نظرات | ایکاروس
ترتیب نمایش
به ehsan azmodeh
سلام
وتیور فتال پخش بوی متوسطی داره و زود شامه رو پر میکنه و گزینه ی مناسبی برای شما طبق نیازهاتون نیست.
من هم همچون معین عزیز وتیور گرانیوم رو گزینه اصلی شما میدونم.
قبلا هم عرض کردم که سری آلور شنل رو ببشتر‌عطرهایی دانشگاهی و آکادمیک میدونم. وتیور پخش بوی متوسط‌به بالایی داره. اگر دوست نداشتید بفرمایید تا گزینه های بیشتری رو تقدیم کنم.
به مصطفی عزیز

سلام. خب یک‌نکته رو بایستی همیشه در نظر گرفت. علاوه بر‌اینکه بنده معتقدم که باید عطری که نکات مثبت شخصیتی ما رو برجسته میکنه یا توصیحشون رو راحت تر میکنه بایستی به این هنیشه دقت کرد که عطر رو در مکان درست استفاده کرد. اینترلود در یک اتاق بسته و گرم ابدا قابل‌تحمل‌نیست. همین اینترلود با اسپری های کم و در محیطی باز (پیاده روی در یک روز زمستانی) جذاب و جالبه. در واقع انتخاب زمان و مکان مناسب برای بعضی عطرها بسیار ضروریه. این نکته رو هم بایستی ضمیمه کرد.
Afshin Parvaresh:
سلام جناب كبيري عزيز
قبلش از شما بابت لطفي كه بنده داريد متشكرم. همچنين از اينكه تجاربتون از تست عطرها رو در اختبار ما و ديگران قرار ميدید.
عطرهايي كه به شما پيشنهاد دادم همونطور كه ميدونيد صرفا براي تجربه هاي بويايي جديد بود. و فعلا با هم كار زياد داريم.
پرسيديد گغ از جووي آيا مشابه ١٧٤٠ از هيستواغ هست و نسخه تابستاني اونه؟ پاسخ این سوال متناسب با درک‌هر فرد از یک رایحه متفاوته. از‌نظر بنده اصلا و ابدا. تشابه نت ها در دو عطر هرگز به تشابه نتيجه نهايي ختم نميشه. جووي يك شيپغه-فوژه اورينتال و مدرن هست و ١٧٤٠ وودي اورينتال. پچولي شرقي در ١٧٤٠ نقطه مقابل پچولي جووي (از نوع لاتين: خيلي غليظ تر، دارويي تر، كافوري تر ، كثيف تر و خاك آلوده تره ) و چرم در ۱۷۴۰ از نوع اسپايسي هست شبيه آنچه كه در پيور ديستنس ام و هرمس بل امي ميبينيم. چرم در گغ اما bizare و خزه اي هست .
اينها دو چهره ي متفاوت دارن و دو هدف متفاوت. ١٧٤٠ ديگه بعيده توليد بشه به دلايل زيادي و بهمين دليل چون امكان تست نداره توضيح بيشترش در اینجا غيرضروريه.
به سام عزیز

قبلش درخواستی داشتم.‌اینجا کسی نه استاد است نه شاگرد. همه از هم یاد میگیریم. متشکرم.
در‌حد زمان اندکم سعی کردم یادداشتی بر نارسیس فور هیم داشته باشم. اما قطعا هر زمان این مشغله ها به پایان برسه میشه بیشتر صحبت کرد و اطلاعات رد و بدل کرد‌. نارسیس فور هیم و نارسیس بلو نواغ هر دو از من با قاطعیت نمره ی کامل رو در بین دیزاینری ها میگیرن. و شخصا بسیار دوستشون دارم.
به amir عزیز.

سلام. لالیک مشکی رو شخصا عطر قرارهای عاشقانه نمیدونم. عطری صوفیانه ، عمیق و پر ترک و پر زخمه.
ولی بلوگاری من این بلک رو بیشتر مناسب موردی که فرمودید میدونم. عطرهای عاشقانه هرگز نباید پخش بوهای بالا داشته باشن. بایستی نهایتا در فاصله دو سه متری از سطح پوست پخش بشن. کما اینکه صحبت های عاشقانه هم بایستی از حجم صدای پایین تری برخوردار باشن. یا غذایی که در یک‌قرار عاشقانه سرو میشه نبایستی پر حجم‌باشه‌ . قرارهای عاشقانه قراره زمزمه گونه باشن. حال چه عطر باشه چه تن صدای افراد. حداقل این نظر بنده ست.
4 تشکر شده توسط : nazanin محمد جواد رضوانی
به dead head عزیز

همین روزها یک پست مفصل راجع به اینکه عطارها چگونه جنسیت بندی میکنن عطرهاشون رو قرار خواهم داد و متوجه میشید که اینها همه یکسری قرارداد درونی هستن. کمپلکس پوشاک، پیرایش مو و صورت و اسکلت بندی فرد در انتخاب عطر موثره. وومنیتی رو من مدت زیادی استباده میکردن و حتی یکبار هم کسی نگفت که این عطرت زنانه ست‌. این بیشتر به خصوصیات ظاهری و خلقی شما مربوط میشه. تجربیاتی که از تست عطرها داشتید رو ذکر کنید تا هم دوستان استفاده کنن و هم اینکه با ذائیه ی شما آشناتر بشین تا شاید گزینه های بهتری‌رو بشه معرفی کرد‌.
با احترام
1 تشکر شده توسط : Faaezaam
نارسیس رودریگز فور هیم

هنر معماری کورکجان رو در کارهای دیزاینر از کارهای نیش بیشتر دوست دارم.
دوست داشتن یک عطر چند گونه ست:
الف) جلب توجه و شامه ی شما
ب) جلب احساسات و عواطف مزمن شما
ج) جلب موود لحظه ای شما
د) جلب از طریق خاطرات شما
و..
فور هیم رو بار اول‌که بو کردم تمام اراده ی من رو در اختیار گرفت. فور هیم عطری بر محوریت برگ بنفشه ست. اما این چیزیه که یک رویو نویس ساده روی کاغذ میاره. وقایع بیشتری در پس پرده رخ میده. برگ بنفشه رو متاسفانه خیلی بد توصیف میکنن در رفرنس ها. بطور‌خلاصه برگ بنفشه بویی ما بین پوست خیار خیس و پوست خشک شده ی خربزه ست. و این دلیلی هست که بعضی ها اون رو بوی خیار فرض میکن و به غلط اعتقاد دارن درونش از عصاره ی خیار استفاده شده و بعضی هم بدلیل اشتراک در نت برگ بنفشه اون رو مشابه دیور فارنهایت میدونن که از اساس این مقایسه غلطه. هر چند که هر دو رو فوژه میدونن بعضی ها.
فور هیم پیکر شورستیز مردانه ایه که مشقت و مرارت رو دوست داره و به قول نیچه : il faut tuer les passions. یعنی فرباد میکشه که شورها را باید کشت. فور هیم هرگز نمیتونه حتی ثانیه ای زنانه باشه. چرا که از ظرافت های زودرنج گونه ی زنانه کاملا به دوره. تعریف واقعی جنسیت در یک عطر رو میشه به عهده فور‌هیم گذاشت و خیالمون‌راحت باشه که از پسش بر میاد. فور هیم سند خاتمه ی دورانی هست که شما رو با لفظ پسر خطاب میکردن. اکنون میتونید خیالتون راحت باشه یک مرد هستین. این چهره ی مردانه ی تب آلودِ متفکر و مولف و تحقیر گریزِ فور هیم نه فقط ظاهری که کاملا بطنی و درونی شده‌.
"خاموش میکنم چراغ را.
آنچه نمیبینم
زیباتر است. "
این فلسفه ی وجودی فورهیم هست. انزوای خود تدبیر کرده ای که با معرفت و شهود و آگاهی اغنا شده. به دور از مغلق و ادا و تمیکن از غرائز. روح شرقی مخدر گونه ی مشقت پذیرِ آرام اما عمیقش من رو یاد اوکی یوئه های ژاپنی از دوران سن گوکو و آزوچی میمویوما و توکاگاوا میندازه که تصویر سرد و عمیق و سنگین نظامیان یا هایکوپردازان ژاپنی رو نمایش میده که غرق در فکر (نه اندوه) بودند و برای مثال از زبان ماتسوئو باشو میخونیم که:
برکه ی کهن/ جهیدن غوکی‌/ آوای آب‌ ..
که این هایکو اوج شعور و آگاهی بشر هست و رسیدن به مرتبه ای از شهود رو نشان میده که میتوان درون خانه غرق در سکوت و انزوا بود اما از افعال جهان‌آگاه بود.
این انزوا و سکوت با محوریت رایحه فلزی-سبز-سرد-بی روح و بی لکنت برگ ویولت اجرا میشه‌ . و اون شعور و شهود و آگاهی شرقیِ کاراکتر این عطر با آکورد امبری نشان داده میشه که دقیقا قطب مخالف ویولت هست و بر‌عکس ویولت پر از روح و تقلا و زندگیه که در بطن و قلب کاراکتر‌پنهان شده و برجسته ش نمیکنه تا جزو رازهای کاراکتر‌بمونه. و همچنین میل و آمادگی برای پذیرش مرارت ها رو در نیم رخ پچولی سنتتیکش کاملا واضح میشه دید. و مشک کثیف که از نوع امبرته و سنتتیک هست در کنار لبه های بنزوئینی این کار جامه ی قاطع و صریح این کاراکتر رو میسازه.

تشابهش با آیریش توئید یکی‌ در درنگ و تامل در ادای کلمات هست که برای هر واژه و هر نت و هر رایحه درنگی توام‌با یقین و تفکر صورت میگیره و از شوریدن و شوراندن پرهیز میکنه. که این فعل رو ویولت و امبر در هر دو انجام میدن. فضای پر غباری که با هر نت شفاف و واضح تر میشه.
این اتفاقات بسیار ساده میفته. سناریوی منظم و دکوپاژ صریح و مستقیم این عطر با بازی به جا و مناسب و به اندازه ی پرسوناژها جای شبهه یا تردیدی رو برای ادام احترام به کسی که این عطر رو زده باقی‌نمیگذاره.
نارسیس رودریگز فور هیم محل تقاطع روح شرقی و روح غربی در یک‌ سکانسه.

(این توضیحات به این معنا نیست که برید بلایند بای کنید . فقط کاراکتر عطر رو در حد برداشت های خودم توضیح دادم. اگر‌ کاراکتر شما نیست اصراری بر خریدش نداشته باشین).
26 تشکر شده توسط : مهدی مهدیان مهدی
به محمد حسین زارعی

با همه اون تفاسیر کماکان آوانت گارد رو مناسب میدونم برای ذائقه هایی که ل اینستنت پور اوم رو دوست دارند.
کوکوریچو از ژان پل گولتیه و و نسخه اکستریم ل اینستنت رو هم در نظر داشته باشید.
2 تشکر شده توسط : غلامرضا mgh9271
سلام.

مشك ؛ تشریح رایحه و انواع مشک و اصلاح چند اشتباه

١) مشك حيواني: مشك در اصطلاح كلي به ماده اي گفته ميشه كه در غده يا كيسه ي جنس نر بعضي حيوانات نظير آهوي ختن، موش آبي و اردك استراليايي قرار داره كه بويي معطر و نافذ و سنگين ايجاد ميكنه و در بيس نت يك عطر قرار ميگيره.
اما آيا هنوز هم در عطرسازي شاهدش هستيم؟ مسلما خير. هر كيلو مشك آهوي ختن گاه تا حدود ٦٠ هزاردلار ارزش مالي داره كه در نتيجه بيشتر شبيه به شوخي هستش كه در عطرها شاهد اون باشيم. ضمن اينكه بخاطر اينكه آهوي ختن گونه اي در معرض انقراضه پس ايفرا اجازه استفاده از اون رو نخواهد داد.
بوي اين مشك رو من سالها قبل استشمام كردم . تشريح بوي مشك ختن اينگونه ست:

شيرين. اورينتال. بالزاميك. حيواني. غليظ. قوي. تا حدي پودري

٢):گياهي يا فلاوري:
الف- گياهاني نظير سنبل ختايي ، سنبل وحشي، كرفس وحشي و نظاير اونها خواص درماني مختلفي دارن. نظير استفاده در درمان اختلالات منس و همچنين ضد اسپاسم عضلاني هستن. بعدها ريشه اين گياهان رو تقطير كردن و يا تحت فشار co2 اسانسش رو تهيه كردن. افشره اي حاصل شد كه بويي نظير مشك داشت. اين بو خودش كاملا يك عطره.
كه با بويي :
تقريباآروماتيك و چوبي و خاكي شروع ميشه و خيلي زود بوي شيرين و پودري ميگيره.

مشك در آمواژ ليريك از اين نوع هستش و همچنين در مونا دي اوريو ماسك. فرنچ لاور فردريك مال . رويال عود كريد.

ب- : ambrette:
عصاره ي دانه ي گياهي از خانواده پنيركيان هستش كه بويي :
كپك گرفته، شيرين، قديمي، كهنه، حيواني ، گرم و كدر بسيار با كيفيت و عالي داره. كه رايحه ش تميز نيست.

گران هستش و پخش بوي خوبي هم داره.
رفرنس اين بو : ماشك كوبلاي خان از سرج لوتنس

٣- مشك سنتتيك:
اين مشك رو خب در محيط آزمايشگاه توليد ميكنن. سه دسته داره. شامل نيترو. پلي سايكليك و ماكروسايكليك. اولي و دومي استفاده نميشن يا ممنوع شدن یا کمتر استفاده میشن. و ناچارا بايد ماكروليك استفاده بشه. مشكل اما اينجاست كه كمتر از نيمي از مردم توانايي تشخيص مشك ماكروليك رو دارن. براي همين عطارها مجبورا از تركيبي از اين مشك ها با مشك هاي فلاوري استقاده كنن. در توصيف بوش ميشه گفت:
شفاف. تميز. شيرين. ميلكي يا خامه اي و لاکتونی. سبك. لايت و روشن و تا حدي پودري .

نميشه يه رفرنس براشون معرفي كرد. چرا كه عطارها معمولا تركيبي از مشك سنتتيك و فلاوري رو با هم استفاده ميكنن و وجه هاي مختلفي از اون رو به نمايش ميزارن. سر آمدشون: سيلور ماسك نازومتو هستش كه كاملا حس روشن و نرم اما فلزي و سبكي داره . پيور ديستنس وايت همچنين از بهترين نمونه هاي مشك سنتتيك در دنياست. كه از نوع هگزاهيدروپنتامتيل ايندن ايزوگزازول هستش. كه رزي و چوبيه. جدوغ ووئل از ديور و همین محصول از نارسیس رودربگز هم از نمونه هاي موفق مشك سنتتيك بشمار ميره.

من شخصا تقسيم بندي مشك رو قبول ندارم . تقسيم بندي مشك در كتب مختلف اينگونه ست: مشك سياه. مشك سفيد (كه ديدم تميز هم ميگن).
مشك سياه رو همون مشك حيواني و مثلا مشك ختن ميدونن. و به مشك سنتتيك هم مشك سفيد ميگن. اما اين اشتباهه. تعريف واژه ي سفيد در زبان تخصصي عطرسازي مشخصه. بلانش يا وايت يا سفيد در عطرسازي اشاره به وايت فلاور يا گاها صابوني و آلدهيدي داره. براي اصطلاح تميز در عطرسازي از واژه ي وايت استفاده نميشه. بلكه از كلين clean استفاده ميشه. پس اصطلاح وايت ماسك براي مشك سنتتيك غلطه . به نظرم بايد مشك گروه اول رو مشك حيواني ناميد. مشك سنتتيك رو مشك سيلور(كه اشاره اي به فلزي بودن طعم، صنعتي بودن و روشن و لايت بودنش داره) ناميد. و مشك حاصل از سنبل وحشي يا كرفس وحشي رو مشك سفيد ناميد. و امبرته هم مشخصه و به مشك پنيركي ارجاع داره.

