PDM
پیور دیستنس ام
.
صحبت کردن راجع به این عطر نیازمند ده ها صفحه مقدمه چینی هست. ام نسبت به بلک عطر غنی تری هست . ام کلاس عطرسازیه. و من یقین دارم هیچ عطار زنده ای از پس ساختن چنین بنایی بر نمیاد. تقلیل دادن ام به یک عطر چرمی جز ناآگاهی و نادانی نشانه ی دیگری نداره. ام شیپغ هست. پس نگیم ام عطری چرمی هست. . شیپغه ای که به باوری از چرم رسیده. روژا داو به عظمتی از پرفیومری در این عطر میرسه که او رو دست نیافتنی جلوه میده. هر نتی در این عطر آکوردی محسوب میشه برای خودش. رزی که قبل از ورود به این عطر با عسل و تنباکو همنشینی داشته. وصلت لیمو و برگاموتی که به شدت غنی از لایم و فلفل صورتی شده و به کمک ایجاد شیپغه ی خزه ای خودش میره و پشت او رو محکم نگه میداره. پشت هر نتی صدها ساعت وقت و دقت خوابیده. قصه ی خشم ام اصلا مربوط به چرمش نیست. مربوط به همین در هم تنیدگی دیوانه وار و شلوغ شیپغه ی پشت اون هست. چرمی که در ام هست اگر تنها ساخته میشد یکی از ولع آمیز ترین چرم های دنیا بود. چرمی کارامل گونه، گرم، رزینی، گران جان، کنیاک زده و کمی دارویی و نرم. فضای شیپغه به فضای وودی-فلاوری-مشکی کوچ میکنه و کماکان چرم اون وسط میدرخشه. ام بر عکس تصور خیلی ها عطری زمخت نیست. کافیه لحظاتی از تندی برگاموت تند و اسپایسیش چشم پوشی کنید تا بیینید چه قلمروی دیدنی و شگفت انگیزی پشتشه. باور کنید یکی از نت های این عطر،عرق پیشانی روژا داو هست.
با این حال ام بهمین دلیل و به خاطر همین شیپغه ی پر از اضلاع و تند و تردش، عطری زره پوش شده که هر جایی نمیشه بهش اعتماد کرد. دو تا سه اسپری برای فضای بسته و نهایتا چهارتا تا شش اسپری برای فضای باز. ام از من 8 میگیره.
بیش از دوهزار رویویی که روی صفحه م بود رو حذف کردم و سه ماه صبر کردم تا ببینم کسانی که جز فحاشی به من کاری ندارند و البته کاری هم بلد نیستند چه کاری برای عطر در ایران میکنند. نتیجه تکان دهنده بود. خودتون در صفحاتشون ببینید. من دوباره از عطرافشان آغاز کردم. بیش از هر کس دیگری برای تخصصی شدن این سایت زحمت کشیدم بی اینکه حتی یکبار از جانب مدیریت تشکری شنیده باشم و یا حتی در فحاشی ها و هجمه هایی که میشه حمایتی دیده باشم. با اینحال میدونم پر مخاطب ترین صفحه ی عطر در ایران همین سایت هست و از اینجا بود که خیلی ها به عطر اشتیاق پیدا کردن .
اما ولنای اتوئل دغ:
. عطری با قیمتی در حدود ششصد هزار تومن که دوگانه ای زنانه و میانسال از جنس پودری-فلاوری داره که عروقی از میخک و رز گرم، پاییزی ش میکنن و البته او رو قدری به فضای دهه ی شصت خودمون میبرن. یک نوسان و دو دلی ما بین فضای مدرن زنانه با کت و دامن و فضای پر طمطراق و پرچانه ای با مانتوهای بلند و آرایش های غلیظ و اولد فشن.
خود عطر کارش رو بلده و جنس ترکیباتش کم نقص هست اما این رایحه آن چیزی نیست که مناسب خانم جوان و یا امروزی باشه. توصیح اینکه در مقام استفاده ی مردانه مناسب پوشش های کارمندی اما ساده و بدون کت هست.
