سلام کاربر گرامی
چطور می توانیم به شما کمک کنیم؟
The Beautiful Mind Series Boudicca Wode - د بیوتیفول مایند سریزبودیکا وود
محصول سال 2014 میلادی بوده و توسط عطاری مستعد و مطرح به نام گزا شان ساخته شده است . از ویژگی های این عطر رایحه بسیار دلنشین و گرم آن می باشد و در دسته عطر های رایحه های چوبی قرار می گیرد. از ترکیبات بکار برده شده در این عطر می توان به ترنج ، گشنیز ، سالویا اسکلاریا، فلفل ، سنبل ختایی ، سرو کوهی ، آب ، رز ، یاس، گل مریم ، زعفران ، زیره سبز، دانه تونکا ، مشک ، کهربا، خزه درخت بلوط ، سدر ، چوب صندل سفید ، چرم ، گل تنباکوی سفید ، چوب گایاک، بوته وحشی جاوی ، روایح حیوانی، گل جربرا اپیوم اشاره کرد.برند | د بیوتیفول مایند سریز |
عطار | گزا شان |
طبع | گرم |
سال عرضه | 2014 |
گروه بویایی | رایحه های چوبی |
کشور مبدأ | آلمان |
مناسب برای | آقایان و بانوان |
اسانس اولیه | ترنج ، گشنیز ، سالویا اسکلاریا، فلفل ، سنبل ختایی ، سرو کوهی ، آب |
اسانس میانی | رز ، یاس، گل مریم ، زعفران ، زیره سبز |
اسانس پایه | دانه تونکا ، مشک ، کهربا، خزه درخت بلوط ، سدر ، چوب صندل سفید ، چرم ، گل تنباکوی سفید ، چوب گایاک، بوته وحشی جاوی ، روایح حیوانی، گل جربرا اپیوم |
اوایل پاییز که میشد معمولا یه تنه درخت گنده رو کشون کشون پشت ماشینش میکشوند و مینداخت جلو خونه ش تا ذخیره ذغال منقلش برا زمستون به راه باشه.ذخیره ذغال زمستون حاجی و الاکلنگ ما.
البته پروفایل بویایی حاجی پیچیده تر از این حرفا بود و صرفا به نتهای چوب و تریاک ختم نمیشد. حاجی یه وانت پاترول داشت که یه کمپرسور رو هم پشتش میکشید و از سرتاپای این کمپرسور گازوییل میچکید و معمولا کنار خونه ش پارک بود و بوش کل اون کوچه رو برمیداشت.
اون روز عصر مثل همیشه درحیاط رو پشت سرم بستم و اومدم تو کوچه سروقت امین کوچیکه که طبق معمول با شلوار کردیش کنار جدول کوچه نشسته بود و تیر کمون سنگی کفه چرمیشو انداخته بود گردنش.رفتم کنارش نشستم و سلام کردم اما دمق جواب داد.همین چن روز پیش با تیرکمون دستیش اولین گنجیشکش رو زده بود و از اون قضیه به اونور احساس غرور خاصی داشت و این جواب سلام دمقش رو گذاشتم پای اون قضیه.
سر صحبت رو با یکی از جملاتی که تو کارتونای تلویزیون یاد گرفته بودم باز کردم و گفتم : عصر خوبیه نه؟
امین کوچیکه سرش رو برگردوند سمت منو گفت : عصر خوبیه؟ دوستمون اسماعیل(پسر حاج ابراهیم) مرده بعد تو میگی عصر خوبیه؟
من که حسابی یکه خورده بودم پرسیدم: اسماعیل مرده؟ چجوری ؟
امین کوچیکه همونجور که مستقیم به دیوار روبروش نگاه میکرد گفت: انگار حاجی ابراهیم میخواسته بره سرکار و اسماعیل هم بین وانت و کمپرسور قایم شده بوده تا باهاش بره. ماشین حرکت میکنه و یه جا ترمز میزنه و اسماعیل میفته و چرخای کمپرسور میره رو سر...
بودیکا وود عطر خوب و قشنگیه اما برای من دلهره اور و غمگینه. ترکیب تریاک و چوب و روایح پترولی و یه رایحه اسفالت طور که برای من یاداور پروفایل بویایی حاجی ابراهیم و خاطرات دهه شصت اون کوچه ست.