نظرات | ایکاروس
ترتیب نمایش
یک اتفاقی باید افتاده باشد. نمیشود همینطور . یک علت و معلولی باید حاکم باشد. یک جمع و تفریقی. یک چیزی. خاکش خوب است لابد. و الا که همینجور بی حساب کتاب نمیشود سفاهت بزاید از دل این خاک. از چه زمان بخشی از مردم ایران تصمیم گرفتند راجع به هر چیزی حرف بزنند و از قضا راجع به چیزی که نمیدانند بیشتر حرف بزنند. . ایوب 34 ساله فرزند یدالله صادره از یزد گفت: ملت تا اولین خرید عطری بالا 100 هزار تومنشون رو انجام میدن بالمره و فالفور کارشناس امور عطر میشن. با خرید 206 نقره ابی مدل 81 کارشناس برق فنی خودرو میشوند و "استپر موتور یا سنسور اکسیژنش رو عوص کن" بعنوان اولین کامنت فنی مهندسی شان در همه جا اپیدمی میشود.
و در ادامه الکساندر هورانف گفت: مردمی که زیاد بخورند یا سکته میکنند یا احمق میشوند..
در یک کتابی این چنین ترجمه شده که: ایران خاکش مبارک است چرا که حافظ بدان خفته اما بر روی این خاک اندک نورچشمان عاقلی هستند که با اکثر سفیهانی دوره شده اند.
کلی هم فحش خورده نویسنده. جهانگرد بوده مردک. گفته اکثریت ایرانیان سفیهند. خدا را شاهد است که قلط اضافی کرده . البته راست و دروغش گردن خودش. فحش و فضیحت و زنده باد و مرده باد هم نثار خودش. اما از ان سال هی فحش خورده و هی فحش خورده تا اینکه ریچارد لین همین چند سال قبل دست ایران را گرفت برد نشاند روی 97 امین پله ضریب هوشی اجتماعی جهان آنهم با بیست تا کشور دیگر بطور مشترک و گفت لچه خوبی باش صف رو بهم نریز.. واق واق ریچارد لین . واق واق ریچارد لین. ترجمه : ننگ بر ریچارد لین.. یابوی اجنبی. مردک اصلی ترین معیارش دانش عمومی بوده. دانش از این بالاتر؟ توی همین کامنتدانی قید شده است که: براندی (یک جور کنی..اک است نعوذبالله) داخل این عطر ریخته شده است.
یک بابایی داخل کامنتدانی این سایت بود یک مدت. یک عده به این میگفتند استاد. داخل کامنتینگ بنتلی اینتنس نوشته که داخل این عطر رام (نوعی مش.روب گوش شیطان کر) ریخته شده. خب این آدم همانقدر از عطر میداند که من از انتهای کهکشان راه شیری.. که میشود همان هیچ به عنوان مثال.. داخل هیچ عطری در جهان هستی از مش.روب استفاده نشده است.. هیچ عطری . یک مثال نقض دارد که دیگر تولید نمیشود. خلاص.
یکی الان می آید میگوید این نگاه از بالاست که اینجور نظر میگذاری.. در جواب باید گفت این دیگر نگاه از بالا و پایین نیست. این عدم نگاه است. سیروس حدودا 29 ساله فرزند نمیدانم کی صادره از نمیدانم کجا داخل تاکسی میگفت: اقا مردم ایران به خنده و شادی نیاز دارند. نه اقا جان. مردم ایران به کمی کتاب خواندن، خیلی سکوت ، خاموش کردن آن تلویزیون کوفتی ، ایضا آن اینستال شبکه های اجتماعی و مقداری مهارکننده ی استروژن و تستسترون و چیزهای دیگر نیاز دارند.
راه نجات چیست؟
استدعا دارم با زبان فارسی هیچ چیز نخوانید مگر مولوی ، سعدی ، خیام، قدری حافظ و دوباره مولوی و باز هم مولوی.. فارسی کم کم دارد زبان "فقر علمی" میشود. جزوه های درسی پوچ، تله تکست بی محتوا، شبکه های اجتماعی هم از یکسو "باشد! نباشد" و از ان سو "بیاید توو پیج من" ، نشریات هم قربانشان بروم.. خودتان را نجات دهید. ایران یک سانچی بزرگ شده. آتش ابتذال گرفته همه جا را.. فرو میرود. چند ده میلیون آدم داریم غرق میشویم توی ابتذال. ببندید این تلگرام و اینستاگرام و کوفت و زهرمار را .. طرف آواز فالش میخواند ، آیدا 13 ساله ، دی ماهی مغرور کامنت گذاشته : استاد تو بهترین خواننده دنیایی... میلاد حدودا 25 ساله با اسمایلی اسکی و دور بازو و مدیکال استیودنت از فلان دانشگاه می آید به آیدا ریپلای میدهد : خیلی خوبه صداش عزیزم بیا توو پی وی..
بعد کتاب مندل رفرنس بیماری های عفونی 4138 صفحه است که از 2100 مقاله که حاصل بیش از یکصد هزار مطالعه است استخراج شده است. دریغ از اینکه حتی یک نقطه از این کتاب حاصل یک مطالعه ی فارسی باشد.. چرا؟ چون میلاد با ایدا توی پی وی رفته عوض اینکه بتمرگد از ان مدرک کوفتی اش یک استفاده ای کند. فارسی زبان " فقر علمی " ست یا اگر هنوز نشده بترسید که دارد میشود.
تا همین چند روز پیش که یک نشریه خارجی زبانی گفت : نه . کی گفته..؟ کی گفته ایران رتبه دوم فرار مغزا رو داره. چرا الکی جو میدین..؟
گفتیم: خموش بابا. و یک پسر ده ساله را نشاندند جلوی دوربین گفتند زکریای رازی؟ او هم گفت بله اگر حمل بر خودستایی نباشد..
بعد عکسش را گذاشتیم توی اینستاگرام و دو دسته شدیم. دسته ی موافقان و دسته ی مخالفان. اصولا شما ساعت 2 شب از یک خیابان در فلان روستای فلان شهر زیر یک وانت چپی مدل 70 را هم وارسی کنید دو تا ایرانی دارند سر یک موضوعی که هیچی از آن نمیدانند میکوبند توی سرشان. توی همین هیر و ویر بودیم که منصور 33 ساله فرزند کاظم دانشجوی حقوق به دوستش شهریار گفته بود: متوکاربامول. فقط متوکاربامول. لامصب درد قفسه سینت رو فوری کم میکنه. شهریار فرزند عباس دانشجوی مکانیک هم گفته بود دمت گرم داشتم میرفتم دکتر الکی پول بریزم تو حلقشون. متوکاربامول زده بود دو ساعت بعد سکته کرده بود. نگو متوفی درد قفسه ش بحاطر سکته قلبی بوده. که خانم 35 ساله ای گفت جوونا از بیکاری سکته میکنن. که عرض کردم نه قربان شکلت. جوان ها از خریت سکته میکنند. که راننده تاکسی جوان حدودا 30 ساله زد کنار گفت گمشو پیاده شو. بعد هزار تومن از زیر پاکت وینستونی که روی داشبورد خالی شده بود کشید بیرون گفت بیا باقی پولت باقالی..
باقالی که من باشم خسته ام. که با خستگی رفتم یک کافه ای نشستم که امید 34 ساله فارع التحصیل ارشد ادبیات فارسی داشت برای سبیحه ای که روبرویش نشسته بود از جلف ترین شاعر ایران شعر میخواند و سیگار میکشیدند دوتایی با هم عین تراکتور.. لعنت بهشان. قد هزار سال خسته ام. به زبان فارسی فقط میشود تبلیغ لارجر باکس خواند و برنده ی یک دستگاه 206 هر هفته بدون قرعه کشی شد. به زبان فارسی فقط میشود راجع به طلاق سلبیرتی های خارجی خواند. به زبان فارسی با تخفیف هزار و صد درصدی میتوان برنده ی یک عینک اصلی گوچی تنها با هفت هزار و پانصد تومان و تحویل رایگان درب منزل شد. به هشتگ " بست بی اف اف نازی جون" دقت کرد و " اگه میشناسیش لایک کن اگه دلت براش تنگ شده قلب بزار" را دنبال کرد..
