عطر جدید پیور ایکس در آگهی های تبلیغاتی خود بر شباهت کلمات اضافه و جنسیتی تاکید دارد ، که این مورد را در نسخه اصلی پاکورابان ایکس اس سال 1993 هم دیده شده است .
در سال 2017 پیور ایکس اس بازگشت جنسیتی خود را با گرایش بیشتر در ژن ها اعلام کرد .
این ترکیب از رایحه های تازه ادویه ای و صمغ گرم گیاهی و چوب بدست آمده است ؛ دو عطرساز ای اف اف این عطر آنه فلیپو و کارولین داماد هستند که هدفشان انتقال احساس لرزش پوست با میل و شور و اشتیاق است . این ایده از یک ارزش ذهنی است که سبب راهنمایی عطرسازان برای رسیدن به ترکیبی از دو حس تضاد و تناسب با هم شد. درگیری یک بدن با بدن دیگر بین افراط و تفریط است .
پیور ایکس اس جنبشی مغناطیسی از رایحه های تازه شرقی با جدال دائمی داخل و خارج ، سرد و گرم ، ملایم و شدید است ؛ گنجاندن دو حس بر یک لبه است ، محو کردن در برابر جذب کردن در انعکاس یک دیگر است .
اولین جسارت مضاعف در انفجار طراوت و تازگی است ؛ در امتداد این مقدمه احساسی برخاسته از خشونت که با طعم سوزش و خارش ناشی از مصرف زیاد زنجبیل یخ زده است ، یک آبدار خوشمزه از نیشی که تحریک کننده و تقویت کننده غرایز است .
بار دوم احساسی خامه ای از شیره های گیاهی و آویشن که رایحه ای فوق مردانه را میسازد .
دومین جسارت مضاعف : لذتی آتشین و شهوانی از دارچین با لمسی از خوشمزگی است که دهان را آب می اندازد . لذتی تند چون موجی عمیق از قدرت وانیل اصل با چرم ،مشروب و مشک است که به سمت شما هجوم می آورد .
یک حیوانی شیرین...
سرانجام زمان آن فرا رسیده که گرمای تپنده صمغ درختچه مر با شکر گرد هم آیند تا احساسی دو آتشه بر روی پوست پدید می آورد تا با ورودش حالت ها را تغییر دهد و به سرعت اشتیاقی خاص را بار دیگر رها کند .
طراح ظاهر این عطر فرانسیسکو هنریک این اثر را چون عکسی که عکاس مد ناتانیل گلد برگ به کارگردانی یوهان رنک گرفته طراحی نموده است . بطری شکیل و درخشان که از طراحی مجموعه بهره گرفته تا رنگهایی از جنس حزن و اندوه چون سیاه و تیره را در آن به دید گذارد .
توجه کنید در نسخه جدید ، جعبه کالا مخملی نمی باشد.
نوع عطر | ادو تویلت |
برند | پاکو رابان |
عطار | آن فلیپو، کرولاین دامار |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2017 |
کشور مبدأ | اسپانیا |
مناسب برای | آقایان |
اسانس اولیه | ترکیبات سبز ، آویشن ، زنجبیل |
اسانس میانی | وانیل ، چرم ، دارچین |
اسانس پایه | سدر ، صمغ درختچه مر، قند |
این عطر واسه من خیلی ارزشمند و دوست داشتنی هست ، منو یاد کسی میندازه که خیلی دوسش دارم ، و صد البته که عاشق بارونم ، پس بدون کوچکترین شکی بین عطرای دیگم برداشتمش و باهاش دوش گرفتم و رفتم که زیر بارون خیس بشم ، و آهنگ گوش بدم و فکر کنم و دلتنگ بشم .
توی راه برگشت ، وقتی که ابرها کم رنگ تر شده بودن و بارون آروم گرفته بود ، به این فکر میکردم که توی اصفهانِ خشکِ این روزها ، سالی 3 بار مفید شاید بارون رو ببینیم ، یعنی تا وقتی کل موهای سرم سفید شه و پیر مردی بشم ، کلا تعداد روزهای زیبای بارونی باقی مانده عمرم شاید به عدد 99 هم نرسه .
کاش بیشتر همو میفهمیدیم
کاش بیشتر همو میبخشیدیم
کاش بیشتر قدم میزدیم
کاش بیشتر خاطره میساختیم
کاش یه روز سرد ، شاید یه نیمه شب ، میشد بشه برگردیم به عقب .
من دوست ندارم داخل بشینم ، باید هی بوی عطر برگرده بهت توی فضای باز ، قهوه جلوت ، دستای یخ زده ، صدای موزیک ، خیره شدن به یک نقطه و پخش شدن صحنه ای از ورق های خاطرات . خودم اینجام قلب جای دیگه .
خلاصه که با همون صدای جادویی معین :
*دلم از ابر و بارون جز اسم تو نشنید *