HISTOIRES de PARFUMS - 1740 Marquis de Sade

هیستویرز د پارفومز مارکوئس د سد 1740

مردانه
کد کالا : ATR-37434
نوع عطر : ادو پرفیوم
check icon ضمانت اصالت کالا
مشخصات رایحه
گروه بویایی : شرقی چوبی
عطار :
طبع : گرم
مشخصات تولید
کشور مبدأ : فرانسه
سال عرضه : 2000
کد کالا : ATR-37434
check icon ضمانت اصالت کالا
تعداد بن این کالا : 280
بن های فعلی شما : 0
می‌توانید مصرف کنید : 0
قیمت پس از مصرف بن ها
13,900,000 تومان
رای کاربران
  • عاشقشم
    50
  • نمی پسندم
    16
  • - 25 سال
    1
  • + 25 سال
    11
  • + 45 سال
    19
  • روزانه
    2
  • رسمی
    28
تعداد رای های ثبت شده : 183
ترکیبات اعلام شده
توضیحات

«مارکوئس د سد 1740» از آن عطرهایی است که مردان مدرن و لذت‌گرا حقیقتا نمی‌توانند لحظه‌ای از آن جدا شوند؛ عطری که رایحه‌های چرم و گیاه درمنه را آن‌قدر شگفت‌انگیز با همدیگر ترکیب می‌کند که شما را به قرن 18 می‌برد.

رایحه‌های درمنه، لابدانیوم و نعناع هندی به‌خوبی ژرفا و غلظت رایحه‌های چوبی را نمایان می‌کنند تا سرشت کاریزماتیک و اغواگری دیوانه‌کننده‌ای را به این عطر بدهند.

نوع عطر ادو پرفیوم
برند هیستویرز د پارفومز
طبع گرم
سال عرضه 2000
گروه بویایی شرقی چوبی
کشور مبدأ فرانسه
مناسب برای آقایان
اسانس اولیه ترنج ، گیاه درمنه
اسانس میانی نعناع هندی ، هل ، گشنیز
اسانس پایه وانیل ، سدر ، چرم ، لابدانیوم، لامی ، چوب درخت قان ، گل جاوید
نمره کاربران
1740 Marquis de Sade-هیستویرز د پارفومز مارکوئس د سد 1740
رایحه
8.3
48 رای
ماندگاری
8.6
48 رای
پخش بو
8.2
48 رای
طراحی شیشه
8.6
48 رای
این عطر برای من یاد آور ...
عطرگرام
نظرات کاربران (52 نظر)
راهنمایی مطالعه نظرات :
* نظرات اصلی که بدون خط آبی هستند نظرات مرتبط با محصول می باشند. نظرات پاسخ که با خط آبی هستند ممکن است از بحث در مورد این ادکلن فراتر رفته باشند.
** برای مطالعه نظراتی که صرفا مرتبط با این محصول هستند نظرات اصلی را مطالعه نمایید.
با سلام
از جمله عطرهای پر بازخوردی هست که هر وقت میپوشم با واکنش مثبت خیلی ها و بازخورد خوب مواجه میشم.خیلی ازین عطر نترسید .ولی سه پاف کافیه.لباس کژوال کاپشن جیر قهوه ای روشن.یک شلوار سبز زیتونی و یک بوت قهوه ای تیره با این عطر واقعا همه نظرها رو به تحسین به روی شما باز میکنه.عطر رو دو ساعات قبل حد اکثر ۴ پاف بزنید .با این مدل کژوال از رسمی بیشتر جواب میده.
زیبا و خوشبو باشید
17 بهمن 1403 پاسخ تشکر
29 تشکر شده توسط : الف ش مهربد

9
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
8
طراحی شیشه
از وقتی که مرده‌ام، نه وقتی دارم برای نوشتن، نه حوصله‌ای برای خواندن و نه انگیزه‌ای برای بوئیدن. طبع ما را همین لذت اپیکورگونه‌ای که از نفس نکشیدن می‌بریم بس.

