نظرات | سلطان عطربازهای ایران و توران
ترتیب نمایش
به یکی از رازهای سر به مهر جهان عطر اشاره کردید بهش می‌گویند "جدال سورن کی یرکگور با خویشتن" به قول حمید هامون در آن سکانس پر از مکاشفه رویای هامون اولین مونولوگ: خواب می‌بینم که در کنار دریا هستم و با عده‌ای آشنا و غریبه به سویی می‌روم. انسان از آن چیزی که بسیار دوست می‌دارد خود را جدا می سازد. در اوج خواستن نمی‌خواهد... در اوج تمنا نمی خواهد. دوست می‌دارد اما در عین حال می‌خواهد که متنفر باشد. امیدوار است اما امیدوار است امیدوار نباشد. همواره به یاد می‌آورد اما می‌خواهد که فراموش کند. حرکت جوهری ملاصدرا دقیقن همین است سراسر جهان رو به تکامل و تغییر است و هیچ چیزی در سکون نیست همه هستی رو به تکامل است. اگر یک روز یکی از عطری تعریف کرد ولی روزی دیگر با آن عطر به جدال برخواست نشان از شوریدگی شخص مورد نظر دارد غربی‌ها بهش می‌گویند مانیک دپریشن؛ ولی در شرق آن را نشانه زنده بودن و عاشقی بیش از حد می‌دانند و چه عشق بازی غریبی است دوست داشتن عطرها و متنفر شدن ازشان. عطربازی سه مرحله دارد: پرفیوم لاور؛ پرفیوم ادیکت؛ پرفیوم مانیک. امیدوارم هیچ عطربازی از پرفیوم لاورز جلوتر نرود.
31 تشکر شده توسط : lili Maxxine
خیلی‌ها فکر می‌کنند آنجل شیر عطر تور کردن زنان فم فتال؛ دخترهای چیتان پیتان؛ افتر پارتی است ولی نه این عطر خیلی خفن‌تر از این کارهای پیش پا افتاده است. این شاهکار کیلیان به درد یک شب پر از مکاشفه می‌خوره شبی که دویست سیصد کیلومتر توی دل شب رانندگی کنی تا برسی به وسط بیایان وقتی باد سردی در حال وزیدن است شروع کنی اون زدن. بعد می‌تونی اون موجود عجیب که از شیشه بیرون اومده است چشم در چشم شوی. لای کامیون‌ها و تریلی‌ها ول می‌خوری و از هر گاهی لبت را گاز می‌گیری. هر از گاهی انتهای جاده در تاریکی گم می‌شود و می‌گویی شد لاست های وی دیوید لینچ. این عطر مشروبی چوبی چند وجهی است استرلیزه و طاعونی عموم مردم فقط از آن بوی پولداری و لوکس بودن می‌گیرند ولی این عطر جنبه‌های پنهانی هم دارد همچون نیمه پنهان ماه. تاریک با فضاهایی به شدت رویاگونه و دهشتناک. شبی اکسپرسیونیستی؛ جاده و تنهایی. از اینکه دیگران سر از نوشت‌هام در بیارن خوشم نمیاد برای همین دوست دارم جوری بنویسم خودم هم چیزی ازش نفهمم. ساعت ده و نیم شب وسط بیابان هم دیدیدم بعد هفت سال خودش بود خفن‌ترین عطرباز خاورمیانه.
36 تشکر شده توسط : علی حبیب جوانشیر
چه دلگیری ای که نبودنت تنهایی ابدی انسانی

عطری از اعماق دریاها و نمایشی فراتر از عنبر نایاب. اُ هیرا، تفسیری از فسیل است؛ چالش انگیز، جاودانه، نفیس و بی همتا. هنر استفان هامبرت در ارائه چنین فضایی با استفاده از حجم بالای لادن، رزین‌های گیاهی و نوت‌های دریایی منحصربفرد، ستودنی است. اُ هیرا، تصویری از امبر گریس استخراج شده از اعماق دریاها است، حیوانی، دودی، نمکین و دریایی. بوی تنهایی می‌دهد. اوهیرا مرجع عنبر است شاهکار استفان هامبرت لوکاس نهایت تنهایی است. رایحه اعجاب انگیز، راز آلود و ناب، خالص، پالوده و غنی.

