پرتقال داغ ..
امبر نوی خیلی پر بازخورده. من این عطر رو با هر زاویه ای نگاه کنم رویوش تبدیل میشه به یه نق و نوق مکرر. یه عطر به شدت بد و بد ساخت اما اصلا کاری به کار رویوی من نداشته باشین. برای فصل های سرد به شدت پر بازخورده . یه شیرینی خوشمزه ی داغ مرکباتی داره که خودش رو به راحتی لو میده. دو سال قبل که برای اول این رو تست کردم کافی بود چهار یا پنج پاف ازش اسپری کنم تا کل مدتی که روی پوستم بود از اسمش سوال بشه.
اما این بهانه بود که عرض کنم اگر توقعات تخصصی از عطر نداشته باشید چند کار از این برند برای فصل ها سرد جدن پر بازخورد هستن. کارایی که کمتر از بقیه شناخته شده هستن:
Oud saphir
Santal carmine
Cafe tuberosa
دو مورد اول خصوصا که جنس مخالف هم به راحتی بهش واکنش نشون میده.

اینم پست مخصوص علاقمندان به بازخورد

بهروز عزیز سلام

با رجوع به صفحه نظرات از هر طبعی عطرهای متنوعی رو بررسی کردم که میشه با کمی صرف زمان مواردی رو بین شون پیدا کنید. عطرهای تمیز رو انتخاب کنید. شنل ادیشن بلانش در نسخه ای دی تی گزینه خوبی برای شما میتونه باشه. وتیور گرانیوم از کرید هم همینطور. پوملو و گرند نرولی از آتلیه کولون هم.
شما از عطرهای فلاوری هم میتونید استفاده کنید.
همچنین این نوارد:
En sens du buis miler harris
reflection amouage
Amouge honor
Vetiver insolent miller harris
Xerjoff renaissance 1861
Prada infusion de vetiver
Zenga intenso
Acqua di pafma mitro de panarea
Acqua di pafma magnolia nobile
Ramon monegal cuirelle
Iris cendre naomi goodsir
Le galion sortilege
Cologne intense houbigant
La fumme classic miller harris
Acqua universalis maison francis kurkdjian
Sensual orchid lm parfum
Bombay bling Neela vermeir
Xerjoff 40 knots
Lubin itasca
Petit matin makson francis kurkdjian
Marfa memo
Uden xerjoff
cerruti 1881 bela note

من رندوم یه تعداد رو انتخاب کردم. دوستان هم کمکتون میکنن. فقط امیدوارم روند پیشنهاد خواستن اپیدمی نشه. چون خب فکر میکنم خودم شخصا بیش از هزار تا عطر با ذکر کاراکتر معرفی کرده باشم و بهتر این هست دوستان فارغ از نمره ای که اون عطرها گرفتن رویو و نقدش رو بخونن تا شاید با خوانش جزئیات عطر مورد نطرشون رو پیدا کنن. و الا که این نقدها و رویوها بی خاثیت و بی کارکرد میشن.
برقرار باشین

Masque team

Terralba
دوز غنی و با کیفیت و شفافی از لنتیسک . لنتیسک یا صمغ مصطکا یا رماسک که من در کوههای کردستان دیدمش رایحه ای چوبی-رزینی با شجره ای از نرمی دارویی داره. توی این عطر برجستگی های سبز و هربال این رایحه ارجح تره چرا که بهش رایحه ی بالزامیک-وودی و خشک و کافوریکی از ابسولوت توت سرو کوهی اضافه میشه. کلیت رایحه دارویی اما خوشایند و امبر-بیس هست که کاراکتری به شدت مردانه و قاطع رو رقم میزنه. تداعی گر شخصیتی دانشگاهی ، دانش پژوه و مغرور در علوم ریاضی هست. به آرامی سراغش برید. .
.
Tango
"اعیانی" اولین واژه ی صحیحی هست که به ذهنم میرسه. یادمه پدرم دوستی داشتن که مالک و به نوعی فئودال بودن. دستمال گردن میبستن و ساعت طلا به دست داشتن. خدم و حشم مفصلی داشتن و تمامی آنچه که مورد استفاده شون بود از ناب ترین منابع تهیه میشد. با وجود شخصیت کاریزماتیک و دیکتاتوری که داشت ماجراجو و اهل ریسک و تفرج بود و در عین حال به شدت با مطالعه و مدرن رفتار میکرد. رضا خانی بود واسه خودش خلاصه. تانگو رایحه ای چوبی-علفی اما خوشایند و متراکم و هجمه جو داره. رایحه ای بالغ و برجسته و گویا و حجیم از زیره سبز که به وجهه های چوبی-تنباکویی-امبری خودش نزدیک شده. هدیه ای خوب برای روز پدر و یا پوششی خوب برای تسلط و عدم نفوذ دیگران.

Montecristo
سرچ کنید و تصویر ویکتور هوگو رو ببینید. این عطر خود خود ویکتور هوگو میبود اگر در درای داون اینگونه بی تکلیف رها نمیشد. با اینحال نمیشه ازش گذشت و با این نقصش که البته بزرگ هم هست بهش حمله کرد. مونتکریستو شکل دراماتیزه شده ی کوبلای خاح لوتنس هست اما با کیفیتی سرسام آور. انگشت روی افشانه میزارم و فشار میدم و ناگهان با سرعت نور پرت میشم به گذشته ای که اتوپیای من هست. شعور و فلسفه و ادبیات و شهود. تاریکی خوشایند و نرم و حزین. مونتکریستو رو ابدا با یک ربع اولش قضاوت نکنید. اجازه بدید مقدمه ش رو بچینه. و بعد بوزی-دارک- غلیظ میشه و میچسبه به چرم کهنه ی سخت جان و حیوانی و توامان بهش کهربای حیوانی و بنزوئینی مینشینه و بعد مشک افسارگسیخته ی شیرین و فکالیکی از امبرته ی روان و همزمان سیاه ترین پچولی ها و همزمان تاریک ترین بخور چوب گایاک و بعد روح سیاه رز و کاریزمای تنباکو. هر آنچه نقطه ضعف من هست توی این عطر اومده. منتها کنترل اینهمه حجم و کلمات از ویسر بر نیومده. با اینحال عشاق خودآزارنده ی عطرهای تاریک توی لیست تستشون بزارنش.

Malia Nobile 1942

بالاخره یه سری هم به عطرهای صرفا زنانه بزنیم.
مالیا از نوبایل 1942 ، تیره مار و افعی عطرهای زنانه و دستپخت آنتونیو الساندریای دوست داشتنیه که نکغو بلونش و رادیس رو هم او ساخته. اغوای سمی مردانه با بدنهادی و زهرنوشی هدف ساختن مالیا ست. مالیا به شدت فریبنده ست. ظاهری ملایم، معصوم ، جذاب که با اوج ظرافت توسط رایحه ای مه آلود و سبک و نازک از طعم شیرین فلاوری-میوه ای-خاکی خلق شده اما بر اسکلت و قلبی چوبی و خزه ای و شیطنت آمیز بنا شده.
مالیا با وجود اینکه به کتگوری میوه ای ارجاع داده میشه اما اصلا به اون ختم نمیشه. اصلا تکراری نمیشه و اصلا از شیرینی صرف برای اغوا گری استفاده نمیکنه بلکه سراغ اوسمانتوس و تنباکو میره و به حای اینکه خودش رو با گوشت میوه شیرین کنه خودش را با چوب تند و طراوت شکوفه های زردآلود(اوسمانتوس بسیار به بوی شکوفه های درخت زردآلود نزدیکه) شیرین میکنه. عطری که میزانسن ش همه جاست. توامان هم در باغ و فضای بیرونی و هم در کافه مشغول پیچیدن تنباکوی نرم هاف اند هاف لای ورقه ی نازک کاغذ. هم در حال نجوا کردن در جنگلی تاریک (اوکموس و وتیور) و هم در حال قدم زدن در ابتدای صبح در پارک (تم آروماتیکی که با پرتقال و سبزینه ی نعنای کوهی ساخته میشه) .
کیفیت نت ها مثل بیشتر کارهای نوبایل شکننده ست اما کافیه. کار به شدت جذاب و خاصیه برای خانم ها اگر جسارت همراهی و پوشیدن این التهاب شیرین و ملایم زنانه رو دارن.
نمره ای که من بهش میدم 6 از 10 هست. اما اگر ترسی از روایح یونیک و اگزوتیک ندارید بلایند بای میتونید تهیه ش کنید.

Interlude by Jackson Pollock!
Explore and redefine perfumery by a comparison between Jackson Pollock and Christopher Chong
به پکیج اینترلود خوب دقت کنید و بعد سراغ نقاشی های اجکسون پولاک برید.. انتزاع پروسه ای هست که شما مجموعه ای از اطلاعات ، پیام ها و احساسات و گزاره ها رو در قالب و کالبدی کوچکتر گردآوری میکنید. بو یک مفهوم انتزعی هست. چرا که با یک بار بوییدن یک رایحه از جانب شما ، مجموعه ای از احساسات، کلمات و تصاویر رو به خاطر میارید. آنچه که پولاک به سراغش رفت همین بود. زیرپای گذاشتن زبان های گذشته برای ارتباط با مخاطب به شکلی جدید تا مفهومی رو خلق کنه که بدون واسطه و پیش گویه های قبلی و نگرش شخصی روایت و تفسیر بشه..قرار نیست برای دیدن باد خطوط مواج رسم کنید. همین که خم شدن و پیش ربتن شاخه ی درختها رو نشان بدید یعنی باد حضور داره.. در مواجهه با تصاویر پولاک شما از هر گونه داوری قبلی خلع سلاح میشید و تنها شمایید و اثر. گویی مواجهه ی بشر امروزی با جهان رو در روش که به سرعت در حال تغییر هست و هیچ کدام از آموزه های قبلیش نمیتونه در این مواجهه به او کمکی کنه. این اتفاقی هست که در اینترلود رخ میده. رایحه ای با صدها چهره که اگر با پیش داوری ها سراغش برید هرگز به شما اجازه ی ورود و تفسیر نمیده.
این مطلب بهتره که اینجا به پایان برسه. اما برای اینکه راز آمیزی جهان هنر رو به این سطرها ختم نکنم مطلبی قابل تامل و عجیب و هولناک رو عرض کنم که تنها بیانش میکنم و نه تصدیق.
نوربرت لینتن در کتاب تاریخ هنر مدرن میگه: سازمان سیا به شیوه های مختلف در صدد این بر اومد که با گسترش هنر انتزاعی (خصوصا اکسپرسیونیست انتزاعی ) با هنر شرق(که بطور مستقیم آبجکت ها رو نمایش میده و زبان کلاسیک و روشنی داره و از پیچیدگی فاصله میگیره) مبارزه کنه و تضعیفش کنه. بدین صورت که مخاطب رو از ویژگی های هنر شرقی دور کنه و در این راه اتفاقا هنرمندان شرقی رو به کار گرفت.
اینکه چانگ جزوی از این پروژه هاست یا خیر موضوع صحبت من نیست . اما خواستم یادآوری کنم که هنری که شما بر پکیج یک عطر میبینید تا کجا میتونه پیش بره و موضوع صحبت بشه. هنر، سحر انگیزه.

#LaFinDuMonde #EtatLibredOrange

"پایان جهان" از این برندِ تازه وارد شده به ایران.
لا فین دو مونده رو از برندی بهتون معرفی میکنم که به سنتتیک (از نوع خوب و بی ازار) ، کیفیت متوسط و قیمت معقول میشناسمش. اروپایی ها اعتقاد داشتن وقتی به قاره امریکا برسن جهان تموم میشه. میبینین که چه تصور با مزه ی هیجان انگیز شوخ طبعیه. این عطر رو هم از همین جهت بهش نگاه کنید و اسمش رو اینطوری مطابقت بدین با عطر. و اینجوری درست میشه. دومونده خیلی باحال و جذاب و شوخ طبعه. شوخ طبع از نوع شیرین نیست ها. دومونده دیور اوم اینتنسی هست که لباسای رسمیشو دراورده و جلو تلویزیون داره با پیژامه خندوانه نگاه میکنه و پاپ کرن میخوره. با این حال شیک و خوشبرده هنوز. حوصله سر بر نیست و مودب و رو راسته. عطری پودری از نوع ترد و خوشمزه ولی خشک در همراهی با رایحه شور و کره ای پاپ کرن و یه عالمه چوب معطر و رزینی و دودی در بسترش هست که وجهه شیک و در عین حال خوشبرد و صمیمی ای بهش میده. عطر کارمندا و معلماست واقعا. این عطرا ساخته نشدن که بشینی دونه دونه نت هاشو تفسیر کنی و اشتباهاتشو در بیاری. از اسمش مشخصه اومده شوخی کنه و صمیمی باشه. و در عین حال حد و مرزش رو میشناسه و اصلا لوده نمیشه.‌دوسش دارم.‌ارزش خریدش با قیمت حدود سیصد هزار تومنیش بالای 6 تا 7 هست بنظرم. کاملا چهار فصله و میتونین به عنوان عطر امضا روش حساب کنین.

#Byredo #mistermarvelous

. " آقای شگفت انگیز " از برند بایردو مثل تقریبا همه ی کارهای این برند سنتتیک ، بی هویت، فریبنده و بی کیفیته. یکی از وظایفی که یه رویو نویس داره ذخیره ی پول برای مخاطبش هست. یعنی با یک رویوی درست و منطقی از اتلاف پول مخاطبش جلوگیری کنه. حال وقتی که رویو نویس از تخیلات و تصورات شخصی و غیر بنیادیش استفاده کنه و صرفا متر‌های شخصی رو لحاظ کنه و از ذائقه ی خودش بعنوان معیار و متراژ استفاده میکنه ضربه ی مهلک‌تری رو به مخاطب وارد میکنه.چرا که مخاطب مجبوره در نهایت مانند رویو نویس فکر‌کنه و مانند او تصمیم بگیره. این رو به این خاطر عرض کردم که سعی میکنم در تنفرم‌نسبت به کارهای این برند ذائقه ی شخصی رو لحاظ نکنم و کارهاش رو در یک مدیوم عمومی نمایش بدم.میستر ماروِلِس از بایردو از سبزی و تلخیِ مصنوعی و گیاهیِ ناشی از برگِ نارنج تبدیل به یک رایحه ی چوبی به شدت خشک ِ تک بعدی و سنتتیک از سطح‌ِ خاک گرفته یِ برگ‌های درخت سرو تالاب (دار‌تالاب) میشه. همین. یک شروع پتیت گرینی کوتاه و یک رایحه ی خطی یکنواخت و عبوث و خسته کننده و خاکستری مصنوعی و سنتتیک از سرو که میانه ی راه بواسطه ی اسطوخودوس کمی‌حالت صابونی خشک و متالیک هم میگیره. و در انتهای کار‌آکورد کهربایی وانیلی-مشکی-چوبی بی روح و کمی شیرین و تندش خیلی خیلی کم حس میشه. یک "چرا و چگونه" ی بی خاصیت و بی کاراکتر دیگه از بایردو بی‌اینکه مشخص باشه کی قراره این عطرو بپوشه؟ جوان یا میانسال؟ با چه لباس هایی و در چه فصلی ؟ شخصیت عطرهای چوبی و سبز رو ناخالصی رایحه شون میسازه. یعنی چی؟ اسانسی که بصورت طبیعی از یک گیاه گرفته میشه درون خودش مواد موثره ی مختلفی داره که بوی اون رایحه رو گسترش میدن.‌ مثلا کمی‌خاکیش میکنن یا کمی تند یا کمی شورش میکنن. ولی در شکل سنتتیک بطور خالص فقط بخشِ غالبِ رایحه ی یک گیاه ساخته میشه و ابعاد دیگه و حواشیش فراموش میشه. این باعث میشه رایحه از اون شخصیت و ابعاد خودش دور‌ و ارتباط سطحی تر و سست تری باهاش برقرار بشه.
این کار رو من متوجه هدف تولیدش نشدم. چرا من باید بخوام بوی سرو خشک و مصنوعی بدم بی اینکه اون عطر ذره ای سعی کنه ابعاد دیگری از وجوه شخصیتی من رو بر‌ملا کنه و منو بشکافه و نشان بده. یا حس درست و با هویتی به من بده. این تعلیق بین اینکه من باید بعد از زدن این عطر چه حسی داشته باشم اصلا خوشایند نیست برای من. خوشحال باشم؟ رسمی بپوشم؟ توی مهمونی ها بپوشم؟ قیمت بسیار بسیار بالاش‌نسبت به ارزش مواد اولیه ش باعث میشه با خیال راحت بهش یک بدم.‌‌

مجید عزیز
گزینه های خودتون گزینه های خوبی هستن.
شما به رفلکشن امواج هم یک نگاهی بندازید. از جنبه ی بازخورد عطر بسیار قدری هست. نمیدونم تولیدات جدیدش مشمول کاهش قدرت پخش شده یا خیر. اما بعنوان یک عطر که طیف زیادی رو پوشش میده عطر با ارزشی هست.

ورشاوا (به تلفظی که لهستانی ها دارن) آخرین کار از آنتوان لای برای پیور دیستنس هست. کسی که قبلا بلک رو خیلی خیلی بد ساخت برای این بزند و پیور دیستنس وایت رو به یکی از سر فصل های کتگوری خودش تبدیل کرد این بار سراغ یک کتگوری پر ریسک و البته تقریبا فراموش شده رفته. کتگوری که پرچم دارانش همگی قبل از دهه هشتاد میلادی ناپدید شدن و حیات دیگری رو در موزه های فرانسه ادامه دادن. پیوردیستنس ادعا داره از زنان لهستانی برای این کار الهام گرفته. شاید بهترین مثالی که در ذهنم هست poeme لنکوم باشه که با مدلینگ ژولیت بینوش برای اون عطر میتونست یکی از کارهایی باشه که به دخوران نسل بعد خودش الهام دهنده باشه که اینطور نشد.
ورشاوا یک کلاسیک فلورال آلدهید هست با کیفیت یرگیجه آور و چندین بار بیش از استاندارد یک عطر فلورال. آنتون لای الهامات لازمش رو میتونسته از isac mizrahi و تاکسیدوهای زنانه ای(!!) که برای ایوسن لورن ساخته گرفته باشه. کت و شلوارهای کلاسیک زنانه ای که بر تن خانم ها میدرخشن. با این حال لای همچنان برای ساختن یک عطر طنانه منابع الهام بیشماری داره و وقتی ادعای ارجاع به لهستان رو داره روبه روش پر میشه از لباس های رنگارنگ لهستانی که خیره کننده هستن. جهان رنجور بودن عشق به زن در آثار جاکومو لئوپاردی بعنوان شاعری که بیس از تمان ادیبان بو رو کشف کرده نقطه ی دیگری هست که میشه بعنوان یک منبع الهام روش دست گذاشت. جهان رنجکر بکدن زنان لهستانی در جنگ و عشق و آوارگی همیشه در ادبیات منبع الهام بوده خاصه از زمانی که ویسواوا شیمبورسکا پدید اومد. لای به درستي سراغ بازسازی رایحه ی broom که در لیست عطرافشان ذکر نشده میره. چون معادلی فارسی نداره من اسمش رو میزارم بنشن زرد. رایحه ی بوبرگ های زرد این گیاه چیزی بین حالتی خزه ای تا سبز و کمی شیرین و کهنه هست در عین حال مهربان و خوش رخ هست. در لیست روایح وایت فلورالی فقط جسمین عنوان شده ولی واضحا سه گونه ی مشک از نیترو تا پلی سایکلیک حضور دارن. چیزی که در پیوردیستنس وایت هم دیدیم. یک قاعده کلی در مرود عطرهای زنانه این هست که هر زمان خواستید در عطری زنانه درخششی حسرت برانگیز و پر جبروت و کلاسیک و میانسال ایجاد کنید چشمتون رو به مشک های تمیز بدوزید. جسمین در میان شهدی از مشک تمیز سیلور و سفید به یک آکورد تمیز آلدهید فلاوری میرسه و حالا که بدنه ی عطر رو ساختید بایستی با ایحاد جزئیات خاصی عطر خودتون رو بسازید و الا صابون لوکس ساختید. آنتون لای به اندام عطرش لباسی معطر، خنک، کمی نمناک و باغچه ای از بنفشه میپوشونه که تا حدی چرمی گیاهی هم ایجاد میشه خصوصا که دو وجه پودری-خاکی ایجاد میکنه که سن عطر رو در لحظه ده سال بالا میبره و او رو قدری آرام تر ، مرموز تر و عاقل تر میکنه. تنباکوی شیرین و لطیف و نجواگری در ساختمان کار به سختی حس میشه که جذبه ی گرم و شیرین کار رو دوچندان میکنه. اتمسفر معتدل کار و البته کیفیت مشک عالی عطر دو حقه ای هستن که شما دست میبرید توی جیب و حسابتون رو حسابی خالی میکنید.
عطر خوبیه راستش. اما در کیفیت بالا حسابی دست و دلبازی شده. رقیبی برای فلورال در برند گروسیمث که کیفیت بالاتر و پروجکشن وسیعتری داره با اینحال اصالتی که در محصولات گروسیمث هست رو شخصا بیشتر دوست میدارم .
7 از 10
ارزش خرید: 5 از 10

به به..
همین الان تحریک شدم برم سراغش .. مبارک باشه.