میشا جان
با یسری تفاوت های بنیادی ولی با ایجاد حس مشابه(چقدر بد توصیف کردم و نا واضح و غیر دقیق ) اگر دسترسی به اونور داری و میتونی هزینه کنی :
Evody noir orient.. خدارو شکر سمپلاشم دارن میفروشن. اگر بشه برات بفرستن از دستش نده. من یه جیزی میگم تو یه چیزی میشنوی.. سوپراستاریه بین عطرای اسپایسی و دارچینی و اغوا کننده. دیگه کمتر پیش میاد اینا رو بشه بو کرد. معمولا چند سال تولید میشن بعد غیبشون میزنه. سمپلشو داشته باش حداقل. یه ده میلیش رو درست و بجا استفاده کنی دو سال کفاف میده. نباید از دستش داد. به قول خارجیا: هایلی ریکوماندد.

سلام. جناب جهرمی بزرگوار عزیزم ممنون از حسن نظر شما. اگه تعریف و تمجید رو فاکتور بگیرید دوستان خیلی چفت و بسط داری میشیم قطعا. به مورد توجه واقع شدن حساسیت دارم شخصا. البته از لطف شما خیلی ممنونم.

جناب نظام بادی گرامی! سلام قربان. حق با شماست کاملا. سعی میکنم لحاظ کنم. البته در مورد آقای مصلی نژاد بیشتر پیشنهادای این مدلی میدم چون گویا شرکتهای عطرسازی به شیشه هاشون آب بستن. و الان اگر بخوایم یه کار با پخش بوی متپسط به بالا پیدا کنیم باید حداقل پونصد تومن خرج کنیم. وقتی میبنم اوضاع اینجوریه و ایشونم معمولا سراغ عطرهای با پخش بوی بالا و گرون میرن خب با خودم میگم ایشون که قراره هزینه رو بکنن پس بهترین پیشنهادارو بدم شاید از طریق یه کانالی تونستن پیداشون کنن.

و جناب مصلی نژاد عزیزم! گلد لثر رو چند وقت پیش به مهرداد پارت معرفی کردم. کار خیلی لوکس شیکیه. همه ی کارای آتلیه کارای خوبین . در این رنج قیمتی ششصد تومن که توی ایران یافت میشن اندی تاور، جووی، پارفوم امپایر و آتلیه خودشونو کامل دارن جدا میکنن. و از من اگر میشنوین سراغ برندهای سلطنتی یا لاکچری نرین. جیبتونو خالی میکنن فقط. رینوسروس مثلا پخش بوش حدود یکساعته. بعد محو میشه. ماندگاریشم چهار ساعته. هیچ وقتم سراغ این برندهای عربی سلطنتی مثل شیخ و اینا ندارین. هیچی توشون نیست.
در مورد ممو فقط میتونم بگم خیلی با کیفیت دارن کار میکنن. مخصوصا با ذايقه ی شما آفریکن ممو. African memo. که خیلی کار جنتلمن لوکسیه. در عوض ایتالین پخش بوی خیلی خیلی زیادی داره. و کارای خیلی خوب زیادی هم داره.

جناب جهرمی عزیزم از لطفتون ممنونم. من به تعریف و تمجید وسواس دارم. این یک قلمو اگه فاکتور بگیرین دوستای خیلی چفت و بست داری میشیم ایشالله. شخصا خیلی مخلصم.

آها. الان گرفتم سوال چی بود. ببخشید. آره. یه اتفاقایی اون وسط افتاد. 2007 نبود فک کنم. 2008 بود. این ابسولوت الان خیلی به 2008 شبیه تره. 2008 عود رو سنگین تر کرد. ام7 هرچی بود روی کاکل عود بخصوصش داشت مانور میداد. اما روایح چوبی توی 2008 جدن با کیفیت تر از 2002 هستن.. پخش بو به تدریج اومد پایین. 2008 یکم زمستانی تر شد. تفاوت بین 2008 با 2002 تا حدودی مشخصه و قابل افتراقه. یعنی شما 2008 رو اسپری میکنی سینه ت رو با دست فشار میده. تاریک تره. سیاه تره و ظرافت عودش کمتره. شیرینیش به سمت تلخی میره. بوش خیلی کم حالت استونیک گرفته. در واقع توکسیسیته عطر یکم بیشتر شده. اما وقتی عادت کنی به 2008 تفاوتش با ابسولوت برات قابل هضم تر میشه. چون حداقل خیالت راحت شده که از اون سنگینی خبری نیست. اگر نسخه 2002 رو بگیریم به عنوان اصل کارمون و بهش بدیم 10. به نسخه 2008 باید بدیم هفت و نیم. به ابسوبلوت بدیم 6.5. یعنی تفاوت در رایحه ها برای من از 2002 به 2008 محسوس تر بود. تا از 2008 به ابسولوت.
جاش خالیه جدن.

CHic رو بزار بیرون. بعد صبر کن ببینیم بچکد زیر کارتن issey miyake چیه. اکه xn015 باشه بعد بهت میگم پیشنهادم چبه..
واسه تایید این کامنت عجله ای نیست البته مدیر جان. اگر هر زمان فرصت کردین همینجا بچکد رو درج کنین باز عالیه.. بچکد رو بدیونیم بهتر میتونیم مقایسه کنیم برای خودمون یا در پیشنهادات به دوستان. . شروع فصل بهار و گرماست و از این عطر میپرسن زین پس. ممنون.

سلیقه ایه آرش جان. من از اونتوس خوشم نمیاد.اما میبینی که چقد عاشق داره. در اینکه کرید با کیفیت کار میکنه تقریبا خیالمون راحته. اما من شخصا ارتباط برقرار نمیکنم. اینکاریم که کنارش وایسادیم یکی از محبوبترین ها بین سلبریتی های دنیاس. همون آقای جذاب جناب کلونی عطرشون اینه طبق نظرسنجی ها. که با سرچ کردن دو تا کلمه سلبریتی و پرفیوم کنار هم میتونی لیستشو پیدا کنی. که کن یبار برای خنده با دوستام نشستیم خوندیمش و.کلی بهمون خوش گذشت. . ولی بهرحال:
وتیور گرانیوم رو بخرش. اگه یه بهاری لوکس اینکاره میخوای بخرش. پرسیدن نداره. بهترین کار کرید همینه.
در مورد کرید من فقط از بوا دو پورتوگال خوشم اومد که خیلی کلاسیک و خاصه. و بعدش از همین وتیور گرانیوم. سیلور مانشین هم با توجه به اینهمه کار فیک اشغال گرونی که اومده توی بازار گزینه منطقی و قابل توجهیه.
این نظر شخصی منه. قظعا دیگران اگر اینو خوندن اکتفا نکنن و سر یوزنی توجه به خرج ندن. کا را ی کرید بازخوردشون اکثرا عالیه.
وتیور تسترش اصله اگر خواستی بخریش. مشابه اصلشه دقیقا. جای نگرانی نداره. اگرم دسترسی داری که این دو تا رو بو.کنی چی بهتر از این. ولی من هر کی بیاد بهم بگه کار خوب از کرید میخوام میگم وتیپر گرانیوم رو برو بخر.

مهدی عزیزم رینوسروس پخش خیلی متوسطی داره. نمیدونستم از ترکیب rum و ترکیبات شبه جویسی بهمراه تنباکو و وانیل خوشت میاد که از اول سلطنت گر اینکارارو بهت معرفی میکرذدم. با پخش بوی دو برابر اینترلود.. یه هفته ست میزنم توی سرم میگم برین pour homme enigma رو تست کنین. از برند روژا داو.
اون مدلی که شما سراغ کارای اسپایسی تند رو گرفتین من فکر کردم با این تمهای توباکویی وانیلی ارتباط برقرار نمیکنین. همین ربنوسروس خیلی شیک تر و با کیفیت ترش میشه pour homme enigma
اگه دنبال کار شیرین ولی توامان تلخ و خیلی اغواگر با پخش بوی چند برابر اینترلود هم هستین که باید اینو برداربن :
Acqva zvcchero
سکوت میکنم به احترامش

مهدی عزیزم رینوسروس پخش خیلی متوسطی داره. نمیدونستم از ترکیب rum و ترکیبات شبه جویسی بهمراه تنباکو و وانیل خوشت میاد که از اول سلطنت گر اینکارارو بهت معرفی میکرذدم. با پخش بوی دو برابر اینترلود.. یه هفته ست میزنم توی سرم میگم برین pour homme enigma رو تست کنین. از برند روژا داو.
اون مدلی که شما سراغ کارای اسپایسی تند رو گرفتین من فکر کردم با این تمهای توباکویی وانیلی ارتباط برقرار نمیکنین. همین ربنوسروس خیلی شیک تر و با کیفیت ترش میشه pour homme enigma
اگه دنبال کار شیرین ولی توامان تلخ و خیلی اغواگر با پخش بوی چند برابر اینترلود هم هستین که باید اینو برداربن :
Acqva zvcchero
این باعث میشه دیگه هیچ عطری رو استفاده نکنی حالاحالاها..

سلام جناب نظام آبادی گرامی. پاسختون رو اینجا مینویسم که در صفحه خودش بوده باشه و بعدن شاید بقیه استفاده کنن. الته . جسارته در محضر شما حرف زدن.
حقیقتش صحبت کردن در مورد ام 7 وینتیج بیشتر شبیه به جمع شدن سر قبر یکی از عزیزان و تعریف و تمجید کردن از اونه. عود در ام 7 اصلی رایحه غالب بود. این اتفاق در نوع خودش در اون زمان پذیرفتنی نبود. چرا که روح وسترن با روح شرقی سازگار نبود. روح شرقی وحقیقت اون چیزی جز انزوا، معنویت، توهم، تمدن، افسانه و قصه و مرارت و شفقت نبود. داستان های زیادی هست که این عود از عربستان برده شده، از هند یا از ایران. اما بنظرم قطعا اینها همگی غلطه. من بهترین عودهای عطرسازی رو دارم. از ریانا جی تا ترکیبات سنتتیک استفان هامیرت و میسون فرانسیس تا تام فورد و مونتاله و عود سانتال از brecourt. اون عود شاید شاید شاید در امبر سلطان داشت اتفاق می افتاد که نشد. بوی عودی که به شیرینی میزنه. تا همینجا نگه داریم. من بعدها رفتم و عودهایی که داشتم یا اونهایی که نداشتم رو تسترشون رو آوردم. دور کارهایی که مطمين بودم سنتتیک هستن رو خط کشیدم و فقط بین نیش هایی که اطمینان دارم طبیعی کار میکنن تست کردم. عود شیرین رو بین یکی از کارهای نیشم پیدا کردم. اما یجای کار باز میلنگید. دوباره مدتها با ام 7 سر و کله زدم. تا فهمیدم یه لبه ی خمیده ی تو رفته ی چوبی هم دارم حس میکنم. که منو یاد شربت های دارویی مینداخت. گفتم شاید بخاطر رزماری باشه. اما مادربززگ من از تلخون که رایحه ای مشابه با درمنه و رزماری داره استفاده میکرد توی غذا. من میشناسم اونو. در ام 7 بوی عود در کنار چوب و شیرینی نبود بلکه بلکه بوی چوب و شیرینی از جان عود داشت بلند میشد. . اما قضیه فقط همین نبود.
انگوری رو به اسم فول بلانش با ده گونه ی دیگر انگور به نسبت نه به یک وقتی مخلوط میکنن و تقطیر میکنن، یه بلاهایی سرش میارن که ما واردش نمیشیم. بعد در ظروف مسی دوباره تقطیر میکنن. بعد باز یه بلاهای پیچیده ای سرش میارن. و سپس در چوب بلوط میخوابونن. یه جویسی در نهایت به دست میاره که همه میدونیم اسمش چیه: من سانسورش میکنم میزارم توی کروشه [ کن...ک]
هم بوی شیرینی داره و هم بخاطر بلوط رایحه ش چوبیه. این دقیقا اون بویی بود که از این میومد.
من درنهایت به این نتیجه رسیدم که کسانی که طرح ساخت ام 7 رو دادن وقتی بوی عود رو شنیدن و استمشام کردن سععی کردن که روح وسترن رو در اون بدمن. نوشیدنی های الکلی از بهترین انتخاب های اونها بوده. در واقع هیچ عودی در ام 7 نبود. بلکه سنتتیک بود. تقلید بوی عود به شرطی که از درون جانش بویی که عرض کردم تصعید بشه. و.قطعا از رایحه ای که عرض کردم در اون جویس هست هم بهره بردن. نه عنبری درش بود نه رزماری. یه تزکیب سنتتیک بود که با این اسمها لیست نتهاش رو پر کردن. جالبه. تفاوت ام 7وینتیج و ام7 عود ابسولوت جدید هم دقیقا در این دوتاست.
اما ام 7 ای که الان داریم، در مقابل اون ام 7 اصلیمون تیز تر شده. کسایی فقط میفهمن ام 7 اصلی رو نزدین که مثل من سالها عطر محبوبشون ام7 بوده. ولی برای بقیه سخت تره. قطعا رایحه ی خوب و دوست داشتنی ای هستش.. و ارزش این پولی که بابتش میدین رو یجورایی داره. نعنای تند و تیزی که بهش اضافه شده یکم شیرین ترش کرده و البته پخش و ماندگاریش رو خیلی برده بالا. این تجربه های من از اولین ابسولوت عود ام 7 بود که تولید شد. اگه پنجاه درصد هم نسبت به اون موقع کم شده باشه باز از همه خانواده دیور بعد از ریفرموله های جدیدشون پخشش قوی تره.
ما دیگه خیلی سطح توقعاتمون رفته بالا. من نزدیکترین چیزی که در این سالها دیدم که همزمان هم به لحاظ بو و هم به روح مردانه ی ام 7 نزدیک باشه عطر cruel intention بود از بای کیلیان.
قطعا وقتی این عطرای شیمیایی بی کیفیت قیمتاشون رفته تا دویست تومن، عطری مثل ام7 ابسولوت ارزش این قیمت رو داره. مردونه، جسور، جذاب و شدیدا سانسور (:دی)

نکتت: دوستان عزیز اینها نظر شخصی من بود و ممکنه از دم غلط باشه. ادعایی ندارم. پس هجمه وارد نکنید. ممنون. (جا داشت اینجا میگفتم: ممنون. اهههههه)

معین جان
مهدی مصلی نژاد عزیزم
و جناب کبیری عزیز
سلام.
من امشب یه عطری رو تست کردم که فکر کردم باید خدمتتون معرفیش کنم و الا که خیانت بزرگی در حقتون کردم.
هر سه شما عزیزان از روایح تلخ دودی با پخش بوی عالی و یونیک لذت میبرین. البته معین عزیزم با واکنشی که به کولونیا داشت باید کمی مراقب تر باشه.
امشب یکی از تلخ ترین عطرهای عمرمو بو کردم. برند پارفوم امپایر برای من همیشه قابل ستایشه. من کویق از این برند رو شدیدا دوست دارم و مدتی باهاش مانور زیادی میدادم.
از همین برند یه نابغه پیدا کردم به اسم wazamba. تاپ نت هاش رو که خوندم مکث نکردم و سفارش خرید دادم. چندتا کار دیگه هم سفارش دادم که فرصت نشد تست کنم. اما بعد از تست عرض میکنم.
از قبل میدونستم با عطر تلخی روبروام. برای همین صبر کردم همه بخوابن و بعد در فضای اتاقم تستش کردم. دو اسپری در هوا و بعد روی صندلی نشستم تا بفهمم چی به چیه. کاملا زمینگیرم کرد. حس تالار سایلنسیو در فیلم بلوار مالهالند. حس رعب آور تابلوهای شیزوفرنیک ونگوک. از همون اول به شدت تلخ بود. طوری که انگار دو تا دست خیلی سنگین منو محکم گرفتن و نگه داشتن روی صندلی. انگار مریض باشم و در بستر مرگ. دور و برت پر بشه از کسایی که دارن برات گریه میکنن و من فقط صدای ناواضحی از گریه هاشون رو میشنوم. بخوام از جام بلند شم اما نتونم. بخوام حرف بزنم اما دهانم باز نشه. . سنگینیه غم از دست دادن مادرم برام زنده شد یکهو. و خیلی آرام با همین حس راضی به مرگ باشم. چشمهامو خواستم ببندم اما تمام کسانی که دور و برم بودن یکهو دشمنم شدن. دور و برم چوب آتش زدن و بعد پاهام رو به آتش نزدیک کردن. بوی سوختن پوست و استخوانم با بوی سوختن هیزم ها قاطی شد. تب کرده باشم و تمام بدنم در گرما بسوزه و یکهو سرم رو نزدیک بخار آب گرم بگیرن که نتونم نفس بکشم. تمامی این احساسات رو داشتم. خیلی خیلی تجربه شگفت انگیز و تلخی بود. جدن سعی در غلو و اغراق ندارم. تمام این احساسات رو برای من داشت.
کاراکتر یه آدم میانسال که تنها زندگی میکنه، همه ی عزیزانش رو از دست داده، و الان به بیماری صعب العلاجی گرفتار شده. تلخی بغضی که در گلوی این آدم هست وقتی که از قبرستان بر میگرده. و در مسیر برگشت بوی آتش زدن چوب و لاشه ی حیوان (البته به مقدار کم) رو حس میکنه کاملا در این کار حس میشه. به لاشه حیوان نگاه میکنه و.میبینه که لاشه ش رو حیوانات دیگه اومدن و تکه تکه کردن وبردن. به خودش فکر میکنه و میبینه حتی برای بردن جنازه ش هم کسی رو نداره. مینشینه در کنار لاشه. و منتظر میمانه که برای بردن جنازه ش بیان. به همین تلخی.
برای مخاطب معمولی شاید این توضیحات خنده دار به نظر برسه. اما عاشقان عطر میدونن دارم چی میگم. خلاصه که نخرینش. ولی بوش کنین. تلخدتر از این حداقل ده کار دیگه هم دارم یا داشتم. اما هریک فضای مختلفی دارن. قطعا تلخ ترین عطرم نیست. اما از طوفانی ترین عطرهای تلخمه در اوپنینگ و نت شروع.
قطعا عطری نیست که باهاش برید محیط های بسته. این حجم از تلخی رو با خودتون جابجا نکنین مگر در یک روز برفی یا بارانی حین قدم زدن در خیابان به تنهایی. وقتایی که شدیدن گرفته این و به قول این غزل از وحشی بافقی: دل تنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست که بیت اخر کاملا بوی این عطر رو میده:
در حشر چو بینند بدانند که وحشیست
آنرا که تنی غرقه به خون هست و کفن نیست