جناب کبیری عزیز امبرارم رو هم تست کنید. شخصا در این برند (هیستوریز) تنها دو کار را ناتمام نمیدونم. یکی هیستوریز 3 و دیگری کارمن بیزه هست. اما نمیشه از غنای امبرارم هم گذشت.

بزای هیچ عطربازی ماندن در یک نقطه جایز نیست. گایدلاین من برای عبور از مارلی استفاده از طناب گرلن هست نه جووی و هیستوریز و امثال اینها. علاقمندان به نارلی از بودیسه و پریس مون کارلو هم بدشون نمیاد اما کماکان گرلن باعث میشه بویاییشون در بافتی که دوست دارن دچار چالشی به سمت ارتقا بشه. از گرلن موارد زیر رو تست کنید:
Imperial tonka
Mythique d orinte encence
Songe d un bois
Ambre eternel
Santal royal
Bois de armenie
Cuir beluga

همچنین موارد ذیل رو :
Musc ravageur fredric male
Dior amber nuit
Soul cousume national
Profumi delforte mythical woods
Parfumerie generale 10
Etatlibre rein intense incence
Oud shmash diffetent company
Oud for love
2022 shl777
Myrrhe imperal gorgio armani
Soleil de jeddah shl77
Tulaytulah majdda bekali
Absolue pour le soir maison kurkdjian
Grand soir maison francis kurkdjuan
Hummingbird zologist
Civet zogist
Cuir d reve david jourquin
.
.
بین اینها من کار صعیف هم گذاشتم. شاید از هیچ کدوم خوشتون نیاد اما برای تخمین استاندارد و کیفیت گزینه های خوبی برای علاقمندان به سبک عطرسازی مارلی هستن.

ممنونم سپهر جان. سوال سخت میپرسی.. اودین رو برچسب قیمتش غیرقابل توجیه میکنه. ویژگی بارز مجموعه ای که پشت سر اودین هست تسلط و یا بهتره بگم علاقه و کنجکاوی در حیطه روایح اسپایسی هست. این کنجکاوی ها بلیستی ابتدائا سالها در هیبت یک دستیار آزموده میشد و بعد مستقلا شروع به فعالیت میکرد. با این حال خروجی های شماره 7 ، 10 و 11 خروجی هایی هستن که نشان از تلاش و تحقیق و جستجو و آینده بسیار روشن این خانه عطرسازی میدن. "خوشایند" کی وردی هست که میشه به اکثر کارهای این برند ضمیمه ش کرد. اما کماکان از نظر من توجیه اقتصادی ندارن هرچند مشخصه زحمات بسیاری برای پژوهش در حیطه روایح اسپایسی کشیده شده باشه که عطار میبایستی دسترنج و دستمزد خودش رو افزایش تواناییش در این حیطه میدونست نه فاکتور قیمت عطرهاش.

Tendre est la nuit- majda bekkali .
"مهربان است شب ".
این اسم عنوان رمانی از اسکات فیتزجرالد هست‌. رمانی روانکاوانه و البته رمانتیک از فیتزجرالد که در فضایی رئال اما پیرامون مضامین سایکولوژیک طی میشه‌ . تندر بهترین کار این برند نیست اما یکی از خاص ترین چرم های دنیاست‌. بدنه ای چوبی و شکننده که به نیکول شخصیت این رمان اشاره داره و قلبی از پریشانی و آشوب که تصویری هست از شخصیت اول داستان یعنی دیک که روانپزشک هست. این قلب از ایمورتل و چرم هست که بین کویغ د روسی شنل و ۱۷۴۰ ایستوار در تلاطمه و با ملایمت در دود شیرین اما گزنده ای آغشته شده . کاملا این عطر استانینگ هست‌ . یعنی کاملا دیگران رو متوجه شما میکنه‌. خوش رایحه، به شدت شیک و در درون خودش به غایت مرموز. اگر عطری میخواید شیک، شبانه، مرموز، قابل احترام، رسمی ، محکم، مغرور و عمیق و نافذ که کمتر مشابهش شنیده شده باشه میتونید از الان خودتون رو برای خریدش مهیا کنید.
۸ از ۱0

سلام. خیر متاسفانه در جریان کامنتها نیستم. اما خب این ادبیات برای مقایسه با زبان نقد من سازگار نیست. سیلورسنت یه عطر ده یورویی هست. ممکنه با ده یورو روژا داو نهایتا بتونه برای شما یه کوکاکولا بخره و یا ویسکانتی برای شما یه پیتزای پپرونی. اما یقین میدم نمیتونن عطر بسازن. پس سیلور سنت رو در جایگاه قیمتیش میبینیم و حتی اگر عطر به شدت بد بویی باشه باز برای تخریب او و یا عطر دیگری وارد هیچ مقایسه ای نمیکنیمش.
در مورد کلیت برند مارلی من یه اخلاق دارم که توی رویوهام همیشه بهش اشاره کردم. به تاریخچه ای که خود برند عنوان میکنه یا دیگران بهش نسبت میدن توجه نمیکنم و بنابر اون قضاوتش نمیکنم. اینها همیشه در روند تبلیعات موسسات تجاری بوده و چه صحیح و چه غلط بخشی از روند تجاری سازی کالا هست. هر چند اگر برندی بخواد دست به تاریخ سازی بزنه اعتماد مشتری رو سلب میکنه.
با اینحال باز هم ترجیح میدم هر محصولی رو بدون تصور قبلی بررسی کنم. مارلی برای من برند دوگانه ای هست. دو محصول که مستقیما به معروف ترین نیش مارکت های دنیا یعنی توباکو وانیل و توسکان لدر پاورقی دادن جزو محصولت پرفروش و شناسنانه این بزند هستن. هرود و گودولفین. ولو اگر این ارجاع نتیجه ای بهتر از سورس هم داشته باشه باز هم در حیطه کپی تفسیر میشه. و وقتی برندی از ارجاع سود میبره برای من یک برند مستقل و شناسنامه دار نیست. من شخصا از تکرار و از تقلید بیزارم. به مرور مارلی روندشو تغییر میده و به امضای شخصی فکر میکنه. جووی برای مثال برندی امضا دار هست. شما هر کاری از این بزند تست کنید رد امضای جووی در همگی هست. اون نفسی که دارو گونه و توکسین گونه ست در همه ی کارهاش وجود داره.امضایی که من در مارلی تا این اواخر دیدم امضایی بود که صمدالقریشی و مظفر اترج در عربستان و امارات بنا نهادن. که البته بعدها اون امضا رو به حد بالایی از درخشش و قدرت رسوندن. این امضا امضایی متراکم ، غلیظ و ناخالص هست. گویی عنصری تصفیه نشده در خودش داره. مشکل دیگر کیفیت مواد استفاده شده در بعضی کارهاش مثلا پگاسوس بود که نت ها رو اگر میخواستیم بر اساس نموداری که از کیفیت در ذهن داریم استیج بندی کنیم نتایج امیدوار کننده ای نمیگرفتیم. قسمت سوم امضا استفاده از دوز بالای فیکساتیوها بود که مثل یک آمپلی فایر عمل میکنه و نت ها رو چند برابر لود تر پخش میکنه و اینگونه بعضی نقص ها در پروفرمنس نت ها و عطر پوشیده میشه . هر چند به پخش بو افزوده میشه.
این کار که ذیلش حرف میزنیم تنها یک المان رو اصلاح کرده و اون کیفیت نت هاست. واضحا بعضی نت ها با کیفیت هستن اما کماکان حجم زیادی که فیکساتیو ها اشغال کردن قابل چشم پوشی نیست. کارلایل البته در دیزاین هم خوب عمل کرده. مترونوم عطر و سرعت تبدیل آکوردها و حایگزینی اونها به عطرسازی حرفه ای فرانسوی نزدیکتره. عطری رک گو و بدور از حاشیه پردازی هست و نت های اتلاف شده نداره. فاکتور قیمت 290 یورو چیزی بود که در آلمان دیدم.با این قیمت قدری باید درنگ کرد در رویو نوشتن. و بیشتر وقت گذاشت. چون قیمت گذاری در اروپا و در فضای عطر محدودیت هایی داره و آدم فکر میکنه حتما اقتضائاتی در این عطر هست که بتونه قیمت رو توجیه کنه.
اما یک پرانتز خیلی بزرگ باز کنیم.
اکثریت خریداران عطر یک مولفه در ذهن دارن. بازخورد و پخش بالا. مارلی در اکثر کارهاش این دو رو داره. و در واقع مخاطبش رو میشناسه و برای مخاطب خودش عطر میسازه. مخاطبی که از عطر خوشبویی و پخش بالا و بازخورد رو میخواد. اگر ما فکر میکنیم مخاطب مارلی نیستیم به معنای حمله به مارلی نیست. هرچند که البته بعضی کارهای این برند استحقاق حمله رو دارن که این "بعضی" دز خیلی از برندها هست. حداقل شش تا از کارهای روژا داو از من 1 میگیرن. ویلورزی یکی از کارهاش از من 2 گرفته!! جووی 4 تا کار زیر 5 پیش من داره. یا از کارهای النا من شخصا به دوتاشون 1 دادم. (نظرات شخصی هستن نه اینکه ادعایی در بین باشه). من شخصا مخاطب مارلی نیستم و مارلی برای من عطر نمیسازه و قصد هم نداشته بسازه. مثل این هست که من پای شبکه ورزش بنشینم و بگم چرا اخبار سیاسی پخش نمیکنه.

محمد جان سلام
رویوی امبر لوپ یک رویوی دو پهلو خواهد شد. به این خاطر که پر از تعاریف پیچیده و تحسین های گل درشت هست. در حالیکه آنچه که شما با بوییدن نصیبتون میشه با آنهمه تحسین مطابقت نداره. چرا؟ چون ذات امبر این هست. چون امبر رو با امبر سلطان لوتنس به شما شناساندند متاسفانه و این شما رو دچار یک گم شدگی میکنه. اسپایس خط قرمز شناخت امبر هست. به عطرهای امبری که به حجم اسپایس اهمیت دادن اعتماد نکنید هیچ وقت. اینها یک سیمولیشن از امبر میدن که به مرور لو میره. چند نفر از طرفداران امبر سلطان بعد از یکسال داشتن این عطر همون احساسی رو دارن که در ابتدا داشتن؟ بگذریم.
امبر لوپ ترکیبی زمخت از امبر رزینی + نیمه ی نرم و گورماند و انیمالیک از بالزام هست. توامان سخت و داغ و شیرین . چی باعث شده این عطر اینقدر سر و صدا کنه ؟ پردازش صحیح بالزامیکی که به کار اضافه میشه. چند کار میکنه این روغن بلسان. یکی اینکه شیرین و مرهم گونه و داروییش میکنه که بهش وقاری مرموز و باستانی میده. یکی دیگه اینکه حیوانیش میکنه که نافذش میکنه. دیگری اینکه شیرین و گورماندش میکنه و سختی امبر رو تلطیف میکنه. با اینحال استخوان بندی این عطر به شدت مستحکم و به طور واضح بر عهده رزین هست. امبر لوپ سخت پوش نیست اما مثل بسیاری از کارای امبری گنگ پوش هست. تز استفاده از امبر بعنوان نت غالب تز کاربردی ای برای عطرسازی نبود از نظر من. واضحا میبینید که شرکت هایی که به تجارت اهمیت میدن سراغ امبر نمیرن چون با بوییدنش اولین سوالی که بوجود میاد اینه که کجا میتونم اینو بپوشم؟ رزین و امبر می بایستی کماکان در خدمت آکورد چرم، آکورد گورماند، آکورد انیمالیک و یا آکورد عودی و یا چوبی قرار میگرفتن. من امبر لوپ رو بسیار دوست میدارم چون خوش ساخته اما کماکان سوالی روبروی ماست: کجا؟ کجا باید این رو پوشید؟و اکنون سالهاست که عطرهای امبری غالب رو عطرهایی برای استفاده شخصی میبینم و نه برای پوشیدن.

میلاد جان این هم از نقد اینکار پیرو دستور شما.

جناب کبیری تنباکوهایی که در بالا عنوان کردم رو به هابانرو برای شما ترجیح میدم.

Xj 1861 Naxos Xerjoff

من طرفدار تنباکو نیستم و همچنین طرفدار پیور هاوانا تیری موگله هم نیستم . این عطر مساحت زیادی از تکاملش رو در زمین پیور هاوانا گذرونده اما بافت تنباکو در این عطر از جنس دیزاینر ها و نیش ها نیست بلکه از جنس ایندی نیش هاست. بافتی واقع گرا از ورقه های تنباکو که در کنار مابقی اجزای سنتتیک و خوش ساختش هم عطری منتقد پسند هست تا حدی و هم مخاطب از جا برانداز.
بافتی تنباکویی-چوبی-علفی با آکوردی شیرین متشکل از وانیل و کومارین و دارچین و زنجبیل. چیزی که بواسطه ی اون شما تصرف خواهید شد نسیمی از فوژه ست که فلاوری-تمیز و مردانه هست.
رقیبی بسیار بسیار جدی برای توباکو وانیل تام فورد خواهد بود هر چند رویکرد متفاوتی دارن. توباکو وانیل به خصوصیات کلاسیک تنباکو کماکان امانت دار هست اما نکسوس اجرایی مدرن و فشن از تنباکو اجرا میکنه که کاملا بازخوردگیر هم هست.
از من 6 میگیره. ماندگاری با قدرت بیش از ده ساعت روی پوست من داره و رد بوی بسیار قوی ای هم ایجاد میکنه. کاملا رد و خطی شکافنده در هوای پشت سر شما بجای میزاره. ارزش خریدش برای کسی که تنباکوی شیرین و پیور هاوانا رو دوست داره کماکان بالاست چون تمایز و کیفیت رایحه ش از هاوانا به مراتب بهتره.
.
.
.
چند نمونه از تنباکو هایی که شخصا دوست دارم:
West third brand tobacco 1812
Alt in sbruck
Le tabac Antichambre
Mr doyle tobacco leaf and amber
Palermo don corleone La Via del profumo
jeke slumberhouse
Woo House of matriarch

خب ایشون واقعا عطربازن. عود فور لاو از دفرنت کامپنی گزینه جالبی میتونه باشه برای ایشون. هرچند عطری با شبیه سازی عود و بر اساس محتوای بالزامیکی هست خصوصا اگر اهل فضاهای بیرونن. .
یک گزینه شگفت انگیز برای ایشون عود اند برگاموت از ژو ملون هست که هم سخت گیر میاد هم شاید کمی آور پرایس باشه اما سورپرایز کننده ست. حداقل من شخصا از کمتر عطر عودی برای مصارف اجتماعی اینقدر لذت بردم .

کامیار سلام
اتفاقا رویوی کارای دیزاینری مشکل تر هست چون میدونی مارکت اولویت اول یک کار دیزاینری هست و نمیتونی خیلی بهش گیر بدی یا ازش ایراد بگیری یا حتی با استاتداردهای موجود محکش بزنی. اینجا ابتدا دیزاینری های مهم رو بررسی کردیم و بعد سراغ نیش ها اومدیم. مشکلی که شخصا باهاش مواجهم دسترسی سخت تر به کارهای دیزاینری هست!! علتش هم اینه که به ندرت فروشگاه عطر میرم چون برای منی که روزی چند عطر رو تست میکنم رفتن به فروشگاه و اون حجم از عطری که در هواست یعنی آسیب جدی به بویایی و برای همین خیلی ب ای دیراینری ها آپدیت نیستم. مگر اینکه بخواید عطر خاصی رویو بشه که من دکانت ازش سفارش بدم و ازش تست بکیرم.