عشق ایران باستانم. به واسطه اینکه پدر و پدر بزرگم و اجدادم ساکن منطقه مرودشت و درودزن و نقش رستم بودند عاشق تخت جمشید و اون منطقه هستم، به جرات میتونم بگم هیچکس به اندازه من شب را تا صبح کنار تخت جمشید صبح نکرده. تفریح نوجوانی و جوانی ام بود. با ماشین با داداشم و دوستان عشق باستانم شب های جمعه میرفتیم تا صبح کنار تخت جمشید اتش روشن میکردیم و تا صبح به شکوه از دست رفته مان غصه میخوردیم و اشک میریختیم. صبح که میشد میرفتیم داخل و میچرخیدیم و به از خدای اهورامزدا برای نیاکانمان آرامش طلب میکردیم.... بگذریم... یکی از تاثیر گذارترین قطعات به جامانده در تخت جمشید برای انکه این محیط منحصر به فرد تاریخی را با چشم دل دیده باشه، در موزه تخت جمشید قرار داره که در اصل کاخ ملکه هست قرار داره... قطعه ای که برای من تاثیرگذارترین اثر باستانی است که تا به حال دیدم، حتی برتر از منشور کوروش، جام مارلیک، لوح طلایی و نقره ای.... بله ان قطعه تکه پارچه سوخته ای است کوچکتر از کف دست... قطعه پارچه سوخته ای که بخشی از پرده کاخ صدستون میباشد.. تکه پارچه سوخته ای که ساعتها میشود بهش خیره شد و داستان پردازی کرد و در خیال خود غرق شد که چرا؟؟ چرا این عظمت باید میسوخت؟؟ ان شب در این مکان چه گذشت؟؟ چه خونهایی ریخته شد؟؟ چه شیونها و فقانهایی سر گرفت؟؟ ان شب بر این تکه سنگها چه گذشت؟؟؟ این عطر فضای ان شب حزن انگیز است.... گریه ام گرفت... روح اجدادم در آرامش

اولین عطری که از این خانه خریدم تانگو بود، بعد از تست تانگو با خودم گفتم این خانه هم رفت تو گنجینه ی خانه های عطرسازیم. عطر دوم که تست شد گینتسوگی بود مه شد جزو تاپ تن هام. راشن تی سومین عطر از این برند که بلاند بای کردم. بوی سر راست و بدون مخلفات چای. حالا برای من هم چای سیاه هم سبز هم دمنوش گیاهی. بعد از دو روز تستش روی پیراهن بوش خیلی صاف و شق و رق خودنمایی میکنه. ولی انصافا کینتسوگی یه دنیای دیگس

اگر یکروز به مهمانی سلطنتی دعوت میشدم، انتخابم این عطر بود.. بوی اشرافیگری و ثروت و تجمل

برای بنده تداعی حمام قدیمی بهارستان محله دروازه سعدی شیراز وقتی بوی نم و گچ و سنگ دیوارها، بوی گنجه های لباس و لنگهای آویخته همراه بوی کیسه و سفیدآب و پیرمرد کیسه کش که سیگار اشنویی بر لب دارد در هم آمیخته میشد... بوی زیبا برای من...

عطری حدود 80 درصد گلی، بوی مسجد و مراسم ختم، البته بالای شهر و اعیان نشین

پسر دایی داشتم که رحمت خدا رفت. اعتیاد داشت، هم اعتیاد به ت... ک و سیگار مونتانا پاکت کاغذی مکزیکی هم اعتیاد به عطر. شاید باور نکنید یکی از سرگرمی های دوران بچگی من سرک کشیدن به زیرزمین خونشون و بررسی گونی پر از شیشه های خالی عطر بود..یکی از عطرهای مورد علاقش do it بود که یادمه همیشه دود سیگار را میداد توی لباس و کاپشن چرم اعلاش که با بوی عطر قاطی بشه. شبهایی که مهمان بودن خونمون بوی عطر و سیگار مونتاناش و کاپشن چرم اعلاش و فنجان چایی نباتی که هم میزد،،، کنارش مینشستم و بومیکشیدم، میگفتن داداش ممل عجب بویی داری،، تست این عطر ناخودآگاه پسر داییم را (داداش ممل) آورد جلوی چشمم.. جوان مرگ شد... خدا از سر تقصیراتمان بگذره... روحش شاد

برنده لوکس ترین عطر سال 2023 هیچ کامنتی نداره؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

برعکس اسمش که اکستریم هست، نسخه ی بی رمقه لالیکه

حدود سال 88 نسخه 50 میلش را خریدم 400 تومان که خیلی مبلغ بالایی بود، خط بویی بینظیر داشت با بویی که هوش از سر خانمها میبرد... ماه قبل دوستم نسخه صد میلش را خریده بود، اورد تست کردم باورم نشد همون عطره که توی چمدان کنار بقیه عطرهام که از هر کدام 5 میلش را نگه میدارم یکی هست.... این اون عطر سال 88 نیست

Sancti 100 میلش را و اونوم دستریز و این کار را نسخه دستریزش را دارم، درکل عطرهای بخوری با بوی غالب کندر برای من نوعی راز و نیاز با توضیح و دلیل جهان هستی است حالا هرچه دوست دارید بنامید نامش را.
در میکده هم خدای بینی / گر با اهل خدا نشینی