ادویه‌ها را که مشت مشت می‌ریزی وسط، چرم عطسه‌ای می‌کند و هر مشت را شکلی جدید و جایگاهی مشخص بخشیده و در میان‌شان، گلی وحشی می‌کارد. چوب می‌چوبد و چرم می‌چرمد و دود با اینکه نمی‌دُووَد، ولی می‌دَود تا از حس کهنگی به درآید و نمی‌تواند. کهنگی در این عطر موضوعیت دارد و دویدن در اینجا یعنی لیز خوردن بیشتر به سمت عمق کهنگی.
چه زیبا توصیف‌هایی که جملگی رفقا کرده‌اند.‌ لذت بردم. به به!
می‌خوام بگم منم حاضر:

شخص مارکی دوصاد؛ داد و هوار است، فریاد است، عربده‌ که چه عرض کنم، جیغی‌ست از حلقوم نوجوانی سرتق: نه چندان وحش‌آلود و لرزان که کثیف و در کمیت اندک و در بلوغ غربی خویش، ایستا و مقطوع و رشد نکرده؛ سزاوار سقط و شایسته انقطاع؛ بیهوش از اصطکاک هبوط.

مردنی‌تر از آنکه بخواهد زندگی کند و نقشی را عهده‌دار شود. استفراغی‌ست از معده‌ی رنجور یونان. بیمار، دیوانه، بیگانه و کج و کوله‌ای‌ست که هنر می‌داند و نوشتن بلد است. به درد چاک ناکجاآباد فامیل دورش‌ می‌خورد. بی‌تربیت است و دور از محضر انسان و خارج از ساحت ادب.

خب بله! ادبیات که عرصه‌ی ادب نیست، عرصه هنر است؛ گرچه هنری بی‌ادب و دور از نزاکت. بگذار این رئالیسم خونین و جانی، نکبت و آلوده، بی‌شرم و کثیف بخورد توی سر عمه دوصاد و آلفرد کینزی و و تئودور باندی و جفری دامر و...
دوصاد بوی گند می‌دهد. این بوی تمدنی‌ست که در آن زیسته؛ گزشی‌ست از دم عقرب به مغز خودش؛ لگدی‌ست بی‌تاثیر بر پیکر ضخیم توده.

دوصاد؛ جانوری حل نشده و معماگون است در حصار سنت؛ خطِ خط‌خطی و خمیده‌ای لابلای صاف‌خطوطِ راست‌کشان؛ ناهمواریـــی در دشتی صاف و بی‌کران؛ جوشی زبر و عفونی بر گونه‌ی دخترکی صورتی؛ آجری در جاده، خراشی بر پیشانی، خرابه‌ای بسی خراب‌تر از دیگر مخروبه‌های این شهر بی‌سیرت و صورت؛ شاید بتوان گفت هویتی نمایان لای این تهویه‌های محو و کم‌رنگ کلیسا، پرتره‌ای شفاف و خشن در کنار طرح‌های خیس خورده و ابتر.

خلاصه دوصادی زیادی دوصاد... دوصاد متمایز است، خاص است، شفاف است و هویت و تشخص دارد؛ دقیقا بسان عطرش.


عطر مارکی دوصاد هم مثل خودش تشخص دارد و تمایز: در وضوح روایح‌ و شفافیت نت‌ها و تغییرشون کم‌نظیر است و عالی عمل می‌کنه.

زمستان کلیسایی‌ست که قرار است با انبوه حجم خویش، تشخص عطر مارکی دوصاد را جلوه‌ای غنی‌تر و پررنگ‌تر ببخشد؛ چه آن سفید است و این یک بس سیاه. این عطر را در تابستان استفاده نکنیدااا؛ می‌شود دوصادی در جغرافیای مسجد اسلامی. مجال بروز هم پیدا نمی‌کند چه رسد به تجلی و تشخص:)

نکته‌ی مثبت عطر دوصاد نسبت به خودش اینه که حداقل در زمانه‌‌ای به دنیا اومده که نخواهد شد آن کمانی که تیر زهرآگین انسانی زیاده حیوان‌رو به قلب مذهب و سنت نشونه رفته. خواهد شد آن قیدی که ناطقیت انسان‌رو ازش گرفته و جز حیوانی ازش باقی نخواهد گذاشت... دقیقا همان که ازش انتظار می‌رود.

اوووووه حالا حالاها باید دوید تا این شخم‌‌خورده‌ی جرواجر شده‌ی پت..یاره‌رو دفینه‌ی طلاکوب قرن هجدهم دانست. چطور دلتان می‌آید؟ حافظ هم ادیب است و با فرهنگ، دوصاد هم؟ گوته را با چنین جانداری تاخت می‌زنید؟ دل ندارید؟
خب بله! با نگاه اسپینوازیی و رحم داستایفسکی‌وار، باید می‌گفتیم بی‌چاره دوصاد؛ بگذار او را هم لای قربانیان حساب آوریم؛ که می‌گوییم! دوصاد هم قرین ولتر. من دوستشان دارم، آثار هنری‌شان به شدت زیباست، ولی پروژه‌ی تبدیل این خون‌آشام‌ها و اشرار به بت‌های جاودان تاریخ و قهرمانان مدرنیته، آزار دهنده است. این‌ها خودشان معلول وضع تمدن خویش‌اند؛ بعد عده‌ای ایشان را علت فاعلی فرهنگ مدرن جهان می‌دانند.‌ عجب!!!! بابا شعله‌‌ پز! اینا می‌خوان منو به کشتن بدـَـَـَـَن.
هیستویرز د پارفومز جایگاه دوصادرو فهمیده و مطابق با شخصیت و شأن این عظیم الشان واژگونه، رایحه‌ای خلق کرده چنین؛ آنوقت در شرق قومی نهفته‌اند که ایشان را به مقام شامخ پیر مغان و خضر مطلوب رسوندن!!!!!!!

قبول دارم! دوصاد از جمله سروهای بلندی‌ست که در مقابل سیل ویران و ویران‌کننده‌ی عرف و سنت ایستاد و پنجره‌ای به جهان جدید گشود، ولی این پنجره، رو به بدترین ناحیه‌ی تمدن جدید باز شد. اگر بازش کنید، خودتان خواهید فهمید که چرا باید در همان لحظه ببندیدش... (ببخشید،) بکوبیدش!!!

این چه جاندار کج و کوله‌ای‌ست که مشتی او را از بزرگ‌ترین چی‌چی‌‌ها؟
متفکران؟؟؟
بگذارید با هوففففف کردنم تمام قامت اندیشه‌ی این مقهوران فرهنگ چندش‌آور غربی‌رو، به سخره بگیرم و به همین راحتی از کنارشون رد بشیم؛ گرچه شاید بهشون بربخوره. از طرفی هم چون بالاخره اهل مطالعه و درک مطلب‌اند، هیچگاه طالب زد و خورد باهاشون نبودم. همین درصد اندک اهل مطالعه‌رم نباید رنجوند. بی‌نواها به دنبال حقیقت آمدند، ولی ره افسانه زدند؛ کمی بیشتر از هومر غرق در اساطیر شدند و دیوانگان را رب‌النوع آزادی دیدند.
خب حداقل چشمی داشتند که ببینند! نباید رنجوندشان.

تکمله:
پیروی کردن از ساختارها یعنی انکار بافتار خودت... که دوصاد انکار ساختار بیرونی کرد، ولی به بافتار خودش وفادار ماند؛ برخلاف کافکایی که خود را در خلوت خویش آدمی ممسوخ و سوسکی بی‌نوا‌ دید و توان مقابله با قدرت قاهر جامعه، دین و خدا را در خود نیافت.

اگر می‌خواهی از وسط نصف شوی، به ساختارها وفادار بمان و روی هنجارها قیقاج نرو و بدون راهنما نپیچ، اما دوصاد خلاف این آموزه را توصیه می‌کند؛ هم خودش هم عطرش.

نیک آموزه‌ای‌ست، ولی نه در این حد، بی‌خود و صرفا در حوزه سکشوالیته.

خوب بیفتیم و آرام تا صدای افتادنمان گوش عالم را کر نکند...
دوصاد تشتی‌ست که از بام تمدن افتاد.
صدایش را شنیدید؟
بویش را هم خواهید شنید...
فقط کافیست با شماره ۱۷۴۰ تماس بگیرید!!!
چه خوش بویی و چه پرخاشگر رایحه‌ای...
فقط جسارتا این یکی تشت نیست که صدا بده. بیفته می‌شکنه؛ مواظبش باشید.
16 بهمن 1403 تشکر
14 تشکر شده توسط : مهربد الف ش
جامه‌های شهری‌ام را ترک گفتم چون مجبورم می‌کرد که زیاد [از حد] با وقار باشم.
کتاب پنجم بخش ۲ دو
کدوم کتاب؟
مائده‌های زمینی، آندره ژید

دوصاد نمی‌خواهد با وقار باشد. وحشی‌ست...
آموزه‌اش بی‌لباس گشتن در جنگلی‌ست وحشی‌تر از خود.
بشخصه خیلی موافق اجتماع و قواعد عرفی و کهنه و گاه سخیفش نیستم؛ به جای خود آنارشیستی غمگین و عبوسم، ولی باید بگویم در این حد ضدیت با اجتماع و آداب آن جالب نیست و بسی با به‌ورزی و زیبایی و مهر و شعور در ضدیت است.

