علی ارککلی

علی ارککلی

ملیت : استرالیایی

من در ولونگونگ ، استرالیا در سال 1973 از پدر و مادری مهاجر به نام یوسف و صفیه متولد شدم که در سال 1970 از ارککلی کویو در یوزگات مهاجرت کردند . متاهل و دارای دو فرزند به نام‌های کریم و سیبل هستم . در سالهای متمادی در صنایع مختلف کار کرده ام . در سال های نوجوانی در مزرعه میوه و تاکستان خانوادگی کار می کردم . سال ها به عنوان نگهبان ، بیش از یک دهه پیمانکار کفپوش های چوبی ، مدیر تعمیر و نگهداری تاسیسات و به عنوان یک هنرمند و طراح مستقل کار کرده ام . این عشق به هنر بود به رویای همیشگی من برای زنده کردن « نقشه دنبال کردن علایقم » کمک کرد . من همیشه یک طرفدار سینما و عاشق ورزش بودم . من در طول زندگیم ورزش های زیادی انجام دادم و دنبال میکنم و هنوز هم برای سرگرمی فوتبال و گلف بازی می کنم . دیگر علایق عمیق من مذهب ، سفر، هنر ، ادبیات و فرهنگ عامه است .اینها منبع الهامات من هستند ، که در عطرهایم مشاهده خواهید کرد . علاقه من به عطر در سال 2015 شروع شد ، جایی که راسیح شریک تجاریم از من دعوت کرد تا برای ایجاد یک برند عطر به او بپیوندم .

راسیح در آن زمان برای خود و برخی از دوستانش عطرهای کوچکی درست می کرد . برای او بیشتر شبیه یک سرگرمی بود . او فکر می کرد که خلاقیت من برای ساختن عطر خاص در همه سطوح ایده آل است ، از شکل گیری ایده ها / موضوعات ، ترکیبات و حتی نکته های اساسی از قبیل نام گذاری عطرها و لیبل عطر ها .

من کاملا قانع نشدم زیرا چیز زیادی در مورد عطر نمی دانستم البته حقیقتا به این صنف علاقه مند نبودم . چند نام مانند کالوین کلین وان را می شناختم که دوست داشتم و استفاده می کردم و ایزی میاکه ، فارنهایت ، و البته شنل نامبر 5 . سال‌ها پیش برای همسر سابقم فایر اند آیس رولون خریده بودم که دوستش داشتم .

وقتی صحبت از عطر می شد ، من یک تازه کار واقعی بودم . به او گفتم که می‌توانم در خلاقیت با او همراه باشم ، اما عطرهای پرفروش از نظرم کلیشه ای و بسیار خسته‌کننده بودند . نمی خواستم کاری به نام تک کلمه ای داشته باشم !

برای درک بهتر عطاری ، ما  به عطاری کلین در ملبورن رفتیم که یک عطاری معروف است و به محض اینکه وارد آن شدم ،مجذوب شدم! دو مورد اولی که من امتحان کردم "  له ایر دو دسرت ماروکین " اثر اندی تاور و "  تراورس دو بوسفور " از ال آرتیسان بود . احساس کردم که وارد دنیای هزارتوی شده ام و دیگر هرگز زندگی ام به حال سابق برنمی‌گردد . من شگفت زده شدم . متوجه شدم که می‌توانم تمام خلاقیت‌های درون خود را از این طریق آزاد کنم . این پیوندی بود که در آسمان بسته شده ​​بود ؛ عطر نیش و من .

جزبل اولین عطر من بود . به همین دلیل است که او در قلب من نزدیک و عزیز است . من می خواستم یک نمایش خاص اجرا کنم تا ورود بزرگی به صنعت داشته باشم . من در آن زمان با عطر لاس وینتوس دی سانتا انا هم سر و کله می زدم . من عاشق شنیدن و دیدن تأثیر جزبل بر روی مردم هستم . این بسیار هیجان انگیز است زیرا بسیاری آن را کاملاً اصلی می دانند .

علی ارککلی