محمد حسین زارعی عزیزم سلام

من بچ نامبر مربوط به ۲۰۱۶ رو هنوز ندیدم جایی. ۲۰۱۵ رو تست داشتم و هیچ تفاوتی با ۲۰۱۴ نداره از هیچ نظری‌. ضمن اینکه من اینکار رو هم در لیست ریفرموله های سال ۲۰۱۶ ندیدم.
حالا باز اگر‌دوستان‌تجربه ای داشتند حتما خواهند گفت.

به جناب کامبیز عزیز

سلام.
کدوم نسخه مردانه؟ اینتنس؟ اوشین؟ نویر؟ خیلی موارد هستن که مردانه هستن.

به ۱۲۳ عزیز.

سلام. چند روزی به بنده فرصت بدید تا لیست کاملی تهیه کنم طبق قولی‌که قبلا داده بودم..و فرصت کنم جدا جدا توصیح بدم تا انتخاب راحت تر بشه.
با احترام

به محمد مهدی نور بخش عزیز
سلام‌عزیز جان
خیلی خوبه که میبینم سلیقه تون روایح پر انرژی و پر امید و روشنه‌. ما زندگی‌میکنیم و در‌حین زندگی‌کردن یاد میگیریم چگونهوبایستی زندگی کنیم. این دید و هیجانونسبت به زندگی در این سن خب خیلی عالیه‌ و فکر‌میکنم آخرین چیزی که درست در لحظه آخری زندگی و اخرین بازدم مون یاد میگیریم رها کردن بی قید و شرط باشه‌. چه بهتر‌که این رها کردن های بی قید و شرط رو آدم از جوانی بیاموزه. حس رهایی از تعلقاتی که در ایجادشون نقشی نداشتیم. این‌حس جدایی که به نظرم اوج قریحه و قدرت و هوش یک‌انسان‌رو نشان میده با این قیمتی که فرمودید در این چند گزینه دیده میشه:
Bleu noir narciso rodriguez
Armani code sport
Infusion d iris prada
Spicebomb fraiche
Kenzo pour homme
Ck2 calvin klein
Cartier roadstsr sport
Womanity acqua chick

اینها کاراکترهایی هستن شبیه به چیزی که در ذهن داشتین شما. اما هر کدام با یک دید خاص. بلو نواغ نارسیس رودریگز و پرادا اینفیوزن ایریس جنبه های هوشمندی و بلوغ فکری رو برجسته تر میکنن. و سایر موارد به آزادی و رهایی و امیدواری و هیجان اشاره دارن.
پخش بوهاشون متوسط و در یک‌حده. البته امیدوارم تولیدات جدید مایوس کننده نباشن. برای همین از جای معتبر خریداری کنید. و با فروشنده هم مشورت کنید راجع به کیفیت بچکدهای جدیدشون.
موفق باشید. با احترام.

سلام و احترام.
خیلی وقت پیش و قبل از مسائل مختلفی که میش آمد قول این رو داده بودم که به مرور مورد به مورد تمام نتهای بویایی رو شرح بدم و توضیح بدم چگونه میشه یک کولون یا عطر مناسبی رو تهیه کرد‌ و یا بوی یک نت رو چگونه میشه تشخیص داد‌. این عطر یکی از گزینه های خیلی خوب برای آموزش برگاموت و گریپ فروت هستش .ابتدا تشریح برگاموت رو قرار میدم و بعد هم گریپ فروت رو.
برگاموت یا ترنج از خانواده ی مرکباته. بویی شبه لیمویی اما ترش تر، با شیرینی کمتر ، گرم تر، گلی تر و اسپایسی تر(ادویه ای) و تلخ تر داره.
مورد اول: گفتیم ترش. از چه نوع ترشی؟ آیا منظورمون ترشی سرکه هست؟ خیر. حس غوره مانند مد نظر ما نیست. بوی ترش رو اینگونه میشه شناخت: تیز. شور .خیس. اما این ترشی از کجا میاد؟ نکته ی مهم: اسانس برگاموت از پوست ترنج کال استخراج میشه.
مورد دوم: گفتیم شیرین تر. چگونه شیرینی ای؟ قندی؟ عسلی؟ نباتی؟ چسبناک؟ غلیظ؟ قند میوه اسمش رو میدونید؟ فروکتوز اسمشه. فروکتوز ساختمانی مشابه با گلوکوز داره. گلوکوز همون قندی هست که توی حبه های قند هست. همون حس و بو و مزه ی قند حبه ای رو در نظر داشته باشید اما اون حالت چسبناکش رو حذف کنید. بوی شیرین و شفافی داره. این بوی شیرین بخصوص در هوای گرم خودش رو بروز میده. بویی مطبوع ، آرام کننده و خوشایند داره. که در حاشیه ی رایحه برگاموت وجود داره‌.
مورد سوم: گرم تر؛ گرم به چه معنا؟ گرم به معنای داغ؟ سوزاننده؟ آفتابی؟ مثلا نور مهتابی ؟ یا نور ملایم صبح؟ یا مثل فلفل شامه رو میسوزونه؟ گرمای بوی ترنج انگار گرمای قبل از ظهرای بهاره. گرمایی که در لطافت خنکی میپیچه.
مورد چهارم: گفتیم گلی تر. کدوم گل. شکوفه های پرتقال یا بهارنارنج رو بو کردین؟ چایی بهارنارنج خوردین؟ بوی گل مانندش رو احساس کردین؟ بوی گل مانند معطر و شیرین و خوشایند و آرامش بخشی داره. اگر هم بو نکردید ایرادی نداره. بوی برگ های خیس تازه شسته داخل گلخونه ها رو یادتونه؟ یکم و فقط یکم شیرین ترش کنین.و یه مقدار هم تندترش کنید.
مورد چهارم: گفتیم ادویه ای تر. منطورمون فلفل و زرد چوبه ست؟ خب نه. بوی اسطوخودوس رو استشمام کردین؟ نه؟ خب خیله خب. بوی چای مرغوب رو خب میدونیم چگونه ست‌. این بو رو شیرین ترش کنید و بینش گلای سفید بریزید و حسابی قویش کنید. در واقع آروماتیک‌هست. بوی اسپایسی و تندش هم اینطوریه.
جمع بندیش کنیم. ترنج شد: بویی شبیه به پوست میوه نارس و شبیه لیمو اما روشن(مثل حوالی ساعت ده صبح) صمیمی و گرم، ترش تر، تلخ تر، آروماتیک تر‌(معطر) ، شیرینی ِ روشن ، گلی، و مرطوب و شور و تلخ و تند.

حالا میخوایم بدونیم چطور یه عطر یا کولون برگاموتی مناسب تهیه کنیم. اولویت هامون چیا باشن و از کجا بفهمیم مبلغی که داریم هزینه میکنیم به صرفه ست. یک اونس برگاموت یعنی حدود بیست و هشت گرم برگاموت با حداقل کیفیت استاندارد حدود چهل هزار تومن قیمت داره. یعنی برای یه کولون تابستونی خنک و ابکی حداقل باید چهار گرم برگاموت استفاده بشه. که یعنی حداقل شش هزار تومن. مایع عطر در یک عطر دیزاینری قیمتش حدود دو درصد از قیمت کل یک‌محصوله!!! (طبق آمارهای ساینس‌مگزین). یعنی یه عطر برگاموتی با کیفیت حداقلی و پخش بو و ماندگاری حداقلی حدود دویست و پنجاه هزار تومن ارزش قیمت داره‌. این رقم و قیمت مختص به یه عطریه که برگاموتش طبیعی باشه و نه ازمایشگاهی و سنتتیک. عطری که برگاموت داره بایستی از همون اسپری اول برگاموت رو بتونین تشخیص بدین. چرا که در تاپ نت قرار میگیره، مولکولهاش کوچیکن و سبک. اگر قرار باشه رایحه برگاموت غالب باشه و تا آخر با ما باشه باید یا مقدار بیشتری از اون در عطرمون باشه یا توسط شیوه های مختلف ماندگاری اون رو بالاتر برده باشن. شیوه ی دوم رو در قسمت بعدی توضیحش میدم.
پس شما دارید تشریف میبرید به یک فروشگاه تا یه عطر با رایحه غالب برگاموت تهیه کنید. از فروشنده بخواین روی پوستت اسپری کنه. اسپری کرد و شما هم تشخیصش دادید. صبر کنید. بهش مهلت بدین. از عطرهای سیتروسی هرگز انتظار پخش بوهای رویایی نداشته باشید. نهایتا بتونن دو ساعت شما رو همراهی کنن. پس ارزش خرید یه عطر برگاموتی از نظر پخش بو تا دو سه ساعته‌ حداکثر. بیش تر از این جای شک و شبهه داره‌. که قسمت بعدی راجع بهش صحبت میکنم. اما از کجا بدونیم که این خودشه. لازمه ش اولا شناخت محصولات رفرنس هست. شما همیشه بایستی رفرنس هر رایحه رو بشناسید. یعنی محصولی که کارشناسان و عطربازا بهش اطمینان دارن. برای رایحه برگاموت این ها رفرنس های خوبی هستن:
Le labo 22 begamote
Bergamot the diffrent company
Acqua di parma bergamot
Dior homme cologne 2013
مورد اول نه تنها از نظر من رفرنس قاطع برگاموت در دنیاست بلکه بهترین عطر سیتروسی دنیای عطره. مورد دوم برگاموت دایفرنت کمپانی هست. مورد سوم واقع گرایانه ترین شکل برگاموت هستش. و مورد چهارم نمای مفرح و شادی از برگاموت برای عطرهای محدوده زیر سیصد هزار تومن هست. سمپل سومی رو تهیه کنید. یا تستش کنید حتما. به اندازه یه اسپری کافیه. و سمپلشو نگهداریش کنید و هفتگی همین کار رو تکرار کنید تا حافظه بویاییتون رو تقویت کنید.
مورد سوم و چهارم حدفاصل بین عطرهای ارزان تر و گران ترن. مورد سوم حدود ۴۵۰ هزار تومان قیمت داره و چهارمی هم حدود سیصد هزار تومان.
اینها رفرنس های خوبی‌میتونن باشن. دوباره برگردیم به فروشگاه. عطری که رایحه غالب برگاموت داره رو تست کردین. حالا میتونید با این رفرنس‌ها در ذهنتون مقایسه ش کنید. کیفیت رایحه، شیشه ، پکیجینگ و پخش و ماندگاری رو با این رفرنس ها مقایسه کنید و بعد تخمین بزنید که آیا ارزش اون قیمت رو دارند یا خیر.
این روشی ساده و ابتدایی و البته پر نقصیه اما کمک کننده و کاربردی هم هست‌.

دوستان از لطف همگي ممنونم.

خانم سمانه عزيز سلام
براي نسل ما كه قسمتي از بلوغ شنيداري مون رو شايد تحت تاثير پينك فلويد (كه فرموديد) گذرونديم ، روايح عميق و ساختار شكن و زنده سازگار تر و دلچسب تره. اينهارو تست كنيد:
Elise rance 1975
Guerlain acqua allegoria nerolia bianca
In jardin sur de nil hermes
Atelier cologne grand neroli
Atelier cologne pomelo paradise
Ateliere cologne orange sanguine
Creed neroli sauvage
Le parfum ellie saab
Dior addict edt
Love story chloe fir woman
Castile penhaligon
Guerlain acqua allegoria lys soleia
Serge lutens daim blonde
Serge lutense fleur de citroner
Serge lutens fluer de oranger
Chanel chance eua fraiche
Ck in 2 u for her
Guerlain acqua allegoria pampelelune
Neela vermeire ashooka
Neela vermeire traaye
Neela vermeire bombay bling
Mona di orio lux
Le parfum de therese frederic malle
Parfum de empire azemour
Parfum de empire corsica furiosa