در نظر قبلی‌ام گفتم زیباست، خوش است.
حالا می‌گویم نپوشید این غریب دیوسیرت را.
بروید در جنگلی، کوهستانی، دشتی، میدان فراخی، جایی چنین که لباس خود را بر شاخه‌ای بیاویزید و وقار خود را در رودی بیندازید و آنگه مارکی دوصاد را بر تن خود بپاشید و اگر... اگر... اگر توانستید با گوریل‌ها گلاویز شوید و با شامپانزه‌ها عمل شریف بپر بپر را مرتکب.

بعضی عطرها برای جامعه‌ای که دَرش هستیم، زیادی بی‌وقارند.(همینه که دوسشون داریم. نه؟:))
مارکی دوصاد هم قار قاری کرد و وقار را قورت داد تا در سال ۲۰۰۰ اسانسش را کشیدند و در شیشه‌اش کردند.
کاش یکی هم پیدا می‌شد برای منصور حلاج عطر می‌ساخت، برای بودا، سهروردی، بلیناس و ... نه نه! برای دکارت و کانت و اِکهارت.


دنباله‌ی بحثی که در ذیل الکساندریا در جریانِ می‌خوام بگم که مارکی دوصاد یه عطر پودری و نیمه گرمِ متمایل به زنانه‌اس؛ پخش و ماندگاری هم که هیچی؛ آب دهان کسی که صبحونه نخورده قوی‌تر از اینه. بوی شکلاتی میده که روش ماست ریختید و گذاشتید رو شعله. یه ته بوی آدامسی و پاستیلی هم داره.


در فضای دموکراتیک هر کسی حق داره هر چی خواست بگه(بله و این یکی از ایرادات دموکراسیِ)، ولی باید بتونه حرفشو اثبات کنه و دلیل بیاره.
دیگران ولش نمی‌کنن.
ادعا در باب عطر هم که دلیل بردار نیست( که البته بستگی به ادعا داره) بنابراین هر کسی می‌تونه هر طوری عشقش کشید بنویسه، ولی عاجزانه درخواست دارم که اسم این پیامک‌های دو سه خطی‌رو نگذارید نقد.

معنی نقد صرفا بیان نظر منفی و مخالف با جمع نیست. چه بسا نقد یک اثر در بیشتر موارد همراه و تایید کننده اثر باشه.
ممکنه یه استدلالی سه خط باشه، ولی نقدش به بیش از ده صفحه بکشه؛ چون پیش‌فرض‌ها و پیشِ پیش‌فرض‌ها و ادله و نوع نگارش و ... باید بررسی بشن.

نقد که «ن» «ق» «د» نیست.

این‌ دست نظرات صرفا «بیان نظر شخص مصرف کننده» هستن. در همین حد محترم و گاهی شوخ و خوشمزه.
چیه بابا الان دو روزه از سر و صدای زیر الکساندریا آرامش نداریم.
دفعه بعد که توپ‌تون بیفته سمت الکساندریا می‌سپاریم مدیر پاره‌اش کنه ها:)

عذرخواهم بابت شوخی‌های بی‌مزه و بامزه‌ام.
ایام به کام
17 بهمن 1403 تشکر
21 تشکر شده توسط : مهربد الف ش
عذرمیخوام «مسیح»؟
17 بهمن 1403 تشکر
4 تشکر شده توسط : محسن جمالیان KAVEH
سلام عزیز دل
یک زمانی دو رفیق داشتم هر دو مسیح‌نام و اهل ادب و هنر و حکمت.
یکی در هوس فهم ابن سینا گذرش به مدرسه علوم دینی افتاد و آنقدر افتاد که فلسفه قورتش داد و در کوهسار عرفان رهایش کرد و از آنجا عازم هورقلیا شد و تا جایی که من اطلاع دارم هنوز به مقصد نرسیده است.

دومی پسری بود نازنین و متین و سودایی، سرش جز سقف کتابخانه نمی‌دید و چشمش به جز مسوده‌های چاپی. شور داشت و شائق بود؛ گاه غمگین می‌شد و زیادی حرص می‌خورد؛ تاب کژی و زشتی را نداشت؛ بوق می‌زد، هوار می‌کرد، گرد و غبار راه می‌انداخت... حوادث را نشخوار می‌کرد و افکارش را رَنده. درک نمی‌شد و دود کدورت برمی‌خاست.
شاید که جنونی داشت
یا به سندرومی روحی مبتلا بود؛ هرچه بود نمی‌توانست بی‌خیال تو، او و ما شود. و همین منجر به «سوء تفاهم» می‌شد و «بیگانگی‌اش» با بی‌خیالی دیگران منجر به «سقوط» دائمش از تارک «سمپوسیوم» جمعی.
عاقبت تنها ماند و الان هم جز یاور کسی بهش سر نمی‌زند.

خلاصه؛ این مسیح را هرگز ندیدم...
شاید اصلا وجود نداشت...
ولی رفیقم بود... و‌ دوستش داشتم و دارم.

ظاهراً یکی مسیح هم شبیه مسیح دومی گذرش به عطرافشان افتاده و بعدها کوچ کرده یا کوچانیده‌اندش.
نمی‌دانم شاید این مسیح، همان مسیح دومی باشد، شاید هم نباشد، ولی من هیچکدام‌شان نیستم.
صرفا متحیری هستم و ابهام‌آلودی که مبتلا به اطاله کلام هم هست.

یکی محمدمسیح هم می‌شناختم که می‌گفت:
شعر معنای زندگی‌ست و صائب تبریزی معنای شعر. علاقه عجیبی هم به رایحه‌ی رز داشت. مفیستو را می‌پسندید و با جوبیلیشن سرمست می‌شد. ولی از یکی که به گمانم خودم بود، شنیدم هنوز به دنیا نیامده.

پیوست‌ها:
۱ صائب تبریزی بهترین تشبیهات و تمثیلات و استعاره‌هارو داره. حتما در دیوان‌شو بکوبید.

۲ اصلا گمان می‌کردید در این تعداد مسیح وجود داشته باشد؟

۳ چند روزه شوخیم اوردوز کرده. باخ که گوش می‌دم اینجوری می‌شم. دست خودم نیست. چند بار گفتم کاش زیاده‌روی نکنم و اینکه با چه غلظت و شدتی مقابل وسوسه‌ی نوشتن مقابله کردم، بماند.
همین قدر تقدیم شما.
از همه حضار عذرخواهم.
17 بهمن 1403 تشکر
18 تشکر شده توسط : Amir مهربد
نظرات محدود شده است
10
رایحه
9
ماندگاری
9
پخش بو
8
طراحی شیشه
این عطر بسیار کار با کیفیت . کلاسیک . چرم مشروبی لابدانومی یعنی امبری و کمی دودی که پتچولی کپک زده بهش حالت قدیمی و کمی سن بالا داده و گیاه ایمورتل که بسیار ادویه ایه و کمی بوی عرق بدن مانند داره در بستر عطر نهفته اس. یکی از بهترین چرمای دنیاس.
بدرد همه نمیخوره الکی بلایند بای نکنید بعد تو گروه های تلگرام بزارید بفروشید . این در مورد همه عطراس .تست کنید دکانت بگیرید هر کار میکنید بکنید .عطر ها رو انقد اتیکت نچسبونید عطرو ذلیل نکنید.
28 آذر 1403 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : @lirez@ بابک

8
رایحه
8
ماندگاری
8
پخش بو
8
طراحی شیشه
این عطر رو به هیچ وجه از روی امتیازاتی که براش ثبت خریداری نکنید.عطر صفر و صدی هست. ابدا مناسب بلایند بای نیست.رایحه حالت گازی طور داره .به شخصه اون وجه چرمی رو که تو بعضی از کامنتها هست اصلا ازش نگرفتم.
19 آذر 1403 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : سورنا مقدم فاطمه فیضی
اتفاقا عطر عالی و به شدت قوی و خوشبویی است...به عطر باید یکم زمان داد
27 آذر 1403 پاسخ تشکر
2 تشکر شده توسط : بابک Shahrokh

10
رایحه
9
ماندگاری
8
پخش بو
8
طراحی شیشه
سلام به دنیای اصالت و ظرافت‌های بی‌نظیر!

یه عصر سرد زمستونی رو تصور کن؛ شال‌گردنی دور گردنت پیچیده‌ای و هوای خنک خیابون حس نوستالژیکی بهت می‌ده. این عطر مثل داستان قدیمی یه جنتلمن اروپاییه؛ از همون لحظه‌ای که بوش توی هوا پخش می‌شه، ترنج با خنکی ملایمش مثل سلام اول داستان وارد می‌شه. یه شروع شفاف و تمیز که تو رو آماده می‌کنه برای سفر به عمق رایحه‌ها.

چند دقیقه که می‌گذره، هل با اون حالت تند و ادویه‌ایش صحنه رو می‌گیره، اما زیادی شلوغ نمی‌کنه. بعد، وانیل آروم وارد می‌شه، یه شیرینی ظریف و گرم که انگار سعی داره تعادل همه چیز رو حفظ کنه. وقتی سدر و چرم به این ترکیب اضافه می‌شن، دیگه همه‌چیز به اوج خودش می‌رسه؛ یه رایحه‌ی کلاسیک، کمی دودی، و پر از عمق.

این عطر از اون دسته‌ایه که برای دل خودته. نه برای جلب‌توجه، نه برای بازخورد گرفتن از دیگران. یه همراه خاص برای شب‌های سرد و خلوت، وقتی که می‌خوای توی افکارت غرق بشی و از لحظه‌هات لذت ببری. بوی شیک و اصیلی که برای هر کسی قابل درک نیست، ولی برای کسی که عاشق عطره، احترام می‌آره.

درود بر عطرهایی که داستان تعریف می‌کنن و همراهِ لحظه‌های ناب ما می‌شن!

01 آذر 1403 پاسخ تشکر
15 تشکر شده توسط : علی رشوند امیر رنجبر
یک مرد تاکید میکنم یک مرد که عاشق عطره این عطر رو هممممیشه باید برای زمستان در مجموعه عطرهاش داشته باشه بی قید و شرط.نبودنش بی معنیه
02 آذر 1403 پاسخ تشکر
24 تشکر شده توسط : Saeed Faramarzi حسن شجاعی
واقعا تعریف زیبایی کردین جناب آقای بوترابی، منم با یکبار استفاده از دستریز این عطر عاشقش شدم وقتی نسیم خنکی میاد و بوی عطر به مشام خودتون میرسه انگار توی خلسه فرو میرید و حالت خاصی به آدم دست میده که وصف ناپذیره ما که عاشقشیم
03 آذر 1403 پاسخ تشکر
7 تشکر شده توسط : ارژنگ بوترابی علی رشوند

۱۷۴۰ من باب سلیقتون نبود!؟ درست.
ولی به نظر بنده یه عطر بسیار فاخرو ارزشمندیه یک عطر نیش به تمام معنا با جهت گیری به روایات خاص اصلا عطر عامه پسندی نیست در کامنت های ذیل هم اگر توجه بفرمایید نقائض منفی و نفاذ مثبت میبینید عمدتا عطر های نیش یا جذبه دارن یا دفعه حدو وسط ندارن یا عاشقش میشی یا منفور ترین عطر میشه براتون ولی با ارفاق پیشنهاد بنده اینه بهش زمان بدین در فصل مناسب خودش اواخر پاییز و عمده زمستون رو باهاش سپری کنید من واسه شما ضمانت میکنم در اولویت پسند هاتون قرار میگیره معطر و مؤید باشید.
23 اردیبهشت 1403 پاسخ تشکر
10 تشکر شده توسط : Saeed Faramarzi سعید

1
رایحه
7
ماندگاری
7
پخش بو
8
طراحی شیشه
یکی از وحشتناک ترین عطرهایی که توی زندگیم تست کردم، امیدوارم مردم ایران بتونن هر عطری رو که میخوان برن سر کوچه شون تست کنن و به کامنت های بقیه برای خرید عطر رجوع نکنن. به هیچ عنوان پیشنهاد نمیشه این عطر ترسناک رو بخرید، گول ساد رو هم نخورید سه تا کتاب بخونید راجب بهش متوجه میشید تئوری هاش واقعا چیز جالبی هم نبوده که حالا خیلی شاخ باشه اگه ما یه عطر در باب این دوستمون داشته باشیم. در کل عطر وحشتناکیه هم اسمش هم خودش هم تجربه بعدش. پولتون رو ذخیره کنید و عطر خوب بخرید♥️
04 فروردین 1403 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : علی احمد هاشم پور
تعجب و دیگر هیچ!!!!
05 فروردین 1403 پاسخ تشکر
8 تشکر شده توسط : هاشم پور Ehsan
واکنش منم بعدا از زدن این عطر همین جمله شماست.
06 فروردین 1403 پاسخ تشکر
3 تشکر شده توسط : علی احمد هاشم پور

9
رایحه
9
ماندگاری
9
پخش بو
9
طراحی شیشه
دنیای عطر پنجره ای به شگفتی هاس ، هر ماده ای تو طبیعت از انرژی و فرکانس خاصی آفریده شده و وقتی با هم ترکیب میشن یه شکل خاصی از انرژی و سطح فرکانس منحصر بفردی رو ایجاد میکنن ، به همین علته وقتی شاهکاری تو دنیای عطر خلق میشه هیاهوی جهانی براش بر پا میشه ، فروش ثانیه ای پیدا میکنه و جنون خریدش تو سرتاسر جهان پیدا میکنه و همه جارو در بر میگیره ، چون صرفا یه رایحه خوش خلق نشده ، یک فرکانس و سطح انرژی جدیدی ایجاد شده و میلیون ها نفر باهاش ارتباط برقرار میکنن و صرفا هدف خوشبو بودن نیست ، این موضوع تو ما گرفتاران این دنیا عمیق تر هم میشه و مثله یه کاوشگر همیشه و تا آخرین دم و بازدم دنبال روایح یا بخونید فرکانس و انرژی های مختلف میگردیم .
وقتی یک کار و فرکانس به دلمون میشینه دست نگه نمیداریم و میریم دنبال یه فرکانس بالاتر ، یه کار بهتر و یه حس عمیق تر تو یه کار بهتر . لذت این کند و کاو و مریده روایح و ترکیب انرژی ها چنان بالاس که بعد یمدت کوتاهی با اختلاف میشه سرگرمی اول زندگی و شبیه خون ترسناکی به حساب بانکی و جیبمون میزنه ، زیادن دوستانی تو همین سایت که تعریف میکنن به مرحله ای از علاقه رسیدن که از خرج های ضروری زندگیشون میزنن برای عطر ، از جمله نگارنده این متن !!!!!
علم هم حتی ثابت کرده لذت و سطح دوپامین آزاد شده موقع بوییدن عطر معادل سطح آزاد شده هنگام مصرف افیونی هاس .... همه این موضوعاتو بر حسب تجربه و مشاهداتم بخصوص بین عزیزان این سایت بیان کردم که بگم عشق به این دنیا و وفادار موندن بهش خیلی عمیق تر و معنوی تر از تصوره ....

و اما هیستوریز 1740 ، یکی از همون تاریک ترین و مرموز ترین انرژی ها و ترکیبات دنیای عطر ، یه شاهکار که انگار فقط برای گرفتاران عطر طراحی شده و هیچ سنخیتی با سلیقه عموم نداره ، یه هویت چرمی و تاریخی و با اصالت با تغییر نت های هنرمندانه
29 آذر 1402 پاسخ تشکر
36 تشکر شده توسط : ارژنگ بوترابی امیر خشایار

به امید روزی که ۶۰ میل این کار ارزنده تو عطر افشان عزیزمون موجود شه
28 شهریور 1402 پاسخ تشکر
9 تشکر شده توسط : هاشم پور ابوالحسن

با سلام
رقابت کهربا و پچولی در این عطر تمومی نداره از همون ابتدا این جنگ اغز میشه و تا اخرین نفس عطر ادامه داره در این بین چرم با حالتی کهنه ، چرک و قدیمی (رایحه ای شبیه به رب انار) در بین دو طرف دعوا میون داری میکنه
خودم ۱۲۰ میل ش رو دارم اما بنظرم ۶۰ میل ش اگر گیر بیاد برای چندین سال کفایت میکنه
10 تیر 1402 پاسخ تشکر
12 تشکر شده توسط : هاشم پور آرش م

Atrafshan logo
عطرافشان
پشتیبانی سایت
عطرافشان
سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