5 و نیم از 10
پاسخ مدیر : خوش آمدید دوست خوب ما. ما همیشه شما رو دوست داشتیم. مدیریت سخت است و طاقت فرسا. امیدوارم هم شما هم همه عزیزانی که حس میکنن در حقشون کم لطفی کردیم کمی ما و شرایط پیچیده حفظ این مجموعه در این دریای پرتلاطم رو درک کنند گرچه سخته قبول این مساله. بهرحال من از دیدن شما خوشحال شدم دوست خوبم
طبق قانون استارجیون " 90 درصد هرچیزی مزخرف است". نود درصد کتاب ها، فیلم ها، موسیقی ها ، فست فود ها، نخ دندون ها، ماشین ها، رژ لب ها ، مدارس و.. حداقل در مورد یکی از اینها با استارجیون موافق هستیم. پس اگر بگیم این آمار قابل تعمیم باشه پس این عطر کماکان ده درصد شانس داره که خوب باشه. اوامو از فرمول ساده ای برای جذابیت استفاده میکنه : هیاهو!
چرا ما نسبت به شترمرغ تواناتریم؟ چون اجداد ما از شترمرغ ها بیشتر اشتباه کردن. اشتباه و برون داد این اشتباه شده شکست و حاصل شکست شده تفکر و اصلاح. پس ما هم اوامو رو برای انجام اشتباه میبخشیم اما برای تکرار اشتباه میبریمش لب حوض سرشو ببریم. اوامو معنایی نداره. اما تا اینجا اشتباهی مرتکب نشده. خیلی از آدما بی معنا بدنیا میان و میمیرن اینکه دیگه عطره. یه ترکیب شیرین-پلاستیکی-فلزی-اسپایسی با طعنه ی گیجی به قهوه و البته غلیظ با ماندگاری "یا خدا" و پخش بوی "اوووف عاولی بود" . اوامو به معنایی نمیرسه که بتونین خودتون رو در قابش بزارید.. اما اشتباه اوامو مشخصه. دیدین اینایی که آخر کلاس مینشستن و سوالشون این بود که : استاد؟ چرا نشاسته از گلوکز ساخته شده؟ حرف نزن خب. چرا باید زیاده گویی کنی که نقصت رو کاور کنی. ویلیام اوکام رو نمیشناسین احتنالا. اوکام منهای چرندیاتی که در باب احترام بین خلق الله گفته یه جمله ی خوب داره : اگه یه فرضیه ی ساده داری همونو عین بچه ی آدم بشین بگو. خزعبل و اباطیل بهش نبند. داستان سرایی نکن. اگه صبح بطور اتفاقی "دکتر سلام" رو دیدی الان توی تاکسی تئوری حذف سایتوکاین ها در طی سرطان رو سنتز نکن. کلا سنتز اضافی نکن. اولئو رزین های جان سخت و سمج و فیک تونکا از یک سو و آلفا آمیل پیرون ها در کنار یه مشت ترکیب شیرین دیگه که فقط توهم نت های طبیعی هستن برای خلق یه کار خیلی شیرین که ساده تر هم میتونست بدست بیاد بی اینکه اینهمه همهمه و هیاهو کنه و بی نظم باشه. . وان میلیون چش بود مگه بی انصاف ها؟ دیگه اضافه کردن اینهمه هذیون سنتتیک کومارینی به عطر چی بوده؟ اونم در حالیکه هیچ کمکی به عطر نمیکنه بلکه با اضافه گردن ادویه های مختلف نمکی که اول کار اضافی ریخته رو پوشونده.. بردتش توی یه فضای شبه مالیخولیایی بی عقلی که هیچی ازش در نمیاد.
چه امتیازی بهش بدیم که به wanted از آزارو بر نخوره؟
ایمان عزیز سلام
این موارد رو تست بفرمایید :
در فضای جنگلی و دوده ای و بخوری :
Fille en auiguilies serge lutens
از این کار لوتنز بهتر : slumberhouse norne
با مماشات مموار امواج علی رغم اینکه تم جنگلی به تم چرمی -انیمالیک-چوبی تنه میزنه .
در فضای اروماتیک جنگلی :
Fou dr absinthe l artisqn
یکی از کارای خوب دوشافو : enchantedforest
هر دوی موارد بالا پخص متوسطی دارن. که البته معیار پخش و ماندکاری در صورت یک سوال باعث میشه من از دادن پیصنهاد صرفه نظر کنم .
