من در سال 1985 در لهستان کمونیستی ، در شهر معدن زغال سنگ کاتوویتس ، حدود یک ساعت از کراکوف به دنیا آمدم . پدر و مادر من از دانشکده پزشکی سیلزیا در لهستان فارغ التحصیل شده بودند و از زمانی که من به دنیا آمدم حرفه پزشکی خود را آغاز کرده بودند ، زمانی که پدرم تصمیم گرفت ما را از ریشه کنده و برای فرصت های بزرگتر و بهتر به ایالات متحده نقل مکان کند ؛ برای زندگی در آمریکای رویای ، ما در سال 1986 از کمونیسم فرار کردیم و خوش شانس بودیم که توانستیم با هم به عنوان یک خانواده به کشور جدیدمان ، ایالات متحده مهاجرت کنیم . ما یک اقامتگاه دائمی در خلیج اویستر ، نیویورک پیدا کردیم که 5 دقیقه با اقیانوس اطلس فاصله داشت . اولین خاطرات عطری من مربوط به ساحل خلیج اویستر بود که بوی تند و شور خاصی داشت . عطر واضح دیگری که به شدت در ذهنم جای گرفته باغ لاله پدربزرگم است . خیلی سرسبز و رنگارنگ بود و در کودکی آن لالهها را از زمین بیرون میکشیدم تا بوی آنها را استشمام کنم .
اگی در 6 سالگی : با آزادی تازه به دست آمده ، من و والدینم در هر فرصتی که داشتیم به سراسر کشور سفر می کردیم . اولین مقصد ما چند سال پس از استقرار در زندگی جدیدمان در نیویورک بود - ما برای یک هفته به ساحل میامی رفتیم . این تجربهای چندحسی بود که هرگز تجربه اش نکرده بودیم - آب فیروزه ای رنگ ، سواحل سفید بکر ، صدای خشخش درختان نخل ، صدای موسیقی ، و با هر قدم بوی گلهای شگفت انگیز مانند گل یلانگ ، شکوفه پرتقال ، و یاس را استشمام میکردیم . واقعا دیدنی بود و رابطه عاشقانه من با روایح الهام گرفته از سفر شروع شد .
این سفر همچنین الهام بخش اولین عطر من ، میامی اورنج بلوسوم بود . در ترکیب روایح دی سی چری بلوسوم ، ما آن آگاهی را با اسانس های اولیه مرکباتی سرزنده ، اسانس میانی ، که البته از شکوفه های گیلاس تشکیل شده است ، و شن های ساحل با ادویه ها و مشک را به تصویر می کشیم . پدر و مادرم اهمیت اکتشاف ، کنجکاوی و آزاد اندیشی فراد ، فرهنگ ها و مکان های مختلف را درک میکردند ، بنابراین ما با برنامه های سفری ، برای کشف تمام نقاط ایالات ، یکی از سفرهای جاده ای مورد علاقه من ، به راه افتادیم . در امتداد سواحل کالیفرنیا ، تا کمپینگ در همپتون .
اگی و بن برنت ، بنیانگذاران نوماتیرا فرگرنسز
من و همسرم عطرهای نوماتیرا را بر این اساس راه اندازی کردیم ، که اگر بتوانیم اساساً ماهیت یک مکان را با استفاده از مواد بومی آن مکان بازسازی کنیم ، در اینصورت همیشه میتوانیم به آنجا برگردیم . برای او ، رایحه شن ، سدر ، گیاهان دریایی و هوای اقیانوس اوشن سیتی ، او را به خاطرات تابستان های بی دغدغه کودکی با خانواده اش باز می گرداند ، هر سال به همان مکان بازمی گردد. برای من ، همه آن سفرهای جادهای آمریکا با پدر و مادرم ، تابستانها در اروپا ، و سفرهای ماجراجویانه با کولهپشتی در گوشه و کنار جهان بود که هر مکانی مرا در معرض گیاهان و جانوران مختلف قرار میداد .
سابقه من به عنوان یک ویرایشگر زیبایی تحت مدیریت فلیسیا میلویچ به من این امکان را داد که در معرض عطرهای سنتی ، خاص ، کلاسیک ، قدیمی و مد روز دیگری قرار بگیرم . تحصیلات من در رشته علوم در دانشگاه کلمبیا نیز نقش مهمی در ایجاد نوماتیرا ایفا کرد... جایی که با همسرم آشنا شدم ( و جایی که شیمی را برای درک تفاوت های جزئی در ترکیب عطر یاد گرفتم ) . ما هر دو در یک کلاس فیزیک بودیم و در کارآفرینی و کاوش در امکاناتی که این دنیا ارائه می دهد ، علایق مشترکی داشتیم . من او را با سفرهای پرماجرا آشنا کردم و او شیمی را در سطح بالاتری به من آموخت . او اکنون یک بیوشیمیست آموزش دیده است و عطرهای ما را از نظر تجاری قابل دوام می کند .
آگی یک عطار هنرمند است که می خواهد ایالات متحده را از طریق رایحه شرح دهد . عزم او برای ایجاد عکس های فوری بویایی که می تواند کسی را که اسپری میکند را با خود همراه کند
توجه: شما با ارسال عکس، موافقت خود را با قوانین قرار دادن عکس پروفایل در عطرافشان اعلام می دارید.