اولریک در حالی اضافه شده که بلک افعانوی نازومتو هنوز اضافه نشده. من پیشنهاد میکنم از برندهایی که در ایران هستند و عطرهای قابل بحثی دارند اینها را در اولویت افزودن به سایت قرار بدهید . این لیست فکر میکنم برای شروع بد نباشد :

James heeley■
Iris nuit, Agarwood, cardinal, eua sacree, sel marin

■ parfum de empire
Cuir ottoman , ambre russe, wasamba ,

■ jovoy
Lex jeux son fait , lys epona , incident diplomatique, l arte

■
Masque
Romanza , latesa , russian tea, montechristo,

■serge lutens:
Chetugi , ambre sultan, fill en , daim blonde, musc kublai

■
Roja parfum
Fetish , Enigma, scandal, de la nuit1, danger, risque,

■ nobile 1942

■ different company
oud for love , sel de vetiver , kashan rose , adjatay

■ rougebunny

■ houbigant

■
Beaufort

■
Stephan humbert 777

■ frapin

■Peris mont carlo

■ Majda bekali

■ le galion

■molinard

کامیار سلام
الان داری شوخی میکنی دیگه؟ یعنی مشخص نبود داشتم استهزا (!!) میکردم این دست تفکرات رو؟؟؟ هیچ ،هیچ ، هیچ ، هیچ و هیچ چیزی تحت عنوان سفارش آسیا و اروپا نه وجود داشته و نه وجود داره. اگر از مجوزهای تولید عطر با خبر باشیم پی بردن بهش کاملا راحت هست. و اگر قرار بر سفارش اروپا و آسیا بود قطعا سفارش های آسیا کیفیت های دوچندانی داشتن چرا که بازار اول عطر دنیا اسیای میانه و خاورمیانه و روسیه ست که معنولا روسیه عطرهای خودش رو از هلدینگ های آسیایب تهیه میکنه با توجه به لجاجت هاش با اتحادیه اروپا. سال قبل وتیور گرانیوم در تهران تا 350 هزار تومان هم فروش میرفت. من اتم به اتم این عطر رو حفظم. آن چیزی که داشت فروش میرفت یک فیک واضح بود. چند چهار راه بالاتر همین وتیور گرانیوم با برچسب شرکتی با قیمت 780 هزار تومان فروش میرفت که همان نسخه ای بود که من در اروپا بارها خریدم. هر اختلاف کیفیتی با نمونه اصلی حتما و قطعا و لزوما و یقینا و عقلا و شرعا و قانونا فیک هست. حالا فیک با کیفیت. فیک خوش ساخت. های فیک. فیک آپ. فیک لیفت. هرچی . فیک هست. تامام.

Aedes de Venustas
copalazure

راستش من اصلا از طرفدارای دوشافو نیستم. ولی خب اگه طرفدارش هستید حسابی بهتون خوش میگذره چون علی رغم پلت فرم های مشابه (وودی-بالزامیک ) تجربیات مختلفی رو داره نمایش میده‌. کوپال آزور مثل اکثر‌کارای دوشافو دارای یک‌ کلید ورودی سنتتیک و یونیک هست که در اینجا بخور کندر اینکارو میکنه. آرمانی دی جیو پروفومو و کوپال آزور در لانگ شات یک هدف رو دنبال کردن. یک عطر اوزونی ِ خنک و بخوری و شیک. اما هر دوشون واضحا موفق نمیشن. استفاده از بخور تمیز کار نویی هست. بخوری که از کندر حاصل شده تا بتونه زوایای رزینی و گرمی رو به عطر بده‌ ولی در کنار خودش اکورد اوزونیک خیلی غلیظی رو میبینه که باعث میشه حس انتشار جوهر در یک سطل اب خیلی تمیز و خنک رو دریافت کنید. این خنک ترین و خوشمزه ترین و تمیز ترین بخوری هست که تا به حال دیدم. با این حال بستر‌ این کار کاملا گیج و آشفته ست. با خودم میگم : هل سنتتیک؟؟؟ بخور تمیزمون خیلی ارام توسط طعم اسپایسی و شیرین هل خیلی بدمزه ای که اکورد وانیلی-بنزوئینی (آکورد امبری) اون رو شیرین تر هم میکنه و یکسری رایحه ی مبهم (گیاهی -دارویی) بلعیده میشه. این بی نظمی در فصای عطر رو قبلا در آشوکا از نیلا ورمیر و حتی در ترایه هم دیده بودیم. با این حال این عطر اقیانوسی-شیرین-بخوری-اسپایسی مفرح و شیک و با کلاسیه که خیلی خیلی راحت میشه تابستون توی دمای پنجاه درجه هم پوشیدش. ارزش خرید نسبت به قیمت پنج و نیم. پخش بو پنج. ماندگاری شش. رد بو بعد از ترک محل چهار. ورساتیلیتی شش و نیم.
اما کاری به امتیاز من نداشته باشین. تستش کنین.

Etui noir Miller Harris
آیا مانعی وجود داره بگیم میلر هریس بهترین برند میان رده ی دنیاست؟ نه چندان. اما با احتیاط تر فقط‌میگیم: یکی از بهترین برندهای میان رده ی دنیا.‌ رقیبانی جدی مثل اورمونده جین، آن ژرارد ، زولوژیست، دیپتیک، کیکو مچری، ژو ملون ، جیمز هیلی ، پاپیلون آرتیزان، مندیتروسا ، هومو الگنس ، اسلامبرهاوز ، وای اس اوزاک، رانیا جی ، پارفوم‌جنرال ، پارفومز رترو، ماسک ، دفرنت کامپنی، هیستوریس د آو ، لو لابو، ورو ، میلدوسیسی ، التویچی، فازولاری، اونوم، آتلیه دورس، الفتولوژی، مونا دی اوریو، مجده بکالی و... هم هست.
.اما میلر هریس استاد ساده پردازی و میزانسنِ کافی و به اندازه ست. نه چیزی اضافه گفته میشه و نه از بیان نکات مهم دریغ میشه. این معیار نجابت و هوش بالاست‌. اِتوی نواغ آمیزش بخورِ مه آلود و شرجی با آیرونز ِ فلاوری-پودریِ خوشمزه و چرم سیاه ذغالیه. فضای اسموکی ِ لذیذ که شیرین و خشک و آرامه. عطری ساده اما تاثیر گذار و خارق العاده و به شدت با شخصیت و با کاراکتر که لذت استشمامش بعد از یک ربع بیشتر و بیشتر میشه. اگر ساده میپوشید و ساده حرف میزنید و ساده زندگی میکنید و بالاخره دریافتید که "هیچ خبری نیست" و خودتون رو اسیر دیالوگ ها و کامنتهای پینگ پونگی و پوچ و احمقانه ی اینستاگرامی و جر و بحث های کوته فکرانه ی شبه سیاسی تاکسی و اتوبوسی نمیکنید و به صفحه تلویزیون( خواه رسانه ی خارجی یا داخلی) به چشم جسمی نابهنجار و بدردنخور نگاه میکنید ، این عطر مال شماست.
۷/۵ از ۱۰

سارتوریال

خب اگه من رو دنبال کرده باشید مطلعید که منفورترین عطری که میشناسم سارتوریال از پنهالیوگنز لاندن هستش. افکار و عقاید من راجع به عطر سخت گیرانه و متحجر نیست ولی ایده ی عطرهای آرایشگاهی (بوی آرایشگاه و در راس شون خمیر ریش های قدیمی) یه ایده ناکارآمده در‌عطرسازی‌ بجز معدود استثنائاتی. . شخصا در زندگیم از چیزی که بیش از همه نفرت دارم "ادای آدم خوب" در آوردنه. یعنی قایم شدن پشت ادبیات و الفاظ و تعارفات و فعالیت هایی که سعی میکنه از انسان پیشی بگیره .‌ انسان خوب، انسانِ رسواست. انسانی خلاف قواعد موقتی و روزمره. انسانی که به فعل رسوندنش نیازمند به کنار زدن فجایع محاوره ایه. همه چیز علیه "انسان ِ خوب" ابداع شده: قوانین، اخلاقیات، طبقات اجتماعی و حتی عشق . زیستن ، انسان رو از حقیقت خودش دور می ‌کنه. بگذریم.. در مقوله عطرسازی هم از "ادای اصالت" متنفرم. خاصه زمانی که با علم بر اینکه من از تاریخ اطلاعی ندارم تصویری رو برای من بسازه که حاصل تخیل باشه و نه تهور. و نه حتی تجربه.. ادایی از بریتانیا که اصیل زادگانش در آرایشگاههایی با چیدمان چوب و چرم صورتشون رو در حالیکه محاط به دستمال های سفید بلند بود با خمیر های پلی اتلین گلیکول و الکل و تیغ های ضدعفونی شده میتراشیدن. و بعد با پالتوهای کرم یا طوسی رنگ و کراوات های گره باریک ِ آبی و سفید مکان رو ترک میکردن در حالیکه درب کالسکه مقابلشون باز بود. در این داستان ها هرگز من صدایی از بحث های پر هیاهو راجع به "جنگ بوئر " تا "پرده ی آهنین" یا هتاکی های مخالفان کمونیست به چارتیست ها رو نمیشنوم.‌ من چهره ی مقابله گرای بریتانیایی رو در سارتوریال نمیبینم بلکه تصویر مبتذل و سینمایی و روتینی از مردهای قد بلند اصلاح شده ای رو میبینم که با زن همسایه شون تعامل دارن.

فلز اسطوخودوس، ادای دروغین و ناهمگونی آلدهید های تیز در بدنه ی عطر چالش های نقد من هست. چالش هایی که قبل از سلیقه ی شخصی و صرفا با تمرکز بر ساختار عطر من رو از او بیزار میکنن.
1 از 10.

L Aigle de la Victoire
rance1795
لگله دو له ویکتواغ.
عقاب پیروزی.
یه عطر خیلی عالی که منو خیلی به وجد آورد. فردوسی در شاهنامه به حضور عقاب در پرچم ایران باستان اشاراتی کرده.. عقاب زمانی در جنگ ها بالا میرفت که ایران فاتح جنگ میشد. لگله دولا ویکتواغ از چرمی استفاده کرده که چرم فاتحان و پیروزان لقب میگیره . چرمی معطر شده با صمغ و رزین " بلا تولار" نوعی از درخت توس که رایحه علوفه ای -اصطبلی داره. نظیر آنچه که لدر عود دیور هم اجراش کرد و در اینجا هم بواسطه معطر شدن این چرم با تم دودی-حیوانی-خشک-آروماتیک ، آرتماید و دیسکانستراکت بخوری و رسمی ، فضایی شبیه به چرم موجود در لدر عود از دیور رو به خودش گرفته. اما بزرگترین و مهم ترین تفاوت چرم در این کار با دیور لدر عود جنب و جوش سرخوشانه و مستکبرانه و بلند پایه و زنده ی اونه. امری که در دیور خبری ازش نیست. حضور اینسنس و عود در کنار هم ویکتواغ را قدری شیرین تر ، حیوانی تر و البته رسمی تر و شبانه تر خواهند کرد. اما نقطه قوت دیگه این عطر پچولی نیمه کثیف، تاریک، بالزامیکی و گرم و نیمه تندش هست که باعث میشه از فضای یک دکوپاژ اکسپرسیونیستی وارد یک مهمانی و تالار رسمی با پرده های کرم-قهوه ای-مشکی سرتاسری مملو از مهمان های اشرافی و بورژوا و موسیقی شوپن در پیش زمینه بشه. با اين حال در این فضای گفته شده تصویر شما چهره ای کاملا جدا و منحصر بفرد هست که شبیه هیچ خاطره ای از هیچ کس نیست. به شدت نیازمند به پوششی نامتعارف داره و تا آنموقع عطر همه پسندی نیست حتی دیگران از شما فرار خواهند کرد. از اون ایپ روایح که در کنار پوشاک خاص خودش به یک هارمونی و کمال میرسه. جسارت آمییز ساخته شده.
8 از 10 براب کاراکتری که گفتم
2 از 10 برای استفاده روزمره
پخش و ماندگاری خوب

Zara vetiver
#اورنیل رو از خزه ی بلوط جدا میکنن و گاها بجای وتیور به مخاطب قالبش میکنن. زارا وتیور عطر به شدت خوش رایحه و تا حد زیادی سنتتیک هست که از وتیور صابونی و اورنیل خزه گونه ای ساخته شده که حسی تلخ و خنک از توهم استشمام ریشه ی خاکی نیمه مرطوب رو القا میکنه و برای مکان های اداری ساخته شده. ماندگاری پایینی داره اما روی پیراهن نخی اندکی قویتر عمل میکنه . دوستش خواهید داشت قطعا.

6 از 10

کامیار جان سلام
من راستش مزاجم نمیکشد در بحث صاحبنظران و اساتید خارجی وارد شوم. ته مزاج من در حد اکبرجوجه و شوخی با اوامو از سالواتور فراگاموست. یک دوستی دارم راننده تاکسی یکی از این برندهاست. میگفت دو تا بشکه ی خیلی بزرگ دارند که داخلش عطر است. روی یکی نوشته خاورمیانه و روی آن یکی نوشته اروپا. میگفت آشغالی یا کاری داریم میریزیم داخل بشکه ی خاورمیانه. دلیلش را پرسیده، گفته اند خاورمیانه پول ندارد. پرسیده بطور رسمی چه کشورهایی مقصد عطر خاورمیانه هستند ؟ پاسخ شنیده: امارات و کویت و قطر و عربستان. اینها هم که خودت میدانی یک مشت بدبخت بیچاره ی گرسنه هستند. فقط در مورد خودرو مشخص نیست چرا همیشه فول اپشن هایش مربوط به خاورمیانه ست. این بحث را قبلا بار گذاشتیم و پختیم و خوردیم. هنوز ادامه دارد مع الاسف.

در مورد این برند بطور کامل قبلا نظرم رو عرض کردم.
در بین کارای این برند معدود عطری که من او رو عطر میدونم میموزا ایندیگو هست. جزو معدود دفعاتی هست که از میموزا به آکورد چرم میرسیم و نبوغ محسوب میشه. منتها نتیجه یعنی رایحه برای مخاطب عام خیلی خوشایند نیست.عود سفیر جزو کارایی هست که هم بازخورد مناسبی داره و هم رایحه ی قابل قبولی داره. تا حدی جوان پسند و متین هست. لفظ عود ممکنه گمراه کننده باشه اینجا. آنچه میبینیم طعم جیر هست بیشتر تا عود.
توباکو نویت هم مثل اکثر کارای این برند آغاز مناسب و پایان بندی مبهم و بی هویتی داره. با اینحال بیشتر از سایر کارای این بزند میتونه خودش رو حفظ کنه. از بین کارهای این برند برای مخاطب و استفاده عمومی گلد لدر، پوملو پارادایس، برگاموتو سولیل، عود سفیر ، گرندنرولی ،ماسک ایمپریال، وتیور فتال و فیگوئر آردنت رو مورد اقبال تر برای مخاطب میدونم.

ممنون. خیلی هم عالی. من اگر اجازه بدی یکی دو نکته رو اصلاح کنم. ناتمگ فقط در کنار کندر میتونه آکورد بخوردی رو تقویت کنه و جزئی از اون باشه. اینجا توی بستر خاک گرفته و خشک قرار میگیره و در کنار فلفل هست.. توی این کار آیرون استفاده شده که از ریزیوم زنبق گرفته میشه. میتونی بگی تاثیرش کجای عطر خودشو نشون داده؟ و چرا باید توی یه عطر که تمام اجزاش چوبی-اسپایسی یا چوبی-خاکی هستن این نت اون هم در قلب عطر اضافه بشه...