Carilon pour un ange tauer
Italiqn cypress tom ford : هرچند به ابعاد چوبی جنگلی میپردازه بیشتر اما کاملا عطر خوش ساختی هست. ماندگاری و مخص متوسطی داره
dsquared he wood intense
Loewe esencia pour homme
Cedre Olympe Giorgio Armani
By night blqck del forte
Itasca lubin
New west for him aramis
Absinthe aftelier
1881 men cerruti
Wild fig jo malone
1828 histoires de parfums
Chanel cristalle
عطرهای وتیوری بسیار زیادی هست که این فضای خاکی جنگلی رو ایجاد میکنن. از وتی ورت میلر هریس تا وتیور آنیک گوتال. از کویر وتیور ایوروشه تا وتیور فروزن گرلن.
کلک خیال انگیز
سلام. سوال اول در مورو بچکد قبلا بارها بهش پاسخ داده شده.
سوال دوم در مورد جذب عطرها از راه پوست هم در حیطه ی کمو کینتیک و کمو دینامیک بررسی میشه. یعنی اثر بدن بر عطر. و اثر عطر بر بدن. چرا خب. ترکیبات درون عطر قادر به جذب از راه پوست هستن (جذب پوستی اندکی دارن) و وارد سیستم گردش خون میشن و از اومجا در کبد دچار pass effect میشن. متابولیزه میشن و به ترکیبات دیگری تغییر پیدا میکنن. برای همین هم هست که سالانه ترکیبات مختلفی ممنوع یا محدود اعلام میشن چرا که از آثار اونها بر ارگان های بدن اطلاعاتی بدست میارن. تا کنون سعی شده که از ترکیبات مضر جلوگیری بعمل بیاد اما همین فردا ممکنه اعاام بشه طی یک مطالعه مشخص شده وانیلین (ترکیب موثره ی وانیل) بر ارگانی از بدن مضر هست و از فرداش استفاده از این ترکیب در عطرها محدود یا ممنوع بشه. برای همین هست میگم به ریفرمولاسیون های صحیح ایرادی وارد نیست.
بیه (ل) .. بقیه شم اجازه بدید نخونم.. اگه ازتون پرسیدن کدوم کشور الان بهتر از بقیه داره نیش تولید میکنه اصلا نترسید که بگید آلمان. هرچند ممکنه کاملا صحیح نباشه ولی گفتنش توجیهات زیادی داره.. عطارهای آلمانی با وجود اینکه خیلی زیاد نیستن اما کاملا انقلاب گران. چریک های عطرسازی دنیان و موسسین برندهای آلمانی مثل بقیه مدیران آلمانی هرگز به کم یا متوسط قناعت نمیکنن. اونا از شما عالی رو میخوان و ازتونم استخراجش میکنن. این برند رو با یکی از پربازخوردترین کاراش شروع میکنم.
.
.
Al02
این عطر یه کار اسپایسی-فرویتی-چرمی-بالزامیک هستش که از عطرسازی کلاسیک میخک صدپر رو به امانت گرفته و با هل و بیس امبری-بالزامیکش تصویری به شدت شیک، اغواگر، روشن و پر انرژی و شادمان رو ایجاد میکنه. خیلی وقته جای این عطرا توی عطرسازی خالی بود. عطرهایی که بتونن هم منتقد رو و هم مخاطب رو خوشحال کنن. پخش بوی به شدت زیاد در کنار خط بوی قوی از محسنات این عطر برای غاطبه ی عطربازاست. هشت از ده
.
.
EO01
دومین کار پر بازخورد این برند که بازم اسپایسی هست اما این بار بجای فضای غربی سراغ طیف اورینتال رفته و در نهایت ترکیبی اسمایسی-اورینتال-پودری-امبری رو میسازه که با خامه ی صندل وود و وانیل غلیظ شیرینش کرده. عطر، شیرینی خودش رو از کومارین ، وانیل، دارچین ، صندل وود و ترکیبی سیتروسی فلورالی از مرکبات و ارکید میگیره که تا مرز ساخت آکورد امبری هم میره ولی این اتفاق نمیفته . در واقع هم مزه ای از رام رو میره بسازه و هم شبحی از امبر رو. هرچی لازم هست برای بازخورد داره. پخش بوی به شدت زیاد و ماندگاری کم نظیر رو هم اضافه کنید. جوون تر از عطر قبلی هست. هفت از ده .
.
