سلام. قبلا هیمالیا رو در جایگاه دوم بعد از سیلور مانشن در عطرهای الهام گرفته از کوههای برفی کرید دونستم.
بهترین محصولات کرید بترتیب از نظر من اینهان(محصولاتی که دیگه تولید نمیشن و در بازار وجود ندارن یا نایابن رو لحاظ نمیکنم)
کرید بوا دو پورتوگال
کرید ویتیور گرانیوم
کرید ۱۸۴۹
بقیه کریدها نسبت به اینها از نظر من پایین ترن و در یه سطحن. دربین محصولات سایت عطرافشان محصول مناسب برای فصل های پیش رو : هیمالیا و سیلور مانشن از لحاظ یونیک بودن و تکراری نبودن رایحه و بازخورد عمومی بسیار عالی من سیلور مانشن و هیمالیا رو کاملا پیشنهاد میکنم. راجع به تمامی محصولات کرید در همین هفته های پیش رو مورد به مورد ریویوی طولانی خواهم گذاشت .

اطاعت امرمدیریت عزیز.. اما ای کاش دوستان در بیان مسائل تخصصی دقت کنند. نظرات شخصیشون رو در ارتباط با بو بگن و اتفاقا این خیلی کمک کنندست. اما در مورد کیفیت اجازه بدن اساتید ما نظر بدن.
در محصولات شنل بدون توجه به خوب یا بد بودن رایحه یکی از با کیفیت ترین محصولات همین ادیشن بلانش هستش.به مراتب غنی تر و با کیفیت تر از بلو و دیگر اعضای خانواده الور. راجع بهش بعدها صحبت میکنم. اما در مورد رایحه هر کسی نظر شخصی خودشه داره و قابل احترامه..
اطاعت امر مدیریت عزیز

جناب ابوالفضل عزيز سلام!
اگر ميفرموديد از لحاظ رايحه صد برابر بهتره اكنون اين كامنت رو نمينوشتم. چون با خودم ميگفتم اين نظر شخصي ايشونه. و قابل احترامه. ولي زماني كه مينويسيد از لحاظ كيفيت صد درصد بهتره، نفسمو حبس ميكنم و سرجام خشكم ميزنه و ساعتها و روزهاي بسياري رو كه صرف

جناب امیر حسین عزیز ! این آخرین باریه که پاسخ کامنتهایی از این دست رو میدم. وقتی مطلب بلندی نوشته میشه یا نخونین عزیزان یا اگر لطف میکنید و میخونید شکسته نخونین. یک مطلب رو نمیخونید و توضیح هم میخواید. کاملا توضیح دادم امیر حسین جان
دیور اوم کولون نسخه ابتداییش در سال ۲۰۰۷ وارد بازار شد. رنگش زرد بود تقریبا با همین شیشه و همین طراحی. بعدها نسخه ی ۲۰۱۳ (همین که کنارش وایسادیم) ساخته شد. در بالا نوشتم نسخه دیور اوم کولون (دقیقا در متن نوشتم : اولین نسخه دیور اوم کولون) رو هفت سال پیش تست کردم. و بعد در ادامه گفتم این عطر رو هم که الان کنارش ایستادیم و نسخه ۲۰۱۳ هست رو بار اول دو سال پیش تست کردم.
و در مورد تفاوت هاش با نسخه ۲۰۰۷ که تحت نام دیور اوم کولون عرضه شد هم توصیح دادم.

یک مطلب رو یا کامل بخونید قربان یا از شکسته خوندنش پرهیز کنید.

پیشنهاد میکنم نسخه fraiche از اینو تست کنین. پیشنهاد خوبی برای تابستونه. یه سورپرایز تابستونی از ویکتور اند رالف برای تابستون که توی بازار ایران ندیدمش زیاد.
بر عکس fraiche بودنش پخش خوبی داره.

بنده جسارت كنم و چند نكته رو ضميمه كنم شايد به كمك دوستان بياد يك زماني.
خانم هاي ميانسال به بالا به مرور با پديده منوپوز روبرو ميشن كه سطح آندروژن ها در گردش خونشون كاهش پيدا ميكنه. نتيجه ش هم ميشه گرگرفتگي و كاهش تحمل گرما.
عطرهايي كه بيسشون گرمه گزينه هاي مناسبي براي اين افراد نيستن. مريم در كارنال فلاور كه عالي و با كيفيتم هست گرمه. تا انتهاي بهار با طراوته اما در شروع تابستان اذيت ميكنه. ولي با اين حال گزينه خوبيه از بين گزينه هاي شما به لحاظ لوكس بودن رايحه و وقار و متانت بالا.

Scandal supreme roja dove: اگه والده گرامي دنبال كار كلاسيك باشن كه بخوان شخصيت يك خانم مدير و ارشد رو در محيط كاري يا اجتماعيشون به ديگران تحميل كنن اينكار فوق العاديت. رايحه جوانه ي گندم تازه در كنار اسطوخودوس كه به ياس و ليموي خيلي خنك و سرد اضافه ميشه يه تركيب گرم و شيك و جا افتاده رو ميسازه. كسي از خريدش پشيمان نميشه. پخش بوش به پاي كارنال نميرسه اما بازم خيلي خوبه(و فكر ميكنم براي يك خانم ميانسال اين كه پخش بو خيلي بالانباشه منطقيه) . كاملا بهاري تابستانيه و كار شاخصيه. من يه سمپل پنج ميل ازش داشتم و هميشه وسوسه م ميكنه خودشو بخرم.
اپوس رو دوستان به كرات راجع بهش صحبت كردن.

شخصا اگر گزينه هام اين بود براي مادرم هر دو رو بر ميداشتم. ولي اگر اجباري در كار باشه همونطور مه سيد عزيز هم به درستي اشاره كردن اولي .
منتها من بك نكته رو توضيح دادم؛ اگر جايگاه شغلي و كاريشون به گونه ايه كه بايستي به مجموعه ي بزرگي اشراف و تسلط داشته باشن بايد از عطري كلاسيك استفاده كنن . در اينصورت روژا داو قطعا گزينه بهتريه. در غير اينصورت كارنال.

سلام.
خب جناب دیماشی پشت ساخت این کاره. من اولین باری که دیور اوم کولون رو تست کردم بر میگرده به هفت سال پیش. ورژن اول این کار مریوط به ده سال قبله. دیماشی با اودکلن اونگارو دلانویت پول زیادی برای اونگارو به دست آورد و خودشم مطرح کرد. دیماشی بعد از چند سال جذب دیور شد و تقریبا هفتاد درصد محصولات دیور رو شخصا تولید کرده. دیور اوم اینتنس، پارفوم، اسپرت ، فارنهایت ، جادور ، میدنایت پویزون همه کار دست ایشونن و یجورایی میشه گفت فندی و جیونچی مدیون ایشون.. ضمن اینکه بالاخره عطری ساخت که به ذائقه ي شخص خودم نشست: آکوا دی پارما کولونبا اینتنسا
اینو گفتم که عرض کنم کسی که پشت این عطر نشسته بازار هدفش رو میشناسه و شگرد رایحه همه پسندساختن رو بلده.
دو سال قبل اینکارو تست کردم.و يه ٧٥ميلش رو خريدم . نسبت به نسخه ۲۰۰۷ اش جذاب تر شده و تا حدودي خنک تر. اما طبق عادت این سالها دیور پخش و ماندگاری بو رو نصف کرده. در این سبک روایح چند رقیب گردن کلفت توی کلاس دیزاینرا داره:
Chanel edition blanch edp
Chanel homme sport
Thierry mugler cologne
issey miyake pour homme
و چند مورد دیگه که فعلا نمیتوام راجع بهشون صحبت کنم.
ديور اوم كولون بعد از اديشن بلانش توي اين ليست ميتونه جاي اول رو بگيره اگه يه كم كمپلكس تر باشه و پخش بوش يكم بالاتر باشه. روي بدن من كه اون موقع پاييز تستش كرده بودم پخش بو متوسط به پايين بود.
و راجع به بوش : اين كولون بي مقدمه و بي حاشيه مستقيم يه ليمو ترش خيلي تازه رو توي دست له ميكنه. من تا خد زيادي يقين دارم نعنا در اين كار استفاده شده چون نه شكوفه پرتقال و نه ليمو (يا ترنج) اين قد رايحه شون نافذ ميست. برگ نعنا و يكم عرق نعنا توي يه تنگ آب ليموي تازه و دو قالي يخ كه الان دارين آروم آوم به اين تركيب يكم زنجبيل شيرين اضافه ميكنين. بوي زنجبيل رو حس نميكنين اما شيريني نهاييش در كار رو حس ميكنين. ياحداقل من حس ميكنم.
من با بقيه محصولات ديور (بجز يكي دوتاشون) كمتر ارتباط برقرار كردم. اما اين از من يه نمره خوب ميگيره. هر تيپي با هر سني با هر جنسي ميتونن ازش استقاده كنن. اما خيلي كژوال نيست و خيليم شيك نيست. يه طناب كشي دو نفره بين اين دو طيف.

به به سيد عزيز. چشممون به حضور شما منور شد. ارادت آقا

احسان جان هموني كه سيد جان فرمودن.

سلام جناب زارعی و دیگر دوستان عطر افشانی.

اپیک در لیست محصولاتی بود که میخواستم براشون ریویوی خیلی طولانی بنویسم.
اون ریویو رو میزارم برای بعدن اما اگر مایلید کمی پاپ کورن و یا تخمه بزارید جلوتون و این چندخط رو بخونید.
ببینید اینکه شما از کدام فرهنگ غذایی هستید و در کدام منطقه جغرافیایی زندگی میکنین در انتخاب رایحه بسیار دخیله. در مناطق جنوبی کشورمون مردم بسیار شریف جنوبی به استفاده از ادویه های تند در غذاها عادت دیرینه دارند. برای همین از عطری مثل اینترلود کمتر آزرده خاطر میشن. مثلا ممکنه شما یک عطر رو خیلی شیرین ببینید ولی من به تبع بافت جغرافیایی منطقه و غذاهای رایج منطقه م شیرینی کمتری حس کنم. این یکی از علل نظرات متناقص راجع به یک محصوله.
در مورد اپیک این بحث صادقه ..تصور بفرمایید با هرم و گرمای (نه چندان زیاد البته) توامان این رایحه ها مواجه بشید: فلفل، کندر،هل، جوز ، شامی، زعفران، گل تلفونی ، شمعدانی، صمغ، نعنای تند، عود، وانیل و گایاک، چرم و چوب تلخ .. بعضی ها ممکنه حتی یاد دوران کودکی و آشپزی های مادر یا مادربزرگشون بیفتن. بعصی ممکنه یاد مغازه های عطاری در یک هوای گرم بیفتن. بعصی ها ممکنه در کودکی سفری به مناطق ادویه خیز داشتن و براشون خاطره ی شیرینی رقم بزنه.
اکثر قریب به اتفاق محصولات آموایج خداروشکر مورد ریفرموله واقع شد و روایح تا حدودی تصفیه شد و این نسخه هایی که در عطرافشان هست من فکر میکنم همگی یقینا نسخه های جدید اون هستند.
بار اولی که مایل به خرید اپیک شدم زمانی بودم که شنیدم راندا همامی خالق کرول گاردنیا این رو ساخته.من همانی رو دوست دارم و قبلا راجع بهش نوشتم در جاهای مختلف و میدونم آدم هنردوستیه. نظر خود همامی رو راجع به اپیک خوندم و گفته بود الهامی از اپرای توراندخت اثر جیاکومو پاسینی در این کار اقتباس شده. توراندخت نمایشنامه از شیللر دقیقا مشابه با روبین دژ در هفت پیکر نظامیه. توراندخت دختری زیبارو که خود رو در ذکاوت و سیاست و درایت و دانایی از هر مردی در زمان خویش بالاتر میدونه حاضر به ازدواج با هیچ مردی نیست. اما درنهایت با این شرط حاصر به ازدواج میشه که مردی پیدا بشه و به سه معمایی که طرح میکنه پاسخ بده. شیللر بزرگ در نمایشنانه ش سنگ تمام گذاشته و این افسانه ی نظانی به نهایت بلوغ رسونده. پاسینی هم در اپرایی که از این نمایشنامه اجرا میکنه باز هم اینکار رو تکرار میکنه. البته طبیعتا من اپرا رو ندیدم اما خوندمش. . شخصیت های متععد و فعل و انفعال زیاد محیط پر تنش و جذابی رو یرای مخاطب میسازه . به جرات میگم در اپیک روح اپرای توراندخت پاسینی رو حس کردم. هیجان، شور، برونگرایی، بی نظمی، تعدد، فریبکاری، اغوا گری ، مبارزه برای تصاحب و ..
این روح هنرمند اپیک قابل ستایشه. خیلی ها به ما عطربازا خورده میگیرن که چرا مبالغ زیادی پای عطر میدید و اکثرا هم بوی خوبی نمیدین(!!!!!!).. به شخصه برام عطر فقط رایحه و بو نیست . من بیشمار عطر دارم که هرگز ازشون استفاده نمیکنم اما مثل یک تابلوی نقاشی نگه داریشون میکنم و هرزگاهی میرم و بوشون میکنم و روح هنرمندانه شون رو حس میکنم. محصولات آموایج فقط بواسطه پخش بوهای بالاش مورد توجه مخاطبان قرار گرفت اما خودش دیده نشد. آموایج عطر شهری نداره(بجز چند مورد) و بقیه یا تابلوهای هنری ان (که ممکنه حتی زیبا هم نباشن) و یا باید در شرایط خیلی خاصی از اونها استفاده کرد.
حالا شما دنبال یه تابلوی شلوغ هنری بودید یا یک عطر شهری؟؟؟
اپیک کاراکترش در مقام یک عطر اینگونه ست: آقایی میانسال با روحی ترک خورده و شکاف های زیاد روحی و مشقت های متحمل شده ی بسیار در طول زندگی که یک تنه با مشکلات بسیارش مبارزه کرده، یک تنه آسیب دیده و بر مصائبش فائق اومده و علیرغم اینکه اکنون در شرایط رفاهی خوبی بسر میبره اما کماکان تنهاست. در یک روز زمستانی بییار سرد با پالتویی بلند و قهوه ای رنگ در پارکی نشسته . حضور غمگین اما جا افتاده و قابل اعتمادش برای عابرانی که از سرما به خودشون میلرزند مثل پناهگاهه . این عطر در روزهای سرد زمستان و پاییز برای عابران مثل یک سوپ داغ نه چندان تند خوشمزه ست . اما کی حاضره وسط تابستون جلوی آفتاب سوپ داغ بخوره؟
مناسب اواسط بهار تا اوایل پاییز نیست . پخش بوش بالاست و ماندگاری خیلی خوبی هم داره.

هاهاها.. من چطور خوندم ۱۹۰۰ درهم؟؟ الان کامنت قبیلم تایید شد دوباره کامنتتو خوندم فهمیدم.. . آره آقا.۹۰۰ درهم میشه ۹۰۰ تومن حدودا . همین حدوداست قیمتشون. خیلی خوبه. نقدم راجع به قیمتهای دوبی هم بکل منفجر شد