اينها اكثرن سيتروسي و نرولي هستن . از عطرهاي سيتروسي توقع پخش بوي بالا نداشته باشيد. فول ور كنيد . يعني حداقل ده اسپري و تجديد مكرر در ظي روز.
اما پخش بوي اليزه در بين اينها بيشتره. به شرطي كه رايحه ش رو دوست داشته باشيد.
با احترام

به جناب فریار عزیز
سلام. امیدوارم شاد و سلامت باشید.
ابتدا راجع به تاریخچه و تلفظ و معنی این اصطلاح صحبت کنیم.
اقای فرانسوا کوتی عطرساز شهیر فرانسوی دقیقا یکصد سال پیش محصولی رو تولید کردن به اسم chypre. که با تلفظ فرانسوی معنیش میشه : شیپغ (بدون هیچ اعراب و فتحه و کسره ای) و اشاره داشتن به جزیره قبرس و موادی که از اون منطقه آورده بودن و در عطرشون استفاده کردن. اینها چه موادی بودن: اوکموس (خزه) ، لابدانوم (لادن) و یکسری مرکبات نظیر ترنج و پرتقال‌.
آقای کوتی از اون به بعد عطرهای زیادی رو نظیر‌ این محصول ساختن. و از قصا بسیار بسیار‌پرفروش هم بودن. از همینجا اصطلاح شیپغ به عطرهایی داده شده که در تاپ نتشون از مرکبات علی الخصوص برگاموت و پرتقال استفاده میکنن و در بیس‌نت شون از لادن و یا خزه و حتی نعنای هندی برخوردارن.
سالها از این قضایا گذشت و نسل جدید شیپغ شکل گرفت که فرمولش به شرح زیره:
تاپ نت: مرکبات
میدل نت: جاسمین و یا رز
بیس نت: خزه‌ . لادن. پچولی. مشک. نت های حیوانی نظیر سیوت یا هیراکس
عطرهای شیپغی گرم و دوست داشتنی و خزه ای و چوبی و رسمی محسوب میشن‌.
هنوز معنی فارسی ای برای شیپغ ابداع نشده. میشه با اغماض بسیار گفت : بوستانی. ولی خب باز نقص هایی داره. و باید نشست و به فکر‌ ترجمه صحیحی براش بود. شاید هم‌نیازی‌نباشه. اما خب من فکر‌میکنم‌نیاز به واژه ای جایگزین هست که خواننده با خوندنش به ماهیت شیپغ پی ببره یا تصویری از اون داشته باشه. "جنگل وحشی" ؟ نمیدونم شاید اینم بشه. ولی خب باز اشتباهاتی درش هست. "مدیترانه ای ؟؟ "
در لیست عطرهای عطرافشان چندتا شیپغ رو من نام میبرم چند مورد رو هم دوستان اسم ببرند که تببین بشه :
Solo loewe . میبینید که در تاپ نت مرکبات داره. و در بیس نت اوکموس و مشک
دیور فارنهایت: در تاپ نت مرکبات داره. در میدل نت جاسمین داره. در بیس نت: اوکموس و پچولی و مشک. (نسل مدرن شیپغ)

با احترام

سلام دوستان.

چند ساعت پیش مطلبی رو راجع به iso e super مینوشتم و یک‌جایی در این مطلب ذکر‌کردم که :
اگر‌رویوهای مختلف راجه به دیور فارنهایت رو بخونید میبینید که بازخورد به این عطر دو جوره. عده ای میگن اه چه بوی سردردآوری و گازوئیلی و بدی . و عده ای میگن: چه بوی خوب و نشاط آور و جالبی.
این رو که نوشتم و در اینترنت پابلیش کردم یکی از دوستان به من پیغام داد که از قضا در عطرافشان دوستان‌راجع به همین قضیه صحبت میکنند.
۲۵ درصد از مایع عطر در دیور فارنهایت رو iso e تشکیل داده‌ . این مولکول که یه ترکیب سنتتیک و کتونی هست در نقاط مختلف دنیا بین ده تا ۷۰ درصد افراد بهش نابویا هستن. در اون‌ مطلب راجع به اینکه بوی واقعی iso e چگونه ست صحبت کردم. و اینکه در دماهای مختلف پرزنت این بو مختلفه‌. اگر‌شما به این مولکول نابویا باشید در عطری‌مثل فارنهایت رایحه ی امبرگریسی-شیرین- چوبی و آروماتیکش رو احساس نمیکنید و فکر‌میکنید با یه کار بد و بدبو با پخش بوی پایین مواجهید.
این اتفاق در تغ هرمس‌نسخه توایلت تشدید میشه. در اونجا بیش از ۵۰ درصد مایع عطر رو این مولکول تشکیل میده. در اونجا رایحه ی شیپغی، خزه ای ، سیتروسی و آروماتیک و پچولی مانندی که بعضی ها ازش صحبت میکنن و بعصی ها در‌پاسخ میگن : "کوش؟" زیر سر همین iso e هست.
اگر به این مولکول نابویا هستین و در نتیجه عطرهایی‌که این ترکیب رو دارن زیاد اسپری کنید( چون فکر‌میکنید پخش بو ندارن )دجار سردردهای بدی میشید چرا که این مولکول کتونی و سنتتیک هست.
ضمن اینکه از اونجایی که ما عادت داریم عطرها رو روی گردن اسپری کنیم جا داشت در این رابطه تذکر بدم. ثابت شده که این مولکول میتونه باعث واکنش های ری اکتیو در گره های لنفاوی بشه و اونهاورو بزرگ کنه.(مقاله ای در پایگاه اطلاعاتی national instutue of enviromental health sciences مربوط به سال ۲۰۱۰ با عنوان ntp report. Iso e super on BALB female)
این رو بر خودم وظیفه دونستم که در جریانش باشید‌. نکته ی خطرناکی‌نیست‌ . منظور این بود که اگر‌ از دیور فارنهایت تعریف زیاد شنیدین و حال فکر‌میکنید پخش بوش پایینه یا بو نداره ، سعی نکنید با اسپری های زیاد جبرانش نکنید. همین قضیه رو ر اجع به تغ هرمس توایلت، کنزو ایر، لالیک انک نواغ و اترنیتی سی کی هم در نطر داشته باشین.
برقرار باشید
با احترام

این تاپیک رو دوست دارم. چرا که برادران عزیزم نوید ابوطالبی عزیز ، جناب کبیری بزگوار و فریار گرانقدر و ssh پر مهر در اون حضور دارند.
من از اتفاقات پیش آمده بیش از همه چیز و همه کس از شما دوستان شرمنده م. که هر چند از تمامی افراد در این سایت هم معذرت خواهی کردم بارها. Sshعزیز مطلبی رو ذیل سیلور مانتن بیان کردن که چون نمیخواستم اون تاپیک ادامه دار بشه اینجا صحبتم رو عرض میکنم. ما افرادی که علی الظاهر بواسطه معشوقه ای به اسم عطر دور هم جمع شدیم. سوالی همیشه با من و در من بوده: آیا حقیقتا معشوقه ای وجود داره؟ جایی نوشته بودم که روزی عاشقی روی به خانه ی معشوقه ش ایستاد. مات و خیره چنان ایستاده بود و پلک نمیزد که پروانه ها بر مردمک چشمش نشستند و از رنگ دانه ی چشمش جدا کردند و بردند و بعد هم در کاسه ی چشم عاشق خانه کردند. عابران از عاشق پرسیدند : چرا به در خانه ی معشوق نمیکوبی و اینجا ایستاده ای ؟ عاشق گفت: کدام در؟ مردم گفتند: تو اینهمه مدت به خانه ی معشوق نگاه میکنی چطور درگاه خانه را نمیبینی؟ معشوق گفت من که به دیدن در نیامده بودم. به دیدن معشوق آمده بودم. عابران از پیرامون عاشق جدا شدند و رفتند. روزها گذشت . تا اینکه معشوقه از خانه بیرون آمد. از صدای جنبش لولای در از جسم عاشق هزار هزار پروانه به آسمان پر گشودند.. و جز شهدی از عاشق چیزی نماند.
غرض اینکه خیر. معشوقه ای نیست. هر چه که هست عاشق است. همانگونه که آموزنده ای نیست. همانگونه که لقمه ای نیست. ما جمع شدیم نه به خاطر عطر . ما جمع شدیم چون که ما عاشق بودیم. جمعی پروانه بودیم به دور یک شمع . شمع رو اگر از وسط بردارند شاهد چه خواهیم بود؟ بله شاهد طواف کردن پروانه ها به دور هم. شاهد سجده کردن پروانه ها به هم. که سجده ی حقیقی هم همینه. علاج دوست به دست دوست.
دوستان اینها رو به درام تعبیر کنن. یا به شوآف. حرجی نیست. از اینها بدترش رو گفتند بارها. از جانب بنده بر کسی دین و طلبی نیست.
اینها رو چرا خطاب به شما دوستان عزیزم گفتم؟ یکی به قصد عذر خواهی. و دیگری هم اینکه خودم هم متاسفم. حقیقتا علت این رفتن که در مطلب قبلی هم عرض کردم تنها آرامش جمع بود. و الا که از مشدد و تمشیت و مرارت دیدن بیمی ندارم. کما اینکه همیشه گفته ام: مرارت های های زندگی من مزایای زندگی من هستند. توفیق همراهی با شما دوستان به سبب آرامش این سایت بود. و حضور من شاید ناخواسته این آرامش رو تضییع کنه و باعث بشه دوستان دیگری از همراهی پشیمان بشن حال آنکه اگر همراه میشدند دوستان بهتری میبودند.
امیدوارم من رو ببخشید و این تصمیم رو از جانب بنده بپذیرید. زندگی باشید. قربان دلتان.

سلام و احترام و عرض ادب خدمت تمامی عزیزان در مجموعه عطرافشان و دوستان و عزیزانی که به حقیر لطفی از سر محبت دارند خاصه برادر بزرگترم جناب کبیری .

در روزهای گذشته دوستان و عزیزانی برای بنده پیام هایی میفرستاندند و من رو از اتفاقات اینجا سعی میکردند مطلع کنند. مطلب تندی رو به این دوستان عرض کردم و اونهم این بود که تمامی کسانی که تاختند (که حتی تصور نمیکنم اینطور بوده باشه) برام حقیقتا قابل احترام هستن و همه کسانی که به من مسیج خصوصی میدادن رو از بیان هرگونه واکنش تند منع کردم. منتها از قاب این پنجره مانیتور ممکنه تصویری مغایر شکل بگیره که خودم هم در ایجادش البته که مقصرم. از طرفی این سی و دو حرف الفبایی که بر کیبورد نقش بسته گویا همیشه یک واژه کم داره که همون یک واژه زبان رو از بیان منظور الکن میکنه.
تا اینکه چند ساعت قبل که یکی از دوستانم راجع به پیام محبت آمیز شما صحبت کرد. ادب رو بر خودم مقرر دونستم که حسب امرتون پاسخ بدم جناب کبیری عزیزم.
مهمترین دلیلم برای ننوشتن حفظ حرمت و فضای آرام سایت بود. فصایی که با حضور من گهگاه دچار فراز و نشیبهایی میشد.
"واژه . کلمه. جمله". اینها بدترین ابزار ممکن خواهند بود که برای دوست ماندن بهشون میشه اعتماد کرد. " از شعر کلمه را بگیر. هر چه بماند نامش عشق است. "
دستی از دست های جهان ما رو گاه تا حد خرده ریزه های به جا مانده از یک اسباب کشی همیشگی تقلیل میده. ما رو تحقیر میکنه و ما رو کوچک میکنه و در پستوی تاریکی تنها میزاره. دستی که از قضا از گریبانی جدا میشه که قرار بود وقف آکنده کردن از محبت هاش کنیم اما اهمال کردیم.
جناب کبیری عزیزم ! صبح ها بیدار میشیم از خواب. امیدوار یا ناامید راهی محل کار میشیم. از ارباب رجوع گله میشنویم. یا اگر ارباب رجوع باشیم گله میکنیم. می آشامیم. میل میکنیم. در مترو ، تاکسی یا پیاده رو با انکار یا با امید به چشم های همدیگه خیره میشیم. از همدیگه سراغ رویاهامون رو میگیریم. با زبان به هم عشق میورزیم اما هم رو در قلب هامون می کشیم. عصرها خسته، فرسوده، خوشحال و زخمی از چنگال هایی که بر جان هم کشیدیم راه خانه رو در پیش میگیریم و اگر شانس آورده باشیم که گمشده ای نداشته باشیم زود به خانه باز میگردیم. کلیدهای زنگ بسته و موقت خانه رو از جیب هایی که رد دست های کس دیگری بر اون نشسته بیرون میاریم و در قفلی میچرخانیم که قبل از اینکه منزل ما باشه اندوهگاه ماست. در خانه مینشینیم. استراحت میکنیم.در بعضی از این عصرها چای میخوریم. در بعضی ها کتاب میخوانیم. در بعضی عصرها اگر بد شانس باشیم تیم محبوبمون میبازه. اگر خیلی بدشانس تر باشیم عزیزی رو از دست میدیم. در بعضی از عصرها اگر خوش شانس باشیم عزیز مهربانی باهامون تماس میگیره و از دلتنگی نجاتمون میده و اگر بخت به ما روی خوش نشان داده باشه و بهترین روز زندگی ما رو رقم زده باشه دوستی همچون شما رو می یابیم. ما گم کرده هایی داریم که در این عصرها از دستشون میدیم یا اون ها رو می یابیم.. دوستتان دارم قربان . و از لطف تون ممنونم. اعتقاد دارم دریا از صدای موج هاشه که آرامش بخشه و نه از سکوتش. ولی خب آرامش اینجا در گرو موجهاش نیست بلکه در گرو سکوتش هست چرا که یک فضای حرفه ای و کاری هست و باید قواعدش رو رعایت کرد.. تمامی قضایای پیش آمده رو متوجه خودم میدونم و خودم رو مقصرش میدونم. سعی کردم صریحا اشاره کنم که ننوشتن در سایت فقط به این دلیل هست که با حضورم جنجال و اصکاک ایجاد میشه. چرا که ممکنه شما حتی یک بازیگر خوب باشید اما به درد یک سناریو نخورید. خب نباید از این قصیه برنجید. یا یک قطعه الکترونیکی باشید که در یک سیستم نشه ازتون استفاده کرد. خب گناه از سیستم نیست و نمیشه یک مجموعه رو بخاطر یک قطعه عوص کرد. بلکه قطعه رو بایستی درست انتخاب کرد. دوستان دیگر با حضورشون پاسخگوی سولات دوستان هستند حتما. و یقینا بهتر از من. من رو عفو بفرمایید.
در امان و آرامش باشید.