نظرات | ایکاروس
ترتیب نمایش
يه مطلبی رو قبلا در صفحه ی خودم نوشته بودم در مورد سری پیور. در واقع یه یادداشت خلاصه ست. اینجا هم قرارش میدم .

Pure Thierry Mugler
.
.
مشکلات من با این برند خیلی زیاده. یکیش همین انتخاب "پیور" برای نامگذاری. استفاده از فیکساتیوهایی با پایه بنزیل سالیسیلات و دی فنیل منتان و تری اتیل سیترات که جهت تقویت قوا و پخش و ماندگاری عطر استفاده میشه ولی در عوض ایرادی داره. این فیکساتیوها خودشون بو دارن. شیرین و زننده ن. برای همین یه رد سیرین مشترک توی هنه کارای موگله دیده میشه. . اما این قصیده رو اینقد تلخ شروع نکنیم.
امروز صبح بعد از دوش گرفتن در حمام با ●پیور شاتی که پارسال خریده بودم و پیش دوستی جاش گذاشته بودم، دوش گرفتم و رفتم ورزش. با وجود اینکه جزو بدترین کارای تیری موگله روی کاغذ به سبب خلق تکنیک و کاراکتر هست اما رایحه ش اونم اول صبح حسابی میچسبه. که خب البته این وداع من با پیورشات هم بود و دوباره به دوستم برش گردوندم و بعیده بخوام دیگه حتی برای تست جایی یا زمانی سراغش برم. ●گلد ادیشن کار متوسطی بود که من دوسش داشتم. ولی هیچ کدوم از کارای این برند چشم منو نگرفت برای دادن نمره ی بالا. با اینحال میتونم بگم ● پیور وود و ● پیور مالت و همچنین ●کریشن کارای خوش ساختی بودن و از بقیه جلوترن که من کریشن رو در حایگاه یک دیزاینر کار خوبی دیدم . با اینحال پیور مالت و کریشن هر دو مقوله ی جامعه شناسی مخاطب امروز که شیرینی رو بر واقعیت ترجیح میده میدونن که همین هم اونها رو تبدیل به کارهای پربازخورد اما پر ایرادی کرده. این ایراد کی خودش رو نشون میده؟ وقتی که به نت ها نگاه میکنی . یعنی وقتی سناریو رو خوندی و بعد فیلمو میبینی..● الترا زست کار بد ساختی بود که اگر در زمان خودش استفاده بشه میتونه برای مخاطب پیرامونی جذاب باشه اما یه عطر باز باسابقه رو زود خسته میکنه. ●پیورهاوان رو من نیستم اصلا. مه تنباکویی مبهمی که تنباکوش هویت واضح نداره و شاید هم توقع من از کسی که جسارت میکنه و میره سراغ ساختن عطر تنباکویی بالاست. و شاید اگر شما هم تنباکو باز باشید و تنباکوهای مختلف و با کیفیت دنیا رو بو کشیده باشید با من هم نظر بشید . صحبت سر تفاوت ساندیس پرتقال و اب پرتقال طبیعیه . اما با اینحال پیور هاوان زود ارتباط میگیره. زود بازخوردشو میگیره و زود تاثیرشو میزاره که این ویژگی هاشو دوست دارم.. ● پیور تونکا روی پوست یکی از بدترین عطرای موگله ست و روی پیراهن در فضای باز میتونه خودشو پرزنت کنه .. نقص شدید در ساختمان این عطر سرشسکستگی تیری موگله ست. قهوه در این کار کاملا یکبار بواسطه ی ضعف درهارمونی طبخ داده میشه. اسکلتی که ناگهان از یک امبر اسپایسی شیرین محکم روی سر اورینتال فوژه ریزش میکنه و هیچکدومشون نیست. و در حین این ریزش مهمترین قربانیش یعنی قهوه رو تحریف میکنه و آزار میده. خصوصا این اتفاق بواسطه ی گرمای پوست شدیدتر اتفاق میفته.
.
.
من بترتیب بخوام در این لاین پیشنهاد بدم به کسی که تاکنون این لاین رو تست نکرده و بخوام مخاطب اماتور رو راضی نگه دارم ترتیب شون رو اینطور میچینم:
پیور مالت- پیور وود- پیور مالت کریشن/پیور هاوان- الترا زست- پیور شات- پیور تونکا.
از بقیه ی کارای این لاین بواسطه اینکه در دسترس نیستن رد میشیم.
6 تشکر شده توسط : Amirhossein complihanicated
حسن جانم سلام.
تا فردام صبر کنیم ببینیم اونها رو اضافه میکنن که رویوشون رو بزارم یا خیر. اگر اضافه نشدن رویوشن رو همینجا میزارم که دوباره کاری نشه.


م.س عزیز
آقا ارادت

در مورد اینکه اینها سخت پوش یا بدپوش هستن باهات موافقم. اما یک نکته ای هست. فکر میکنی تعداد فروش عطرهای این مدلی در سال چقدر باشه؟ نهایتا سه تا پنج هزارتا.. این افزاد کیا هستن ؟ افرادی که هنجار پوشش و پوشاک شون موازی با جامعه نیست. من خودم اکثرا پوشش متعارف استفاده نمیکنم. منظورم ناهنجار نیست. در تعارفات مرسوم جامعه سعی میکنم پوششی مقبول اما نا متعارف داشته باشم. از یک استایل راحت بلشویکی گرفته تا یک تریبلی دهه چهلی. اینکه از تب مرسوم پوشش در دانشکده های هنر هم استقبال کنم نیست. از کودکی خصلتم انتخاب و سلیقه ی شخصی بود. تو با یک کت پرادا سیلک و یک دستمال گردن اولیبر، پرایوت لبل رو بپوش اگر کسی گفت عطرت بوی بوی داره من دیگه راجع به عطر نمینویسم. ذهن یک اسپویلر قوی داره که همه چی رو در یک خط روایت میکنه. یعنی تیپ و مدل مو و قد و وزن و هیکل و فیس و عطر رو کنار هم میزاره و ازش یک تصویر میسازه. من زمانی از انک نواغ خوشم اومد که یکی از نویسندگان معروف و بسیار خوب و قدر ایرانی رو از نزدیک دیدم و ساعت ها گفتگو کردیم و صحبت ها و کلام و حرف او متناظر اون رایحه بود. باور کن نمیشه رفت کافه و با تازه جوانه زدگان هجده نوزده ساله ی بهاره پوش از البوم جدید فلان خواننده یا فلان فیلم مبتذل روی پرده حرف زد در حالیکه لاوز اونوم زدی. و بر عکس . از جایگاه کی یرکگور در اکزیستانسیالیسم حرف زد و آرمانی کد پروفومو زد . یعنی چیزی که میخوای بگی ، چیزی که هستی و چیزی که میخوای باشی رو بایستی هماهنگ کنی. من از عطرهایی بازخورد گرفتم که اگر توی یه بوتیک بری و تستشون کنی تا چند ساعت حالت تهوع داری. و اکثر خریدهام هم در همین رده هستن منتها یک هماهنگی خوب بین اجزای خود درون و خود بیرون ، آزاردگی های این روایح رو به نقاط مثبت خصوصیات تو تبدیل میکنه
13 تشکر شده توسط : خلفی Mahmoudreza ganjali
سلام پدرام عزیز
از باب کم کاری در مورد دیزاینرها تا حدی حق با شماست. خیلی خلاصه یک نکته رو بگم. این مدتی که در اینجا نبودم یک موج به سمت کارهای خوب رو سعی کردم راه بندازم که خب خیلی ها ازش سواستفاده کردن و اون رو به سمت دیگه ای منحرف کردن. بایستی قبل از هرچیزی اون رو اصلاح میکردم. اگر بجز لایک ، دیسلایک هم فعالل بود الان رویوی شغگی پر از دیسلایک بود. چون جماعت آنقدر این عطر رو بواسطه تسلط کم بر عطرها بزرگنمایی کردن که در ذهن همه شاهکار هست. شغگی در کنار اونتوس و توباکو وانیل و وان میلیون جزو عطرهای مخاطب پسند و غیرحرفه ای دنیای عطر هست و بوده. این رو از تمایل عام هم نشه متوجه شد از شیرینی دارچینی شله زردش و ساختمان شکست خورده و تئوری ساخت پر ایرادش میشه درک کرد.

قبلا به قول دوستان تور عطرهای دیزاینر رو پهن کردیم و گشتیم و اکثرکارهای خوب رو بررسی کردیم. چیزی که در مورد عطرهای دیزاینر مثل لانویت باعث میشه دوباره به رویوشون برنگردم افت مکرر کیفی اونها بصورت سالانه ست. بطوریکه ندونم لانویتی که من رویو میکنم چقدر به لانویت درون بازار شباهت داره.

نکته ی آخر هم اینکه هدف اصلی من خرید عطر توسط شما نیست.و حتی برعکسش. من رویو میکنم که برید این عطرها رو فقط تست کنید و حس بویایی تون رو قوی کنید و شامه تون رو با آرت آشنا کنید. همانگونه که در صفحه ی شخصیم گهگاه نقاشی و فیلم و موسبقی معرفی میکردم که حس های دیگه رو با هنر آشنا کنم. حواس ما باید به هنر آشنا و حساس بشه. اونوقت هست که حتی غذایی رو که میل میکنید نه بواسطه ی تنها مزه ش که بواسطه ی رنگ و لعاب و بو و تصویرش هم ازش لذت میبرید.

مردمی که زیبا نبینند ، زیبا نشنوند و زیبا استشمام نکنن افکار زیبایی هم نخواهند داشت. درست به مانند مردم کشور من که هنرمندان واقعیش در انزوا قرار دارند و آنچه که بر سطح مانده اند اکثرا هرزه علف هستند و این به خاطر این هست که مردم به واسطه رسانه ها به آشغال دیدن و آشغال رو تشویق کردن عادت کردن. مردمی که در رسانه شون از صدای شجریان و ناظری و نغمه ی لطفی و کلهر و جنگوک محروم باشن باید هم به ابتذال پاپ تن بدن. . رسانه ای که منابع مالیش رو از راه تبلیغ پفک و چیپس که دو ماده ی غذایی به شدت مضر برای سلامت جسم هستن بدست میاره بایستی هم در برنامه هاش به سلامت روان مخاطبش اهمیتی نده . مردمی که آیندگان با زدن کلید "اسپیس" از روشون رد خواهند شد تا حتی وجود و حضور منفعلشون رو انکار کنن. مردمی تا بیخ دندان تربیت شده و تجهیز شده برای بی اخلاقی تنها با هنر و آموختن نجات پیدا میکنن.
15 تشکر شده توسط : مجید کشاورز Jamal nazemi
من چند رویو دارم که خیلی طولانی تر از سایرین هستن. رویوی این کار یکی از طولانی ترین روهای من هست. این کار قطعا یکی از بهترین عطرهای ده سال اخیر عطرسازی فرانسه ست که دو تا نابغه پشت سر کار هستن. یکی آملی بورژوا که من بار اول این عطر رو در فلیر و در حضور خود بورژوا تست کردم. اما نفر دوم یکی از مرموز ترین، گمنام ترین و عجیب ترین موجودات جهان عطر هست. آنابلا. خانم نسبتا جوانی که دو جین از بهترین عطرهای اخير دنیا ایده ی او و اجرای دیگران هست. آنابلایی که بیش از این و یکسری اطلاعات دم دستی هیچ کس حتی خود هنین (مالک جووی) چیز بیشتری از او نمیدونه و فعالیتش ایجاد ایده های ساخت عطر هست. این مجموعه ی مرموز از این دو بانو ، تکنیکال ترین کار جووی رو ساخته که علی رغم شانس کم اما امیدوارم فرصت تستش رو پیدا کنید چرا که بجز یکسری شیشه ی محدود چیز بیشتری ازش نمونده که دلیلش محدودیت منابع برای تولید بیشتر این عطر هست. با این حال دیسکنتینیو نشده فکر میکنم. پس از رویوهام در مورد خیلی از برندهای نیش گمنام خیلی از وارد کننده ها یا فروشندگان سمپل ، اعتماد کردن و یک یک اونها رو وارد بازار عطر ایران کردن. در میان اونها برندهایی که آملی بورژوا از عطاران اون برند هستن آشکارتر هستن. تالیسمان، ولنای ، aether و.. کارهای این عطار رو تست کنید و به اوج تکنیک و هنر عطرسازی ايشون اونهم در شروع راهش خوب دقت کنید.
8.5 از 10
بهترین کار جووی از نظر من.
12 تشکر شده توسط : Mehran فاطمه فیضی
آرمی آو لاورز

یک مقدمه نوشتم در ارتباط با تحلیل برونگرایی عاطفی نسبت به جنس مخالف از نگاه لاکان دیدم اینجا جاش نیست. اما خودتون حدس بزنید اوضاع چقدر وخیمه در مورد این عطر. ترکیب سه تا از سحر انگیز ترین نت های جهان عطر که در کنار هم نه قول این رو میدن فرد مقابل رو اسیر شما کنن و نه قرار هست فراریش بدن. اما به راحتی متوقفش میکنن . و توقف ، یعنی محو خود.. بگذریم. یکی از بهترین ترکیبات رز و پچولی توی دنیای عطر محسوب میشه که شهدی از امبرینای امبروکسان و امبرینای لادن آن چنان گیرا و مخوف و مگنتیک و جاذبش کرده و به خلسه و تاریکی بردتش که نمیشه به راحتی از کنارش رد شد. اینم از اونهاست که در فصل خودش رویوش رو میزارم.
8 از 10
17 تشکر شده توسط : Rezvani Mehran
PHI Une RoseDeKandahar
Tauer

یکی از محبوبترین انواع نت رز برای من رزی هست که در رز قندهار استفاده شده. رز قندهار از اولین اسپری به پیشوازت میاد و به آرامش و لطافت و صلح دعوتت میکنه. عطری نیمه شفاف، مواج و وزنده و یادآور خود شخصیت اندی تاور. دوست داشتنی ، احساساتی ، امیدوار و پر جنب و جوش.. رز قندهار از رزی استفاده میکنه که ما ایرانی ها اصلا ازش نمیترسیم. بهتره بگم اصلا نمیشناسیمش. رز جلال اباد و حصارک افغانستان از نادرترین رزهای جهان محسوب میشه. اینکه تاور چجوری جرات کرده وارد شرق افغانستان و یکی از نا امن ترین نقاط جهان بشه برای منم سواله. اویل این رز رو از یکی از دوستان افعانیم که ساکن ایران هست گرفتم چند سال پیش. گزنده نیست. تاریک نیست. فلزی نیست و رو به سمت طراوت بنفشه و مرکبات داره اما بر خیس بودن و روشن بودن تاکید میکنه. این رز رو دوست دارم در گروه مشک های سفید دسته بندی کنم و به نظرم بهترین رز عالم خلقت هست و در کنار رزی که در عطر "بد آو رز" از برند ژار هست جزو محبوبه هام قرارش میدم.. این فضا رو تصور کنید که با دوده ی میوه ای شدیدا سنتتیک و عجیب تنباکوی شیرین و گوشت نرم زردآلو که سنتتیک هست و با دارچین و ادویه گرم و گورماند شده و با کومارین طبخ داده شده، همراه شده . حجمی از عظمت رز طبیعی در میان همهمه ی روایح سنتتیک که بعضا هارش ، ناشناخته و پر تلاطم هستن. حضور دود و ادویه بر تاریکی فضا کمک میکنه که کماکان تاریکی دلچسب و غیر کدری پیش روی شما میزاره. رز قندهار مولتی کاراکتر هست و با هر پوششی سازگار میشه. رز قندهار در تمامی لحظاتش روی پوست لبخند میزنه . منهای لحظات انتهاییش که کمی خسته و پودری و خش دار و تلخ میشه که البته دقیقه ی نود این طور میشه و زمان بسیار کمی این حس رو تجربه میکنید. بسیار قدرت تطابق پذیری بالایی داره و با پوست هم خوب کنار میاد و برای نشستن بر اون معمولا مقاومت نمیکنه. اتفاقی که بر عکس در صفر دو میفته.
بطور خلاصه رز قندهار عطری فلاوری-اسپایسی-اسموکی هست که اجزای خودش رو بر پایه کلیدواژه ی "دوستانه" انتخاب کرده. پوشیدنی و دوست داشتنی .
نمره ی بالایی از من نمیگیره (به دلیل حجم استفاده از شیمی در ساختن عطری که قرار هست بر محوریت و هویت منطقه ای جغرافیایی بنا بشه که همواره طبیعت و فرهنگ بکر و دست نخورده ش مورد بحث بوده) منتها شدیدا ازش لذت میبرید و شدیدا پیشنهاد میکنم حتما و حتما تستش کنید. به راحتی قابلیت بلایند بای رو هم داره.

7 از 10
33 تشکر شده توسط : محمد جواد رضوانی آماتور 2
Sensual orchid

.
.
در اولین استشمام چهره ای زنانه از او خواهید دید اما به کمی صبر خواهید یافت میتونه هر دو جنس رو پوشش بده. هرچند کحاکان تمایلی به زنانه بودن داره. یکی از پر بازخوردترین عطرهای این چند سال اخیر هست. رویوش طولانی خواهد بود و برای مخاطب این عطر تنها دانستن این نکته که عطری خواهد داشت لطیف و دوست داشتنی و پر بازخورد و با ماحدگاری و پخش بوی بالا کافی خواهد بود. کیفیت شیشه های این برند بسیار بد هست. هر بار پس از اسپری در جعبه و دور از هر نور و گرمایی نگهداری کنین.
16 تشکر شده توسط :  حسینی nazanin
■ هارد لدر :
هارد لدر رو تمام عطربازای حرفه ای که از نزدیک میشناسم ، حداقل یکبار بهش حمله کردن و پریشان بودن فضای عطر و تلو تلو خوردن نت ها رو نقص این عطر میدونن. اما این گناه هارد لدر نیست. هارد لدر اتفاقا برآمده از فلسفه ای هست که به عمد اون نقص ها رو ایجاد میکنه تا خصوصیات کاراکترش رو بیان کنه. "هارد لدر" مرد نسبتا میانسال، برنزه ، عضلانی ، تنها، بیمار ، الکلیک، از هم گسیخته و پریشانی هست که "گناه قسمتی از غریزه ش هست و نه قسمتی از تمایلش".
هارد لدر شیشه ای از "شه.وت حیوانی انسان" است. هارد لدر از عود و عسلی مومین به چرم میرسه اما با بنزوئین گرم و کندر چهره ای بیابانی بهش بده و اون رو به دورو از نازومتو نزدیک میکنه. حجمی طاقت فرسا از بیابان که فقط آدم خودشو میخواد که کسالت و خستگی این راه رو طاقت بیاره. تنها یک سادیست میتونه این عطر رو بسازه و تنها یک مازوخیست میتونه همراهیش کنه و بپوشدش.
شاهکار بی چون و چرای این برند که قطعا از او نفرت خواهید داشت.
7 از 10
13 تشکر شده توسط : الف ش 𝐴𝑟𝑑𝑒𝑠𝒉𝑖𝑟 𝑆

LM_Parfumes
!About Masochim!

علاقمندان به عطرهای اگزوتیک بسیارن اما خريداران این عطرها کم. عطرهای اگزوتیک رو اکثرا بعنوان تجربه های بویایی میپسندیم ولی بعنوان پوشش معمولا خیر.
ال ام پارفوم بزرگترین ضعفش شیشه هاش هستن. شیشه هایی که کیفیت جالبی ندارن و افشانه هایی که خودشون رو بعد از هر اسپری خیس میکنن. مازون از هر بلندپروازی و جاه طلبی برای تجربه و ایجاد یک اثر اگزوتیک در هر کتگوری دریغ نمیکنه.