------'
اين مطلب تاليفي هستش و نه ترجمه . اميدوارم دوستان با ذكر منبع درجش كنن اگر زماني بهش استناد كردن.
7 تشکر شده توسط : Jo ایرن
به محمد حسین زارعی عزیز
سلام.
با احترام به تمام طرفداران آوانت گارد میکایلف بایستی عرض کنم که اصلا کار خوبی نمیدونمش هرچند تا حد زیادی مخاطب عام رو جذب میکنه. همان صحبتی که راجع به سانتال رویال گرلن داشتم. هر دوی اینها از رویونویس های حرفه ای تو سری زیادی خوردن‌ و مخاطبین فیدبک های خوبی گرفتن‌ . اگر به عطرهای خیلی با کیفیت که اجرا و هماهنگی تیمی بالایی دارند عادت دارید با این کار زاویه میگیرید . یا حداقل برای من به شخصه اینگونه ست.
آوانت گارد عطری سنتتیک بدون رایحه و متشکل از بو هستش. (قبلا تفاوت رایحه و بو رو عرض کردم بودم) . ادای بوی تنباکو و اون هم تنباکوی ویرجینیا یا بورلی (خیس و میوه ای شبیه به بوی تنباکوی آلبالویی و البته همراه با کاراکتر سنتتیکی از تنباکوی سوییسی) که در کنار بوی کاملا سنتتیک و نا صاف و زبری که قرار هست نقش کاکائو یا بنابر ادعای ژان کلود آستیر نقش پوسته ی کاکائو رو بازی کنه که این اتفاق میفته اما در کنار آوای نا منظم تنباکو، هارمونی کلی عطر رو بهم میریزه. ایراد اصلی به آوانت گارد این هستش که مشخص نیست در نهایت قراره چه عطری باشه؟ تنباکویی؟ کاکائویی؟ گورماند؟ آوانگارد؟ شیک؟ لوکس؟ اسپرت؟ شیپغ؟ این دمدمی مزاجی رو با تغییر نت اشتباه نگیرید. تغییر نت هارمونی داره و رفت و برگشتی نیست و نظم کلی در اجرای کنسرت واضحه که کسی فالش نمینوازه و فالش نمیخونه‌ و یک جاده ست که درست طی میشه. شخصیت مانیک-دپرسیو این عطر مکررا بین شیدایی و کسالت در رفت و برگشته‌. از شخصیتی عبوث وارد کاراکتری بی ثبات و دمدمی مزاج و سپس مانیک و بعد با مزه شیرین میشه‌ و دوباره دچار کسالت و تند خویی میشه و باز هم گوشه ای مینشینه و ارام میگیره‌ و در این بین هیچ کدوم از این شخصیت ها رو هم درست بازی نمیکنه‌ و گویی کسی میخواد ادای این شخصیت ها رو در بیاره.
چرم؟؟؟؟ این فقط یه شوخیه درون این عطر. وجود داره ها. اما خب چه چرمی. اسانس راشن لدر انواع مختلفی در بازار داره که یکی از اونها cuir hf synarome اسم داره. این چرم که با فلفل و برگاموت و لیمو یا پرتقال طبع داده شده و نمایی کلاسیک و بی ثبات میگیره که حضورش در این کار به شخصیت عطر که دست کاکائوی مدرن هست لطمه جدی میزنه‌ . چرم روسی رایحه کاملا واضحی داره‌. تند و تلخ و میوه ای و فلورال و خشک و قوی و محکم که معمولا با قیرتوس یا استیراکس یا موارد دیگه ای آغشته میشه. . اینجا نمایی مرکباتی و ترد و شکننده و کهنه داره.
در‌نهایت تونکا در کنار بوی بنزوئینی- مشکی نمای رسمی و شیرین و تندی رو بازی میکنن که این هیچ ربطی به امبر گریس که در این کار ذکر شده نداره‌..‌امبرگریس یک جور دلیوژن بویایی رو اجرا میکنه نه واضحا یک رایحه ی بویایی و حسابش از این عطرها کاملا جداست.
شروع اینکار لود تر و هارش تر هستش که در انتها آرام و جا افتاده و موقر خودشو نشان میده‌.
همه اینها گفته شد و ایرادات زیادی ازش گرفته شد. با اینحال عطری هست که خوب بازخورد میگیره . ازتون احتمالا راجع بهش پرسیده میشه و خسته تون نمیکنه و اگر از جای درست و با قیمتی بین ۳۵۰ تا ۴۰۰ هزار تومان تهیه ش کنید میتونم برای ذائقه عمومی بهش ۶ تا ۷ بدم. اما نظر شخصی من و برداشت من از اینکار بسیار بده و شخصا از این روایح فراری هستم. همانگونه که از معرکه های خیابانی به اسم شو و نمایش گریزانم هر چند سرگرم کننده بنظر برسن. این گونه عطرها از قوانین محیطهای متخلخل (قانونی که در پفک رعایت میشه) بهره میبرن‌. انبوه اشیا یک شکل که در یک ظرف یا مجموعه ریخته شدن و شما هر کدوم رو بردارید فقط در سایز ممکنه تفاوت کوچکی داشته باشن اما در مزه و طعم تفاوتی ندارن. بازار عطر پر شده از عطرهایی که فلسفه ای براشون وجود نداره و همه مشابه همه ن در نهایت‌ . یا حداقل من خیلی وقته تفاوتی درک نمیکنم بینشون..
این برند رو در کل برند متوسطی میدونم. رویال وینتیج هم بعنوان نسخه دودی اونتوس کار متوسطی هست و از بقیه کارای این برند خوشم نیومد‌.
2 تشکر شده توسط : غلامرضا mgh9271

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan