سلام. دیور هوم اینتس برای فصل بهار مناسب نیست...پیور مالت هم با ارفاق ولی از پیور هاوانا بهتره...اینتس و هاوانا فقط برای زمستونه...دیور هموم او رو هم اگه برای روزای بهاری استفاده کنین خوبه...

همون مرد عاشق tom ford for men رو در نظر بگیرید که حالا شکست خورده و عمیق شده...من عاشق بوی انجیر خاکی توی این عطرم...یه عطر گرفته و کمی ترش...من نمی تونم دونه دونه ترکیبات این عطر رو تفکیک کنم ولی ترشی لیمو و اون گسی قارچ مانند واسم مشخصه...توی کارای عطرافشان این عطر و بربری لندن به نظرم مخصوص غروبای پاییزن...ولی این کار دلگیرتره...این عطر عمق داره و یه خاکی بودن خاص...انگار که زمین خوردی ولی خودت هنوز قبولش نکردی...

به نظر من این عطریه که عطربازها ازش استقبال نمیکنن ولی عطره یه آدم عاشقه...یه آدم عاشق معمولی که فقط یه دختر رو دوست داره...ولی عطر عاشقونه ای نیست...عطر یه مرد عاشق که یه قرار رسمی داره، اما نه یک قرار رسمی خیلی سطح بالا...عطر یک مدیر نیست...عطر یک مرد معمولیه وفادار که این روزا کم پیدا میشه...ترکیب برگ بنفشه با ریحان و زنجبیل و لیمو ، یه ترکیب شفاف و در عین حال خاکی ایجاد میکنه که با بوی گل همراست...خاص نیست اما لطیفه...عطر یه مرد خجالتی و ساده نیست، عطر یه مرد تنهای صبوره...ولی برای کسی که نگاه تخصصی به عطر داره اون عمق خاص رو نداره...عمیق نیست...

خب من توسکان لدر رو واقعا دوست دارم، به نظر من عطر جالبیه...مخصوصا تم تمشکی که عطر داره خیلی عطر را جالب کرده...تم تمشک توی این عطر یه جورایی عطر رو هم مسخره کرده و هم شیک...من این تناقض رو دوست دارم...خیلی...acqua di parma leather از نظر گیفیت چرم سرتره، اما ترکیب چرم و گایاک عطر رو خیلی برازنده کرده و یه حس نشاط آور میده...اگه بخوام بگم توسکان عطر استاورگین شیاطینه، یه شخص دو چهره و جذاب و متناقض، اما اکوا دی پارما، عطر راگوژین ابله یه آدم پولدار دمدمی مزاج و البته اصیل...من این خود مسخرگی توسکان را خیلی دوست دارم و همین طور ترکیب کندر و یاسمنش رو به رز خفیف آکوا ترجیح میدم...اما Parfum De Empire Cuir Ottoman داستانش فرق می کنه...خیلی خوبه...نه دم دمی مزاجه و نه متناقض...یه عطر چرمیه که همراه زنبقه...کلا کارهای خیلی خوب رو دوست ندارم!!...یه حسی میگه ماله من نیستن...ولی از اون لحاظ که یه عطر وحشی هست دوسش دارم...

آره...اون سری ها اولش معرکه بود، مخصوصا نت میانیش خیلی حس خوبی بهم میداد...ولی من با الانشم مشکلی ندارم، -هرچند که ازش استفاده نمی کنم-...نمی دونم واقعا راجع به حرفت درباره دیور هوم اینتس چی بگم، شاید درست بگی، هر چند راجع به رایحه، شباهت محسوسی حس نمی کنم، کلا دیور هم اینتس هیچوقت محبوب من نبوده:-)

یه عطر مرکباتی- گلی که در ابتدا یه کم تنده...به نظر من این عطر نتونسته به اون چیزی که هدفشه برسه، ولی تلاشش قابل تحسینه و تا حدی می تونه شما را با یه مفهوم جدید آشنا کنه...به نظرم نتونسته تعادل خوبی بین نت های مرکباتی و گلی برقرار کنه و عطر از اون آرامش افتاده...ولی با همه این ها تجربه ی جالبیه...

سلام دوست قدیمی....یه عطر خوشبو و معمولی...خیلی معمولی...بذارین تاپ نتش تموم شه،- هر چند من تاپ نتش رو هم دوست دارم-، بعد بهتر میشه...عطریه که ازش خوب بازخورد میگیرین، ولی واسه خودتون چیزی نداره...مگر اینکه از همین چیزی ندانشتمش به وجد بیاین...به نظر من عطر پرنس میشکین ابله هست...یه شخصیت ساده و مهربون، یا به قول فرانسوی ها naïf...

یه عطر عجیب...تا حالا فقط یه دختر رو دیدم که از این عطر خوشش اومده...بوی کلیسا میده...سرو، لادن، موم و پاپیروس...انگار توی تاریخ میری عقب...بوش اصلا همه پسند نیست...خشک و سیاه و در عین حال اغواکننده...یه عطر که به من حس گناه میده...دختری در صحرای گناه...

این عطر عالیه...یکی از بهترین عطرهای تابستانه....کم گیر میاد...یه بوی خاص...برگ انجیر و ریحان غوغا می کنه...به نظرم اگه دن کیشوت میخواست توی تابستون یه عطر بخره قطعا همین بود...سلام دن کیشوت دوست داشتنی که زیر درخت انجیر خوابیدی...