستن و همچنان تنها با اینکه در کنارش هستی، و بعد از گپ و گفت و لحظاتی، شخصی غریب اما چهره ای شاخص، از کنارت رد شود ... و آن کسی نباشد جز جعفر پناهی! فرودگاه مهراباد. ببینی و نگاهش به تو بیفتد اما گذر کند... میدانی که کیست اما کاری نکنی...
و تمام یک روز را تهران باشی و در انتها، تمام شوی، با اصالت اما برای خود! نه برای دیگری!

بالاخره پس از تحقیقات فراوان و صد البته کمک از نظر دکتر ایکاروس و حسن خان کبیریه عزیز (توو عطرهای وانیلی)، تونستم این عطر رو تهیه کنم.
در یک کلام این عطر از روو بدن و بدتر -یا بهتر- از اوون از روو لباس کلا پاک نمی شود و نمیمیرد!!!
در نتهای ابتدایی، شروع کار مرکباتی اِلِمی بصورت ترش و شیرین و زننده -rude- ی داره، بطوریکه تنفس عمیق قطعا اشک آور میشه براتون. در مورد وانیل هم بگم که کلا از ابتدا تا انتهای کار هست - با خاموش شدن مرکبات، زنبق و وانیل تا مدتها شما رو محسور میکنه جوری که خودتون تعجب میکنین که ایا دوباره مگه من رفتم عطر زدم که انقد بوش میاد!! گاهی زنبق بالاتر از وانیل هم میاد جوری که کاملا میتونه پوششی مناسب برا یه خانم هم باشه.
بعد از حدود 12-18 ساعت نتهای پایانی که بهترین قسمت داستان هست با ماسک و جرم و عنبر +مجددا وانیل شروع میشه و تقریبا تموم نمیشه ;)
بلایند بای به هیچ وجه از نظر من- حتملا سمپل میخاد چون چند روز باید باهاش زندگی کنین تا کمی بشه بهتر درکش کرد.
محل و زمان به نظر من نداره- هم سرکار قویه هم برای مجالس و مهمانی- قطعا عطر اسپورت ورزشی نیست البته.
پ.ن: بعله، شالیمار-گونه هست اما اصلا شالیمار که ارادت ویژه ای هم بهش دارم، به سر کوچه ی 1144 هم نمیتونه برسه.
موفق باشین