■ پچولی بوئم: یه چیزی بگم که تعجب کنید همین اول. پچولی بوئم ساخته ی دست مونا دی اوریو هستش! بله. مونا دی اوریو و مازون مدت زیادی دوستان نزدیک بودن و اگر اون زمان اینستاگرام وجود داشت میتونستید تصاویر این دو رو هر روز در کنار هم ببینید. روح بیمارگونه و مالیخولیایی و دوگانه ی مونا دی اوریو در کنار روح سادیسم مازون میتونست عطرهای اگزوتیک شگفت انگیزی ایجاد کنه. با این حال پچولی بوئم از جمله افراطی ترین جنبه های تاریک پچولی رو در قلعی از روح اورینتال، کاراملیزه میکنه. پچولی بوئم دقایق ابتداییش رو با بازی دوده های کهور و بالزام و تنباکو مانندی سپری میکنه و وقتی این دوده ها کنار میرن باربکیوی غلیظ ، چرم گونه، حیوانی ، تاریک، شه..وت جو و مرموز پچولی لاتین دیده میشه و با انبوه رزین مرکباتی و رزین افیونی ترکیب میشه. مجموعه ی این ترکیبات عطری رو میسازن که پس از گذشت نیم ساعت یکی از دوست داشتنی ترین لذت های خود آزاری رو ترسیم میکنن. مثل سوزنی که وارد دندانی میشه که درد میکنه. و طمع و اعتیاد به تکرار این لذتی که در پس اون ایجاد میشه ولتون نمیکنه. پخش بوی بالا و ماندگاری قوی روی پوست یک روز کامل رو تضمین میکنه.
7 از 10
17 تشکر شده توسط : الف ش مهدی

Filleenaiguiles sergelutens
فیل ان آگیلس. فیل رویایی. فیل افسانه ای. عطرا وقتی نایاب میشن ازشون افسانه میسازن. مثل هفده چهل ایستواغ کع کافی بود یه مدت وارد نشه که... حال آنکه واقعا سزاوار نبودن. فیل ان آگیلس قضیه ش متفاوته. عطریکه بخاطر‌ کم بودنش افسانه شد. اما از قضا درست بود افسانه ش. فیل ان آگیلس ، silver mist , chene و ماسک کوبلای خان بهترین کارای لوتنس هستن. بر خلاف اون دو قهرمانی پوشالی سرج یعنی امبر سلطان و شغگی.
فیل ان آگیلس شما رو درون جنگل ِ خیس ِ کاجِ مه گرفته ای از دود و بخور گم میکنه. کمی خیس و بارون گرفته. پیچیده در مه سوخته. اما لوتنس مثل همیشه باید یکجایی اثبات کنه که برند رده بالایی نیست . اونهم دقیقا جایی که باید برای تداعی این جنگل کاج دوده گرفته ی خیس از مواد خام استفاده میکرد‌. نه اینکه دست به سنتز رایحه ی کاج میزد. این طعم بالزامیک-رزینی اغراقی کاج در طبیعت به این شکل وجود نداره. من شدیدا نیازمند مقداری اوکموس در تکسچر اینکار بودم. اوکموس تصفیه نشده ی خاکی و گِلی و خیس. غرق در اوک‌وود و بخور و دوده. تصور کنید . مه شرجی عرق کرده ی گرم و خیس در کنار مهی از دود چوب و خزه ی درخت تازه سوخته، میان انبوه درخت های کاج. تداعی این تصویر نیاز به نت های خام تری داره.‌ با اینحال دوستش دارم. و یکی‌از بهترین های لوتنس هست.‌ زندگی به شما یاد میده چگونه زنده کنید. با مشکلاتی که سر راه تون قرار میده. با شکست ها. پیروزی ها‌. تقلاها‌. بدی دیدن ها و .. کاراکتری‌که فیل رو میپوشه از تمامی اینها گذشته. بی اینکه آزمونی مانده باشه که نگذرونده باشه. بیشتر سکوت میکنه و چهره ی دیگری از جهان رو در پس هر اتفاق میبینه که بارها باهاش دست به گریبان بوده.
کاراکتر فیل از جنگ های بسیاری برگشته تا خبر زنده بودنش رو به مرگی که به دنبال او بوده برسونه.
7.5 تا 8 از 10
13 تشکر شده توسط : nazanin Jo

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan