نظرات | ایکاروس
ترتیب نمایش
ممنون علی عزیز از مطلبت. گفتنی ها گفته شد. حقییت این هست که فرهنگ ارتباط جمعی در کشورهای مختلف متفاوت هست اما بر سر یکسری مسائل توافق کلی وجود داره. در امریکا من شاهد این بودم که به دیگران به جهت عطرشون از سمت شهروندان تذکر داده شده. این واکنش رو در آلمان و در تهران و در شهرهای کوچک تر هم دیدم. . ریت بالای ابتلا به رینیت آلرژیک در کشوری مثل امریکا باعث شده افراد زیادی نسبت به عطرها واکنش داشته باشن. این واکنش ارتباطی لزوما با کیفیت عطر نداره. افراد حتی به مواد طبیعی و با کیفیت هم میتونن حساس باشن اما میزان استفاده ی زیاداز عطر باعث تشدید این حساسیت برای دیگران میشه. بعضی از انواع سردردها و میگرن ها با بوی عطر دچار فلیر میشن. بهمین خاطر عموما افراد در یک تعامل مسامحه جویانه خودشون سعی میکنن از عطرها به مقدار زیاد استفاده نکنن و یا عطرهایی که پخش بوی بالا دارن رو در مناطقی که شیوع آتوپی و آسم زیاد هست استفاده نکنن.. اما اتحادیه های مختلف سلامت با تصویب و فشار بر صنعت همواره دایره ی این صنعت ها رو تنگ تر کردن و با اعمال قوانین مختلف مثلا باعث محدودیت پخش بوی عطرها شدن. من بیمارانی داشتم که به دنبال تشدید سردرد در ارتباط با استشمام عطر دچار درجاتی از پارزی اندام شدن (ولو موقت بوده باشه). این خودش من رو مجاب به کاهش میران استفاده از عطر میکنه..


پرفیومر عزیز سلام.
اطلاعی از ریفرموله شدن کمپلکس بصورت رسمی ندارم. اما بعضی از کارهای این برند رو اخیرا تست داشتم و واضحا دچار رقت شدن. والیانت که پخش بوی بسیار بالایی داشت اکنون در حد متوسط هست. اما کمپلکس رو تست مجدد نداشتم و نمیدونم.
12 تشکر شده توسط : فرهاد F E
به تنهایی و خلسه بایستی ورود کنید. عطر پر رمز و رازیه
2 تشکر شده توسط : OMID  M نوید ابوطالبی جهرمی
قبل از صحبت راجع به این عطر من راجع به مورشک بگم. کازوتی عطار این برند اخیرا مورد توجه خیلی از خانه های مد و عطر قرار گرفته. اما رقم بالای قراداد جووی با او باعث شد که ابتدا توانایی خودش رو در یکی از شرکای هنین یعنی هاوز آو عود بسنجه و بعد وارد جووی بشه و عطر سال 2017 این خانه رو بسازه که چند روز قبل از لانچش من همینجا رویوش رو میزارم. کازوتی پر از ایده ست و به طرز عجیبی از عطارهایی هست که امضا سازی رو خیلی خیلی عالی بلده . مورشک برند با امضایی هست. تم کارها با تمرکز بر فضای اندلسی بنا شده که از نت های کهنه ، چوبی، شیرین، گرم و در عین حال مرموز و خوش رفتار تبعیت میکنه. تمیم از این برند یکی از کارهای خیلی پربازخورد محسوب میشه که شخصا دوستش ندارم . ولی aurum رو شخصا دوست دارم به این جهت که عطرهای بالزامیک روشن کمتر داریم و این عطر با تمامی نقص هاش کاری کاملا زنده ست. گیج نیست و پرفومنس خوبی داره رایحه ای ما بین پچولی لولابو و لووه اسنزیا داره. چهره ای کلاسیک اما کاملا شیک. با اینحال مدت زمانی که طی میشه تا او رو دوست بدارید وقفه ای داره که باید تحملش کنید. Oroluna رو چند بار هم تست کردم ولی الان دقیقا بخاطر نمیارم.

اما feve :
فکز میکنم قبلا تود شما چند بار از این عطر پرسیدید. بهمین خاطر محتنل هست که دوستش میدارید. پس رویوی من رویوی خرابکاری برای شماست. من این عطر رو یک فاجعه برای دیور میدونم خصوصا در بین این لاین. در لاینی که عطری قدر مثل لدر عود داره که از بزرگان کتگوری خودش هست و عطربازها بهش قسم یاد میکنن. این کار به شدت پر مخاطب و با شدت بازخوردگیر است اما بیش از واژه ی مصنوعی نمیشه بهش نسبت داد. که من ترجیح میدم بگم پلاستیکی. نت هایی با کیفیت بسیار بد که از منتهی الیه بی دقتی و کم فروشی به اینجا اومدن.
11 تشکر شده توسط : مهدی حسینی پریا

Soleil de jeddah Stephane Humbert Lucas
Ballistic missile test a success

سوال: آقای ایکاروس سلام.. من مدت زیادی از اونتوس استفاده میکردم. ولی همونطور که میدونید دیگه این رایحه خز شده و اینا. یه عطر میخوام با همون اثر و خوشبویی و پخش بوی خیلی زیاد که از جنس مخالف هم بازخورد بگیرم و کیفیتشم خیلی خوب باشه.. قیمتشم مهم نیست.. .
این سوال رو خیلی از من میپرسن. یه لیست طویلی میشه نوشت و برای یه مدتی این پرونده رو مسکوت کرد. ولی با این کار همینجا عطر رو برای فرد مقابل خلاصه کردی توی یه لیست و ارتباطش رو قطع کردی. یکی از صدها پیشنهادی که به این سوال بدیم همین عطر هست.

سولیل دو جیدا /خورشید جده/
جزو معدود کارهای استفان هامبر لوکاس هست که روشنه. سولیل روایت طلوع تا غروب آفتاب یک روز بهاری در جده ست به روایت نت هاش. سولیل چرمی نیمه تاریک ، مخملی ، کمی دودی که از برچ و ایزوبوتینل و بنزوئین ساخته شده و چوبی و خاکی و پودری و نیمه حیوانی میشه که این چرم از پس تلالو طلوعی میاد که نت های سیتروسی تیز و با نمک و جویسی و سبزینه فرش و با طراوت و بالزامیک و معطری میسازنش که ظرافتی از عطر چای رو در خودشون بهمراه دارن.
کار خیلی خیلی خوشبو و درخشنده ای در زمینه ی کیفیت و رایحه و بازخورد. یک چهارم مایع عطر رو پرفیوم غنی و درجه یک تشکیل میده که در نوع خودش کم نظیر محسوب میشه. با پراکنش بویی شایع کننده و بمب گونه که وارد هر محیطی بشید اونجا رو از آن خودش میکنه. اینکه بخواین برای پنجاه میل از اون حدود دویست و بیست یورو هزینه کنید کاملا به خودتون بستگی داره.
6.5 از 10
24 تشکر شده توسط : Rezvani سوشیانت

Romanza
Masque

شبح چوب لباسی، هیولای زیر تختخواب و کابوس های حین تب برای من تنها یک چیز ه: "روزمرگی و تکرار"

سیزیفیوس راز گنج خدایان رو بر ملا کرد و قدرت خدایان رو بارها به تسمخر گرفت. خدایان تصمیمرفتن بدترین عذاب ها رو بر او وارد کنن. اما بدترین عذابی که به او وارد شد این بود: او می بایست سنگی رو تا انتهای قله ای بالا میبرد اما کمی قبل از رسیدن به قله سنگ به دستور خدایان از دست او جدا میشد و مجبور بود دوباره اون سنگ رو بالا ببره. این بدترین عذاب سیزیفیوس بود. بدتر از شکنجه ها و نوشاندن زهر و آتش و شکنجه و به اسارت بردن زن او. چرا که هیچ کاری عذاب آور تر از تکرار یک فعل بیهوده نیست. بالغ بر یکصد هزار عطر تاکنون به طور رسمی ساخته شده و اسنادش ثبت شده. و به ندرت شاهد یک ساختار شکنی در نگاه و نگرش به عطر بودیم. رومانزا با هیچ یک از پیش دانسته های آماتور در ارتباط با عطر سازگار نیست. عطری که فقط و فقط ساخته شده برای عطربازهایی که از این روند روزمره و تکراری عطرها خسته شدن و دوره ای از یاس و افسردگی در عطربازیشون رو تجربه میکنن. عطری دو رگه از مادری ایندی نیش و پدری نیش. لباس چادرنشین ها و لهجه ی امروزی. چیدن گندم برای تهیه ی نان و نه رفتن به نانوایی. حفظ ارادت و احترام به ساحت ارواح عطاران چند صده ی پیش اما پیشی گرفتن از عطارهای امروزی. آکوردهای متناوب و پی درپی فلاوری با طعم سبز ساختار شکن و ناآشنا که مکررا از هم پیشی میگیرن تا به جان بیمار آکوردهای مطبوع اما سخت پسندی از چوب و امبر برسن. اگر حقیقت رو بر زیبایی ترجیح میدید این رو تست کنید. سخت پسند و واکنش دهنده و لاقید. کاملا شخصی و یونیک.
حتما تستش کنید اگر مثل من از بی نهایت شیشه ی معطری که اطرافتون رو گرفته اشباع شدید.
رویوی رایحه عطر برای بعد .

8.5 تا 9 از 10
26 تشکر شده توسط : شاپور  آتش دانیال حیدری

Phoenicia James Heeley

فونشا یا فینیسه اسمی هست که جیمز هیلی برای عطری انتخاب کرده که قرار هست به من تصور شخصی هیلی از فینیقیه رو نشون بده. امیدوارم قبل از این دهه ی نکبت لبنان رفته باشید. فینیقیه سالها فرامانروای دریای مدیترانه بوده و در پیشرفت کردن بشر هم بسیار نقش داشته. اما فونشا یا فینیسیه نه تصویر فینیقیه رو میده و نه حتی به نشانه های فینیقیه رجوع میکنه. خالق رنگ ارغوانی فینیقیه ای ها هستن و نبایستی در طراحی و مارکتینگ مورد غفلت قرار بگیره. بگذریم . .
.
فونشا عطری رزینی-چوبی-بخوری-بالزامیک هست. تلفظ این ها پشت سر هم تصوری عربی و یا احتمالا خاطره ای از عطرهای مونتل یا استفان آمبر(هامبرت) پدیدار کنه. اما اینگونه نمیشه. فونشا ملایم رفتار میکنه و روی رفتارهای بولدش خط قرمز کشیده.
فونشا با چهره ی جذابش ، اندامی متوسط ،سوگوار و معنوی و مورد احترام داره که از وتیور بوربن (لالیک انک نواغ) و وتیور سیاه اندونزی نشات گرفته که پیرامونش رو هوایی معتدل تا گرم (نه داغ) و شیرینی توامان بخور عود و کندر در بر گرفته و در ذرات هوا صدای گزش شیرین و مغموم اما آرام رزین لادن که در بافتی مش.روبی-شکری جریان پیدا کرده رو میشنوید.
عطری محزون اما شیرین. با اندکی تب و بیقراری که میتونه هم از یک قرار عاشفانه سر بلند بیرون بیاد و هم از یک حالت معنوی.
6.5 از 10 میگیره از من. اما کاملا روی تستش تاکید دارم چرا که احتمالا شما هم مدت هاست دلتون برای بی قراری و تب آلودگی احساسات تون تنگ شده. و این عطر میتونه بخشی ازش رو بازنمایش کنه.
13 تشکر شده توسط : محمد جواد گلستانی Mehran

Amber Extrait
Roja Dove
Dry and dusty powdery-amber structure.

کم از توانایی های روژا داو صحبت نکردیم اینجا. جزو معدود عطارهایی هست که میتونه یک قالب سی و دو نتی برای عطرش تعریف کنه و با دقت و سواد بالاش بتونه نکات ریز مربوط شخصیت کاراکتر مورد نظرش رو پیاده کنه. اما بیاید افسانه ی داو رو به مدیوم حقیقیش برگردونیم و از تصور یافتن نقشه ی گنج کوتاه بیایم. مجموعه ی داو خالی از عطرهای متوسط و حتی بد نیست. سال قبل ریسک، امبر، وتیور و گاردنیا رو از ایران تهیه کردم و در کنار دیگر عطرهایی که از خارج ایران خریداری کرده بودم تقریبا به یک پرتره ی فکری از داو رسیدم. امبر فضایی خشک-غباری از آکوردی پودری مبتنی بر اتمسفر خاکی متشکل از شکلات-وانیل-تونکا ست که با اسکلتی خشک-ملایم امبری که رزین محور اما از نوع خفیف و کم صداش هست ، بنا شده. جریانی از هوا با توهم فلاوری متشکل از شمعدانی و اسطوخودوس در حد اعتدال دما در این عطر میوزن.
غباری از رایحه ی ملایم و لطیف که گویی از ابتدا یک درای داون هست تصویر کلی این عطر هست. عطری کدر و خشک هر چند ملایم با قیمت بالا که ارزش این قیمت رو از نظر من نداره و در واقع جزو مواردی هست که من رو نسبت به بلایند بای کردن که به نوعی جزو قمارهای هزینه بردار زندگی من شده متاسف و مایوس میکنه. با این حال پخش بوی خوب و ماندگاری جدا ناشدنی ای داره و در محیط های آکادمیک هم کم ازش بازخورد نگرفتم. با این حال نه استراکچر عطر و نه خروجیش برای این هزینه قابل توجیه نیست. از من با زحمت 4 میگیره و به نظر من بایستی برای حصول نتیجه ای بهتر از خرید محصولات داو با وسواس بیشتری عمل کنید و از داستان پردازی فاصله بگیرید.
4 از 10
6 تشکر شده توسط : دانیال شادمهر حاجیان
رویوی بعضی کارها خود زنیه. خصوصا در طی مدتی که رویو مینویسم تجربه ای مدام در گوشم نجوا میکنه که: علاقه ت رو دخیل نده در رویوت. و این کار بسیار سختیه .
Danger Pour Homme
ROJA Parfume
روژا داو با پروژه های پر بازیگر بهتر از هر عطار زنده دیگری میتونه کار کنه و خب هیچ عطار زنده ای هم بیش تر از از او توانایی تبدیل واژه ی "سنشوال" به آروما رو نداره.
یه شمای کلی از دنجر بهتون بدم. 1725 از ایستواغ د پغفومز ماکت کوچکی از فضای چوبی-فلادری-فوژه کلی این عطر هست و هریتیج گرلن تصویری واقع گرایانه تر از قلب عطر هست. روژا داو شیفته ی برگاموت هست و این عطر با نمایی از فضای مرکباتی شروع میشه اما در ادامه و پایان خودش به این رایحه تبدیل میشه:
اورینتال فوژه ای با رایحه ی کلی امبرگریس-چوبی-خاکی-نرم. در واقع دنجر، عطری امبری-چوبی، انیمالیک-خاکی، وتیوری از نوع تاریک اما فرش، پچولی-چرک ، و کمی شیرین از جنس تنباکویی-مرکباتی هستش که مهی تمیز و خنک اما رقیق از گل ها از داخلش میگذرن.
فضای عطر نیمه خشک-نیمه شیرین- نیمه قاطع هست تا بتونه از هر طیفی اغوا کنه.
دنجر درست لحظه ی درآوردن کت و شل کردن کراوات مردی پرحاشیه، تنومند و شیک پوش و آرام از فرط گرما درون جشنی شلوغ هست. مردی که در دنیای کذایی روژا داو ، در پچ پچ های در گوشی دخترانه احتمالا بیشترین زمان رو به خودش اختصاص میده. دنجر رو پیش از فتیش پیشنهاد میدم چرا که از فتیش راحت پوش تر و چند فصل تر هستش. و از فتیش بازی بیشتری با نت ها داره و در هر فصلی آرومای متفاوتی از او رو استشمام میکنید. هر چند به تکنیک های فتیش نمیرسه ولی خب برای مخاطب عام تکنیک اهمیت چندانی نداره.
تعریف پوشش شه.وانی برای مردهای بیش از سی سال کت تک و شلوار جین یا کتان و پیرهن و اکسسوری ساده ست. هیچ پوششی (به شرط انتخاب درست رنگ) به این اندازه نمیتونه کسی رو درگیر کنه. این پوشش انتخابی برای دنجر هست.
دنجر در نسخه ی پارفومش در حجم 50 میل عرضه میشه. برای من 443 دلار تموم شده و اگر بپرسید ارزش این قیمت رو داره یا خیر میگم این کاملا به شما ارتباط داره که چه کیفیتی از یک شی رو لازم داشته باشید. هریتج از گرلن با یک پنجم قیمت در نسخه توایلت در اختیارتون هست که قلب تقریبا یکسانی با این کار داره و شما متوجه شباهت این دو میشید و حتی ممکنه اگر در بدو ورود به دنیای عطرها باشید خیلی تفاوتی حس نکنید. با اینحال رزولوشن بالای نت ها خودش بخشی از پروسه ی اغوا گری و به چنگ آوردن هست.
امتیاز کلی به این عطر حدود هفت از ده هستش. پخش بوی بسیار بالایی روی پوست من داره اما معمولا دوستان پخش خوب رو بجای خیلی بالا عنوان میکنن.
22 تشکر شده توسط : ایمان اجاقلو علیرضا داستانی

Larmes du desert
فاکتور فروش عطرهای این برند رقم هشتصد هزار تومان رو از کارت اعتباری تون کم میکنن که فکر نمیکنم موجه باشن. بهرحال مستقل از قیمت، از کارهای قابل توجه این برند همین کاری هست که میبینید. ژنوتیپی از مموار امواج داره که خب یقینا به اون سطح از بلوغ نمیرسه. دو دیزغ مثل رسم این سالها برای بازسازی فضای بیابانی سراغ اکوردی امبری بر پایه رزین و دود میره که شل و ول و کم جون و با لکنت ادا میشه و اصلا به اون رایحه ی آروماتیک و سوزنی و گزنده ای که از دل رزین سایپریول بیرون میاد نمیشینه. کمپلکس کلی این عطر کار جالبی شده و به نوبه ی خودش مورد توجه و بالغ هست. منتها این قیمت ...؟ به راحتی مچش جلوی باقی عطرهای این کتگوری میشکنه. من شخصا بی آزار دیدمش و خوشم میاد ازش.
6 از 10
14 تشکر شده توسط : عرفان يعقوب زاده Shahrokh

Lune feline
شخصا از وانیل خوشم نمیاد. اصلا نت من نیست و هرگز هم تمایلی بهش ندارم. خصوصا اگر در قالبی پودری استفاده شده باشه که خب دست به انتحار میزنم اگر بوش روی پوستم باشه. و بدتر از اون زمانی هست که عطار بنابر یک قانون سهل انگارانه فکر میکنه باید تصویر ماه رو با وانیل مصور کنه. لون فلین معروف ترین کار این برند هستش و پر طرفدارترینش. لون فلین سراغ وانیلی میره که بتونه در یک ساختمان پیچیده ی انیمالیک-مشکی و گرم ازش استفاده ای بعنوان شیرینی عرق بدن اما در مسیر دستیابی بهش ناگهان شه.وانیش کنه. کار دارای ایده ی خیلی متهورانه ایه و عطار نشان میده با علائق کلاسیک بازای انیمالیک پرست آشناست.. منتها اون متانت و آرامش رو در بیان کلماتش نداره و مدام دچار تغییر تونالیته میشه و اینجوری گیج از اب در میاد و هراس رو بیشتر میکنه. خصوصا که دارچین در کنار هل، التهاب و زمزمه ی یکنواختی در عطر ایجاد میکنه که آدمو کلافه میکنه. این اتفاقاتی هست که برای شما رخ میده. منتها دیگران شاهد یک عطر نیمه تاریک و اورینتال و گورمنت و گیرا هستن که از کنارش ساده نمیگذرن. درای داون این عطر نشان از ناپختگی عطار در طراحی این کتگوری داره. خصوصا وقتی که نت ها کاملا از کمپلکس خارج میشن و فضای عطر از هم میپاشه و تجزیه میشه . از اون تیپ کاراست که اوپنینگش شما رو وادار به خرید میکنه. پس لطفا حداقل دو بار تستش کنید و زود قضاوت نکنید.
5.5 از 10
14 تشکر شده توسط : Jo Maxxine

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan