سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
Montale Black Aoud - مونتال بلک آعود
عطری مردانه و جذاب و اغوا کننده می باشد که توسط عطرساز برجسته پیر مونتاله ساخته شده است .
این عطر در سال 2006 به بازار عرضه شده است .
این عطر با رایحه گرم در دسته گروه بویایی چوبی گلی مُشکی قابلطبقهبندی است.
از ترکیبات بکار برده شده در این عطر می توان به نارنگی ماندارین، مشک ، رز ، نعناع هندی ، لابدانیوم، عود اشاره کرد.
برند | مونتال |
عطار | پیر مونتاله |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2006 |
گروه بویایی | چوبی گلی مُشکی |
کشور مبدأ | فرانسه |
مناسب برای | آقایان |
اسانس اولیه | نارنگی ماندارین، مشک ، رز ، نعناع هندی ، لابدانیوم، عود |
صخره ای را تصور کنید در ارتفاعِ شبی تاریک
اقیانوسی زیر پای صخره؛ خروشان
ملکول های آب، آبستنِ ذرات نورانی و گرم خورشید
مردی سیاه پوش با موهایی تیره
زیر نور ماه
نفسی عمیق میکشد...
ناگهان... شیرجه!
بلک عود حسی دارد شبیه به اولین لحظه ی برخورد آن مرد با آبِ گرم و خروشان اقیانوس.
فلزی است رها شده زیرِ آفتابِ مرداد.
کلید فا در ویولِنسل
شبیه به جوشاندن شکر در شهد
شبیه به مخفی کردنِ عود، مشک، رز، پوست مرکبات و پچولی در تکه چرمی کهنه!
گرم، بم، شیرین، تلخ، تند، شرقی، چوبی، گلی، مُشکی، چرمی...!
دیپ، منتال، سنشوال، دارک...
عود اینجا اسب سیاه رنگ بالغی است از نژاد آندلس که در جنگهای بسیار بوده
خاطراتش پُر است از پیروزی و عظمت
پدرانش هم همینطور بوده اند!
اسب اینجا حافظه ی تاریخی گرم و قوی دارد.
ژنوم اش پرحرارت و محترم است.
اما امروز نه در میدان نبرد بلکه در دلِ دشتی وسیع میخواهد لب صلح و گرما را ببوسد.
دشتی آکنده از پچولی و علف های بی نام و نشان
مالامال از جادوی رنگ ها
به دور از شوالیه زره پوش
امروز سواری خواهد داشت زیبا، با قدی بلند و انگشتانی کشیده
سواری که صاحب این اسبِ جنگی،، شوالیه
دلباخته ی اوست!
پرنسس رز.
نجیب زاده ای که شلوار و پیراهن سفید رنگ به تن دارد
چکمه و دستکشی چرمی به رنگ قهوه ای تیره.
پوستی سرخ و سفید، مخملی اما کاملا خشک و مات
ابرو، چشم و مو... سیاه سیاه سیاه...
قوسی آدم کش در بلندایِ تنش
حوای بی رحمِ سقوط کرده از بهشتی صورتی!
ساقه ای به دست دارد جدا شده از درخت صندل
ساقه ی نازک و بلند را میان پچولی و علف های وحشی میکشد
چه بی نظیر است تاب و تحرکِ اندامِ رز در بی انتهای آن دشت سبز
پرنسس به سمت اسب میرود
اسبی یاغی و بی پروا که هرکس جز شوالیه را زمین میزند
اینجا اما به شکلی عجیب آرام است
سرش را پایین می آورد
نزدیک به دستان رز...
سرسره بازیِ ذرات نوجوان نورِ خورشید برروی اندام ورزیده اش
یال های بافته شده به دقت
مخصوص دل بردن از پرنسس
عاشقانه های مخفیِ یک شوالیه...!!
همه چیز به سمت صفت اصیل در گذار است!
رز صورتش را به سر اسب نزدیک میکند
نفسی گرم پوست رز را نوازش میدهد...
گردش خونِ پرحرارتِ داخل رگ هایش حس میشود
رز... پوست جوان و شیرین
لحظه ای چشم دشت خیس میشود
حجم این زیبایی از قامت احساسِ دشت بزرگتر است
رز سوار بر اسب میتازد میان پچولی ها...
از رز و اسب خط بویی باقی میماند غالب بر بوی دشت!
میماند... برای همیشه.
این وسعت شیرین و مشک گونه
اسب و رز میروند و دشت سرمست از این خوش گذرانی
میرسند به جایی که چند سنگ پیر چرت میزنند
مابین سنگ ها پُر است از گل هایی ظریف و سفید با خال هایی مشکی. گهگاه طلایی...
سیستوس های خجالتی مابین چرتِ سنگین سنگ ها مخفی شده اند
تعرقی شهد مانند روی گونه هایشان جاری
رز بزرگترینش را انتخاب و ساقه را از ریشه جدا میکند!
یکی دیگر هم
بزرگتر را مابین آبشار موهایش میگذارد
آن یکی به یالِ بافته شده اسب
اسب جنگی و یاغی حال به پسری عاشق تبدیل شده
آنکه به ضرب شمشیر لبخند میزند حال زیر شلاق نگاه رز تسلیم است
اعجاز لطافت یک زن...
رز به راهش ادامه میدهد
این بار اما نه سوار بر اسب
بلکه کنارش...
آرام تر از ابتدا! هیجانی کنترل شده
قدم میزنند و میرسند به باغی کوچک
ماندارین های باطراوت!
رز به پشت سر خود نگاه میکند...
دشت، پچولی های رقصان، سیستوس های خجالتی، سنگ های تنبل، ترکه ی صندل که از دستش رهاشده مابین بستر نرم علف ها!
آن نسیم لعنتی...!
بو میکشد... چه شیرین است. چه عمقی...
اسب گوشه ای ایستاده و با صدای پرندگان حواس پرتی را تمرین میکند
خالی از مفهوم جنگ!
رز لبخند میزند
اسب نزدیک میشود و کنار رز آرام میگیرد
رز سرش را بر عضلات شکم اسب و پایش را به تنه درخت میرساند
مابین حرارت تن اسب و طراوت درخت ماندارین
آغشته به طعمی شیرین و باستانی
به برگ ها و میوه های کوچک و فرار نورخورشید از بین آنها نگاه میکند
چشمانش سنگین و آرام به خواب میرود
خواب رز... آغاز رویایی است به نام بلک عود!
مونتال بلک عود...
چیزی است دقیقا ما بین صلح و جنگ
شبیه به قرار عاشقانه ی همان شوالیه با خانم رز!
تلفیق و ترکیبی بی رحم از رز و آگاروود
بلک عود چوبی شرقی گلی است و میل به چایپرگلی دارد.
شما نمیتوانید بلک عود را 'بپوشید'
پس از اولین اسپری
شما به این سم! 'آغشته' خواهید شد...
خارج از قسمت : ماندگاری و سیاژ. نه از ده. :)
از دشت و وسوسه هایش که خارج شویم باید عرض کنم برای اینکه بتوانیم قضاوتی صحیح نسبت به این دست شیطنت ها که تعدادشان کم هم نیست داشته باشیم یک الزام وجود دارد.
تخلیه کامل حافظه بویایی! آلزایمر به مقدار کافی :)
بلک عود را شبیه به یک مرد سوئیسی بپوشید
مانند خانمی سوئدی استشمامش کنید
چون کودکی هلندی که میرود برای اکتشاف در جعبه عطرهای پدر
شبیه به جوان های آیسلندی سراغش بروید!
من که شبیه به پنگوئن جِنتوو به سراغش میرفتم. :))
بلک عود اما شبیه به عارفی مهربان نصیحتی دارد برای ما
میگوید : به وقت زمستان های سرد و سخت
در همان شب هایی که برف بر زمین نشسته
مابین سکوت خیابان ها
زیر سرخ و نارنجیِ لامپ ها
آنجا که میتوانی در بی سروسامانِ برف ها قدم بزنی و روانت را بازیافت کنی
همانجا... مرا بخاطر بیاور...!
من با اسبی اصیل و پرنسسی زیبا به سراغ تو خواهم آمد :)
البته خانم رز خودش هم پیشنهاد جالبی داشت
آرام و پرحرارت در گوش من نجوا کرد...
سراغ من اگر می آیی با فراموشی بیا!