سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
«مارکوئس د سد 1740» از آن عطرهایی است که مردان مدرن و لذتگرا حقیقتا نمیتوانند لحظهای از آن جدا شوند؛ عطری که رایحههای چرم و گیاه درمنه را آنقدر شگفتانگیز با همدیگر ترکیب میکند که شما را به قرن 18 میبرد.
رایحههای درمنه، لابدانیوم و نعناع هندی بهخوبی ژرفا و غلظت رایحههای چوبی را نمایان میکنند تا سرشت کاریزماتیک و اغواگری دیوانهکنندهای را به این عطر بدهند.
نوع عطر | ادو پرفیوم |
برند | هیستویرز د پارفومز |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2000 |
گروه بویایی | شرقی چوبی |
کشور مبدأ | فرانسه |
مناسب برای | آقایان |
اسانس اولیه | ترنج ، گیاه درمنه |
اسانس میانی | نعناع هندی ، هل ، گشنیز |
اسانس پایه | وانیل ، سدر ، چرم ، لابدانیوم، لامی ، چوب درخت قان ، گل جاوید |
امروز یکی از همکاران سد سیاه بیشه تماسی گرفت و صحبتی شد که مرا یاد این عطر و خاطره ای ازو انداخت .
سری به کیف شیمی زدم و دستریزش را پیدا کردم و الان از رایحه اش مست شدم !
و خاطره ی جالبی دارد که نشان میدهد :
عطر مهم است !
تا جائیکه دانستن اسمش در هر شرایطی واجب میشود !
اگر اشتباه نکنم زمستان ۸۴ بود
یکسالی بود که مسئول تونل های دوقلوی آبرسان سدهای سیاه بیشه ( جاده کرج چالوس بعداز تونل کندوان ) بودم .
دو تونل عظیم چندین کیلومتری که آب را که از سد بالا به سد پایین آمده ( دو سد حدود ۱۵ کیلومتر فاصله دارند ) و تولید برق کرده پس از پیک برق مجددا بوسیله ی توربین های عظیم به سد بالا منتقل میکنند تا مجددا در پیک برق استفاده شود .
سد بالا ( اولین سد بعد تونل کندوان ) را ناشیانه خاکبرداری کرده بودند . یک روز صبح دیدیم جاده از کوه کنارش جدا شده و انقریب قسمت بزرگی از جاده به دره ای که زیرش با گودبرداری ناصحیح درست شده سقوط خواهد کرد .
جاده بسته شد . هزار نفر مسئول از سه وزیر و چند استاندار و فرماندار گرفته تا کلی تیمسار و راهدار و مهندسین و دیگران با هلیکوپتر و ماشین ریختند آنجا !
قیامتی شد ! میگفتند این جاده مهمترین در کشور است .
بنده ی حقیر را مسئول نجات جاده تعیین و آنچه خواستم به سرعت مهیا و چهل روز زمان دادند ( بعد از کلی چانه ) که خداراشکر با کار ۲۴ ساعته در دوشیفت ۱۲ ساعته بعد از ۲۱ روز تمام اش کردم .
شب ها توی ماشین روی جاده میخوابیدم که اگر مشکلی پیش آمد حاضر باشم .
چندین دستگاه غول حفاری و ست تزریق و کلی پرسنل مداوم فعال بودند .
اگر گذرتان خورد روی جاده و کنار سد بالا بایستید و زیر جاده و زیر پایتان را نگاه کنید .
میبینید که جاده توسط چندین میله ( انکر از جنس کروم وانادیوم ) به کوه ِ سمت ِ دیگر ِ جاده دوخته شده است !
توضیح اش بماند . مختصرش این است که حفاری و بارگذاری ی انکر و سپس تزریق و سپس کشش انکر باعث شد جاده سر جایش برگردد و به کوه دوخته شود .
روزیکه اعلام کردیم تمام شد دوباره قیامت شد !
اینبار خیلی بیشتر !
حتی نمیتوانستم تکان بخورم . هر کس سوالی داشت یا قصد تبریک . فقط رئیس جمهور نیامد :) همه بودند !
در روزهای ماموریت با خودم چندین شیشه دستریز میبردم برای تست و گذران وقت با عطر .
آنروز صبح این عطر را پوشیده بودم . بدون هیچ دلیل خاصی . فقط نوبت اش بود !
چنان سرد بود و سوز می آمد که دماغ همه قرمز شده بود و آبهای بینی ها همگی جاری !
یک نفر که گفت معاون وزیر راه ام اول آمد از بین جمعیت تبریک گفت و رفت .
اما دیدم که دور ایستاده و میلرزد و اشاره میکند که سوالی دارم . چون قد ام بلند است تا آن دورها را میدیدم :)
نشد که بروم . او دوباره آمد و در گوشم گفت : فلانی سوالی دارم میشود بیائید توی ماشین ؟ هوا سرد است .
و دست مرا گرفت و ببخشید گویان مرا برد .
تا رسیدیم توی ماشین گفت ببخشید اسم عطر شما چیه ؟؟
گفتم این . بعد ِ چند لحظه سکوت گفتم در خدمتم ! ( برای سوال ) گفت سوال همین بود ! هر دو خندیدیم . گفت از دور بوی عطری میامد که دیوانه ام کرد درین سرما . نزدیک که شدم دیدم عطر شماست . دور که شدم گفتم تا نپرسم نمیروم . گفتم بله عطر مهم است . حتی درین قیامت !
و بله . عطر مهم است !
معطر باشید انشاله