نظرات | ایکاروس
ترتیب نمایش
غریب عزیز سلام
واقعا هرگز نمیشه برای هیچ عطری به این شدت دقیق شد و کاربری تعیین کرد. و همچنین نمیشه برای موقعیت های خاص عطرهایی رو دقیقا بر شمرد. کانلا مولتی فاکتوریال هست. من افرادی دیدم با تیپ اسپرت پور اوم کارون پوشیدن و بهشون هم میومده. چیزی که قبلا خیلی راحت نمیتونستم باورش کنم. عطرهای بسیاری وجود دارن برای محیط های رسمی یا نیمه رسمی. پست های متععدی رو هم در موردشون صحبت کردیم. از پولو سبز رالف گرفته وتیور گرانیوم کرید. از آزارو پور اوم تا رویال عود کرید. از اسپایس اند وود کرید تا گرین ایریش از همین برند یا bois du portugal باز هم از این برند. از اپیک امواج تا رفلکشن از همین برند. اسکندل و وتیور از همین برند روژا داو. گری وتیور تام فورد. دیور اوم پارفوم. شنل ادیشن بلانش. اصلا نمیشه خیلی تمایز و افتراق رو با کنتراست بالا عنوان کرد. واقعا مولفه های زیادی داره این انتخاب ها که متناسب با روحیه خودتون، نحوه پوشش تون و پارامترهای زیاد دیگری میشه انتخاب کرد. یک عطرباز هر چقدر حرفه ای هم باشه صرفا میتونه از محتویات درون یک مرانتز به شما پیشنهاد بده تا زمانی که شخص شما رو ندیده باشه و روحیات و رفتارتون رو ندیده باشه. خاطرم هست یک دوستی سابقا در اینستاگرام از خوانندگان صفحه من بود و معنولا وقتی پیشنهاد میخواستن تصویری به من میدادن که تصورم براشون یک عطر با ظرافتی مثل honour از امواح بود و بعد که یک روز من رو اتفاقی در یک فروشگاه عطر دیدن و خودشون رو معرفی کردن و یک مصاحبت پنج دقیقه ای باهاشون داشتم و اون جنب و جوش و پوشش اگرسیو و زبان بدن رو که دیدم نظرم سراغ جوبیلیشن امواج رفت که آن روی honour بود.
خودتون بایستی این استقلال رو در انتخاب بدست بیارید. یک سری عطرها رو از کتگوری های خاص تست کنید و بلد بین شون اونهایی که دوست دارید رو انتخاب کنید. با این شیوه پیشنهاد دهی راه به جای ایمنی نمیبریم.
11 تشکر شده توسط : ایمان اجاقلو بهداد
وقتی سنسوال ارکید تصمیم میگیرا تعارف رو کلا بزاره کنار و بره وسط دنس.. یک برونگرایی مصاعف تر با کمک دوز قوی تر شیرینی و اندکی اورینتال تر و بالزامیک تر.. گونه های سرخ شده از شدت هیجان.. یکمی زیادی واقعا جذاب شده برای سلیقه عام. این مقدارش بنابر تجربه برای عطرمناسب نیست چون نمیتونه در میانه ی یک سلیقه ی عمومی بایسته و یک جاهایی افرادی که میتونستن سنسوال ارکید رو با ارفاق عطر لوس یا بعضا عطر زنونه ای ندونن اینجا ممکنه صبرشون سر بیاد. سنسواا ارکید به میانه ی سلیقه عمومی نزدیکتر بود. عطرهای این برند حواستون به در و افشانه شون باشه. کیفیت شیشه شون افتضاحه و خیلی زود لیک و نشت میکنن. به آرامی اسپری بسن و خیلی در معرض تکون خوردن نباشن. اصلا توی کیف همراهتون اینور اونور نبرین.
5 تشکر شده توسط : 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆 معین هاشمی
این عطر یک کپی تمام عیار از ولع اشراف زدگی شبیه به میل تمام ناشدنی لمس چرم فرمان خودروهای لوکس هست. یک "آرزو" در این عطر نهفته که تا بیست و چند سالگی با هر پسر جوانی همزاد هست. عطش ثروت برای برخورداری از این جنس از رفاه. رفاهی که به چشم دیده بشه. رفاهی که چشم ربای خط نگاه عابران باشه. تصویر روتوش شده ی مدل ها بر جلد براق مجله ها و آرزوی این که کاش شبیهشون بودم. تام فورد قلب این افراد رو با این عطر از جا در میاره. برای لحظاتی سوار بر کیو سون آئودی میشن و نگاه عابران خیابان رو بر خودشون حس میکنن که از توی چشمهاش دو پنجه بیرون میاد و به سمت اونها نشانه میره. این عطر به خوبی این سطح از آرزوها رو کاور میکنه. این سطح از برخورداری رو تلقین میکنه. از نظر من تمام مردهایی که این خیرگی و شیدایی و ارزومندی رو در چشم هاشون مستقر کردن امکان پوشیدن این عطر رو دارن. آیا این آرزوها چیزهای بدی هستن. مسلما نمیدونم. ولی فکر میکنم این جداشدگی از خویشتن حقیقی یک تضاد ایجاد میکنه با خود فرد. این تزریق توهم جاییه که تام فورد ازش پول در میاره. انگار با رویاهای شما سر شما کلاه بزارن. انگار از اینکه رازتون رو میدونن دارن سوااستفاده میکنن ازتون. . قبلا با توسکان لدر هم همینکار رو کرد. تکیه بر صندلی مرسدس در حالیکه کارتیه پاریس 18 کی رو بر چشمهاشون گذاشتن و زیپ کت چرم برونلو کوچیلینی رو تا بالا کشیدن. این دست گذاشتن بر سیناپس های حیاتی یک جوان بیست ساله ترفند این برندهاست که البته درش بسیار عالی میکنن. عطر خوش ساختیه . خوش بو هست و چند تا تعریف دیگه. اما سر کار گذاشتن اسمشه. گروگان گرفتن رویاهاست. رویا فروختنه.
15 تشکر شده توسط : الف ش معین عباسیان
پیمان عزیز

نزدیکترین عطری که من به ایکاروس میشناسم همین هست. این رو از زبان خالق ایکاروس میگم نه از زبان خود او. یک تلخ ناسازگار.. اگر حرفی بزنیم طعنه میشنویم که داستان میگید. در معرفی اینکار در پاراگراف آخر گفتم از توصیف کاراکتر این عطر پرهیز میکنم چون بایستی ایکاروس رو تشریح میکردم. ایکاروس یک بعد از ناخودآگاه من بود که یک سر این کلافه رو کشیدم و کشیدم آن چه که جدا شد ایکاروس بود. آنجایی که لدو ایوو اون شعر افسانه ای و جادوییش رو میگه:
اینک این منم
کنارِ مزارت. هرمنگادا
تا بر جسم فقیر و نابت بگریم
که هیچ‌یک از ما
تباهی‌اش را ندید.
هشیار و عزادار می‌آیند دیگران
ولی من مست می‌آیم. هرمنگادا،
من مست می‌آیم.
و اگر فردا صلیب مزارت را
بر خاک، افتاده یافتند
نه شب بود هرمنگادا،
نه باد.
من بودم..

هرگز آینه ای رو درخشان تر از لدو ایوو برای توصیف درد و رنج نیافتم. لدو ایوو بر مزار هرمنگادا ایستاده و مست و ناهشیار دست بر صلیب مزار تکیه داده و میگه : من مست بر مزارت می آیم. این سطح از ناهشیاری در برابر یک واقعه ی تلخ یک کمدی دردناک در شخصیت سازی ایکاروس بوده. ایکاروسی که در شعر من ری خودش رو یافته آنجا که میگه: "تصویر آدمی بر صحنه ی زندگی پدیدار شد، گویی لکه جوهری بر صفحه ی سفیدی ریخته، خرابش کرده...". این عطش ایکاروس بر اصرار بر حقیقت آدمی به مرور او رو ساخت و من ترجیح دادم که رویوی عطر رو به این کاراکتر دادم. ودیعه ای از من در شخصیت ایکاروس مانده که وحشت از "دوست داشتن" هست. سخت گیری ایکاروس و مقاومتش برای دوست داشتن عطرها ولو به سبب یک خطای کوچک از اینجا میاد. ایکاروس در جمله ی زیر به بلوغ میرسه. آنجا که برای یکی از عطزهای کارون گفت: "انگار چیزی از جنس زندگی در جان مرگ هست که تا هنیشه تازه نگهش میدارد".
یا آنجا که هشتگ بلک کام دز گغسونز رو ذیل داستانی گذاشته بود که : "نجف دریابندری را سالها پیش دادم. در خانه هنرمندان. گوشی را از جیب بیرون کشید و گفت : سلام. احساس کردم این صدا نمیتواتد هرگز بگوید سلام. یک خداحافظ، صدای چند پرنده ، صدای سوختن کاغذ سیگار در اثر پکی عمیق، صدای خش خش قدم های زنی که دور میشود و صدای خاموش کردن ابدی چراغ های اتاقی سرد در صدایش بود. نه نمیتوانست این صدا بگوید سلام . حتما اشتباه شنیده بودم".
ایکاروس به راحتی سایه های تاریک عطرها رو میبینه ، و چشمش به روشنایی عطرها وسواس داره. این هزارتوی سیاه ، این در هم تنیدگی تلخ و مرموز و دردناکی که ایکاروس رو در عطرها دفن کرده نقطه ی اشتراک او و "او حیرا" هست. یک ناشناس ناسازگار با تلخ کامی ها و تلخ گویی ها و تلخ گویی های آرام . این تکرر در غیبت. این سبک سفری و ناگاه از بین بردن ها. بی رحمی ها بدون مجادله در توصیف عطرها ، عوطه خوردن در توصیفات سیاه و شمرده گویی در توصیف وهمی که از دیدن زیبایی سراغش میاد اما در پایان نادیده ش میگیره و حقیقت عطر رو بر زیبایی عطر ترجیح میده. این بر سر دار رقصیدن و نترسیدن و نهراسیدن و تنفر از زیبایی تصنعی همیشه در کلام ایکاروس بوده. او حیرا اما قدری از ایکاروس آرام تر ، منزوی تر و کم حرف تر هست.
شاید نباید اینها رو میگفتم. اما شخصا هر زمان اوحیرا رو استشمام میکنم یاد ایکاروس میفتم. کاراکتری که شخصیتی جدای از من هست اکنون و حیات مستقلی از من داره که رنج رو بر آسودگی ترجیح میده. زرجف اوم رو بر ملاحت زرجف امبر استار ترجیح میده و از گونه های مصنوعی سایکدلیک متنفره اما چشم های سرخش رو دوست میداره. به خراشی که بر تن اینترلود نشسته عبطه نیخوره و به مرارت های زندگی ممویر به چشم مزایای زندگی ممویر نگاه میکنه.
31 تشکر شده توسط : nazanin m sheykhzade
غریب عزیز سلام
برای چندمین بار خواهش دارم مطالبی که به موضوع اون عطر مرتبط نمیشن رو در پاسخ به یکی از کامنتها مطرح کنین.
پاسخ چناب کاکاوند گرامی هم در همین کامنت هست.
یک عطر با یک یا چند بار استشمام توان ثبت حافظه ی بویایی ماندکاری رو نداره. عطر امضا رو بنابر برهه ی خاصی انتخاب میکنند. برای مثال من در طول یک ترم تحصیلی ممکن هست تصمیم گرفته باشم با در نظر گرفتن جمیع حالات ، دمای محیط، حجم مطالب، نوع مطالب، طول کشیدن کلاس و شرایط روحی خودم و یا پوشسی که اون ترم تحصیلی انتخاب کردم از یک عطر خاص استفاده کنم. ابن چند کاربرد داره. یکی اینکه برای کسانی که تعداد زیادی عطر دارند هر روز زمانی برای انتخاب عطر صرف نمیشه و فرد مستقیما سراغ عطر منتخبش میره. دوم اینکه اون کلاس و اون برهه از زندگی رو شما با یک عطر برای خودتون تگ کردید که بعدها هر زمان به اون عطر رجوع کنید خاطرات اون دوره مرور میشه براتون. دیگران هم همینطور. انتخاب یک عطر ساده اما عمیق در یک کلاس که قرار هست راجع به پوانکاره حرف بزنین تا ابد پوانکاره رو با اون عطر در ذهن مخاطبین شما ثبت میکنه. هم پوانکاره رو و هم شما و عطرتون رو. مسلما این دیگه زیبایی شناختی و هوش هیجانی هر فرد هست که بتونه دقیقا عطری رو به اقتضای اون فضا و اون مکان انتخاب کنه. اینجوری من به قضیه نگاه میکنم. هر عطری امضای یک جای خاص هست. یا بهتره بگم : هر کتگوری خودش یک امضاست. یعنی میشه به جای اینکه دیگران شما رو با گری وتیور تام فورد بشناسن دیگران شما رو با "عطرش چقدر تمیز و لایت هست" بشناسن. یعنی میشه بجای یک عطر خاص از یک کتگوری خاص استفاده کرد. بجای اینکه هر روز مون بلان لجند بزنین یک روز لونا رزا اسپرت، یک روز لووه اسپرت ، یک روز لومل ژان پل گولتیه و یک روز رفلکشن زد. یعنی همگی عطرهای تمیز و تقریبا صابونی.
یا مثلا همین شمایی که هر روز در کلاس درس عطر تمیز میزدید ، متصدی های گالری های نقاشی تهران شما رو با عطرهای انیمالیک-چرمی بشناسن و بگن " باز همونی که عطرای سنگین میزد اومد" ..
من خودم این شیوه رو دارم. در بیمارستان از عطرهای تمیز استفاده میکنم در سینما از یک عطر سبک شیرین پودری-تنباکویی یا گورمنت وانیلی یا مرکباتی-رزینی با پخش بوی کم. در رستوران عموما از یک عطر سبک چوبی و یا یک عطر از جنس رام و کاکائو با پخش بوی متوسط.. در خیابان از یک فلاوری-انیمالیک یا وتیوری-چرمی یا عودی با پخش بوی متوسط تا بالا. در گالری ها از هر نوعش از یک انیمالیک کهنه و یا یک پچولی بیس. این وسط عطرهای اسموکی، بخوری ، عرفانی، اگزوتیک و اورینی (با بوی غالب اوره ی ادرار و یا عطرهای فکالیک) میمونن برای موقعیت ها و مکان های خیلی خاص که برای یکی ممکنه اصلا پیش نیاد و برای یکی مداوما پیش بیاد.
انتخاب موقعیت مناسب و فحوای بحث در اون موقعیت و افراد متداول در اون موقعیت ها رو بابد در نظر گرفت و عطر انتخاب کرد. وقتی من میگم از عطر سوینو ریاله بازخورد "واو" گرفتم منظورم همین هست که محیط مورد نظر رو سعی کردم درست انتخاب کنم. بالطبع کسی که عمری در سورئال آرت غوطه خورده و زیر و زبرش رو بلد هست با بوییدن سوینو ریاله فریاد "واو" سر میده. حالا همین رو ببر توی مترو.. دعوا سر اینه که این بو از من نیست از توئه.. یک استایل چریکی دهه شصتی با موهای پریشان و عینک درشت که در کنار رایحه نایز تن توی شب حین پیاده روی یه حس عجیبی داره برای همه. کسی که این کمپلکس و این فرد رو رو میبینه قبولش میکنه.
در نهایت اما هیچ قانونی وجود نداره. همه چیز در نهایت ختم میشه به هوش هیجانی هر فردی.
25 تشکر شده توسط : Jo محسن ایزانلو
لافایت..

گالری لافایت در پاریس رو علاقمندان میشناسند حتما. من از ترند طلا در استفاده درون جواهرات خوشم نمیاد. طلا به نظرم زیاده از حد (نسبت به دیگر جواهرات) برونگرا، پر حرف و تحمیل گر هست. اما لافایت از اونجور جاهاست که وقتی برق طلایی دیواره هاش رو نگاه میکنی میگی : jadoe l'or..یعنی من عاشق طلام.. طلایی گرم و عرق ریز.
.
رایحه اورینتال و شیرین ، برونگرا و درخشنده در میان لذت دیده شدن که در آنی نصیب صاحب عطر میشه نشان میده دیور به درستی اسم عطر رو انتخاب کرده.
در میان مجموعه جدوغ این از ما بقی بیشتر حواس ها رو جمع میکنه.
6.5 از 10
ارزش خرید برای مخاطب: 8 از 10
12 تشکر شده توسط : Kambiz Maxxine
معقول

چقدر جای محصولاتی که قیمت معقول رو در کنار کیفیت مناسب قرار میدن در مارکت ایران خالیه. از همه نوعش. از خودرو گرفته تا یک ماشین ریش تراش.
این محصول کارون یک عطر چهار فصل و روزانه ست که مختص به فضاهای اکادمیک، کاری، عمومی و مناسب تمام پوشش ها از کژوال تا رسمی هست که بعد از لود اولیه ش احتمالا با قیمت حدود 60 دلار وارد بازار میشه. عطری مرکباتی -اروماتیک که میانه یک هجوم مرکباتی و یک رایحه فلاوری اما سبز جنب و جوش داره. وارد کنندگان این عطر رو مد نظر داشته باشن.
7 از 10
13 تشکر شده توسط : فاطمه فیضی 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆
Rain عزیز سلام

من راستش هیچ اطلاعاتی در ارتباط با افتراق فیک از تقلب ندارم چرا که یک پبمانی با خودم دارم که هرگز به زیرپله ها و دهنه های کج کوچه های بن بست بازار اعتماد نکنم. (مگر اینکه فروشنده برام سابقه ای درخشان داشته باشه) . بجز دو سال قبل که به توصیه ی دوستان چند خرید از یک مغازه ی غیر رسمی و فروشنده عطرهای قاچاق داشتم (که مشخصا کاملا پشیمونم کرد) در تمام این سالها همیشه از فروشگاههای مادر و نمایندگی های رسمی خریداری میکنم کارهای مورد نظرم رو و خودم رو در جنگ اعصاب حواشیش له نمیکنم.
100 میل اینکار رو من 300 یورو از فروشگاهی که معمولا یک تخفیف بیست درصدی روی عطرها برام کنار میزاره خریداری کردم اما قیمت عمومی فروش عطر 370 یورو هست . در همان فروسگاه 50 میلش به قیمت حدود 225 یورو به فروش میرفت.
فیک عطرهای این برند رو دوستان در امارات دیده بودن و برای همین منطقی ترین راه خرید، خرید از فروشگاه معتبر هست.
هیچ عطری در جهان نیست که فیک نداشته باشه. با تجربه های من بهتره همیشه حین خرید این رو زمزمه کنید. وقتی که دیدم برند بی نام و نشانی مثل apoteker تقلبیش در بازار امارات بود به این جمله ایمان صد درصد پیدا کردم.
7 تشکر شده توسط : الف ش 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆
نه. اون راه رو ادامه نمیدن. اسم رودولف کارنپ یا هاینز رایشنباخ هرگز به گوشت نخورده حال اینکه اینها از دیگر فیلسوفان هم رده ی خودشون چیزی کم نداشتن که هیچ در بسیاری از چالش های کلامی ، بک آپ علمی و علوم طبیعه قویتر بودن. اما کجان؟ هیچ جا. به ندرت فیلسوفات معاصر دهه های اخیر حتی اسمشون رو هم شنیدن. چرا؟ اینها اینیسو های جهان فلسفه بودن. تا حمایت و وارانتی قوی پشت سرت نباشه و تا یک جزیان بسیار قوی بیمه ت نکنه خیلی سخته بخوای جریان ساز باشی. اگر اونوم که یکی دو نفره اداره میشه خودش رو معروف میکنه به این خاطر هست که دنباله روی یک جریان کلاسیک از پیش مهیا شده بوده که قرن ها پشتش ادبیات و ادله و هنر بوده و "مقبولیت وسیعی" داره. اینیسو ادانه دهنده ی یک دیسکانستراکشن تازه به راه افتاده ست که نه سورآل هست نه پست مدرن. یک ضد جریان خودساخته.. خب معلومه کارش خیلی سخته و البته هرگز هم به موفقیتی نمیرسه.
کارهاش در اولویت های اصلی برای تست نیستن ..
16 تشکر شده توسط : nazanin ژیوان
اینیشیو یا اینیسو جزو برندهاییست که کمتر از مشابهینش روی مارکت تمرکز داره. ما یکسری برندها داریم که روی آنتی مارکت تمرکز زیادی دارن. مثلا نازومتو. مثلا اونوم. بوفورت و...
در واقع از روند عانه ی مارکت خودشون رو جدا میکنند و به منتقدین مارکت میپیوندن و مخاطبشون هم همون افراد هست (هرچند یکسری مواقع مثل بلک افغانو با استقبال مارکت نواجه میشن).. اما اینیسو حتی روی آنتی مارکت هم تمرکزی نداره. یک جدا شدگی به سبک کارهای سنتتیک کام دز گغسونز و یک راحت طلبی به سبک عطرهای عربی که نتیجه ش میشه : هر کی نمیخواد نیاد..
اینکه چه تفکری پشت سر اینهاست رو باید در ذهن مدیرانش جست نه در بازار و خود عطرها چون معمولا خود عطرها هم عطرهایی قابل اکتشاف نیستن چرا که ساختار ساختشون هم نامتعارف و بدون کد دادن هست .
از این برند شخصا همین کار رو دوست دارم هر چند بسیاری از شما از او متنفر خواهید بود. یک حجم چوبی نظیر آنچه که در واندروود کام دز گعسونز دیدیم که فلزی و برنده ست راهرویی که وتیور تاریک-صابونی-فلزی رو به چرم گازوییلی-روغنی-قدیمی عطر وصل میکنه رو پر کرده. یک روز پر استرس، تنش زیاد ، طپش قلب، احساس خفگی، هوای گرم و خاک کرفته ی بیرون که تمام اینها در یک تلاش برای آرامش اجباری دونه دونه خنثی میشن.. نشستن با سردرد و فکر نکردن به هیچ چیز.. یک جور گنگی با صدایی بم و کشدار داخل مغز بخشی از امضای اکثر کارای این برند هست. دروغ با همان کلماتی ساخته میشود که راستی.. واضحا میشد با کمی اصرار بر چرم و خروج از اون راهرو و اصافه کردن سی 14 آلدهید یک عطر همه پسند ساخت که ده برابر بفروشه . چرا اینجور تصمیم گیری میشه؟ چرا یک کارگردان ناگهان تصمیم میگیره یک سناریوی دیگه رو با همون بازیگرا اجرا کنه؟

6.5 از 10
20 تشکر شده توسط : الف ش Mehran

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan