نظرات | Helios
ترتیب نمایش
درود بر شما، ادوتویلت رایحه ای خاکی تر دارد. Pure parfum رایحه ای لطیف تر و چوبی تر دارد و پچولی و مرکبات کمتر برجسته اند
1 تشکر شده توسط : Telecaster
نت آغازین Man In Black ادویه ای و کمی الکلی شروع میشود؛ در ادامه وارد فاز چرمی و کهربایی میشویم که گرچه خوش ساخت است اما امضای منحصر به فردی ندارد و شبیه کار های دیگر بازار میشود( مثل Marly Herod که دوستان اشاره کردن و spicebomb viktor&rolf)
Man in black سعی دارد تصویری از مردی پر ابهت با کت چرمی و نگاهی مرموز بسازد و تاحدی موفق است! مخصوصا در شب های سرد پاییزی و زمستانی. اما برای کسی که عطر های تیره یا دودی اصیل تر را تجربه کرده باشد این آتش بولگاری بیشتر شومینه ی گرم و امنی است تا شعله ای مهارنشدنی.
با توجه به آخرین استفاده ای که از این عطر در سال ۲۰۱۸ داشتم ماندگاری و پخش بوی آن متوسط رو به بالا است. در کل Man in black عطری خوشپوش و خوش استفاده و مناسب استایل های نیمه رسمی است و در فصول سرد میشود به عنوان عطر روزمره از آن بهره مند شد.
5 تشکر شده توسط : حامد @lirez@
Pur Oud
لینک به نظر 14 مرداد 1404 تشکر پاسخ به میثم شفیعی
سلام و درود متقابل
دوست عزیز قطعا نگارش متن و نظردهی درباره ی عطر ها با هدف “جلب توجه” در این محفل دوست داشتنی حداقل از وقت و علاقه ی بنده ی خارجه.مطلب دوم هم که همانطور که در جریانید نه من و نه شما بابت ریویو هامون از عطرافشان یا کمپانی های عطرسازی مبلغی دریافت نمی کنیم لذا دلیلی وجود نداره عزیزی رو به خرید محصولی ترغیب کنیم. باور کنید یا نه برای من بسیار دلپذیره که عطر های مورد پسندم و مخصوصا عطر امضام رو فقط روی تن خودم حس کنم! ریویو های بنده هم صرفا از این جهته که شخص خودم از نگارش این متن ها لذت می برم و اینکه شما مطالب بنده رو بپسندید یا “فقط از روشون رد بشید” مختارید.
درباره ی قضیه ی انتشار تصویر هم که اشاره کردید قطعا اگر به قول معروف “بطلبه” اقدام می کنم، نه با نیت کسب اطمینان دوستانی مثل شما(همانطور که عرض کردم توجیح منطقی برای این امر وجود نداره) صرفا از جهت همان میل به نگارش و تصویرسازی عطر ها…موفق باشید
3 تشکر شده توسط : حامد Telecaster
Pur Oud
لینک به نظر 14 مرداد 1404 تشکر پاسخ به متین
درود متین عزیزم، حضور ارزشمند شما در این محفل خوشبو از سال ۱۴۰۱ همواره مایه ی لذت بوده و ریویو های شما از بسیاری از متن ها نشان از ذوق و فهم بالای شما در عطر دارد. اینجا میان عاشقان عطر و تصویر سازی های شاعرانه و نگاه جان بخشیدن به رایحه ها سنتی دیرینه است…جایی که عطر صرفا کالا نیست، بلکه اثری زنده و پر از حرف های ناگفته است. آنچه درباره ی پورعود به نگارش درآمد برداشتی ناب و شخصی از لمس آن وقار خاموش و خطی بودن خاصش بر پوست خودم بود. از آنجا که احتمالا عزیزانی که به این عطر رجوع می کنند با “آمبرنومد” هم آشنایی دارند مقایسه ای صادقانه میان این دو شاهکار به تحریر درآوردم.اگر قرار به سخنان ربات گونه و تکراری بود کپی پیست از سایت ها سهل ترین کار بود! و به عنوان کسی که از قضا دستی بر هوش مصنوعی(با نیم نگاهی به بلاکچین) و دلی شیفته ی ادبیات فاخر فارسی دارد عرض می کنم، ماشین راهنمایی می کند و داده می دهد، اما لحظه ای که عطری روی پوست زنده میشود و جان میگیرد تجربه ایست فرا تر از فهم هر هوش مصنوعی.با احترام عرض می کنم ماشین ها داده می دهند، عاشقان عطر اما با روحشان می نویسند. پس اگر نوشته ی من شبیه ربات دیده شد تصور نکن قلم من بی روح بود، گاهی مشکل از آنجاست که خواننده هنوز طعم واقعی عطر را نچشیده است.امیدوارم ارزش کار یکدیگر را بدانیم..
10 تشکر شده توسط : حامد علی هوشمندی
دیور ساواج پارفوم! همان DNA آشنای خانواده ساواج را دارد اما اینبار با عمق،وقار و بالانسی که نسخه های قبلی فاقد آن بودند، عطری که حس ساواج EDT را رام کرده و به آن بلوغ و ظرافتی شایسته بخشیده(این نکته ایه که باعث میشه به شخصه این نسخه رو با اختلافی نه چندان کم، از ساواج الکسیر هم برتر ببینم) بریم سراغ روایح…در اولین برخورد ترنج و فلفل تند همان امضای ساواج را فریاد می زنند، اما اینبار کمی آرام تر و کمتر تیز. در ادامه روایح چوبی و چرم مانند وارد میشوند و از آن بوی “شوینده ای-فلزی” که خیلی ها آزاردهنده می دانستند خبری نیست. کندر،وانیل و عنبر چوبی در نت های پایانی به ترکیب می پیوندند و عطری گرم تر،دودی تر و مردانه تر خلق می کنند که دیگر حس انبوه تبلیغات و مصرف بیش از حد را ندارد… اگر EDT عطری بود که در هر جمعی چندین نفر بویش را می دادند، Parfum عطریست که وقتی از کنار کسی رد شوی بجای اینکه بگویند “باز هم ساواج..” می پرسند “این رایحه متفاوت و جذاب چیه؟”
5 تشکر شده توسط : Telecaster مرتضی ع
ناسوماتو بلک افغانو عطریست که با هر بار اسپری‌کردن، مثل فرو رفتن در تاریکی خلسه‌آوری است که میان عرفان و افراط مرزی نمی‌شناسد؛ رایحه‌ای جنجالی که یا عاشقش می‌شوی یا از آن گریزان می‌مانی، هیچ حد وسطی وجود ندارد.
با اولین موج، رایحه‌ای سبز، تلخ و گیاهی شبیه به حشیش خام و تازه‌ساییده شده به مشام می‌رسد؛ حسی مست‌کننده، کمی کثیف و ناآرام. این آغاز، برای خیلی‌ها جذاب است، اما برای برخی شوک‌آور یا حتی ناخوشایند. در ادامه، چوب‌های تاریک و رزین سوخته بوی عود و دود سیگار کهنه را تداعی می‌کنند؛ رایحه‌ای سنگین، دودی و گاهی خفه‌کننده که فضایی تیره و پرابهام ایجاد می‌کند.
نقطه قوت Black Afgano در همین تاریکی بی‌پرده و جسارت بی‌رحمانه‌اش است؛ عطری که با هیچ‌کس شوخی ندارد و از دلنشین بودن برای همه شانه خالی می‌کند. اما ایرادات آن هم قابل انکار نیست(یگانگی بیش از حد و بوی غالب حشیش و دود،تحولات نت ها بسیار کم و ساده اند؛اگر شروع کار را دوست نداشته باشی پایان متفاوتی در انتظارت نیست،پخش بیش از حد تهاجمی و…)
‏Black Afgano بیش‌تر یک اثر هنری تاریک است تا عطری برای جذابیت عمومی. عطری برای کسانی که می‌خواهند حضوری خلاف جریان و بی‌پروا داشته باشند، حتی اگر بهای آن، فاصله‌گرفتن دیگران باشد.
4 تشکر شده توسط : Telecaster Bizi
Louis Vuitton Pur Oud مثل ورود به تالاری باشکوه در دل بیابانی طلایی‌ست؛ جایی که دیوارهایش با عودهای سلطنتی تراشیده شده و هر نفس، قصه‌ای از تجمل و وقار می‌گوید. این عطر، مینیمالیسمی باشکوه دارد؛ عود خالص، تلخ و خاکی که بدون هیچ شکر و زرق‌وبرق اضافه، حضورش را مثل صدای قدم‌های آرام یک پادشاه قدیمی اعلام می‌کند. نه فریاد می‌زند، نه اغوا می‌کند، بلکه با قدرت خاموشش تسلط می‌گیرد.
در پورعود برخلاف آمبرنومد خبری از سفر چندمرحله‌ای نیست؛ رایحه‌ای خطی اما عمیق، مثل یک نت موسیقی کشیده که تا ابد در هوا می‌ماند. این سادگی هدفمند است؛ برای کسانی که می‌خواهند بوی «عود واقعی» را بشنوند، نه ترکیبی شلوغ از شیرینی و ادویه.
اما وقتی پای مقایسه با Ombre Nomade وسط می‌آید، داستان دو رنگ پیدا می‌کند:
‏Ombre Nomade مثل یک غروب آتشین در صحراست؛ عودش تیره‌تر، پررمز و رازتر و لایه‌لایه‌تر است. در کنار عود، رزبخش و کهربایی گرمایی لطیف و جذاب ایجاد می‌کنند که حس ماجراجویی و آزادی را زنده می‌کند.
‏Pur Oud مثل طلوعی آرام و باشکوه است؛ خطی‌تر، رسمی‌تر و سلطنتی‌تر. رایحه‌ای برای لحظاتی که قدرت و وقار مهم‌تر از هیجان است.
10 تشکر شده توسط : Mahdiye سجاد ترسا
Tom Ford London سفری‌ست به قلب شهری که تاریخ و مدرنیته در آن در هم تنیده‌اند؛ عطری که بوی کوچه‌های بارانی، دیوارهای آجری خیس، و هاله‌ای از اشرافیت پنهان در تاریکی شب‌های لندن را با خود حمل می‌کند.
با اولین دم، زنجبیل و زیره سبز مانند نسیمی تند و گرم از یک بازار شرقی به مشامم می‌رسند؛ رایحه‌ای زنده، پرحرارت و کمی ادویه‌ای که انرژی پنهان شهر را نشان می‌دهد. سپس، عطر عود، دارچین و چای سیاه آرام آرام بالا می‌آیند و حس می‌دهند در یک کتابخانه قدیمی و چراغ‌نفتی‌روشن نشسته‌ام، جایی که صدای باران روی شیشه می‌نوازد و هوای اطراف آغشته به رایحه چوبی و تلخ برگ‌های خشک‌شده‌ست.
اما نقطه اوج لندن، در نت‌های پایانی چرم نرم و تنباکوی خاکی است؛ لایه‌ای تاریک، کمی دودی و بسیار لوکس که حالتی شبیه قدم زدن نیمه‌شب در خیابان‌های سنگفرش‌شده، در حالی که کت بلندم هنوز گرمای یک بار قدیمی را با خود دارد، ایجاد می‌کند.
این عطر لندن را نه به‌عنوان یک مکان، بلکه به‌عنوان یک حس روایت می‌کند؛ حس تمدن کهن و قدرت خاموش، رایحه‌ای برای کسانی که عاشق پیچیدگی و لایه‌لایه بودن فضاهای شهری هستند. Tom Ford London همان‌قدر که مرموز و تاریک است، به همان اندازه کاریزماتیک و ماندگار است؛ عطری که از نگاه‌های سطحی عبور می‌کند و تا عمق شخصیت می‌نشیند.
6 تشکر شده توسط : Telecaster Bizi
شاید یکی از مهم‌ترین نمادهای “عطرهای آبی مدرن” بلو د شنل باشد؛ عطری که از زمان معرفی‌اش، استانداردی تازه برای عطرهای مردانه خنک و چوبی ایجاد کرد. اما محبوبیت عظیم آن، هم نقطه‌قوت است و هم نقطه‌ضعف.

شروع کار با ترکیبی از لیمو، گریپ‌فروت و فلفل صورتی بسیار تمیز، انرژی‌بخش و شفاف است؛ همان رایحه‌ای که باعث شد Bleu به یک عطر جهانی بدل شود. اما از همان لحظه‌ی اول، حس آشنایی شدیدی دارد؛ عطری که تقریباً همه جایی بوی آن را شنیده‌اند، به‌ویژه در سال‌های اخیر که “عطرهای آبی” به شکل گسترده‌ای کپی و تکرار شده‌اند.

قلب عطر با زنجبیل، نعناع و شمعدانی ادامه می‌یابد، اما همچنان در چارچوبی امن و بی‌خطر باقی می‌ماند؛ رایحه‌ای بسیار خوشبو اما بدون ریسک یا خلاقیت چشمگیر. در این مرحله، Bleu گاهی بیش از حد “پولیش‌شده” و “بازاری” به نظر می‌رسد؛ انگار ساخته شده تا همه بپسندند، نه اینکه داستانی منحصربه‌فرد تعریف کند.

پایان عطر با چوب صندل، سدر و کهربا رایحه‌ای گرم‌تر و کلاسیک‌تر می‌سازد که کیفیت بالایی دارد و امضای شنل در دقت و تعادل را نشان می‌دهد. با این حال، به دلیل استفاده بی‌رویه از Bleu یا عطرهای مشابه آن، این نت پایانی هم کمتر می‌تواند حس خاص و متمایزی به همراه داشته باشد. با احترام به تمام دوستداران این عطر
9 تشکر شده توسط : Telecaster Bizi
سولیل برولنت تابستانی طلایی و بی‌پرواست؛ عطری که خورشید را درون شیشه‌ای کهربایی به اسارت گرفته و بر پوست، همچون پرتوهای طلاییِ اواخر ظهر، می‌درخشد.

با اولین اسپری، ترنج و ماندارین چون تابشی زنده و درخشان بر صورت می‌نشیند؛ حس بیداری در ساحلی خصوصی، جایی که آفتاب با گرمایی شیرین و ملایم می‌تابد. سپس قلب عطر با یاس سفید و شکوفه‌های پرتقال گشوده می‌شود؛ رایحه‌ای نرم، گرم و درخشان که مثل لمس نسیم آفتاب‌خورده بر پوستی برنزه و مرطوب است.

اما جادوی واقعی در نت‌های پایانی رخ می‌دهد؛ جایی که عنبر، چوب‌های داغ و وانیل طلایی چون گرمایی آغشته به کارامل، آرام آرام با حسی شهوانی و مجلل ترکیب می‌شوند. سولیل برولنت نه فقط بوی خورشید، بلکه بوی لوکس‌ترین تابستانی‌ست که می‌توان تجربه کرد؛ جایی میان ساحل مدیترانه و عمارتی طلایی در جنوب فرانسه، که نور در هوا می‌رقصد و زمان از حرکت می‌ایستد.
15 تشکر شده توسط : Telecaster Bizi

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2025 Atrafshan