این جواهر ناب تاج کلکسیون اس هاش ال که خالص‌ترین رایحه امبر گریس ساخته شده به دست انسان است. رزین، شور، عنبر دریایی با کمی عنبر فسیل شده، عود و لابدان است. کاملن درخشان و خیره‌کننده مانند یک الماس عجیب و غریب، این برای کسانی است که صرف نظر از قیمت مرتبط با آن، چیزی جز مطلق مطلق نمی‌خواهند. زیبایی ظریف اما آه بسیار نفسگیر است، کامل، گرم، پودری، شیرین، شور، حیوانی و دودی است. داستانهای عجیب و غریب شبهای عربی است. دوستداران و علاقه مندان به غریبه‌های شرقی، این یک الماس است که متعلق به مجموعه شماست ولی حیف نمی‌شه پوشیدش فقط باید بوش کرد تا مستش شد.

اُ هیرا احساس درونی بشر، مخصوصن عواطفی چون ترس، نفرت، عشق و اضطراب به نمایش می‌گذارد که در آن هنرمند برای القای هیجانات شدید خود از رنگ‌های تند و اشکال کج و معوج و خطوط زمخت بهره می‌گیرد. استفان هامبر برای رسیدن به اهداف خود رنگ‌های تند و مهیج و ضربات مکرر و هیجان زدهٔ قلم مو و شکل‌های اعوجاج یافته و خارج از چارچوب را با ایجاد ژرفانمایی و بدون هیچگونه سامانی ایجاد می‌کند و هر عنصری را که آرامش‌بخش و چشم‌نواز است از کار خود خارج می‌کند.

وقتی اُ هیرا این شاهکار تاریخ عطر می‌بویم یاد تابلوی جیغ ادوارد مونک می‌افتم. معروف‌ترین و ستایش شده‌ترین اثر اکسپرسیونیسم تاریخ. تابلویی که باعث می‌شود بیننده‌اش احساس وحشت ‌کند و انرژی ویرانگری را به نمایش می‌گذارد که نمی‌توان مهارش کرد. جیغ بخشی از سه گروه آثار مونک با مضامین عشق، رنج و مرگ است که خود مونک آن‌ها را مجموعاً «کتیبهٔ زندگی» می‌نامید. مونک چه شورانگیز می‌سراید: آسمان ناگهان به رنگ سرخ‌آبی درآمد. من ایستادم، به نرده‌ها تکیه دادم و تا وقتی که خسته شدم همین‌طور به ابرهای شعله‌ور که به رنگ خون درآمده بودند و شهر را فرا گرفته بودند، نگاه کردم. دوستانم رفتند، اما من آنجا ایستادم و از ترس می‌لرزیدم. من این جیغ ابدی و عظیم طبیعت را احساس می‌کردم.
37 تشکر شده توسط : خلفی الف ش
فیلپو سورچنلی و آنجلینا چامپانیا و لارن مزون عطرهایی به شدت گوتیک می‌سازند یادآور مسیحیت و فضای مذهبی و کلیسایی قرون وسطی حالا نقطه مقابل آنها می‌شود ضد مسیح عطرهایی که آنجلو اورازیو پریگونی می‌سازد او دریو پیتی که بیشتر به درد مراسم شیطان پرستی می‌خورد. در شب رونمایی این عطر؛ عطارش توی شیشه آن ادرار کرد... خودش می‌گوید هر کسی می‌تواند در این شیشه عطر ده قطره ادرار خودش اضافه کند تا عطر خودش داشته باشد... دنیای مدرن و بی‌حیایی‌هایش هیچ وقت درک نکردم. دویست سال از مرگ مارکی دو ساد می‌گذرد فیلسوف مریض جنسی فرانسوی که منادی بی‌بند و باری، لجام گسیختگی و آزادی مطلق جنسی غرب بود ولی بدون شک هنوز ساد زنده است. یک رایحه امبری تنباکویی دارچینی رزی در هاله‌ای از فضای حیوانی ترش مانند بوی ادرار می‌دهد... مثل سالومه. آیا بر این زمانه‌ای چنین پلشت و هولناک می‌توان نامی جز پایان انسان نهاد؟ آیا هنوز می‌توان در صلای رُزا ی سرخ، در دوراهه‌ی گریزناپذیر انسان و حیوان تردیدی روا داشت؟
31 تشکر شده توسط : خاطرات یک گور کن Mahyar
کویُیم عطر تنهایی است عطر روزهای سر بریده شده بدون شک اثر الساندرو گوالتیری ضد عطر است؛ فکر کن یه ژولیده مجنون که از بد حادثه‌ای خیابان خواب شده ام سون زده باشد سالهاست حمام نرفته کت چرمی تنش و بوی تهوع و کثافت و... نشان از زخم‌های روحش که خونریزی کرده دارد عطر چرمی عطری نیست بزنید همه به به چه چه کنند عطر چرمی عطری است که وقتی می‌زنید همه فرار کنند کوئوم عطر مردی است نه از این چرم‌های گوگولی ممو که این روزها مد شده همه براش لاو می‌فرستن. عطر غریبی است فضایی وهم‌آلود و اساطیری پر از جادو و انرژی‌هایی ماورای‌طبیعی در این تنهایی سایه نامریی تا ابدیت جاریست...
39 تشکر شده توسط : Mahmoudreza ganjali مانی آدامیان
فضا به شدت اکسپرسیو... نیستی است

جنگلی پر از کافور و بخور و بوی حیوانات... هیچ وقت با چرتکه به سمت ضد عطرها نروید آن‌ها برای مارکت ساخته نمی‌شوند که خیل عظیم جمعیت پاپ کورن خور که در دست دیگرشان کوکاکولا است برایشان هورا بکشند همان طور که فیلم‌های مارول سینما نیستند فانفار هستند شهربازی هستند ضد عطرها هم عطر نیستند.

آسمان چرخان در شب پرستاره ونگوگ رنگ نارنجی امپرسیونیسم در وسط تابلوی جیغ مونک تحریف موضوع‌ها و اغراق‌ها در بیان حالات و جا به جا کردن توالی‌ها زمان‌ها و مکان‌ها به کار گیری کوشش دقیق برای نشان دادن دنیا آنگونه که در ذهن تب آلوده نا آرام مشوش طغیان روح متلاشی می‌تواند آشکار شود از خصایص اکسپرسیونیست‌ها است. در سالتوس شیامالا مزوندیو یه جنگل اکسپرسیونیستی به ما نشان می‌دهد سراسر تاریکی پر از وهم و جنون؛ ادوارد مونه چه شورانگیز می‌گوید:

این به دلیل قدرت مشاهده و تأمل است که شخص راهش را پیدا می‌کند. پس می‌بایست که بلاانقطاع بکاویم و کاوش کنیم زمانی که برای کشیدن نقاشی بیرون می‌روید، سعی کنید که از خاطر ببرید که چه چیزهایی پیش روی شماست، یک درخت، یک خانه، یک مزرعه یا هر چیز. تنها به این فکر کنید که در اینجا یک مربع آبی کوچک است، و اینجا یک مستطیل صورتی، و اینجا یک نوار زرد، و آن را چنان که به نظرتان می‌آید بکشید، رنگ و فرم دقیق آن را، تا زمانی که به شما حس بی‌تکلف خودتان از منظره‌ی پیش رویتان را بدهد. آیا به نظر آسان نمی‌آید؟!
36 تشکر شده توسط : خلفی الف ش
هر کسی گفت گرلن عطرهای از مد افتاده می‌سازد بوا میستری بزنید توی صورتش تا بفهمد کت تن کیه هنوز هم خانه عطرسازی افسانه‌ای ما با عطرهاش غوغا بپا می‌کند بوا میستری تفسیری مدرن از چرم است اگزوتیک‌ترین چیزی که فکرش کنید از این چرم‌های گوگولی که این روزها مد شده همه خوششان میاد نه این عطر پیچیده آمیزه‌ای التقاطی از روزگار ماست.

وقتی در یک فضای تیره و تار و مملو از پوچی و تهی شدن از خود قرار می‌گیریم وقتی داستانی می‌خوانیم یا وسط خیابان ایستاده‌ایم و ماجراهایی را می‌بینیم که نشانه‌هایی از نیهلیسم در آن موج می‌زند و اشخاص با تلاش‌های فراوان در هزارتوی بی‌پایان ناامیدی غرق می‌شوند، بلافاصله واژه‌ی «کافکایی» به ذهن خطور می‌کند اگر در آن میان مسخی هم صورت گیرد و یا حقیقت به فضایی سوررئال نزدیک شود آن وقت بیشتر برای این واژه جا باز می‌کنیم و می‌گوییم: فضا چقدر کافکایی شده.

اونایی که به گرلن ایراد می‌گیرن همونایی هستن که می‌گن عطرهای عربی توش شاش شتر می‌ریزن تا ماندگاریشان بیشتر شه همونایی که می‌گفتن آر... بیل توسط زرجف برای ایران طراحی شده همونایی که از نیشانه عطر سر خالی مجانی می‌گیرن تا بگن عطر یعنی این! همونایی که می‌گن قیمت بازار عطر ایران ما تعیین می‌کنیم...
56 تشکر شده توسط : کاید امیر toti
شالیمار فخر ابدی گرلن و تاریخ عطر تنها عطری که می‌شود جلوش زانو زد سر تعظیم فرود آورد سالها بعد هیچ کس نیشانه و یونیک لاکچری به خاطر نمی‌آورد ولی شالیمار و گرلن اون بالا هستند دست نیافتنی و اساطیری
48 تشکر شده توسط : خلفی س غ
کمی تا قسمتی در سایه روشنهای پوچستان پر از غمناکی پائیز در سلّول هر زندان غباری بغضگاهی با کمی رگبار خون از چشم سگ آلوده تر از تزریق هر معتاد در تهران سرابی نیمه آبی، وهم در وهم دو مرغابی شرابی جاری از جنّات تجریش و پل شمران دما تا بی نهایت صفر، در حجم مکعب خشت و مه با غلظتی از درّه یوشایوش تا یمُگان جذامی کاملن واگیر در حال فراگیری و یک جبهه هوا زیر هوس در هر نفس پنهان تگرگی نسبتن یکریز تر از برگ در پائیز و مرگی عمدتن یکدست مثل صحن گورستان زمان تا قسمتی پهلو به پهلوی زمین ثابت زمین روی مداری برمزار خویش سرگردان سگی تا قسمتی ولگرد

از خرپشته بالاتر و بالاتر سگی آنسوتر از گرمابه‌ی کاشان سحر در آستین قسمتی از آخرین شاعر نسیم آرامشی درآستان اوّلین توفان نفس‌ها تنگ، سرها درگریبان، سقف ها کوتاه غبارآلوده مهروماه در نُه توی سنگستان دری تا نیمه روی پاشنه لولا به لولا لا دری باتخته جوراجور واز دیوار روگردان نه تصمیم کسی کبری تر از سقراط زهرآشام نه از امشاسپندان گوسپندان را غم چوپان شبی چندین شکم آبستن از خورشیدِ همسایه که چندین «توله شب» تا صبح می‌اندازد از زهدان شبی با احتمال یک لباس زیر روی تخت لبی جامانده بر هر قسمت از دیواره ی لیوان

شبی تا نیمه نیمایی، شب تیره، شب تیره قبایی ژنده روی شانه‌های شهر، آویزان تمام راه ها تا یک خرابه آنطرف تر باز زنان بازو به بازو مست در پیکار با مردان زنی تا قسمتی خورشید را از سفره بردارد دلی قسمت کند با این، سری مهمان شود با آن سری تا قسمتی سنگین، سری بالا و در پائین دلی تا قسمتی خونین تر از پیراهن عثمان سری دلکنده از حتا در و دیوار دلسردی دلی پاتا به سر در باتلاق درد بی درمان سری با خنده‌ی ستّار خان بر نیزه می‌گرید دلی تا نیمه زیر چکمه‌های چرم باقرخان تو را از چند سیگار آنطرف تر دید این خورشید که خون فوّاره زد اطراف میدان بهارستان

الفتی عطری تنباکوی سیگار و بوزی با ته مایه‌ای از چرم؛ تلخ و تیره که اصلن ذره‌ای زنانه نیست یعنی بوی گل و مل نمی‌ده نمی‌دونم چرا عطرافشان زده زنانه؛ حتا اگر فرگرنتیکا نگاه کنید می‌بینید زده یونی به عشاق سداکتیو بودیسیا به شدت پیشنهاد می‌شه. این شاهکاری است که فقط یک جادوگر ماهر می‌تواند به او زندگی بدهد، آفرین آقای پروونزانو! من واقعن شگفت زده شدم وقتی اسپریش کردم، حلفتی منحصر به فرد، مرموز، نفسانی و حتا شیطانی است. روز بعد دوباره آن را امتحان کردم و کاملن در طلسم آن افتادم. اگر از تنباکویی‌های خیس که بوی آلبالو می‌دن خسته شدین بفرمایید
39 تشکر شده توسط : خلفی سجاد ترسا
Memoir for men
لینک به نظر 19 آبان 1401 تشکر پاسخ به Niloufarane
در خانه عطر امواج اول عطرهای زنانه ساخته می‌شوند بعد عطرهای مردانه از روی آنها پرداخته می‌شوند. مموآر؛ اپیک؛ اینترلود هر سه زنانه را پیشنهاد می‌کنم از کارهای جدیدش هم متریال و کریمسون راکز به شدت پیشنهاد می‌‌شه با اینکه در شیشه‌های زنانه امواج لانچ شده (بر اساس نظر سایت امواج) یونی هستند آقایان هم می‌توانند بپوشند. پشت هر کدام این عطرهای داستان‌هایی است تصویرهایی ایشالا یه روز حالم خوب بود هوا خوب بود باد بهاری می‌وزید میام داستان‌هاش تعریف می‌کنم
27 تشکر شده توسط : یاس محمد☆mm

تمامی خدمات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.

هرگونه استفاده از مطالب این سایت بدون اجازه مدیران آن غیر مجاز بوده و تبعات آن بسته به نوع تخلف، متوجه افراد خاطی خواهد بود.

Iran flag  Copyright © 2007 - 2024 Atrafshan