Al03
هر چقدر عطرای قبلی شاد و شنگول بودن این یکی با جذبه ست و روی حرکاتش بیشتر دقت داره. من رو پرت میکنه به فضایی که عمری آرامیس درش یکه تازی میکرد. اگر عطر بنای منظم تری داشت به راحتی ازمن ده میگرفت. عطری چوبی آروماتیک که توامان شیپغ و فوژغ رو درون خودش داره و به تصوری از عطری چرمی هم میرسه که خیلی با چرمی که متصور بودیم همخوانی نداره منتها همون اندازه تنومند و با اصالت هست. با این حال ملایمت و لطافتی در چهره داره که از رایحه ای فلورال-آرایشگاهی وام میگیردش. کار محبوب من در این برند این هستش. تمام فصل و با کاراکتری آکادمیک-رسمی ازش لذت ببرید. هشت از ده. پخش بوی متوسط به بالا و ماندگاری خوبی هم داره . .
.
Gs01
پرده ها رو بزنید کنار. جز گوش بدید و خوش باشین. این احتمالا چیزیه که میخواد بگه. اما شیپغه فلورال کتگوری صحیحی براش نیست. چرا که عطر به ریتم شیپغ که ریتمی جنگلی و هزار تو و پهناور هست پایبند نیست. بلکه باغچه ای شکل هست بیشتر و بیشتر حول نت های سبز از برگ برش خورده ست. رایحه ای دوگانه از سبزی گوجه و فلورال نرم. هر کسی رایحه ی گوجه رو نمیپسنده اما اینجا وجوه تیز رایحه گوجه به کمک فضای منتولی-فلاوری تا حدی رام شده. منتول به نعنا اشاره میکنه و حس خنک و سبز و روشن جویدن اون. در طی کار به شیرینیش اندکی بیشتر میشه و تصویر فلاوری-شیرین-فرویتیش در معیت روایح سبز ادامه پیدا میکنه. هفت از ده. چهار فصل
بودسیا د ویکتوریس از اون برندهاست که عاشقان پخش بو ازش بی خبرن. برندی که هر زمان کاراش رو به جهت رویو تست میکردم تا روزها از هر عطر جدیدی محروم بودم چون بعضی کاراش دقیقا سه برابر اینترلود نسخه ی اصلی پخش بو داشتن و بمب برای توصیف پخش بوشون واژه ی حقیری بود. بودسیا علی الظاهر برندی انگلیسی هست ولی شناختی که از روند عطرسازی انگلیسی پیش روم هست بهم میگه نه معماری و نه پردازش روایح اصلا انگلیسی نیست. اکثر عطرهای این برند بر محوریت "یونیک و جدید" و در عین حال در مسیر "سخت فهم" میگذرن. ترکیبی از معماری عطرهای اورینتال کورکجان و روح عطرهای عربی مونتل و لحنی به مانند کیلیان در بیشتر کارهای این برند خودنمایی میکنه. من نتونستم تمامی کارهاش رو تست کنم. تست تمامی کارهای این برند با توجه به ماندکاری و پخش بوشون ماههای زیادی زمان میبره. اما از مواردی که تست کردم تعدادی رو خواهم گفت :.
.
Energizer:
طوفان سیتروسی-اروماتیک که در میان آکوردی سبز و تلخ و چوبی و ناشناس میچرخه.(اورنیل و پروپیونات ها) کار خوبی هست برای تابستون خصوصا اگر از تلخی-سبزی ای که در بیس کار باشه خوشتون بیاد. شیش از ده. .
.
Devine :
رایحه پودری-صابونی (c12 aldehyde, c13 aldehyde) و نسبتا زبر و کمی خشک که خودش رو تنها در هوای سرد میتونه مطبوع جلوه بده. پخش بوی خوبی داره. صد در صد زنانه ست.
پنج از ده. .
.
Seductive:
اصلا سداکتیو نیست. بلکه سدیتیو و مخدر گونه ست. اگر از تون گیاهی-دارویی یاتاقان خوشتون میومد این عطر فقط داره از اون بخش حرف میزنه. بالزامیک-سبز-انیمالیک که البته انیمالیکش خیلی گویا نیست. ترکیب چهار فصلی هم هست بواسطه ی رزین روشن کاج و نعناش.
5 و نیم از ده
.
.
Complex :
اگر از طرفدارای دودی-سبز-چرم-داغ هستید اینو تستش کنین. کامپلکس از نتهای چوبی-سوخته و سبز-شور(برگاپتن-سالتی) تشکیل شده که چرم سوخته و داغ و اسموکی ولی شیرین(کینولین) رو در بر گرفته. مذاب شیرین و در اطرافش سوختن گیاه و دوده ی چوب ها. پخش بوش؟ کمتر عطری رو در این کتگوری داریم اینقدر پخش بو داشته باشه.
پنج و نیم از ده.
.
.
Serenade:
من از نت چوبی سنتتیک متنفرم. توی عطرها از هیچی اینقدر تنفر ندارم. خوب و بد هم نداره. چوب برای من در عطر بسیار مهمه. این کار ترکیبی چوبی-آروماتیک-چرک(از نوع خاکی-گیاهی ) هست که از خودش هویتی نداره و با لایه ای از مرکبات خشک پوشیده شده. اما رایحه ش ؟ بازخورد میاره و خوشتون میاد. پخش بوی خیلی خوبی هم داره. تقریبا چهار فصل هم هست. کاملا مردانه ست و میانسال. .
Monarch: ترکیبی دنس و متراکم فرویتی اسپایسی(c14, بنزیل استات و..) و غلیظ که نه به عود میرسه نه به اورینتال . جوان پسند و ما بین کارهای مونتل و مارلی. اما به مراتب با کیفیت تر از اونها. کاملا شاد و هپی و سرخوشه. بیشتر از این نمیشه راجع بهش گفت جدن. چهار و نیم از ده. پخش خوب. ماندگاری متوسط.
■ BLUE SAPHIRE: شیخ های عرب شیفته ی اینجور کارهان. اگر مونتل میخواست از کیفیت بالا استفاده کنه با توجه به معماری کارهاش به این عطر میرسید. عطری بسیار گران قیمت ، با فضای عربی-مدرن ماحصل ترکیب رز در فضای فلاوری-سیتروسی و ترکیب ناشناسی از عود-پچولی که صرفا به یک آکورد بالزتمیک رسیده بیاینکه بشه این دو رو از هم تفکیک کرد و تصویر بارزی از عود یا پچولی گرفت. رز در انبوه روایح قره قوروتی و در عین حال فلاوری. پخش بو که نداره. تانک بو داره. با توجه به قیمت چهار از ده. اما اگر کاری میخواید که از دور متوجه ورودتون بسن و عطری جز عطر شما نفس نکشه این جزو اون کاراست. گرم نیست زیاد و میشه برای پاییز هم بهش فکر کرد.
■IMPERIAL: اگه از کارای عودی کیلین یا حتی کارای عودی کورکجان خوشتون بیاد اینم میپسندین. اگر حتی امبر اترنال یا صحاری شرق گرلن رو دوست دارید باز از این خوشتون میاد. فصای چوبی-شیرین عربی که چرب و نرم و شه.وت زاست و به سمت ایجاد چرم چرب میره. شش از ده
hr1394چه برندهایی که من حتی اسمشونم نشنیدم. خوشحالم که از طریق شما با اینا آشنا میشم و به امید روزی که بتونم تستشون کنم
■ VALIANT : بلا استثنا اگه کار فلاوری میخواید که در اتمسفر نرم و بی آزار و شرقی و اغواگر و چهارفصل باشه و تند و تند بازخورد بیاره و پخش بوش سه کوچه اونورتر بره این خودشه. والیانت از بی شمار ترکیبات چیپ مرکباتی خودشو شروع میکنه اما سریعا روش لایه ی خامه ای و شیرینی از ارکید و پرتقال کشیده میشه و همزمان باهاش عطر تمیز و شفاف و نیمه صابونی شکوفه گونه ای که مربوط به چند تا ترکیب سنتتیک هست کشیده میشه و فصا رو به سمت ایجاد تمی گورمنت میبرن که البته فقط بهش نزدیک میشن. کاملا پر بازخورد و اصطلاحا هد ترنر و جذاب. شش از ده.
■PRECious : لایه ی کدر و بیماری مانع میشه از سبزی پشت این عطر لذت ببرید. لایه ای اسپایسی و نه البته فلفل گونه و تنها ادویه حاتی و مانده و خشک و خاکی که عطر رو زیر سوال میبرن. مثل باز کردن قفسه ی عرقیجات و داروهای محلی اما از نوع خشک و خاک گرفته و غیرتازه ش
Bracken Amouage
قول رویوی دوم اینکار را داده بودم.
قبلا تحلیلی بر ساختار کلی برکن درج کرده بودم. فوژه ای که با تغییراتی در اسکلت کلاسیک فوژه سعی بر تحریف فوژه به نفع بقا و افزایش طول عمر کتگوری فوژه داره! چرا که فوژه به مانند بسیاری از ژانرهای سینمایی ، مکاتب ادبی و سبک های موسیقی رو به فراموشی گذاشته. لایه های دارویی و هربال(جاوانول: معجزه ای پچولی اندونزی که توسط جیودان طراحی شده) که زنده و آرام و شفاف هستن، پی در پی تکرار میشن و حجمی دوده ای امامعتدل ، سنتتیک و خوش گواری اتمسفر کار رو در بر میگیره و ساختمانش چوبی-خاکی-روشن-اندکی گزنده-نمناک ولی در عین حال تمیز و پیرایش شده هست (لوندین و تونکا و کاج و صندل وود و جزئیاتی چوبی از وتیور و اوکموس و ادویه) ماهیت کلی این عطر هست. برکن برای کسی که فوژه رو نشناسه با فوژه رویال هوبیگان اشتباه گرفته میشه. برکن نسبت به فوژه رویال چالاک تر، اتو کشیده تر ، جوان تر، با سیاست تر ، خاکی تر و با تکیه ی بیشتری بر سبزطبعی چوب و نمناکی زمین و ورود به قلمروی شیپغ ادا میشه. هرچند ارتباط با فوژه رویال بسیار ساده تر و از این جهت بیشتر مورد اقبال هست. و خودمانی تر بگم من رو یاد اساتید قد بلند و خوش اندام فیزیک میندازه که همیشه ناخنکی به فلسفه و سیاست میزدن.
منهای درای داونش در بقیه ی لحظات از این حجم از بازی و تغییرات برای یک عطر فوژه جا میخورم . اونهم در حالیکه روایت و زبان و گویش ساده ای انتخاب میکنه. مثل فرنچ لاور از فردریک مال و دیا از امواج زمان میبره که عاشقش باشید ولی فکر میکنم این اتفاق در نهایت رخ بده. فوژه ، کتگوری ای شخصی ، محترم و ریچ و ثروتمند هست که برای خوشایند خودش و استقرار افکار و شخصیت درونی خودش زندگی میکنه. با سن های خیلی پایین سراغش نرید. مگر اینکه همه شما رو با کاراکتری بالغ و موقر و متفکر بشناسن.
تستش رو از دست ندید بهرحال.
سلام.
اعتراض به رفرمولاسیون عطرها ناشی از کمبود معلومات در این باره ست. ریفرمولاسیون عطرها رو به جز در مواردی که توجیه اقتصادی معیار ریفرموله کردن هست(که البته این موهرد کم هم نیستن) به فال نیک بگیرید. هر ساله تحقیقاتی از سوی مراکز مختلفی صورت میپذیره و نتیجه ش پی بردن به آسیب های یک نت خاص هست. در طی سالیان از مضرات ترکیبات بنزینی ، آلدهیدی و فنولی نتایجی به دست اکند که باعث محدودیت استفاده شون در عطرها شد. بعضی انواع ریفرمولاسیون ها هم به منظور حفظ بقای یک گونه ی خاص گیاهی یا جانوری هست. برای همین سالیانه و در موارد اضطراری در بازه های کوتاه تری قوانینی برای ترکیبات استفاده شده در عطرها وضع میشه. در این وضعیت برندها یا مجبور به توقف تولید عطرها هستن یا اینکه اون ترکیب خاص رو محدود کنن یا برای حفظ اثرش به مانند گذشته ، از راههای دیگری اون رایحه و اون نت رو بازآفرینی کنن. که نتیجه ش گهگاه منجر به تغییر در رایحه میشه. کاهش شدت پخش بو در سالیان اخیر هم به سبب محدودیت استفاده از بسیاری از فیکساتیوها بود. و از طرفی احترام به سلامت دیگران. بیش از بیست درصد مردم جهان یا آسم دارن با در معرض ابتلا بهش هستن و این ترکیبات یا پخش بوهای بالا به اونها لطمه میزنه . این روند برای اهمیت به سلامتی استفاده کنندگان عطرهاست و اعتراض بهش بنوعی نادانی محسوب میشه.
در طی این سالها اما بعضی برندها به منظور سود اقتصادی بیشتر دست به کاهش کیفیت یا جاگیزنی بعصی نت ها با اشکال سنتتیک و ارزان قیمتش شدن. در راس اونها ایوسن لورن رو نام ببریم. اونتوس هم از این قاعده جدا نیست. و بسیاری دیگر. پس بخاطر حفظ جایگاه خودمون هم که شده اینقدر به ریفرمولاسیون به چشم بدی نگاه نکنیم. این وسط البته بودن برندهایی که پس از ریفرمولاسیون به سبب احترام مشتری قیمت اون محصول رو کاهش دادن یا از ادامه ی تولیدش منصرف شدن. از خوش نام ترین این برندها میشه آکوا دی پارما ، امواج (کاهش ده درصدی قیمت ها) ، ل آرتیران (عموما تولید رو متوقف میکنه) نام برد. بعضی برندها نام اون عطر رو پس از ریفرموله با اضافه کردن پسوندی تغییر میدن. بعضی ها هم شیشه ش رو تغییرمیدن (عموما گرلن اینکار رو میکنه).
به ریفرمولاسیون های صحیح احترام بزاریم.
A
Azzaro
بیاید با اصطلاحی به اسم "رقیق" کارمون رو بزای خیلی از برندهای راحت کنیم. رقیق متناطر با کم جون نیست. بلکه در این تعریف کارکرد پیدا میکنه که با عطری مواجه هستیم که از پیچیدگی و کانسپت به غلطت نمیرسه. .
.
■ Wanted :
تا کی میتونید با هم زدن بنزن و اکتیل استات و اتیل بوتیرات و بادی اسپری و توهم مرکباتی عطر بسازید ؟ تا هر وقت که مطمئن باشید میشه با استخدام مدل و تحمیل رسانه ای اون رو به فروش برسونید. این عطر کپی بیشمار کاری هست که از سنتز ترکیبات شیمیایی مرکباتی به تصویری فرش میرسه.
نمیدونم واقعا چه نمره ای بدم. توصیه م اینجور وقتا خرید عطرای متروی هست. شما خودتون فاجعه رو تخمین بزنید.
.
.
■ Solarissimo Levanzo: قاضی: چرا کشتیش؟ چون داره میگه این عطر فوژه ست. قاضی: خوب کاری کردی کشتیش . سولاریسیمو کار خوشبوییه ولی به توهم فوژه هم نمیرسه. سولاریسیمو عطری هست که از ترکیبی هگزانالی که از فضای سبز از ساقه چیده شده و تازه و فلزی تقلید میکنه به اینجا رسیده و با اثری مرکباتی جذاب تر میشه. عطری رقیق. .
. ■ mademoiselle :
پروپیونات، استیل استات، ایزوآمیل استات و ... کلاس بیوشیمی نیست. این بررسی اکثر ساختارهای عطرهای دیزاینری هستش. ترکیباتی سنتتیک که رایحه ای مشابه با عنصری در طبیعت دارن. ایرادی نداره. اگر این ترکیبات از نوع بی خطر باشن و درست و بجا ترکیب شده باشن چه ایرادی داره. مثلا همین عطر. خانم های این ترکیبات شیرین-فلادری که هوای شفافی رو دارن دوست خواهند داشت. این عطر فضای شیرین و فرویتی-فلورال داره که سایه ای از فلاور بمب رو هم تقلید میکنه و حتی ترکیب سنتتیکی که منجر به خلق هلو شده به عطرهای گران قیمت میزنه. درای داون دلجسبی هم میسازه. اما باز هم باید بگیم رقیق. تست کنن این یکیو خانم ها. .
. ■ Acqua cedre Blanche
توی بررسی عطر قبلی گفتم ایرادی نداره اگر ترکیبات سنتتیک به خلق ساختمان خوبی برسن. اینجا اون اتفاق افتاده. ترکیبی آروماتیک-سبز-چوبی و آلدهیدی و صابونی که به ایجاد خصوصیات یک عطر موقر نزدیک میشه. به کار پر بازخوردی باید تبدیل بشه بنظرم. تقلید رایحه چای بر بستر چوبی-صابونی همیصه جواب داده. نمونه شم سیلور مانتن. هرچند اونجا بستر چوبی ضعیف تر و بستر صابونی فلزی تر هست. .
. ■ Azzaro now men
همون عطر قبلی منتها بستر چوبی جای خودش رو به به بستر پودری-فلاوری میده و رایحه ی صابونی به سمت اسپایسی میره. عطر خوش بویی شده و برای محیط آکادمیک گزینه ی بدی نیست. .
.