بوی لجن دارد میگیرد.. نمینویسم من. من جزوی از این کثافتم که ترجیح میدهم نباشم. کامنت روشنفکری در باب زیبایی عطر ها؟؟ نه آقا. من نیستم دیگر.. بوی کثافت را با عطر نمیشود پوشاند که.. یک جوک راجع به فلان بازیگر در جه دهم سینما سه میلیون صد و سی هزار بار seen شده است. امیدرضا دانشجوی سال دوم جراحی عمومی جوک را فرستاده گفته بخند بابا.. بعد چاقو با دسته اش توی شکم بیمار جا میماند من میروم سینه ستبر میکنم میگویم نه خیر. به قشر ما پزشکان زحمتکش فحش ندهید... بالای خبر گربه ی جدید فلان بازیگر نوشته : بازدید از این مطلب 63 هزار بار. هنوز پنج ساعت نشده اپلود شده. دلار از 4298 تومان شده 4300 تومان، طرف نوشته به دلیل افزایش قیمت دلار قیمت خودروهای لاکچری رو بروز کردیم: خالص سی درصد روی یک لگنی که به اتفاق رفقا رفته شمال و برگشته و کیلومترش را صفر کرده است کشیده.. سفاهت مگر جز همین بی رحمی در قبال یکدیگر است؟؟
در قبال کار و حرفه و تخصص و مردممان؟

عاجزانه خواهش میکنم این اکانت کوفتی را حذف کنند مسولان سایت.. یا یک فکری خودم به حالش میکنم..
48 تشکر شده توسط : الف ش nazanin
ذبیح عزیز
با وجه معقول عطرهایی که بازخورد خوبی بهمراه میارن زیاد هستن. منهای عطرهایی که میشناسیم همگی و بازخوردهای عمومی خوبی دارن (وان میلیون ، بلو شنل و
، کلاب نایت اینتنس ، دیور سواژ و ..) بریم سراغ عطرهایی که خیلی مشابهینش رو دیگران تست نکردن و البته فقط راجع واژه بازخورد صحبت کنیم و کاملا رندوم پیش بریم :
- سدر از آرمانی مدتی یکی از عطرهای روزانه من بود. که علی رعم عدم رضایت از کیفیت با این حال یک وایب خیلی خیلی شیک از چای داره که من هنوز در عطر دیگری از چای تجربه ش نکردم.
- امبر نوی آتلیه فقط در این فصل بازخورد "وااو" فراوان داره.
- لونا رزا اسپرت پرادا . این دقیقا همون وایبی که رفلکشن ازش تغذیه میکنه و بازخورد میگیره رو داره. صابونی-پودری و گزنده که با این قیمت خوبه.
- bottega veneta pour homme intense : نداشتن این کار خیانت به خود و دیگرانه. یک بازتابش متمرکز مردانه بر استایل . کار خوش ساختیه.
- ارمانی کد پروفومو: این جدن عطر پر بازخوردیه. از ژن وان میلیون اما اضافه وزنش رو گرفتن و به یک موازنه ی همگانی رسوندنش. من طرفدارش نیستم اما بازخورد زیادش عیر قابل انکار هست.
- cuir molinard : با اسپری کم در فصای اکادمیک و اسپری زیاد در فضای بیرونی یک عطر مردانه ی خوش جنس و پر بازخورده.

- rich warm zara: شیرینی تنباکویی جامع پسند و معتدلی در این عطر هست که همه رو راضی نگه میداره.

این لیست همینطور میتونه ادامه پیدا کنه.

از عطرهای با قیمت بالاتر هم که قبلا در یک کامنت طولانی حدود سی مورد رو معرفی کردم. عموما در رویوهام یک امتیاز برای استفاده عام در نظر میگیرم که اونها رو میتونید بررسی کنید.

.
.
دوستان من مدت زیادی رو به خاطر مشغله در خدمتتون نیستم . عرض کردم که سوالاتتون با قید نام بنده بی پاسخ نمونه و از دیگر عزیزان پرسش کنید. برقرار باشید.
13 تشکر شده توسط : Rezvani 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆
سلام ذبیح عزیز
هر دو نسخه vitae و یونیورسالیس یک نسخه ی دوم دارن که با پسوند forte نامگذاری شدن. یونیورسالیس فورته و آکوا ویتا (غیر فورته) ارزش خرید بالایی ندارن. رایحه میشکنه و بی معنی میشه. اصطلاحا میماسه. یونیورسالیس ها هیچ کدام پخش بوی خیلی بالایی ندارن. من نسخه 200 میل یونیورسالیس رو برای خودم تهیه کردم . اتفاقا از تهران و با رقم 650 هزار تومان. ارزس خرید بالایی با این حجم/قیمت داره. ولی نسخه 75 میل قیمتی حدود 500 هزار تومان داشت که واضحا ارزش خرید بالایی نداره. واکنش ها به این عطر از آنجا که بسیار با لطافت و تمیز و ارام و ایمن هست بسیار خوبه و بارها از من راجع به اسمش پرسیدن. برای مخاطب عام خرید بسیار خوبی هست. بایستی فول ور بشه و با توجه به حجم و قیمت از این جهت ارزش خریدش پایین نمیاد.ویتا فورته پخش بوی قابل قبول تری داره. رایحه ش اندکی کژوال تر از یونیورسالیس معمولی هست. اکورد مودری تمیز و فلاوری که در بیس یونیورسالیس هست او رو با موشش رسمی به یک عطر رسمی هم تبدیل میکنه. از منطر مخاطب عام خریدهای خوبی خواهند بود.
16 تشکر شده توسط : 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆 عماد

به وقت غروب ، فخر الملوک زن ابراهیم خان ، تکیه زد به چارچوب اصطبل. از شیهه ی اسب ها ، چشمهاش جوشید و گریست. بی وقفه گریست. اشک هاش گویی آینه ی غروب شدند و دانه های غروب از چشمهای فخر الملوک بر کاهدان دستش ریخت، گویی خون می گرید. به آسمان خیره شد و با خود گفت : "چهل روز شد".
مردم گفتند: "خدا بزرگ است. بر میگردد". فخر الملوک گفت:
- "از غم خویش می گریم. نه از فراق ابراهیم".
هرم نفس اسب ها و عرق بر ماهیچه های بی تابشان راه بر گلو بسته بود و یالهاشان در تابش سرخ خورشید تو گویی آتش میگرفت. مردم گفتند : "غم ات جز فراق ابراهیم نیست. اگر هست بگو از چیست؟" .
فخرالملوک گفت : "اسب ها به وقت غروب شیهه میکشند از آن جا که پدرانشان در سالیان دور در هنگامه ی غروب در معرکه و نزاع یا به دست حیوانات دیگر کشته میشده اند.. این ترس با اسب ها ماند که از اضطراب و تشویشی که غروب هنگام به جانشان جاری میشود ، شیهه میکشند". پرسیدند: اما تو چرا گریستی؟ شیهه ی اسب ها به تو چه ارتباطی دارد ؟
گفت : " آدمی نیز در سالیان بسیار دانسته است آن کس که تا غروب باز نگردد هرگز باز نخواهد گشت. اسب ها آموختند شیهه بکشند و آدم دلتنگی را آموخت. از فراق ابراهیم نیست که می گریم. گریستم از آنجا که آدمم و چاره ای بر آن نیست".
به جای خالی اسب ابراهیم خان خیره شد. و چراغ افروخت .
.
هر چراغ که بر می افروزیم جای خالی بازنیامده ایست.
.
.
.
اونیون شیدایی انسان بر دلبستگی هست. به ارامی دلبستگی و به ناچار دل بریدن. یک آند و رفتی از دوده و وهم در این عطر جاری هست که تلخ و گزنده ست. یک تکدری با هر طپش از قلب این عطر در جان شما پمپ میشه که شکوهمنده. عطر راحتی برای استفاده عام نیست مگر در هوای بیرون. بیشتر راجع بهش مینویسم بعدها.
27 تشکر شده توسط : مهدی دهقان محسن جمالیان
ممنون جناب خسروی از توضیح تون.
دلیل شخصی بنده در لابه لای کلماتم پنهان شده بود. احساس میکنم یک جاهای زیادی بایستی راجع به بعضی عطرها سکوت میکردم. اسمش رو بزاریم "سکوت در قبال زیبایی" . "سکوت در پاسخ به حقیقت". این یک جور ایده ی عمومی نیست. یک قانون نیست. یک احساس شخصی هست هر چند یک پیشنهاد کلی هم میتونست باشه. با زنجیر کلمات، اسیر کردن زیبایی بعضی عطرها. خودم از خودم گلایه دارم که چطور راجع به بعضی عطرها نگارش میکنم. با آنچه که منم در تضاد هست. من در زندگی شخصیم بیشتر سکوت میکنم خصوصا آنجا که حجمی از حقیقت و زیبایی در هم آمیخته شدن و روبروی من قرار میگیرن. اون کامنت من صرفا یک گلایه مندی شخصی از خودم بود.
11 تشکر شده توسط : 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆 ممد
فکر میکنم کمترین حق کاربری که در تمام شبکه های اجتماعی وجود داره امکان حذف اکانت یا کامنت هست. بایستی این امکان در اختیار کاربران قرار داده بشه. این توجیه که با حذف یک اکانت کامنتهایی که در پاسخش بودن هم حذف میشن یک تئوری شبه اخلاقی هست که از نظر تمامی شبکه های مجازی دنیاویا مردود بوده که رعایت نشده. لزوم حضور ایکاروس و رویوهای از جنس ایکاروس کاملا بی معنیه. من شدیدا نیاز دارم بجز کامنتهایی که به آموزش های ابتدایی و نکات ساده ای که یک علاقمند بهشون نیاز داره (تعاریف انواع اکوردها و اصطلاحات تخصصی) سایرین رو حذف کنم. امیدوارم حداقل حقوق مرسوم یک کاربر در اختیارش قرار بگیره. برقرار باشین
پاسخ مدیر : سلام، این مورد رو بررسی میکنیم. طبیعتا به کمی زمان نیازمند هست.
13 تشکر شده توسط : محمد خلیلی 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆
رضا قهرمانی

عطر یک اکو سیستم هست که بایستی تمام اجزاش در تعادل نگه داشته باشه. در عطرهای بخوری چون حادثه از نوع اسموکی هست توازن رو پیچیده و سخت و غیر منتطره میکنه. آمادگی جهت تست شاه بیت های روایح اسموکی یک مسیر طولانیه که از راه شناخت و برخورد با تمامیت اکو سیستم حاصل میشه. هر ادمی در برخورد اول با یک زلزله یا اتشفشان سردرگمه.. تا ممویر از امواج رو به میزان کافی اکتشاف نکردید سراغ قدم های بعدی نرید.
اما اگر اصرار من رو بخواید نالازم در نظر بگیرید قدم بعدی : اینسنس نورما کمالی. و بعد :
Incense pure sonoma scent..
قبلا با تاکید گفتم که در سطحی اینجا عطر معرفی میشه که همراهی و کیفیت لازم رخ بده. این اولین باری هست من از اینسنس نورما کمالی اسم میبرم چرا که در یک پروسه قدم به قدم مخاطب رو به لاوز از اونوم رسوندم. این نردبان فراتر هم میره. اما بایستی ببینم مخاطب هم قدم به قدم پیش میاد یا خیر.
کسی که لاوز رو تجربه کرده میتونه یک تیک بزاره کنار واژه ی "بخوری" و پرونده ش رو ببنده. اما کسی که بخواد از واژه فراتر بره و در جهان اشیا بی اسم دنبال کشف حقیقت بگرده بایستی جسارتش رو داشته باشه چرا که در شهر گمشدگان فقط گمشدگان هستند. کلید شهر گمشدگان رو به گمشدگان میدن. تا گم نشید و از معانی سابق پرهیز نکنید به این محدوده داخل نمیسین. یک جور ناهشیاری که در طول زمان و وقایع و حوادث به دست اومده نیاز لازم برام ورود به این محدوده ست. این عطر رو که تست فرمودید متوجه منطورم میشین. کلماتی که در ظاهر معانی ندارن از زبان منزوی اینسنس نورما کمالی بیرون میان. امادر یک ناهشیاری میشه این کلمات رو درک کرد و شنید. در یک جایی که زبان و الفبا اختراع نشده همه حرف هم رو میفهمن. الفبا همچنان که ارتباط رو آسان کرد از فلسفه ش دور کرد.. هوشیاری انسانی ، اساس ساقط شدن انسان هست.
من خیلی وقت هست سعی میکنم ننویسم از عطرها. همچنان که پیش میرم سکوت رو ترجیح تر میدم. بهترین عطرباز دنیا یک روز اکانتش رو حذف کرد و ناپدید شد از جهان عطر. هر چه بیشتر عطر تست میکنم و بیشتر داخل میشم ، بیشتر میفهمم چرا کسی که سیزده هزار عطر رو زندگی کرده بود ناگهان پا پس کشید و به تنهایی پناه برد.
18 تشکر شده توسط : محمد خلیلی 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆
لویی گرلن

مگر اینکه دلفین ژلک بتونه تیری ویسر رو راهنمایی کنه که گرلن رو با سر نبره ته دره. نه به این خاطر که عطر خیلی قدری باشه . به این خاطر که میشه با این عطر حاشیه ساخت، رقیب هم نسلاش شد، شیشه های آرت دکو ساخت، براش قصه تعریف کرد و یه وقفه ای توی ساخت فلنکرهای گرلن ایجاد کرد.. لویی (این واژه به جنس مذکر اشاره داره ) در تبلیغات خودش موکدا اصرار داره این یک عطر فارغ از جنسیت و فراتر از جنسیت هست . حال چرا اسم لویی رو براش انتخاب کردن شخصا نمیدونم.
لویی یکی از واو ترین عطرهای گرلن طی چند سال اخیر هست. البته واو از نظر کی ؟ از نطر عشاق روایح اسپایسی-اسموکی-شیرین.
اکورد اسپایسی نه از جنس آکوردهای اشپزخانه ای هست و نه از جنس عطاری ها. یک شیطنت دارچینی-زنجبیلی-شیرین بیانی با ساختار چوبی-هل-وانیلی قوای عطر رو فتح کرده که حتما برای علاقمندان قابل توجه خواهد بود. اکوردی که حواسش هست روی سطح لیز زمین عطرهای گورماند لیز نخوره و با طرافت تمام از تبدیل شدن به یک اکورد امبری اجتناب کنه هر چند گاف کوچکی هم میده و نقطه تلاقی وانیل و بنزوئین آلارم قرمز رو روشن میکنه. این کارا از بازیگوشی های دلفین ژلک هست. دلفین ژلک یک نابغه در بازیگوشی با نت های فلاوری هست که البته توی این اثر تقوا پیشه کرده ولی باز در نهایت یک گزش شیرین-اروماتیک از جنس میخک در کنار یک یاس خامه ای اعلا (اووووه ) رو ضمیمه اکورد اسپایسی کرده که مقداری هم مرکباتی و ترش میزنه که دقیقا قسمتی از عطر هست که من حظ وافر میبرم و میگم: میخرمت. یک شیرینی تنباکویی-میوه ای خفیف هم در درز و لای آکورد چوبی کار هست. . این اکورد چوبی-اسپایسی رو یک اتمسفر اسموکی خیلی نرم و کمی ناصاف که با لهجه ی فلاوری حرف میزنه دلچسب تر هم کرده. این عطر روی یک خط دقیق از بنزوئین عبور میکنه که احساس میکنم بالاخره گاوصندوق گرلن رو برای تیری ویسر باز کردن و فرمول شالیمار وینتیج رو بهش دادن ببینن باز میتونه عطر بدی بسازه. همون تکسچر بنزوئینی شگفت انگیز هر چند کمی کم رنگ تر اینجا هم وجود داره.
به طور کلی عطر یک عطر چوبی-اسپایسی-وانیلی-بنزوئینی با نرمی اسموکی دلربا و لهجه ی فلاوری گرم و دلپذیر هست. که "واو فاکتور" های لازم رو برای پرداخت 175 یورو برای یک شیشه 50 میل رو داره.
آیا یونی هست؟ نمیدونم. هویت در این عطر خیلی بارز نیست. امبیگوسی مبهم اما نه تنها هویت جنسی بلکه هویت فکری هم ابهام داره . رایحه اما خوش ساخت و خوشبوئه جدن. من خوشم اومد؟ نمیدونم. ده میل دکانت ازش دارم و حدود شش تا هفت میل استفاده شده و نمیدونم . یونیک هست؟ ابدا. از دیزاینری های اسپایسی چوبی لووه گرفته تا اودین و امواج هر کدوم وایبهای مشترکی با این عطر دارن. آیا خوش بازخورده؟ قطعا. رسمی یا کژوال؟ نمیدونم. چون هنوز با هویت این عطر مشکل دارم. اما با تضمین من یکی از هپی ترین عطرهای گرلن طی چند دهه اخیره. به نیش تمایل داره؟ جنس ساخت نیش هست اما المان های دیزاینر رو بازسازی کرده.
پخش بو و ماندگاری؟ قابل قبول. ارزش خرید؟ برای طرفداران عطرهای اسپایسی خوبه. راحت پوش هست؟ شدیدا. روی پوست بسیار خوب اجرا میشه و بسیار لذت بخش هست.
امتیاز من 1 تا 10 از 10!!!!! مجادله ی من با عطر از جنس ندانستن نیست . از جنس رویکرد و نحوه ی مواجهه ست. اگر گرلن جدید (!!) داستان سازی هاش رو تموم میکرد و تکلیف مخاطب رو با عطر روشن میکرد میشد درک کرد قرار بوده منتطر چی بوده باشیم و چی تحویل گرفتیم.. با این حال در یک مواجهه ی بدون پیش فرض من به این عطر بخاطر چند سکانس خارق العاده 8 میدم.
ارزش خرید با توجه به قیمت و حجم شیشه و رایحه : 7 از 10
33 تشکر شده توسط : Jo عرفان يعقوب زاده
کورکجان هر کاری رو که برای برند خودش نکرده رو برای نارسیس رودریگز و الی صعب انجام داده.
به سری کارهای چرمی الی صعب حتما و حتما سر بزنید اگر عطش یافتن چرم راحت پوش و پر بازخورد رو دارید. استفاده از یک تعادل قابل قبول از کیفیت و سهولت و تفکر برای گسترش امضای الی صعب به فضای چرم کار متهورانه ای بوده. الی صعب رو با عود های غلیظ و بالزامیک میشناختیم و یا با فضای اورینتال شیرین با حجم سنگین. اینبار همین فضا اما در غالب چرم اما اندکی با صدای آرام تر تم کلی کارهای چرمیش هست.
طرفداران خودشو به راحتی پیدا میکنه و ترند شیکی هم خواهد بود.
ننره کلی من به این لاین 5 از 10 هست اما به تین نمره توجه نکنید و اگر دوستدار عطرهای برونگرا و پربازخورد هستین بهش نیم نگاهی داشته باشین
10 تشکر شده توسط : الف ش محسن جمالیان
Carven l eau intense

حجم خیس بنفشه و اسطوخودوس نیمه شیرین و نعنای رام شده که با ساختاری چوبی و نرم و نیمه اسپایسی در بسترش باعث ایجاد یه کار مردانه ی خوش ساخت و خوش رایحه بشه. ترکیب آکادمیک-اداری و چهار فصل و خوش برخورد و باهوش و شیکی داره.
تستش رو فرانوش نکنید
ماندگاری خوبی داره و پخش کاملا قابل قبولب هم براش متصور باشید.
7 از 10 امتیاز من به این کار هست.
ارزش خرید 7 از 10
20 تشکر شده توسط : Mohammad D 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan