وقتی برونو ایوانوویچ هنوز یه الف بچه بود، از حصارهای همسایه میپرید – مانند پرش از هر مانع در آینده – تا گل رز بدزدد و ترکیبات خود را بسازد. او که همین حالا هم به دنبال بوهای جدید بود، در همه چیز سرک میکشید، از جمله در رایحهی غذاهای مادرش که روی اجاق در حال جوش بود، قبل از اینکه حتی آماده خوردن باشند. برونو در مسیر تخیل حسیِ در حال جوانهزدنش، حتی تا جایی پیش رفت که نام اعضای خانوادهاش را عوض کرد: پدرش به بابونه، مادرش به بنفشه و مادربزرگش به رُز بدل شدند.
روزی که برونو به انواع و اقسام عطرهای مختلف در ویترین فروشگاههای بزرگ برخورد، جهانی کاملا جدید را کشف کرد. «همراه یک دوست بودم، او با یک بطری Fahrenheit در جیبش آنجا را ترک کرد و جیب من پر از نمونههای داخل بطریهای مینیاتوری بود. ناگهان دنیایی را کشف کردم که هرگز تصور نمیکردم وجود داشته باشد و میخواستم به آن تعلق داشته باشم. هر روز در حالی که همه در فروشگاه بودند، من برمیگشتم. دخترهای فروشنده میگفتند، «امروز کدام بو را مایلید امتحان کنید؟» و من آنجا را با بیشترین نمونهای که میتوانستم در جیبم بگذارم ترک میکردم، آنها درست مانند کشفیات بویایی در سرم بودند.
بعدها او فرهنگ لغات عطرها را آموخت، همانند کتاب مقدسی که ظرف کمتر از یک سال آن را حفظ کرده بود. برونو در حالی که مدرک کارشناسیش را گرفته بود، در فیزیک و شیمی هم مدرک گرفت، و تنها یک هدف را در ذهن داشت: مدرسه عطرسازی فرانسه. گرچه مشاور شغلی کوشید او را از این کار بازدارد. کیش جدید مثمر ثمر بود: دو دوست به همراه او آزمون ورودی دادند. اما این برونو بود که از بین 900 نفر دوم شد!
برای برونو امروز از همین حالا هم فردا بود. «رد آنی عطر بیش از حد بیدوام است تا برای من جالب باشد.» زیباییشناسی که جواب همه چیز را با فکر پیدا میکند.
توجه: شما با ارسال عکس، موافقت خود را با قوانین قرار دادن عکس پروفایل در عطرافشان اعلام می دارید.